صالحی‌امیری:هشت‎ساله‌بودن دولت روحانی ضرورت غیر قابل انکار است

کد خبر: ۱۱۳۱۵۸
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۸
سید رضا صالحی‌امیری از نزدیکان حسن روحانی و رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در گفت و گو با روزنامه «اعتماد» بیان کرده است:به شخصه معتقدم بهترین رقیب برای دکتر روحانی کاندیدای جریان رادیکالیسم است. چرا که معتقدم جامعه ایران با مقایسه دو گفتمان اعتدال و رادیکالیسم حتما اعتدال را انتخاب خواهد کرد. او همچنین گفته است: ما معتقدیم که روند حرکت دولت آقای روحانی در مسیر توسعه کامل‌تر از دولت‌های هاشمی و خاتمی است.

گزیده ای از صحبت های سیدرضا صالحی امیری در ادامه می آید:


*سه کانون مخالف دولت برای ناامیدسازی جامعه نسبت به این گفتمان وجود دارد که به صورت آشکار و پنهان در مقابل گفتمان اعتدال صف کشیده‌اند که مهم‌ترین این جریان‌ها، کسانی هستند که آرزوی بازگشت به رادیکالیسم را همچنان در ذهنیت خود به عنوان رویا پرورش می‌دهند و به نوعی به دنبال بازگشت به گذشته و دوران هشت ساله محمود احمدی‌نژاد هستند.

*رادیکالیسم و رادیکال‌ها واقعیت تاریخی جامعه هستند. ما گفتمان آنها را به زیان ملت می‌دانیم اما اینکه اصرار داشته باشیم برای نفی آنها و اثبات خود آنها را به دشمن منتسب کنیم، پرهیز دارم اما رادیکالیسم در گذشته تاریخی مردم هزینه‌های سنگینی را به ملت وارد کرده و قطعا رسالت جریان روشنفکری، نخبگان و اقطاب سیاسی پیشگیری و آگاه‌سازی و هدایت جامعه و پرهیز از این گفتمان است.

*به شخصه معتقدم بهترین رقیب برای دکتر روحانی کاندیدای جریان رادیکالیسم است. چرا که معتقدم جامعه ایران با مقایسه دو گفتمان اعتدال و رادیکالیسم حتما اعتدال را انتخاب خواهد کرد.

*بسیار مثبت می‌بینم که احمدی‌نژاد رقیب روحانی باشد.
 
*یک پروژه‌ای تحت عنوان ایجاد هراس سیاسی برای حضور آقای احمدی‌نژاد در جامعه دارد در حوزه رسانه‌ای تعریف می‌شود که یک نوع عملیات روانی است. به اعتقاد من ظرفیت آقای احمدی‌نژاد در کشور مشخص است. در حالی که ظرفیت دکتر روحانی فراتر از ظرفیت سال ٩٢ خواهد بود. آقای دکتر روحانی در ٩٦ در رقابت با رادیکالیسم رای بالای ملت را خواهد داشت.

*احمدی‌نژاد با وجود اینکه برای گفتمان اعتدال و آقای روحانی یک فرصت بزرگ تاریخی است، سه چالش جدی دارد. یک چالش درون‌جناحی است. برخی از جریانات اصولگرایی هیچ علاقه‌ای به حضور احمدی‌نژاد در جریان‌های سیاسی و بازگشت او ندارند. موضع‌گیری‌های آنها بسیار روشن و واضح است؛ از بزرگان قم گرفته تا چهره‌های شاخص اصولگرا در تهران. نکته دوم روی گفتمان رادیکال پوپولیسم سوار خواهد شد که من معتقدم جامعه در حال عبور از پوپولیسم است. دلایل این ادعا را  انتخابات ٩٢ و ٩٤ نشان می‌دهد. نکته سوم اینکه مجموعه تجربه‌ای که ملت از این گفتمان کردند تجربه ناخوشایندی است. نتیجه درآمد ٧٠٠  میلیارد دلاری کشور شد تورم ٤٣ درصد و گرانی سرسام آور و سه برابر شدن قیمت ارز و شکاف طبقاتی و نزاع سیاسی که مردم هرگز آن را فراموش نکرده‌اند. مجموعه تجربه این گفتمان در دوره هشت ساله ناامیدی در جامعه ایجاد کرد که به طور طبیعی آزموده را آزمودن خطاست.

*معتقدم احمدی‌نژاد رقیب جدی روحانی نخواهد بود و اگر باشد باید استقبال کرد. هرچند معتقدم احمدی‌نژاد برای شکستن مرزها و بخشی از هنجارهای اجتماعی به انتخابات ورود خواهد کرد و تا آخر انتخابات در صحنه باقی نمی‌ماند. او می‌آید که فضا را برای حضور دیگران باز کند.

*ما به‌شدت از حضور احمدی‌نژاد استقبال می‌کنیم اما با ارزیابی اجتماعی‌ای که داریم. نکته بعد اینکه احمدی‌نژاد برای شکستن مرزهای حاکم بر جامعه و سد شکنی و ساختار شکنی و بالابردن سطح مطالبات اقتصادی که فرای توان دولت است به میدان خواهد آمد تا بتواند فضا را برای نفر اصلی هموار کند. البته به این نکته هم اشاره کنم که بر این باورم که جریان اصولگرایی در ایران با فقر کادر سیاسی برای اداره کشور مواجه است و بالعکس جریان اعتدال، جریان اصلاح‌طلب و جریان سازندگی از ظرفیت کادرسازی بسیار بالایی برخوردار هستند.

*من نمی‌توانم از زبان اصلاح‌طلبان تحلیل مساله کنم. تحلیل خودم را به عنوان یک ناظر سیاسی می‌گویم. بنابراین بیان من به منزله باور گفتمانی جریان اصلاحات نیست. من معتقدم اصلاحات در فرآیند تحول تاریخی به مرحله‌ای از رشد و بلوغ سیاسی رسیده که به جای تصمیم در دایره حزب و جناح به مصالح و منافع ملی و سیاسی فکر می‌کند. لذا دو حرکت سیاسی اصلاح‌طلبان بیانگر نوعی عقلانیت فراگفتمانی اصلاح‌طلبان است و در ٩٢ نجات ملی را با انتخاب روحانی رقم زدند و در ٩٤ با یک حرکت گسترده سیاسی در عرصه مجلس توانستند حرکت جدیدی خلق کنند. این تجربه تاریخی در ٩٦ تکرار خواهد شد اما با سرعت فراتر از تحلیل و درک سیاسی از ٩٤ و ٩٢ خواهد بود.

*من معتقدم هر چه از ٩٢ فاصله می‌گیریم انسجام اقطاب و احزاب سیاسی اصلاح‌طلب، کارگزار، اصولگرای معتدل نسبت به گفتمان اعتدال قوی‌تر می‌شود و به همین میزان انشقاق گفتمانی میان احزاب و اقطاب جریانات اصولگرا بیشتر می‌شود.

*پاشنه آشیل دولت روحانی ناکارآمدی است.

*من معتقدم که مظلومیت دولت روحانی یک نوع شکاف ارتباطی با جامعه است و این همان ضعفی است که رقبای آقای روحانی به خوبی می‌دانند و سرمایه‌گذاری شدید روی رسانه کرده‌اند. دولت روحانی ابزار رسانه‌ای لازم برای گفتمان سازی و گفت‌وگوی ملی و گزارش ملی را در اختیار ندارد. اگر واقعا در بین بیش از ٥٠ شبکه رادیوی و تلویزیون یک شبکه در اختیار دولت بود امروز شما نشاط و رضایتمندی بیشتری در بین مردم می‌دیدید. این شکاف و انقطاع ارتباطی دولت با مردم محصول عملکرد ناصواب شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مخالف دولت هستند و جریاناتی که پشت پرده برای تقابل طراحی می‌کنند.

*طرح مساله ردصلاحیت روحانی بیانگر قدرت نفوذ اجتماعی، سیاسی و گفتمانی روحانی است. دقیقا نوعی «روحانی‌هراسی» از سوی مخالفین گفتمان اعتدال است. این حرف‌ها به نوعی اعتراف به قدرت سیاسی و نفوذ اجتماعی آقای روحانی در جامعه ایران است. البته طراحان این پروژه راه خطایی را می‌روند چرا که آقای روحانی، پروژه ایران هراسی را به ایران پذیری تبدیل کرد و در نتیجه اینان به این راحتی‌ها نمی‌توانندپروژه روحانی هراسی شان را عملیاتی کنند. پیام این پروژه به افکار عمومی این است که روحانی در اوج مقبولیت اجتماعی، منطقه‌ای و بین‌المللی به سر می‌برد و اینها برای شکستن این سرمایه ملی گزینه ردصلاحیت را تنها راه ممکن تعریف می‌کنند که البته یک خیال خام است.

*هشت ساله بودن دولت یک ضرورت غیر قابل انکار است. آقای دکتر روحانی در یک فرآیند چهار ساله موفق شد قطار توسعه را به نیمه راه برساند و برای اینکه این قطار به مقصد برسد الزاما باید فرصت دیگری ملت در اختیار دولت قرار دهد تا دولت را به اهداف خود برساند. اینکه دولت‌های بعد از انقلاب هشت ساله هستند حکمتی داشت و آن اینکه اصولا برنامه‌های جامع توسعه با زمان محدود چهار ساله به نتیجه نمی‌رسد اما از طرفی دموکراسی اقتضا می‌کند که دولت برای تداوم حیات، اعتماد ملی را جلب کند. این دو عنصر یعنی ضرورت اجرای جامع طرح‌های توسعه و ضرورت جلب اعتماد اجتماعی فرآیند انتخاب چهار ساله و دولت هشت ساله را به همراه داشت. این مبتنی بر یک عقلانیت سیاسی است. هیچ‌وقت مبتنی بر عنصر مداخله از بیرون نبوده است. ملت فرصت دیگر را به طور طبیعی در اختیار دکتر روحانی قرار خواهد داد تا برنامه‌ها و اهداف بلند خود را به مقصد و مقصود برساند. این کاملا مورد انتظار و طبیعی است. به نظر می‌رسد که تلاش‌های سیاسی رقیب به سبد رای آقای روحانی خواهد افزود.

*بازگرداندن قطار دولت به ریل توسعه مهم‌ترین هدف‌گذاری آقای روحانی و دولت بود. از همین رو منهای دولت محمود احمدی‌نژاد، دولت اعتدال همچون دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی و سید محمد خاتمی به دنبال توسعه است.

*ظهور دولت احمدی‌نژاد یک نوع تغییر و توقف در ریل توسعه بود و به تعبیری دیگر، بازگشت به یک نابسامانی و ناکجاآباد بوده است که فاقد گفتمان، ایده، رویکرد استراتژیک و بلندمدت بوده و سیاست لحظه‌ای روزمرّگی را در اداره کشور پیش گرفت.

*مردم ایران طی این سال‌ها هزینه‌های دولت پوپولیستی را با همه وجود لمس کردند و همین امر موجب شد که به عقلانیت و اعتدال رای دهند اما همگان در همه سطوح کشور از جمله نخبگان، حوزه، دانشگاهیان، اصحاب رسانه و مطبوعات، رادیو و تلویزیون، مدرسه و دیگر نهادهای مرجع باید تلاش کنند تا پوپولیسم به طور کامل از مدار حرکت آینده سیاسی کشور خارج شود. در غیر این صورت همه زیان خواهند دید. باید نوعی عقلانیت همراه با رویکرد مصلحت‌اندیشانه و منفعت‌گرایانه با استفاده از ابزار آگاهی‌بخشی و ساماندهی اجتماعی در جامعه ایجاد شود که رخداد تلخ پوپولیسم تکرار نشود.

*انتخابات ٩٢ و در تداوم آن هفتم اسفند ٩٤ و دهم اردیبهشت ٩٥ یک پیام روشن به ما می‌دهد که پیامی بسیار خوشحال‌کننده و آرامبخش است، اینکه جامعه به‌تدریج از رویکرد «انتخاب پوپولیستی»  به سمت «انتخاب آگاهانه» می‌رود.

*من معتقدم احمدی‌نژاد محصول دوگانه‌سازی عدالت و فساد بود. احمدی‌نژاد با ایجاد تصویری فسادگونه از ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور خود را به عنوان یک «منجی اصلاح‌گر» معرفی کرد و در بستر تحریک عواطف و احساسات و مطالبات اجتماعی با رویکرد پوپولیستی به مقصود رسید اما در فرآیند حرکت به سمت مقصد به بیراهه رفت. این سرنوشت محتوم دولت‌های پوپولیستی است.

*حرکت به سمت توسعه کشور در دوره هاشمی و خاتمی ریل‌گذاری شد. البته در دوره صدارت مقام معظم رهبری و دولت اول هم کشور در این ریل قرار داشت اما پدیده‌ای به نام جنگ بر همه تلاش‌های توسعه سایه انداخت و اجازه نداد که حرکت چشمگیری در این زمینه انجام شود چرا که با وجود جنگ به طور طبیعی میان توسعه اقتصادی و مقابله با دشمن خارجی مورد دوم منطقا در اولویت قرار می‌گرفت؛ لذا محصول دولت اول استقلال و امنیت کشور بود و این را نباید انکار کرد. 

*بزرگ‌ترین دستاورد دولت اول استقلال کشور، امنیت کشور و اداره کشور در سخت‌ترین شرایط ممکن در فضای جنگ بود. در فضای جنگ طبیعی است که مدیران کشور به دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی نباشند. بعد از آن ریل توسعه در کشور به صورت فراگیر آغاز شد. یک سکته هشت ساله داشتیم که هزینه‌های سنگینی برای ملت دربرداشت اما مجددا در دوره دولت تدبیر و امید ریل توسعه به حرکت خود ادامه می‌دهد.

*ما معتقدیم که روند حرکت دولت آقای روحانی در مسیر توسعه کامل‌تر از دولت‌های هاشمی و خاتمی است.

*به اعتقاد من نگاه دولت احمدی‌نژاد به مفهوم عدالت، ابزاری بود.

*وجه تمایز دولت روحانی با دولت‌های گذشته این است که با یک پشتوانه تئوریک و نظری حداقل یک دهه مطالعه عمیق وارد عرصه قدرت می‌شود. 

*گفتمان اعتدال مانند نهالی است که در ٩٢ در عرصه قدرت سیاسی کاشته شد و به تدریج در حال تبدیل شدن به درختی تنومند است.

*گفتمان اعتدال به دنبال تثبیت شاخصه‌های حکمرانی خوب در کشور است نه تشکیل یک حزب. اساسا گفتمان اعتدال محصول حکمرانی خوب است که گفتمان اعتدال برونی شده تفکر حکمرانی خوب در جامعه ما است.

*در آستانه ورود به انتخابات ٩٢ پروژه تدوین و توزیع گفتمان اعتدال کلید خورد. البته باید بگویم که گفتمان اعتدال هم تبار دینی دارد و هم تبار سیاسی.

*عمده مخالفت‌ها با دولت روحانی از سوی سه طیف صورت می‌گیرد. اول متحجرانی که در مقابل اندیشه نوگرا و عقلانی روحانی قرار دارند. متحجران و مخالفان پیشرفت و توسعه کشور از جمله مخالفان روحانی و دولت او قلمداد می‌شوند دوم مخالفان آزادی و باز شدن فضای سیاسی، فضای اجتماعی، فضای فرهنگی و فضای اقتصادی کشور. سوم جریانی که در انتخابات رای نیاورد و مورد اقبال رای مردم واقع نشد و سند دولت را واگذار کرد.  در کنار این سه گروه، جریان پنهانی هم وجود دارد که منافع خود را بعد از روی کار آمد ن روحانی از دست داد. واضح است که فضای تحریم و انزوای ایران برای برخی گروه‌ها منافع فراوانی داشته که از طریق قاچاق و پولشویی، درآمدهای سرشاری کسب کرده‌اند و اکنون با برداشته شدن تحریم‌ها، کاسبی آنها از بین رفته است.

*همانطور که گفتمان سازندگی از دل یک نیاز اجتماعی بیرون آمد و پاسخ به یک نیاز که سازندگی و ساخت جامعه خود بود ظهور کرد، گفتمان اصلاحات از دل نیازها و مطالبات اجتماعی جامعه ایران یعنی نیاز به کرامت و منزلت اجتماعی و آزادی اجتماعی و سیاسی ظهور کرد. گفتمان اعتدال هم از درون مطالبات اجتماعی ظهور کرده است و یک گفتمان رمانتیک ذهنی و انتزاعی نیست که در حاشیه زیست کند و فقط شعار دهد.

*گفتمان اعتدال به اعتقاد ما داروی شفابخش مطالبات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران در دهه چهارم است و کماکان برای تداوم حیات سیاسی در ایران نیازمند تداوم گفتمان اعتدال هستیم. باز بر این باور هستم که هر میزان که از ٢٤ خرداد ٩٢ فاصله می‌گیریم، نهال گفتمان اعتدال تنومندتر و احساس نیاز اجتماعی به آن بیشتر می‌شود.

*شخص آقای ناطق فاقد جریان حزبی است اما یکی از کانون‌های تاثیرگذار است. شخص آقای سید حسن خمینی فاقد یک جریان سیاسی سامان‌یافته است اما یکی از کانون‌های تاثیرگذار است. بنابراین من اول، نقش اصلی اثرگذاری را به اقطاب سیاسی می‌دهم و بعد احزاب سیاسی را مطرح می‌کنم.

*آقای احمدی‌نژاد یک نوع نمایش تراز ملت را تلاش داشت نشان دهد اما به واقع نبود. آقای روحانی به لحاظ یک تجربه تاریخی که ملت بیش از سی سال او را در مشاغل و مصادر مختلف سیاسی، تقنینی و امنیتی و مجلس تا امنیت ملی و جنگ تجربه کرده بود انتخاب کرد.

*میزان ضریب تجربه مدیریتی و نفوذ روحانی برای اداره کشور با آقای عارف وجه تمایزاتی داشت. این یک امتیازدهی ساده است و من هم در مقام نفی ظرفیت‌های بزرگ آقای عارف نیستم. او را به عنوان یک شخصیت اخلاقی و اثرگذار در فرآیند سیاسی جامعه ایران می‌دانم. آنچه مهم است این است که تصمیم خاص و در لحظه خاص برای عبور از یک بحران خاص می‌گیرید که این تصمیم را اقطاب سیاسی ایران و پس از آن احزاب گرفتند.

*مردم از فشارهای سنگین روحی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خسته شده بودند. جامعه به دنبال مفری می‌گشت تا از این فضا عبور کند. مردم احساس کردند که آقای روحانی می‌تواند منجی جامعه برای عبور از این بحران‌ها باشد. مردم هم مانند اقطاب این تصمیم را گرفتند که روحانی فرمان ماشین دولت را در دست بگیرد. از همین رو جامعه در خرداد ٩٢ تصمیم آگاهانه‌ای گرفت که کمتر تا به امروز درباره آن بحث شده. از همین منظر معتقدم ٢٤ خرداد ٩٢ نقطه عبور جامعه از پوپولیسم و حرکت به سمت یک انتخاب آگاهانه بود.

*من بر این باور هستم که قطار اعتدال در حال حرکت به سمت مقصد است. عده‌ای در مسیر این حرکت کنار ایستاده‌اند و سنگ پرتاب می‌کنند. قطعا خسارتی به قطار وارد خواهند کردند اما جهت‌گیری این قطار به سمت منزلگاه توسعه و پیشرفت است. نفی نمی‌کنم که این موانع و چالش‌ها ایجاد خسارت می‌کند اما بر این باورم که مانع توقف آن نخواهد شد.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار