پایان عصر اوباما
خدمتکاران کاخ سفید روزهای شلوغی را پشت سر
میگذارند، اسبابکشی را پشت سر گذاشتهاند.
خانواده چهارنفره باراک حسین اوباما بعد از هشت سال کاخ خیابان ١٦٠٠ پنسیلوانیا در واشنگتن را ترک کردند و راهی خانهای قدیمی در سوی دیگر واشنگتن شدهاند. در خبرها آمده به خانهای هشتهزارمتری رفتهاند که برای دو سال اجاره کردهاند.
در فاصله انجام مراسم تحلیف رئیسجمهوری جدید ایالات متحده آمریکا، خدمتکاران آخرین وسایل خانواده اوباما را در ونها چیدند و وسایل خانواده دونالد ترامپ را سر جایشان قرار دادند. البته چهلوپنجمین رئیسجمهوری ایالات متحده، در کاخ سفید شاید خیلی حال و روز خوبی نداشته باشد، معروف است کاخ سفید عمارت دوم ایالات متحده آمریکاست و مقام اول متعلق به برج «امپایراستیت» نیویورک است که حالا دونالد ترامپ، صاحب آن برج عظیم، مقیم کاخ سفید شده است. ترامپ میلیاردر از برج ١٠٢طبقهای نیویورک راهی کاخ ٢٠٠ساله سفید میشود.
اگرچه برخی رسانهها، بهویژه صداوسیما روزهای آخر صدارت اوباما را به نوعی تحلیل میکنند که برخی عملکردهای جورج بوش را هم به نام اوباما میزنند و گویی تفاوتی بین اوباما و بوش در عملکرد وجود نداشته، اما اگر دقیقتر نگاه کنیم میتوان تفاوتهای بزرگ رفتار دو رئیسجمهور را دید.
باراک اوباما در حالی کاخ سفید را ترک میکند که چند اتفاق مهم را در هشت ریاستجمهوریاش رقم زده است؛ یکی از مهمترین آنها شکستن سد رابطه ایالات متحده با ایران و کوباست. میتوان گفت اوباما به هر آنچه درباره ایران از ابتدای کارزار انتخاباتیاش وعده داده بود تا روز آخر دولتش، عمل کرد؛ تهدید با گزینههای موجود روی میز، تأکید بر حل مسئله هستهای ایران با مذاکره، نامه، تلفن، مذاکره رودررو، تحریم و فشار و... . اوباما ارسال پیامهای تبریک نوروزی و تبریک عید فطر به مسلمانان را باب کرد. رئیسجمهور دموکراتی که آغاز کارش در سال ٢٠٠٨ (١٣٨٧) در ایران همزمان با ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در دولت نهم بود.
اما او از همان روزهای کارزار انتخاباتی اعلام کرد دنبال مذاکره با احمدینژاد نیست و تمام تلاشهای او را برای رابطه نادیده گرفت. اوباما زمانی بر سر کار آمد که رایان کروکر، سفیر دولت بوش در عراق، با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در عراق بر سر وضعیت این کشور مذاکره را آغاز کرده بود. اگرچه همان زمان دولت جورج بوش به پیامهای انتخاباتی اوباما برای مذاکره با ایران واکنشهای منفی نشان میداد، اما در کمپین انتخاباتی دموکراتها کسانی بودند که این را به روی بوش آوردند که خود او این مذاکره را آغاز کرده است.
میتوان نگاهی گذرا به اوباما در هشت سال ریاستجمهوریاش داشت.
کمپین انتخاباتی
اگرچه ایران و مذاکرات هستهای و توافق هستهای در انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا، یکی از موضوعات اصلی کمپین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بود، اما این موضوع بیسابقه نبود. در انتخابات هشت سال پیش هم، باراک اوباما با تأکید بر مذاکره با ایران وارد گود انتخابات شده بود. اگرچه او هم ادبیات بوش را تکرار میکرد که «همه گزینهها روی میز است».
اوباما در اوج مناظرههای انتخاباتی تأکید داشت در صورت راهیابی به کاخ سفید در اولین فرصت با تهران مذاکره میکند.
او در یکی از مناظرههای انتخاباتی مقابل مککین، رقیبش از حزب جمهوریخواه، گفت حاضر است هر زمان و هر مکان با رئیسجمهوری اسلامی ایران ملاقات و مذاکره کند و این مذاکره برای امنیت ملی آمریکا ضروریتر از اقدامی نظیر حمله محاسبهنشده و زیانبار به عراق است. در ادامه همان سخنان انتخاباتی بود که اوباما یکبار دیگر درباره ایران اظهارنظری شگفتانگیز کرد: «مذاکره با ایران لزوما به معنای مذاکره با احمدینژاد نیست». این زمانی بود که اوباما نامزد پیشتاز دموکراتها شده بود؛ درحالیکه همان زمان سفیر آمریکا در عراق با همتای ایرانیاش درباره عراق در حال مذاکره بود. جورج بوش و جان مککین که رقیب جمهوریخواه اوباما در انتخابات بود به او تاختند.
همان روزها جان کری که سناتور دموکرات از ایالت ماساچوست بود، در واشنگتنپست نوشت (٢٤ می٢٠٠٨) «بوش میگوید مذاکرهنکردن با ایران جواب داده و به این شکل خودش را فریب میدهد، ایران در حقیقت قویتر شده و همچنان ارباب سوخت هستهای است و به شبهنظامیان لبنان و عراق سلاح میدهد، نایبان افراطی ضداسرائیل خود را تقویت میکند و طرفدار نوری المالکی، نخستوزیر عراق است و خرج زیادی صرف بازسازی افغانستان میکند و اینگونه در منطقه صاحب نفوذ شده است». «شاید مذاکرات مستقیم غیر از جنگ، تنها راه متقاعدکردن ایران برای کنارگذاشتن قابلیت هستهای باشد؛ از آنجا که ایران هستهای اسرائیل را میهراساند، قیمتهای نفت را از رکورد کنونی هم بالاتر میبرد و احتمالا مسابقهای تسلیحاتی در منطقه رقم میزند. ما باید هر چه در توان داریم انجام دهیم تا از این حادثه اجتناب کنیم».
در همان روزها بود که محمود احمدینژاد که از قافله دعوت به مذاکره جا مانده بود، در مالزی و در حاشیه اجلاس «دی هشت» مککین و اوباما را به مناظره مقابل رسانهها دعوت کرد. اما هیچگاه از سوی همتای آمریکاییاش جدی گرفته نشد.
احمدینژاد در چهارمین حضورش در سازمان ملل وقتی از صهیونیسم انتقاد کرد و تأکید داشت باید نظمی جدید در جهان ایجاد شود، باراک اوباما در بیانیهای به سخنرانی او واکنش نشان داد. او در بیانیه خود آورد که «تهدید ناشی از برنامه هستهای ایران خطرناک است، اکنون زمان برای آمریکاییها فرارسیده تا درباره اعمال تحریمهای شدید با هدف افزایش فشار بر ایران متحد شوند».
او زمانیکه به ریاستجمهوری رسید، دقیقا همین خط مشی را پیاده کرد. ابتدا تشدید تحریمها و همراهی جهان با آمریکا در وضع و اجرای تحریمها، بعد استقبال از مذاکره و نهایتا توافق.
دولت اول اوباما
دولت اول اوباما، بیش از ایران درگیر موضوع طرح سلامت همگانی، خروج نیرو از افغانستان و عراق و اجرای وعدههای مطرحکرده درباره گوانتانامو بود. حضور هیلاری کلینتون در سمت وزارت خارجه و رویکرد کلی دولت اوباما به نوعی بود که اسرائیل و لابیهای حامی اسرائیل در آمریکا در همان سطحی حضور داشتند که در دوره بوش تأثیرگذار بودند.
اوباما درباره ایران در دوره اول که همزمان بود با دولت اول احمدینژاد و ادامه دولتش در دوره دهم، به تشدید تحریمها روی آورد. تحریم گسترده بانک و نفت از همان دوره تشدید شد.
این تحریمها در زمینههای اقتصادی، علمی، سیاسی، فروش سلاح و مهمات بود و ازجمله تأثیرگذارترین این تحریمها میتوان به تحریم صادرات نفت ایران و بانک مرکزی ایران اشاره کرد که اقتصاد وابسته به نفت ایران را نشانه گرفت و در دیگر سو، نقش بانک مرکزی ایران در وصول درآمد سهل حاصل از فروش نفت ایران به کشورهای جهان را مورد فشار و محدودیت قرار داد. همچنین سال ٨٩ وزارت خزانهداری آمریکا ٢٤ شرکت کشتیرانی بینالمللی را به علت تجارت با ایران تحریم کرد. سال ٩١ تحریم دارو، غذا و تجهیزات پزشکی به صورت نانوشته به این لیست اضافه شد و محدودیتهای بانکی موجب شد که حتی در نقل و انتقال پول برای خرید غذا و دارو مشکل ایجاد شود.
این فهرست بلندبالای تحریم در حالی روی میز ایران قرار میگرفت که همان زمان اوباما در مواضعش از مذاکره البته همراه با فشار و گزینههای روی میز سخن میگفت. پس از پیروزی در انتخابات گفت: «من درباره اینکه هیچ گزینهای را درباره ایران از روی میز برنخواهم داشت بسیار شفاف بودهام. من زمانی که امنیت آمریکا مطرح میشود گزینهها را از روی میز برنمیدارم».
در نخستین پیام نوروزیاش هم گفت: «خواستار درپیشگرفتن یک دیپلماسی برای حل تمامی مشکلات فیمابین و برقراری روابط سازنده با ایران هستم».
اما به مرور در چهارسال دولتش گفت «شدیدترین تحریمهای تاریخ را درمورد ایران اجرا میکنیم» و البته همین را اجرا کرد. او در یکی از مناظرههای انتخاباتی دور دوم ریاستجمهوریاش هم گفت. «در صورت حمله ایران به اسرائیل، آمریکا در کنار اسرائیل خواهد ایستاد. اسرائیل یک دوست واقعی و بهترین متحد ما در منطقه است و همکاریهای نظامی ما با اسرائیل در چهار سال گذشته بالاترین در طول تاریخ بوده است».
دولت دوم و برگ مهم تاریخ
اما دولت دوم اوباما رویکردهای دیگری هم در خود داشت. تغییر دولت در ایران، فرصت خوبی بود. مذاکرات هستهای که در روندی کشدار و بینتیجه متوقف مانده بود، در سطح وزرای خارجه از سر گرفته شد و بعد از سه دهه وزیر خارجه ایران و آمریکا در یک جلسه دوجانبه با هم گپ زدند و این روند ٢٢ ماه ادامه یافت. گفتوگوی تلفنی باراک اوباما و روحانی هم بعد از سه دهه برای اولینبار انجام گرفت. نامه اوباما به مقام معظم رهبری که به گفته علی شمخانی «نامهنگاریهای متعددی انجام گرفته و پاسخ هم دریافت کرده» همچنین تغییر سطح رابطه آمریکا با اسرائیل از عمده این موارد تغییر رویکرد بود. از عمدهترین اینها موضوع حضور نتانیاهو در واشنگتن در روزهای اوج مذاکرات هستهای بود که به دعوت کنگره به آنجا رفت و سخنرانی کرد اما اوباما حاضر به دیدار با او نشد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند تغییر رویکرد اوباما نسبت به اسرائیل بهویژه در سال پایانی دولتش یکی از عجیبترین اتفاقات در تاریخ آمریکا بوده، اگرچه روایت اوباما و همکارانش از مذاکرات هستهای و توافق، محدودکردن ایران و ایجاد امنیت بیشتر برای اسرائیل در منطقه بود. بااینحال کاهش تعمدی روابط رئیسجمهور و وزیر خارجهاش با مقامات اسرائیل یکی از اتفاقات نادر تاریخچه روابط دو کشور بود.
باراک اوباما، در همه سخنرانیها و کنفرانسهای بعد از مذاکرات هستهای البته از امنشدن جهان با ادعای کاهش دسترسی ایران به سلاح هستهای سخن میگفت و ایجاد امنیت برای اسرائیل در منطقه. اگرچه آمریکا به دنبال توافق هستهای همه تحریمهای هستهای علیه ایران را لغو کرد و همین روند در شورای امنیت و اتحادیه اروپا هم پی گرفته شد اما روایت خودشان همچنان این است که برگ برنده در دست آنهاست و چیزی به ایران ندادهاند. بااینحال باید گفت ایران و آمریکا در دوران ریاستجمهوری اوباما، یکی از مهمترین برگهای تاریخ رابطه دو کشور را ورق زدهاند.
*زینب اسماعیلی
خانواده چهارنفره باراک حسین اوباما بعد از هشت سال کاخ خیابان ١٦٠٠ پنسیلوانیا در واشنگتن را ترک کردند و راهی خانهای قدیمی در سوی دیگر واشنگتن شدهاند. در خبرها آمده به خانهای هشتهزارمتری رفتهاند که برای دو سال اجاره کردهاند.
در فاصله انجام مراسم تحلیف رئیسجمهوری جدید ایالات متحده آمریکا، خدمتکاران آخرین وسایل خانواده اوباما را در ونها چیدند و وسایل خانواده دونالد ترامپ را سر جایشان قرار دادند. البته چهلوپنجمین رئیسجمهوری ایالات متحده، در کاخ سفید شاید خیلی حال و روز خوبی نداشته باشد، معروف است کاخ سفید عمارت دوم ایالات متحده آمریکاست و مقام اول متعلق به برج «امپایراستیت» نیویورک است که حالا دونالد ترامپ، صاحب آن برج عظیم، مقیم کاخ سفید شده است. ترامپ میلیاردر از برج ١٠٢طبقهای نیویورک راهی کاخ ٢٠٠ساله سفید میشود.
اگرچه برخی رسانهها، بهویژه صداوسیما روزهای آخر صدارت اوباما را به نوعی تحلیل میکنند که برخی عملکردهای جورج بوش را هم به نام اوباما میزنند و گویی تفاوتی بین اوباما و بوش در عملکرد وجود نداشته، اما اگر دقیقتر نگاه کنیم میتوان تفاوتهای بزرگ رفتار دو رئیسجمهور را دید.
باراک اوباما در حالی کاخ سفید را ترک میکند که چند اتفاق مهم را در هشت ریاستجمهوریاش رقم زده است؛ یکی از مهمترین آنها شکستن سد رابطه ایالات متحده با ایران و کوباست. میتوان گفت اوباما به هر آنچه درباره ایران از ابتدای کارزار انتخاباتیاش وعده داده بود تا روز آخر دولتش، عمل کرد؛ تهدید با گزینههای موجود روی میز، تأکید بر حل مسئله هستهای ایران با مذاکره، نامه، تلفن، مذاکره رودررو، تحریم و فشار و... . اوباما ارسال پیامهای تبریک نوروزی و تبریک عید فطر به مسلمانان را باب کرد. رئیسجمهور دموکراتی که آغاز کارش در سال ٢٠٠٨ (١٣٨٧) در ایران همزمان با ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در دولت نهم بود.
اما او از همان روزهای کارزار انتخاباتی اعلام کرد دنبال مذاکره با احمدینژاد نیست و تمام تلاشهای او را برای رابطه نادیده گرفت. اوباما زمانی بر سر کار آمد که رایان کروکر، سفیر دولت بوش در عراق، با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در عراق بر سر وضعیت این کشور مذاکره را آغاز کرده بود. اگرچه همان زمان دولت جورج بوش به پیامهای انتخاباتی اوباما برای مذاکره با ایران واکنشهای منفی نشان میداد، اما در کمپین انتخاباتی دموکراتها کسانی بودند که این را به روی بوش آوردند که خود او این مذاکره را آغاز کرده است.
میتوان نگاهی گذرا به اوباما در هشت سال ریاستجمهوریاش داشت.
کمپین انتخاباتی
اگرچه ایران و مذاکرات هستهای و توافق هستهای در انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا، یکی از موضوعات اصلی کمپین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بود، اما این موضوع بیسابقه نبود. در انتخابات هشت سال پیش هم، باراک اوباما با تأکید بر مذاکره با ایران وارد گود انتخابات شده بود. اگرچه او هم ادبیات بوش را تکرار میکرد که «همه گزینهها روی میز است».
اوباما در اوج مناظرههای انتخاباتی تأکید داشت در صورت راهیابی به کاخ سفید در اولین فرصت با تهران مذاکره میکند.
او در یکی از مناظرههای انتخاباتی مقابل مککین، رقیبش از حزب جمهوریخواه، گفت حاضر است هر زمان و هر مکان با رئیسجمهوری اسلامی ایران ملاقات و مذاکره کند و این مذاکره برای امنیت ملی آمریکا ضروریتر از اقدامی نظیر حمله محاسبهنشده و زیانبار به عراق است. در ادامه همان سخنان انتخاباتی بود که اوباما یکبار دیگر درباره ایران اظهارنظری شگفتانگیز کرد: «مذاکره با ایران لزوما به معنای مذاکره با احمدینژاد نیست». این زمانی بود که اوباما نامزد پیشتاز دموکراتها شده بود؛ درحالیکه همان زمان سفیر آمریکا در عراق با همتای ایرانیاش درباره عراق در حال مذاکره بود. جورج بوش و جان مککین که رقیب جمهوریخواه اوباما در انتخابات بود به او تاختند.
همان روزها جان کری که سناتور دموکرات از ایالت ماساچوست بود، در واشنگتنپست نوشت (٢٤ می٢٠٠٨) «بوش میگوید مذاکرهنکردن با ایران جواب داده و به این شکل خودش را فریب میدهد، ایران در حقیقت قویتر شده و همچنان ارباب سوخت هستهای است و به شبهنظامیان لبنان و عراق سلاح میدهد، نایبان افراطی ضداسرائیل خود را تقویت میکند و طرفدار نوری المالکی، نخستوزیر عراق است و خرج زیادی صرف بازسازی افغانستان میکند و اینگونه در منطقه صاحب نفوذ شده است». «شاید مذاکرات مستقیم غیر از جنگ، تنها راه متقاعدکردن ایران برای کنارگذاشتن قابلیت هستهای باشد؛ از آنجا که ایران هستهای اسرائیل را میهراساند، قیمتهای نفت را از رکورد کنونی هم بالاتر میبرد و احتمالا مسابقهای تسلیحاتی در منطقه رقم میزند. ما باید هر چه در توان داریم انجام دهیم تا از این حادثه اجتناب کنیم».
در همان روزها بود که محمود احمدینژاد که از قافله دعوت به مذاکره جا مانده بود، در مالزی و در حاشیه اجلاس «دی هشت» مککین و اوباما را به مناظره مقابل رسانهها دعوت کرد. اما هیچگاه از سوی همتای آمریکاییاش جدی گرفته نشد.
احمدینژاد در چهارمین حضورش در سازمان ملل وقتی از صهیونیسم انتقاد کرد و تأکید داشت باید نظمی جدید در جهان ایجاد شود، باراک اوباما در بیانیهای به سخنرانی او واکنش نشان داد. او در بیانیه خود آورد که «تهدید ناشی از برنامه هستهای ایران خطرناک است، اکنون زمان برای آمریکاییها فرارسیده تا درباره اعمال تحریمهای شدید با هدف افزایش فشار بر ایران متحد شوند».
او زمانیکه به ریاستجمهوری رسید، دقیقا همین خط مشی را پیاده کرد. ابتدا تشدید تحریمها و همراهی جهان با آمریکا در وضع و اجرای تحریمها، بعد استقبال از مذاکره و نهایتا توافق.
دولت اول اوباما
دولت اول اوباما، بیش از ایران درگیر موضوع طرح سلامت همگانی، خروج نیرو از افغانستان و عراق و اجرای وعدههای مطرحکرده درباره گوانتانامو بود. حضور هیلاری کلینتون در سمت وزارت خارجه و رویکرد کلی دولت اوباما به نوعی بود که اسرائیل و لابیهای حامی اسرائیل در آمریکا در همان سطحی حضور داشتند که در دوره بوش تأثیرگذار بودند.
اوباما درباره ایران در دوره اول که همزمان بود با دولت اول احمدینژاد و ادامه دولتش در دوره دهم، به تشدید تحریمها روی آورد. تحریم گسترده بانک و نفت از همان دوره تشدید شد.
این تحریمها در زمینههای اقتصادی، علمی، سیاسی، فروش سلاح و مهمات بود و ازجمله تأثیرگذارترین این تحریمها میتوان به تحریم صادرات نفت ایران و بانک مرکزی ایران اشاره کرد که اقتصاد وابسته به نفت ایران را نشانه گرفت و در دیگر سو، نقش بانک مرکزی ایران در وصول درآمد سهل حاصل از فروش نفت ایران به کشورهای جهان را مورد فشار و محدودیت قرار داد. همچنین سال ٨٩ وزارت خزانهداری آمریکا ٢٤ شرکت کشتیرانی بینالمللی را به علت تجارت با ایران تحریم کرد. سال ٩١ تحریم دارو، غذا و تجهیزات پزشکی به صورت نانوشته به این لیست اضافه شد و محدودیتهای بانکی موجب شد که حتی در نقل و انتقال پول برای خرید غذا و دارو مشکل ایجاد شود.
این فهرست بلندبالای تحریم در حالی روی میز ایران قرار میگرفت که همان زمان اوباما در مواضعش از مذاکره البته همراه با فشار و گزینههای روی میز سخن میگفت. پس از پیروزی در انتخابات گفت: «من درباره اینکه هیچ گزینهای را درباره ایران از روی میز برنخواهم داشت بسیار شفاف بودهام. من زمانی که امنیت آمریکا مطرح میشود گزینهها را از روی میز برنمیدارم».
در نخستین پیام نوروزیاش هم گفت: «خواستار درپیشگرفتن یک دیپلماسی برای حل تمامی مشکلات فیمابین و برقراری روابط سازنده با ایران هستم».
اما به مرور در چهارسال دولتش گفت «شدیدترین تحریمهای تاریخ را درمورد ایران اجرا میکنیم» و البته همین را اجرا کرد. او در یکی از مناظرههای انتخاباتی دور دوم ریاستجمهوریاش هم گفت. «در صورت حمله ایران به اسرائیل، آمریکا در کنار اسرائیل خواهد ایستاد. اسرائیل یک دوست واقعی و بهترین متحد ما در منطقه است و همکاریهای نظامی ما با اسرائیل در چهار سال گذشته بالاترین در طول تاریخ بوده است».
دولت دوم و برگ مهم تاریخ
اما دولت دوم اوباما رویکردهای دیگری هم در خود داشت. تغییر دولت در ایران، فرصت خوبی بود. مذاکرات هستهای که در روندی کشدار و بینتیجه متوقف مانده بود، در سطح وزرای خارجه از سر گرفته شد و بعد از سه دهه وزیر خارجه ایران و آمریکا در یک جلسه دوجانبه با هم گپ زدند و این روند ٢٢ ماه ادامه یافت. گفتوگوی تلفنی باراک اوباما و روحانی هم بعد از سه دهه برای اولینبار انجام گرفت. نامه اوباما به مقام معظم رهبری که به گفته علی شمخانی «نامهنگاریهای متعددی انجام گرفته و پاسخ هم دریافت کرده» همچنین تغییر سطح رابطه آمریکا با اسرائیل از عمده این موارد تغییر رویکرد بود. از عمدهترین اینها موضوع حضور نتانیاهو در واشنگتن در روزهای اوج مذاکرات هستهای بود که به دعوت کنگره به آنجا رفت و سخنرانی کرد اما اوباما حاضر به دیدار با او نشد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند تغییر رویکرد اوباما نسبت به اسرائیل بهویژه در سال پایانی دولتش یکی از عجیبترین اتفاقات در تاریخ آمریکا بوده، اگرچه روایت اوباما و همکارانش از مذاکرات هستهای و توافق، محدودکردن ایران و ایجاد امنیت بیشتر برای اسرائیل در منطقه بود. بااینحال کاهش تعمدی روابط رئیسجمهور و وزیر خارجهاش با مقامات اسرائیل یکی از اتفاقات نادر تاریخچه روابط دو کشور بود.
باراک اوباما، در همه سخنرانیها و کنفرانسهای بعد از مذاکرات هستهای البته از امنشدن جهان با ادعای کاهش دسترسی ایران به سلاح هستهای سخن میگفت و ایجاد امنیت برای اسرائیل در منطقه. اگرچه آمریکا به دنبال توافق هستهای همه تحریمهای هستهای علیه ایران را لغو کرد و همین روند در شورای امنیت و اتحادیه اروپا هم پی گرفته شد اما روایت خودشان همچنان این است که برگ برنده در دست آنهاست و چیزی به ایران ندادهاند. بااینحال باید گفت ایران و آمریکا در دوران ریاستجمهوری اوباما، یکی از مهمترین برگهای تاریخ رابطه دو کشور را ورق زدهاند.
*زینب اسماعیلی
آخرین اخبار