در رثای «هوای پاک»

کد خبر: ۹۸۸
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۷
نعمت احمدی*: تعیین یک‌ روز در سال به‌ عنوان روز هوای پاک در تقویم کشور، از باب یادآوری اینکه می‌توان هوای پاک داشت، کاری پسندیده است اما برای رسیدن به هوای پاک چه باید کرد؟ به راستی زندگی در کلانشهرهایی مانند تهران آیا با هوای پاک امکان‌پذیراست؟

دیگر کشورها چه کردند که هوای پاک دارند و کشورهایی از قبیل ایران چرا هر روز به مرز هشدار دایمی نزدیک‌تر می‌شوند؟ اگر تجمع جمعیت در یک شهر علت آلودگی هوا باشد، اگر تعداد خودروها علت آلودگی هوا باشد، اگر وسایل گرمایش و سرمایش جمعیت شهری علت آلودگی هواست، اگر وجود کارخانه‌های نزدیک شهرهای بزرگ موجب آلودگی هواست و ده‌ها اگر دیگر، پرسش این است آیا تنها شهرهای ایران به دلایل ذکرشده دارای هوای ناپاک هستند؟

کلانشهر تهران را باید در ردیف کلانشهرهایی همانند نیویورک، لندن، مسکو، پاریس، مادرید، توکیو و دیگر شهرهایی که تراکم جمعیتی بالایی دارند به حساب آورد، اما چرا همه این شهرها با درد مزمن آلودگی درگیر نیستند و این تهران است که دوسوم روزهای سال را در وضعیت هشدار و آلودگی و خطر به شب می‌رساند و امیدی به درمان هوای آن نیست؟ مسوولان مربوطه از آلودگی 88‌درصد وسایل نقلیه درون‌شهری یاد می‌کنند.

به عبارت دیگر 88‌درصد از آلودگی هوای شهرها  به نوع وسایل نقلیه و آلودگی ناشی از حرکت این وسایل برمی‌گردد، در تهران بیش از دو میلیون و هشتصد هزار وسیله نقلیه در تردد است، همین میزان موتوسیکلت در هیاهوی ترافیک بی‌قاعده و قانون تهران ویراژ می‌دهد. کلانشهر تهران با روش گرمایش خانه‌به‌خانه اداره می‌شود، یعنی هرخانه یا بهتر بگویم هر اتاق روش گرمایشی خود را به‌کار می‌برد؛ از نوع
پیشرفته- ارکاندیشن- گرفته تا شوفاژ و بخاری گازی.

مجتمع‌های مسکونی دارای موتورخانه‌ای به تناسب مساحت خود هستند که با سوخت عمدتا گاز و بعضا سوخت‌های فسیلی دیگر مانند مازوت و گازوییل گرمای ساکنان را تامین می‌کنند. ساختمان‌های کوچک‌تر با شوفاژخانه‌ای که با سوخت گاز یا گازوییل و مازوت گرمایش ساکنان را فراهم می‌آورند.

واحدهای کوچک‌تر با وسایل گازسوزی که مستقیما به لوله‌کشی گاز شهری وصل است و از انواع بخاری‌های گازی استفاده می‌کنند. تابستان اما وصفی دیگرگونه دارد.

ساختمان‌هایی که دارای موتورخانه مرکزی هستند، با همان سوخت زمستانی آب گرم موردنیاز ساکنان را تامین می‌کنند اما واحدهای کوچک از طریق گازشهری یا گازوییل آبگرمکن‌های با تاسف، غیراستاندارد را مورد استفاده قرار می‌دهند. همین روش کافی است شهر را آلوده کند.

امروزه در دنیا روش تامین گرمایش و سرمایش خصوصی منسوخ شده است. هر منطقه یا محله با روش تامین گرمایش مرکزی عمل می‌کند و از یک موتورخانه که عمدتا از انرژی برق سود می‌برد، طرح منسوخ‌شده لوله‌کشی گاز و سوخت بی‌رویه گاز در خانه‌ها متعلق به چند دهه قبل بود.

اروپا که مصرف‌کننده گاز روسیه و دیگر کشورهاست گاز را به نیروگاه‌های خود می‌فرستد و از برق تولیدشده گرمای خانه‌ها را تامین می‌کند. دروپنجره به‌کار برده‌شده در ساختمان‌های ایران هدردهنده اصلی گرمای تولیدی در محیط ‌است. امکان ندارد ساختمانی در اروپا و آمریکا از پنجره‌های قرون وسطایی ما استفاده کند.

دروپنجره دوجداره بخشی از راه‌حل جلوگیری از سوخت بی‌رویه در کشور است. دولت به باور نگارنده باید از طریق وام‌های پنج‌ساله همه ساختمان‌ها را ملزم و مجبور به تبدیل پنجره‌های فعلی به پنجره دوجداره کند. مابه‌التفاوت سوخت مصرفی ساختمان‌هایی که پنجره دوجداره دارند با دروپنجره‌های فعلی آنقدر هست که دولت را وادار به اجرایی‌کردن این طرح کند.

این راه کوتاه‌مدت که می‌تواند در پایین‌آوردن سوخت و تامین گرمای مناسب به‌کار گرفته شود، باید بخش خصوصی را وادار به احداث نیروگاه بنماییم و مابه‌التفاوت هزینه تامین سوخت از طریق هدررفتن گاز را صرف تولید برق کنیم.

عملیاتی‌کردن این توصیه فکر نکنم مشکل باشد کافی است دولت یک شهر کوچک مثلا تبریز یا همدان را با اقدامی انقلابی و به اصطلاح جهادی ملاک قرار دهد و با دوجداره‌کردن پنجره‌ها مابه‌التفاوت سوخت را با هزینه تعویض پنجره‌ها محاسبه کند. برقی‌کردن سوخت به‌عنوان برنامه دوم دولت در همین شهر موردنظر می‌تواند ملاک تعیین توافق هزینه سوخت فعلی و جایگزینی آن با برق باشد.

به وسایل حمل‌ونقل و تغییرات در ساختار آن برمی‌گردیم. قرار نیست نگارنده ارایه طریق کند، موضوع حمل‌ونقل فقط مربوط به ایران نیست، نگاهی به تنوع اتومبیل‌هایی که در سطح شهر تردد می‌کنند، بیندازید. جز کشورهای کمونیستی سابق امکان ندارد اتومبیلی در دیگر کشورها با قدمت 20سال به بالا در تردد باشد.

امروزه اتومبیل‌هایی با سوخت نزدیک به پنج‌لیتر در یکصدکیلومتر وسیله‌ای عادی است، اما سوخت اتومبیل‌های در حال تردد در کشور ما چقدر است؟ همین اتومبیل‌هایی که به ظاهر نو و امروزی هستند، آیا قابل‌قبول است که هنوز سوخت اتومبیل بالای 10لیتر در یکصدکیلومتر باشد؟ دو،سه‌سال قبل سفری به اندونزی داشتم.

اولین موضوعی که برای هر تازه‌واردی به شهر پرجمعیت «جاکارتا» جلب‌توجه می‌کند، هوای سالم این شهر با وجود انبوه اتومبیل‌هاست. راهنمای سفر ما می‌گفت تا چند سال قبل هوای شهر ما آلوده بود اما دولت با طرحی ضربتی ظرف مدتی کوتاه همه وسایل نقلیه قدیمی را از رده خارج و اتومبیل‌های با سوخت کم را جایگزین کرد.

هم درمصرف سوخت صرفه‌جویی شد و هم هوا سالم شد. پرسش این است تا کی قرار است از تولید اتومبیل‌هایی حمایت کنیم که با سوخت بالا آلودگی هم دارند. مابه‌التفاوت سوخت اتومبیل‌های موجود و هزینه درمان مردم به‌مراتب بیش از حمایت از اتومبیل هایی است که در کشور ساخته می‌شود؟

آخرین مطلب درخصوص وسایل نقلیه در حال تردد در کشور به سوخت مصرفی آنها برمی‌گردد. پرسش این است آنچه در جایگاه عرضه بنزین یا پمپ‌بنزین‌ها توزیع می‌کنیم، آیا بنزین است؟ کافی است به اگزوز اتومبیل‌ها دست بزنیم ماده سیاهرنگی که از اگزوز خارج می‌شود یا در دهانه اگزوز رسوب می‌کند، بقایای سوخت چه ماده‌ای است؟

آخرین مطلب به وسایل نقلیه عمومی برمی‌گردد؛ قصه پرغصه مترو و سماجتی که دولت نهم و دهم در توقف احداث خطوط مترو داشت. برنامه توسعه خیابان‌ها و اتوبان‌ها و ساخت طبقات دوم خیابان‌ها قبل از تکمیل همه خطوط مترو در تهران و دیگر کلانشهرها نیز غمنامه‌ای است که می‌دانیم به جای گسترش مترو و کم‌کردن وسایل نقلیه از خیابان‌ها با هزینه‌ای مضاعف گسترش اتومبیل در خیابان‌ها را تبلیغ می‌کنیم.

می‌شود هوای سالم داشت، می‌شود زندگی در کلانشهرها را راحت کرد اگر اراده‌ای واقعی باشد. دیگران همین برنامه‌ها را پیاده کردند و در کوتاه‌مدت توانستند به اهداف بزرگ و ماندگار برسند. قصه لندن دهه‌های 70 و 80میلادی را حداقل در گذشته این شهر بخوانید.

روزی که خانم تاچر به نخست‌وزیری انگلستان رسید لندن آلوده‌ترین شهر اروپا بود و همین موضوع باعث رکود صنعت توریسم که باعث بیشترین درآمد شهر لندن است، شده بود. وقتی بانوی آهنین ساختمان شماره 10 را ترک می‌کرد، لندن به سالم‌ترین شهر اروپا که مقصد اکثر توریست‌ها بود، تبدیل شده بود.

پس با یک برنامه کارشناسی‌شده لندن آلوده را به لندن پاک تبدیل کردند، می‌توان تهران از مرز هشدار که در سال چندین نوبت به تعطیلی کشیده می‌شود را به سادگی هرچه تمام‌تر بشه تهران دهه‌های قبل تبدیل کرد و دوباره شاهد پرواز مرغ‌های مهاجری باشیم که سال‌هاست از تهران هجرت کرده‌اند.

*حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری
پربیننده ترین ها