برچسب ها
کد خبر: ۹۱۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۶۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۶۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۵۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
کد خبر: ۹۱۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۵۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۵۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۵۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۵۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
کد خبر: ۹۱۴۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
«ضوعا» تنها برای دو ماه برای گردان «خنساء» (پلیس اخلاقی داعش ) کار کرد؛ جایی که دوستانش آورده میشدند تا شلاق بخورند. این پلیس را دو زن اداره میکردند که از زمان کودکی به بردگی گرفته شده بودند؛ یک مادر و دختر؛ هر دو پریشان. عبای آنان به همراه برقع سیاه سرتاپایشان را پوشانده بود. زمانی که مادر ضوعا او را دید بهسرعت در آغوشش کشید و سکوتی مبهم بر اتاق حاکم شد تا او بگوید که در این مدت چه بر سرش آمده است.
کد خبر: ۹۱۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
آخرین اخبار
پربازدیدها