نیازهای مشترک؛ رابطه عربستان و آمریکا در دوران اوباما

کد خبر: ۱۳۷۰۰۳
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۲
متن پیش رو در مثلث منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

روابط عربستان‌سعودی و ایالات‌متحده آمریکا در طول نزدیک به هشت دهه، نه بر مبنای ارزش‌های مشترک که بر‌اساس نیازهای مشترک تعریف و عملیاتی شده و به حیات خود ادامه داده است.
شالوده این دو سازه متفاوت را معادله «نفت‌ـ‌امنیت» شکل داده و با افت‌و‌خیزهای فراوان، تبدیل به شبکه درهم‌تنیده‌ای از روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی شده است.
شاید در سال 1945، فرانکلین روزولت و عبدالعزیز بن‌سعود سوار بر عرشه ناو جنگی کوئینسی در این سودا نبودند که این روابط روزی به دیدار خلف‌های آنها یعنی باراک اوباما و ملک‌سلمان هم قد دهد. با تمام فراز‌و‌فرودهای روابط دوجانبه در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی، این رابطه به قوت خود باقی است، اما در شرایط کنونی، حجم تنش‌ها در روابط دو کشور نگرانی‌ها از گسست در این معادله را پررنگ کرده است.

تصویب جاستا علیه سعودی و رد وتوی اوباما در کنگره، روابط عربستان و آمریکا به‌عنوان متحدان راهبردی را وارد روندی ساخت که آن را می‌توان «دوران انتقال» نامگذاری کرد‌؛ دورانی که هر دو بازیگر را به سمت تعریف و تغییر برخی اولویت‌ها هدایت خواهد کرد که به زعم برخی کارشناسان و ناظران بیرونی، این ظرفیت را در خود دارد که به سمت فرآیندهای گریز از مرکز هم حرکت کند.

اگرچه نشانه‌های این شکاف از زمان حملات یازده سپتامبر در سال 2001 و حمله به برج‌های دو‌قلو بروز کرد، اما سیاست‌های امنیتی اوباما و تیم سیاست خارجی او در عمق‌بخشی به این گسل نقش موثری ایفا کرده است. به‌خصوص عدم‌تمایل اوباما برای جلوگیری از سقوط متحدان عربستان در جریان خیزش‌های عربی 2011، عدم‌تمایل برای ساقط کردن بشار اسد و همچنین توافق هسته‌ای با ایران باعث شد تا در برهه‌های مختلف، شاهد شکایت و نارضایتی سعودی‌ها از آمریکا باشیم.

نگاه‌ ترامپ به عربستان‌سعودی
مواضع تند و ضدبرجامی‌ ترامپ و پیشینه تعاملی نسبتا مناسب جمهوریخواهان با منافع عربستان‌سعودی به نسبت دموکرات‌ها مایه خوشحالی است. به‌خصوص انتخاب برخی تندروها همچون مایکل فلین برای پست مشاور امنیت ملی که خوشحالی اعراب را به‌دنبال داشته، باعث دلگرمی‌ عربستان شده است. به‌خصوص که به‌نظر می‌رسد تصمیمات سیاست خارجی و امنیتی تا حد زیادی از وزارت‌خارجه آمریکا جدا و به شورای امنیت ملی آمریکا انتقال پیدا خواهد کرد. اما با وجود این تحولات، این معادله به علت پایگاه و سابقه غیرسیاسی‌ ترامپ به همین سادگی‌ها نیست.

چون ‌ترامپ معتقد است ‌آمریکا باید از وضعیت محافظ نسبت به متحدانش خارج شود و اگر کشوری قصد دارد که آمریکا از آن محافظت کند باید برای آن هزینه بپردازد.‌ترامپ همچنین در چند نوبت اعلام کرده ‌که حاضر است از عربستان در مقابل ایران محافظت کند، اما عربستان باید هزینه این کار را بپردازد. او می‌گوید: «باید ببینیم معامله‌ای که سر می‌گیرد چیست.» این سخنان، خشم سعودی‌ها را به‌دنبال داشت. جمال خاشقجی، رئیس تلویزیون العرب در صفحه توییتر خود نوشت که ‌ترامپ به عربستان به‌عنوان یک منبع پول نقد نگاه می‌کند.

چشم‌انداز
مقامات دولت عربستان پس از رد وتوی اوباما در کنگره، نسبت به عواقب وخیمی‌ که این روند به‌دنبال دارد، هشدار دادند و گفتند که این قانون می‌تواند به همه ما از جمله خود آمریکا آسیب بزند. عزم کنگره برای تاثیرگذاری بر سیاست‌های دولت اوباما از یکسو و مانع‌تراشی بر سر همکاری‌ها با عربستان، خود حکایت از یک معادله در حال وقوع داشت. این وضعیت پیچیده که می‌توان از آن تحت عنوان ورود به دوران انتقال در روابط نامگذاری کرد، دو بازیگر را به سمت تغییر و تعریف اولویت‌های خود هدایت کرده که می‌تواند به منزله بروز و ظهور فرآیندهای گریز از مرکز باشد.

به این معنی، در زمانی که ارزش‌های مشترکی بین لیبرالیسم و وهابیسم وجود ندارد، این رابطه بر مبنای منافع مبتنی بر تهدیدات مشترک بنا شده بود و در مقطع کنونی که شراره‌های بحران منبعث از تفکرات سلفی-تکفیری گریبان خود غربی‌ها را گرفته، تجدیدنظر در چنین رابطه‌ای می‌تواند یکی از اولویت‌های آمریکایی‌ها باشد. اگرچه نباید بر واقعیت پیشی گرفت و حکم به انفصال و جدایی در روابط داد‌ که تا حد زیادی ساده‌سازی مساله است‌؛ به‌خصوص که این واقعیت را باید در نظر داشت که شبکه در‌هم تنیده روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی ریاض و واشنگتن بر‌مبنای راهبرد همکاری و موازنه، بسان پوسته‌ای است که به این سادگی‌ها شکافته نخواهد شد، اگرچه ترک‌های آن در حال هویدا شدن است.
البته در این میان، نباید این نکته را ازنظر دور داشت که تنش‌ها و سوءتفاهمات جدی‌‌ که در روابط ریاض و واشنگتن به‌وجود آمده است، ناشی از تحولی است که در روند معادلات منطقه‌ای و تغییر برخی اولویت‌ها روی داده‌ و یقینا تاثیر خود را بر روابط دو کشور خواهد گذاشت؛ اما چندان نباید به این موضوع دل بست که دو کشور عناصر همکاری‌بخش را فدای برخی تنش‌ها نمایند؛ زیرا با وجود رخداد تغییرات در نظم منطقه‌ای خاورمیانه، همچنان نظم پساعربی، روند اتحادها و ائتلاف‌های درحال وقوع، مبارزه با تروریسم و امنیت جهانی انرژی، اگر نه با شدت بیشتر در برخی مولفه‌ها، اما اولویت‌های واشنگتن در تنظیم ارتباطات و اصول همکاری با متحدان استراتژیک خود را در دوره‌ ترامپ نیز تشکیل خواهد داد.
به‌خصوص توجه به این نکته ضروری است که در زمانی که روابط ریاض و تل آویو در حال بهبود است و برجام نیز توانسته ‌قطعیت خود را در بازداشتن ایران از توان تسلیحاتی نشان دهد، عربستان و اسرائیل به‌دنبال این هستند تا توجهات آمریکا را از نقض برجام معطوف به مهار ایران در نظام منطقه‌ای خاورمیانه کنند.

چون سعودی‌ها معتقدند که حضور و نفوذ ایران در جهان عرب، موضوعی نیست که بتوان از آن چشم‌پوشی کرد و از این‌رو ضروری است که رئیس‌جمهوری آمریکا باتوجه به نشانه‌هایی که از سیاست‌های ایران مشاهده می‌کند، به سمت تغییر راهبرد اوباما حرکت کرده و تحولات جدید در عناصر امنیتی-نظامی را در فرآیند سیاست خارجی آمریکا لحاظ کند.

*کامران کرمی
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار