کد خبر: ۱۲۱۰۰۲
۰۱ / ۰۶ / ۱۳۹۵
تحلیل چرایی سقوط ترامپ درنظرسنجی ها
دانلد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه اکنون اصلا در وضعیت مناسبی به سر نمی‌برد. او، در طی هفته اخیر چند تن از مقامات ارشد ستاد خود را جایگزین کرد و نقطه اوج تغییر ترکیب آرایش ستاد، استعفا یا بهتر بگوییم «مجبور کردن به استعفا»ی «پل مانافورت» مغز متفکر و رییس ستاد او بود. ترامپ آنقدر به اظهارات ناپخته خود ادامه داد که خود را در معرض «توجیه امنیتی» قرار داد و ظاهرا این توجیه آنقدر شدت بالایی داشته، که وی را مجبور به عذرخواهی در ملاعام کرده است. اینجاست که اهمیت «هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد» مشخص می‌شود. کارشناسان، تا بدین لحظه، ترامپ را مقهور واقعی رقابت با کلینتون می‌دانند مگر اینکه بقول آنها طرحی نو در روش و منش و سیاق انتخاباتی خود ایجاد نماید.
 
ستاد ترامپ با تغییرات نو به کدام سمت خواهد رفت؟ 
 
سال گذشته در همین بحبوحه و در نزدیکی «روز کارگر» در آمریکا،مردی به نام دانلد ترامپ خیزش کرده‌ بود و در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، یک سر و گردن از رقبای خود نظرسنجی‌ها و افکار عمومی بالاتر بود. یک سال گذشت و این بار همان دانلد ترامپ را می‌بینیم که گرچه موفق به کسب نامزدی نهایی حزب متبوعش شده، اما بابت اظهارات و رفتارات غلط خود در طی این یک سال، به شدت صدمه دیده و در اذهان عمومی دچار تنزل جایگاه شده است. ترامپ به طور محسوسی عقب‌تر از هیلاری کلینتون بوده و ستاد او به شدت احساس خطر می‌کند. اگر هیلاری کلینتون موفق به پیروزی در انتخابات سراسری شود، برای اولین بار است که از دهه 1940 تاکنون، یک حزب توانسته سه بار بطور مستمر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود. نکته قابل توجه، در طی سال‌های اخیر سابقه نداشته که یک نامزد انتخاباتی در جایگاه و وضعیت کنونی ترامپ در تابستان باشد و در انتخابات سراسری پیروز شود.
 
 ستاد ترامپ با تغییرات نو به کدام سمت خواهد رفت؟
ترامپ در آگوست 2015 که رقبا را به ترتیب از دور خارج می‌کرد
 
براستی کدام اقدام غیرحرفه‌ای بوده که ترامپ مرتکب نشده؟! از توهین‌های توئیتری بگیرید تا تهدید علیه رقیب و دیگر منتقدان؛ از حمله به خبرنگاران گرفته تا حمله لفظی به یک خانواده مسلمان؛ از ارائه اطلاعات غلط در سخنرانی گرفته تا اظهار پشیمانی ناشی از آن؛ ترامپ در بهار پارسال، دو حرکت اساسی در قبال حریفان خود در انتخابات درون ‌حزبی صورت داد: اول، خواستار حوزه‌های انتخابیه بیشتر شد و سپس دست بر روی هواداران رقبای خود گذاشت و فریاد داعیه خواهی برای آمریکای باعزت که همانا شعار هوشمندانه‌ای بود سر داد. او، با این دو استراتژی، 55 درصد از طرفداران 15 حریفش را به طرف خود  جلب کرد و حکم نامزدی نهایی را به دست آورد. اما سرگیجه ناشی از سرمستی پیروزی به او اجازه نداد که تفاوت بین رقابت در مرحله نهایی با رقابت در مرحله مقدماتی را بفهمد. عملکرد ستاد در مرحله نهایی باید کاملا متفاوت با عملکردش در مرحله مقدماتی باشد. «ساحل کاپور» -کارشناس انتخاباتی اندیشکده بلومبرگ- در این رابطه می‌نویسد: «در این انتخابات فقط 5 درصد از "رای‌دهندگان مردد" نسبت به انتخابات روی خوش نشان دادند که این آمار نسبت به آمار 15 درصدی دهه 1960، یک فاجعه است. میت رامنی در سال 2012 موفق به جذب رای 50 درصد از رای‌دهندگان مستقل در مقابل 45 درصد اوباما شد اما ترامپ عملا اوضاع بسیار بدی دارد».
 
مرد نیویورکی در بزرگترین حرکت خبط خود، نه تنها حزب را به یکپارچگی نرساند و روز به روز خود را از تصمیم‌سازان حزب دور کرد، که عملا بذر نفاق پاشید و دو دستگی ایجاد کرد. او، سرمست از موقعیت‌اش، همه چیز را در حمایت طرفدارانش می‌دید و نسبت به ساز و کار وقدرت حزب که همانا خانه و مامن هر کاندیداست، ناآگاه بود. کار به جایی رسید، که از 5 نامزد سالخورده در قید حیات انتخابات ریاست جمهوری در سال‌های گذشته، فقط «باب دُول» در گردهمایی ملی و جشن پیروزی او شرکت کرد. تاکنون، 6 سناتور، دو فرماندار، و 8 حقوقدان مجلس نمایندگان اعلام کرده‌اند که از ترامپ حمایت نمی‌کنند. علاوه بر این، 50 تن از نخبگان حزب جمهوریخواه در نامه‌ای سرگشاده لیاقت و صلاحیت او را زیر سوال برده و خواستار عدم حمایت از او شدند. مضاف بر این، «جان کیسیک» فرماندار اوهایو که رقیب سابق ترامپ است، اصلا دل خوشی او ندارد و از قضا اوهایو یکی از مهمترین ایالت‌های آمریکای برای پیروزی نامزد جمهوریخواه است. سابقه نداشته که یک نامزد حزب جمهوریخواه بدون پیروزی در اوهایو بتواند رییس جمهور شود. تنها اتفاقی که شکل نامناسبی در گردهمایی دموکر‌ات‌ها داشت، اعتراض هواداران سندرز در شب اول برگزاری بود اما کلولند به عنوان جایگاه گردهمایی ملی جمهوریخواهان، شاهد عدم حضور چهره‌های شناخته‌شده‌ای چون مارکو روبیو، جان کیسیک، خانواده بوش، و بسیاری دیگر از بالادستی‌های حزب جمهوریخواه بود.
 
ترامپ چگونه خود را به این روز انداخت؟ 
 
ترامپ، همچنان دل به قشر سفیدپوستان بی‌سواد داد و از آن دسته از سفیدپوستان که تحصیلات عالیه دارند غافل شد. او، به زعم خود و هوادارانش، فریاد سفیدهای آمریکایی است. «ران برانشتاین» به عنوان یک تحلیل‌گر معتقد است که برای اولین بار در طول 60 سال، ترامپ می‌تواند اولین نفری باشد که رای اکثریت تحصیلکرده را به دست نخواهد آورد. او، همچنین مشکل رای زنان را هم دارد. میت رامنی، موفق شد که درسال 2012 رای 90 درصد از زنان طرفدار حزب جمهوریخواه را جلب نماید و این امر در ارتباط با ترامپ، در مورد 70 درصد از زنان صدق می‌کند. همین دلایل است که رمزنگاری از رویکرد منفی ایالت‌ها نسبت به جمهوریخواهان در ماههای اخیر را نشان ممکن می‌سازد. جورجیا، که از زمان بیل کلینتون ببعد روی خوش به دموکرات‌ها نشان نداده بود و عملا یک ایالت جمهوریخواهی محسوب می‌شد، اکنون در نقطه تردید قرار گرفته است. اما خب یوتا را باید یکی از نقاط قوی امید برای ترامپ دانست؛ چون «مورمونیست‌ها» آنجا هستند و به شدت طرفدار ترامپ. آخرین بار «لیندون جانسون» دموکرات در مقابل «بری گلدواتر» جمهوریخواه در سال 1964 توانست در آن ایالت پیروز شود و حسرتش از آن پس به دل دموکرات‌ها نشست.
 
«نیک برایانت» تحلیلگر BBC معتقد است که از طرف دیگر، اوضاع ستاد ترامپ بسیار آشفته است. او، از ابتدای امر هم آشفته‌وار عمل کرد و ستادش هیچگاه عملکرد یک ستاد منظم و حرفه‌ای را نداشت. وقتی در ماه ژوئن عملا باید اوهایو که ایالت بسیار حیاتی است را می‌چسبید، رسما یک مدیر انتخاباتی از سوی ستاد در اوهایو نداشت. کافی است به جابجایی‌های این هفته وی توجه کنید. استعفا نه - که برکناری- «پل مانافورت» باتجربه و بادانش در این هفته و ورود افرادی چون «استیو بانون» با ذائقه تند نژادپرستی به ستاد، نشان می‌دهد که او همچنان کار خود را می‌کند و این خودمحوری یا تبعیت از نزدیکان بی‌تجربه وی، همچنان ادامه دارد. او، ناسلامتی نامزد حزب بزرگی چون حزب جمهوریخواه است و این در حالی است که اصلا از حیث پرستیژ شخصیتی و سیاسی در حد این حزب نیست. به نظر می‌رسد که این تابستان هم بوی "بعضی از تابستان‌ها"ی پیش از انتخابات سراسری را می‌دهد: تابستان 1960 که نیکسون در منظاره تلویزیونی در مقابل کندی عرق می‌ریخت و حسابی دستپاچه شده بود. تابستان 1988 که مایکل دوکاکیس در مقابل جورج بوش عملا چهار قفل شد. تابستان 2012 که نوامبری را در پی داشت که رامنی با انتشار فیلمی مبنی بر پذیرش شکست، عملا به کار خود پایان داد. و اکنون تابستان 2016، که خضر خان در کنار همسرش کتابچه قانون اساسی آمریکا را در دست می‌گیرد و خطاب به ترامپ فریاد می‌زند "تو اصلا دلت برای هیچکس و هیچ‌چیز نمی‌سوزد". آیا این جمله را می‌توان ضربه نهایی به ترامپ دانست و منتظر فیلم اعلام شکست او در ماه نوامبر بود؟
 
ترامپ چگونه خود را به این روز انداخت؟ 
 
ترامپ، خیلی دور رفته و حقیقتا خیلی تندروی کرده است. اشتباه کرده و احتمالا خود نیز متوجه شده که چه کار کرده است. او، با مجموعه‌ای از کارشکنی‌ها خود را به این روز انداخته است. توجیه امنیتی سال‌هاست که از دوره کندی برای همه نامزدهای انتخاباتی آمریکا صورت می‌گیرد اما اگر یک نامزد مثل ترامپ را پس از اظهارات ناپخته‌ و نابهنگامش به توجیه امنیتی فرابخوانند، این یعنی او رازهای پنهانی بسیاری ر ا فاش می‌کند و بهتر است که سکوت کامل اختیار کند. مشاوره‌های اشتباه به همراه مجموعه‌ای از اظهارنظرهای ناپخته و حرکات بچگانه که دون شان نامزد ریاست جمهوری است، حال امروز ترامپ را برای ما کاملا روشن می‌سازند. او فقط یک راه حل دارد: اینکه بفهمد عرصه رقابت درون‌حزبی خیلی با عرصه رقابت دور نهایی تفاوت دارد.
 
 
نظر شما