هر که ارتباطش بیش، عمرش بیشتر

کد خبر: ۱۳۳۶۶۸
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۰
صدای ایران؛ مرتضی کاظمی- هر نوع رابطه‌ ای که با هر فرد دیگری برقرار می¬کنیم یک رابطه اجتماعی است. (شامل رابطه دوستانه، خویشاوندی، رابطه بین همسران، همکاران، مدیر و کارمند، رابطه ایجاد شده در مراسمات مذهبی و ملی و ...)

دانشمندان بیان کرده اند که بین ارتباطات اجتماعی (تعداد و کیفیت ارتباط) و سلامتی ارتباط وجود دارد. این ارتباطات می تواند تاثیرات بلند مدت یا کوتاه مدت و مثبت یا منفی بر سلامت ما بگذارد.

تشویق بزرگسالان و جوانان به برقراری روابط اجتماعی گسترده و مهارت‌های اجتماعی برای تعامل با سایر افراد به اندازه داشتن رژیم غذایی سالم و فعالیت‌های بدنی اهمیت دارد. تحقیقات نشان داده است که افراد با ارتباطات اجتماعی وسیعتر سالمتر بوده و از طول عمر بیشتر و میزان مرگ و میر کمتری نسبت به افراد کم ارتباط تر برخوردار هستند.

ارتباط بین بین روابط اجتماعی کم تعداد و کم کیفیت با بیماریهای قلبی و عروقی، فشار خون بالا، سرطان و افزایش زمان بهبود زخمها، مورد تایید قرار گرفته است؛ بعنوان مثال  Berkman  و Syme در 1979 نشان دادند که خطر مرگ و میر بین مردان و زنان با روابط اجتماعی کم، دوبرابر کسانی است که روابط اجتماعی بیشتری دارند. Brummett و همکارانش (2001) بیان کردند که احتمال مرگ و میر در افرادی که مشکلات قلبی و عروقی دارند، 2.4 برابر کسانی است که ارتباطات اجتماعی کمتری دارند.

نوازش را می توان یکی از دلایل و نتایج برقراری ارتباط دانست. اریک برن، در توضیح مفهوم نوازش یا Stroke، به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های تحلیل رفتار متقابل، اینگونه می‌نویسد که: «انواع رفتارها و شیوه‌هایی که انسانها توسط آن دیده شده و احساس وجود می‌کنند». زمانی که به کسی می‌گوییم: «من تو را دوست دارم»، او دیده می‌شود و شکلی از نوازش را دریافت می‌کند. حتی گفتن اینکه: «من از تو نفرت دارم» نیز شکل دیگری از دیده شدن و نوازش است. البته، نوع اول را «نوازش مثبت» و نوع دوم را «نوازش منفی» می‌دانند.

اکثر ما انسانها، زمانی که نوازش مثبت دریافت نمی‌کنیم،‌ ممکن است برای دریافت نوازش منفی تلاش کنیم. چون به هر حال، گرفتن نوازش منفی بهتر از نوازش نگرفتن است. بیشتر نوازشها به انسان حس خوبی می دهد. انرژی می بخشند و ما را زنده نگه می دارد. پس از تولد، پس از پیمودن آن راه سخت و طولانی و ورود به صحنه روزگار، نوازش بود که به ما اطمینان داد زندگی در این بیرون نیز «خوب» است. نوازش در آن موقع زندگی بخش بود، امروز هم هست. ابراهام مازلو نوازش را محرک ارجح می داند و آن را در سلسله مراتب نیازهای حیاتی و اولیه انسان هم ردیف آب و غذا می داند.

نیاز افراد به نوازش مختلف است. و بستگی به میزان نوازشی دارد که درکودکی دیده¬ایم. تا زمانی که در محدوده منطقه تسلی خود (محدوده بین دو خط موازی در شکل) بمانیم، اوضاع خوب پیش می رود.
 
اگر نوازشها زیاد باشد-آدمهای زیاد، رفت وآمد زیاد، تلفنهای زیاد، تقاضاهای زیاد و یا حتی تعریفهای زیاد- احساس می کنیم که دلمان می خواهد فرار کنیم و نیازمند تنهایی هستیم. در چنین حالتی ممکن است به خلوت خود پناه ببریم و به فعالیتهای مورد علاقه خود در تنهایی بپردازیم: کتاب خواندن، تنها زیر آفتاب نشستن، قدم زدن، یک روز مرخصی گرفتن، رفتن توی اتاق و در را پشت سر خود قفل کردن. ما گوشه نشینی اختیار می کنیم تا فکر کنیم، مطالعه کنیم، ذهنمان را مرتب کنیم و به زندگی خود معنا و مفهوم ببخشیم. این کار را تا حدی با آرامش خاطر انجام می دهیم، البته به شرطی که بدانیم هرگاه بخواهیم می¬توانیم به دنیای عادی برگردیم. کمتر کسی می¬تواند مدتی طولانی در انزوا باشد.

وقتی میزان نوازش به پایین تر از حد محدوده منطقه تسلی تنزل می کند، رفته رفته آثار افسردگی، یا افسردگی توأم با خشم یا یأس و درماندگی در رفتار ما ظاهر می شود و حتی گاهی از نظر جسمی نیز بیمار می شویم.  وقتی قیافه ظاهری و رفتار ما باندازه کافی بد شد، معمولا دیگران دخالت می کنند و کمک می کنند. حتی ممکن است کار به خوابیدن در بیمارستان بکشد که در این-گونه موارد نوازش به مقدار زیاد و سخاوتمندانه به فرد داده می شود.

مردم سرچشمه نوازش هستند. مثبت اندیشی بسیار نیروبخش است اما اولین فکر مثبت ما غالبا این است که به انسان دیگر روی بیاوریم. اینطور می نماید که ما نمی توانیم خودمان به تنهایی تجدید قوا کنیم. حتی در لحظات انزوا فکر ما فورا متوجه دیگران و خاطرات آنها می شود، به گذشته های خوبی می اندیشیم که با آنان بودیم و به کسانی فکر می کنیم که مدتهاست مرده اند ولی در زندگی ما سهیم بوده اند. روزهای خوب گذشته معمولا پر است از آدمهای خوب آن وقتها: پدر و مادر، دوستمان، بچه همسایه مان، معلمی که دوستش داشتیم. حتی گاهی در لحظاتی که احساس می کنیم فقط با خدا راز و نیاز می کنیم، فکرمان متوجه انسانهای دوربرمان است.

یکی از منابع نوازش یادآوری و تکرار نوازشهای گذشته است. احساسهای خوب و لذت بخشی که از ارتباط با افراد در گذشته بیادمان مانده است و زمانی که به آنها فکر می کنیم احساس لذت می کنیم. اما زنده شدن خاطرات آدمهای گذشته برای بعضیها معنی و ارزش عمیقی دارد، اما کافی نیست.

 نوازش تنها یک روز دوام دارد؛ ما هر روز به نوازش تازه ای نیاز داریم، زیرا شادیهای گذشته مانند روزنامه دیروز کهنه می شود. افتخارات گذشته ما هرچه باشد، هر قدر هم که جام و کاپ و مدال جمع کرده باشیم، باز صبح که از خواب بیدار می شویم از خود می پرسیم: «امروز چی»؟ همانطور که به غذی تازه احتیاج داریم، به تماس با مردم تازه هم نیاز داریم. هنگام ورود اشخاص به محل کار، مهمانی، اتاق کنفرانس و هرجای دیگر، سوالی حیاتی درون او را متلاطم می¬کند: اینجا چطور می شود نوازش دید؟ این امر همانقدر حیاتی و اساسی است که پستان مادر برای بچه.

 نسبت میزان روابط ما با میزان نوازش دریافتی مثل نسبت انبار گندم است به نان: یعنی یک ذخیره تضمین شده. اهمیت یک فرد معمولا به مجموع روابطش با دیگران بستگی دارد. اگر می خواهید بدانید کی هستید، میزان روابط خود را در نظر بگیرید. فهرستی از نقشهایی که دارید تهیه کنید. یک زن می تواند همسر، مادر، فرزند، خاله، عمه، خواهر، تبعه یک کشور، معلم، دوست، همسایه، همکار، رئیس یا عضو جمعیت خیریه غدیر باشد.

نوع ارتباط با توجه به نقشی که می پذیرید متفاوت و منحصربفرد است. باید اولویتها را در نظر داشت. ما نمی توانیم برای همه در همه اوقات همه چیز باشیم. باید بینیم به چند نفر می توانیم جوابگو باشیم. کدام روابط برای ما حیاتی است؟ با هر دست که می دهیم با همان دست پس می گیریم. خانمی که بسیار اجتماعی بود می گفت: «وقتی بچه هایم کوچک بودن، زیاد حوصله¬شونو نداشتم. حالا که دیگه بزرگ شدن، اونا حوصله منو ندارن».

در عین حال باید توجه داشته باشیم که شرط لازم برای روابط سالم، اجتماع است؛ به معنیِ بودن در جمع دوستان، آشنایان و همکاران، شرکت در گروههای اجتماعی با علائق و هدفهای مشترک. اگر زندگی شما بر پایه «فقط و فقط یکی» استوار باشد، منتظر هیچ کس و تنهایی باشید. بت پرستی چیزی نیست جز این سراب واهی که اگر ما کسی را به اندازه کافی ستایش کنیم، او ما را تا ابد دوست خواهد داشت. باید مردم دار باشیم.

منابع:
کتاب تحلیل رفتار متقابل، امی ب. هریس و تامس ای. هریس، ترجمه اسماعیل فصیح
www.motamem.org
Social Relationships and Health: A Flashpoint for Health Policy, Debra Umberson1 and Jennifer Karas Montez, J Health Soc Behav. 2010; 51(Suppl): S54–S66.


پربیننده ترین ها
آخرین اخبار