برای "کولبرها" و سختی‌های استخوان‌سوزشان

کد خبر: ۱۳۸۲۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۳
صدای ایران؛ مهرداد ابراهیمی:

"سرما"تمام زورش را زده است تاآنجا که "گرگها"هم زوزه می کشند!!!
"نشتری"که "سفره ی خالی"اما درقلب"روژان"می نشاند از زوزه ها وهوهوی باد وبوران بیرون ،کشنده تراست.

"بابکان"درآنسوی قله های که به علامت" تسلیم" سرتاسفید پوش شده اند تا سیاهی زمخت "سرما"دست ازسرشان بردارد،باتن خسته وبی رمق قامتی که روزگاری "سروی"بوده ویا"شمشادی"شاید ،آنچنان قوس برداشته وکج ومعوج شده که هیچ نشانی ازسرو ندارد "شاخه ی خشک مویی "شاید...
پرده پرده برف وبرف وبرف...

وسرمایی که به راحتی راه خودراازلای رخت ولباس نیمدار ونه آنچنان مناسب "بابکان"،یافته وتمام قامت گویی نعشی متحرک...تنها رمقی که درپاهای خسته مانده امید"مزدپایان روز"است.چندبرگ اسکناسی که می شود باآن قوتی برای امشب وشاید "دفترچه ی مشقی و...تهیه کرد.
براستی که یادآن بیت شعری افتادم که "کیهان ورزشی"برای یادبودمحمدنصیری قهرمان بی بدیل وزنه برداری واحوال مریضش درروزهای آخر تیترزده بود:
یاعمربه اندازه ی غم بایستی
یااندازه ی غم چوعمرکم بایستی
غم ودردهای کولبران ورنج وسوهانی که روح این مردان خسته وامیدوار راتااستخوان کاردی می کند،"فقر"است.

"زمهریر"ی که برودتش ازسرمای هر"زمستانی"کشنده تراست!!! 
رنج "بهمن"و کرختی وبی حسی اندامهایی که دیگریاری نمی کنند نه ازسرناسازگاری بلکه "نا"ندارند..پاها ودستها برای این گروه "وفادارند"وتاپای جان تقلا می کنندولی شایدفردایی ازپی امروزنباشدوشاید"نان آور خانه"درزیر خروارها خرواربرف دفن شود ویاهمین امروز "متاعش"رابه ثمن ممکن نخرند!!!
خدایا!! 
مگربرای "بقاء"چقدر بایدبا"سرما"،"گرما"، "حرف زورکارفرما"،فیش وقسط های عقب افتاده،مریضی ودرد ورنج ،جنگید...؟؟

کولبرها "گلادیاتورها"یی هستندکه هرروز "زره واره"می پوشند تا"شوالیه"ی برف وسرما را ازپادرآورده و"سر روزی"و رزق امروز را برای خانواده بیاورند.
به احترام این "تلاش"و"درد" تمام قدمی ایستم کلاه برمی دارم .
خسته نباشی "مرد"!!!که دیگرحتی "نفس"هایت ازشدت سرما "گرم"نیستند تااندکی اززخم سرما بکاهند!!!
پربیننده ترین ها