تحلیلی بر حضور روسیه در بحران سوریه
سوریه در خاورمیانه مهمترین همپیمان روسیه محسوب میشود و در صورت قدرت گرفتن افراطگرایان یا لیبرالهای غرب گرا منافع روسیه کاملا با خطر مواجه میشود.
صدای ایران - به گزارش مهر، عقیل جلالی: حضور روسیه در سوریه را می توان نشانگر تمایل دولت روسیه برای حضور فعال در عرصه روابط بین الملل دانست. در این نوشتار سعی داریم به طور خلاصه عملکرد روسیه را از منظر تئوری رئالیسم در روابط بین الملل مورد بررسی قرار دهیم.
روسها در دهه ۹۰ به شدت از سوی غرب تحقیر شدند و روز به روز سنگرهای خود را از دست دادند، روسها نیاز به یک رهبر مقتدر داشتند تا اینکه پوتین در سال ۲۰۰۱ به قدرت رسید. پوتین همان انتظاری بود که ملت روسیه داشت و می توانست آنها را به روسیه ای که در اوج قدرت بود برساند، وی در دستگاه سیاسی روسیه تغییرات زیادی بوجود آورد و به نوعی در جهت احیای قدرت روسیه حرکت کرد، ابتدا سعی کرد اقتصاد روسیه را سر و سامان دهد و سپس گام به گام تمرکز قدرت انحصاری در روسیه ایجاد کرد.
برای مردم روسیه این نوستالژی وجود داشت که آنها زمانی در راس عرصه بین الملل بودند. پوتین بر مبنای همین نوستالژی سیاست هایی را دنبال کرد، نمادهای شوروی را زنده کرد و اینگونه سیاست ها را پیش برد. اگر عملکرد روسیه را از منظر رئالیسم نگاه کنیم رئالیست ها می گویند همه دولتها به یک شکل رفتار می کنند، زیرا همه آنها به دنبال منافع هستند. روسها نیز به دنبال منافع خود هستند و روسیه در سوریه منافع چشمگیری دارد.
بعد از جنگ سرد تنها کشوری که پایگاه خود را در آنجا (بندر طرطوس) حفظ نمود روسیه است. روسها به این بندر نیاز دارند هرچند خیلی از مقامات روس اعلام کرده اند این بندر برای روسیه فقط اهمیت لجستیکی دارد ولی وقتی ناوگان روسها از دریای سیاه حرکت می کند باید در دریای مدیترانه یک پایگاه داشته باشد تا از خدمات آن استفاده کند. روسها در سوریه منافع اقتصادی چشمگیری دارند. آنها از دوره جنگ سرد روابط ویژه ای با سوریه داشته اند و از نظر منافع نمی توانند سوریه را در نظر نگیرند. همچنین روسها سیاست پرستیژ را دنبال می کنند.
روس ها با بحث مبارزه با تروریسم در داخل خاک خود مواجه هستند و یک پاشنه آشیل به نام چچن دارند. یکی از گروههایی که در داعش حضور فعال دارند چچنی ها هستند، از همین رو پوتین بیم آن را دارند که چچنی های داعش دوباره به قفقاز شمالی در کمربند جنوبی روسیه بیایند، پس به همین دلیل نمی خواهند حکومت بشار اسد سقوط کند چون بسیار متضرر خواهد شد.
اگر بخواهیم از منظر تئوری نئورئالیسم به قضیه نگاه کنیم این تئوری می گوید تغییر در ساختار روابط بین الملل باعث تغییر در رفتار دولتها می شود. در ساختار روابط بین الملل ما امروزه شاهد این هستیم که آمریکا با چالش های بزرگی مواجه شده است، قدرتهای رقیب مثل چین، روسیه و حتی برخی کشورهای اروپایی می توانند در مقابل آمریکا خودنمایی کنند.
از منظر نئورئالیسم تهاجمی، این نظریه می گوید وقتی قدرت کشوری احیا می شود و توانمندی های اقتصادی و قدرت نظامی آن ارتقا پیدا می کند به طور طبیعی آن کشور به سمت سیاستهای تهاجمی روی خواهد آورد. روسها زمانی تبدیل به یک قدرت عادی شده بودند اما امروز یک قدرت بزرگ و قابل احترام در صحنه بین الملل شده اند روسیه اهداف سیاسی و توسعه طلبانه متفاوتی را در سوریه دنبال می کند.
از منظر نئورئالیسم تدافعی که می گوید وقتی یک کشور احساس تهدید کند دست به تهاجم می زند، یعنی اگر کشوری این خطر را احساس کند که بین کشورهای دیگر اتحادی بر علیه اش ایجاد شده، در مقابل این تهدید بزرگ سعی می کند از خود واکنش نشان دهد و وارد یک اتحاد دیگر شود. این روزها رفتارهای روسیه در قبال سوریه طبق این دیدگاه بر مبنای نگرشی است که از غرب دارد، غرب روز به روز حلقه محاصره را برای روسیه تنگ تر می کند. روسها در بازی اکراین هزینه دادند. اکراین همانجایی است که اولین بار حکومت روسیه در آنجا تشکیل شد، روسها فراموش نکرده اند که اولین بار در کیف بود که روس تشکیل شد و هیچگاه نمی توانند پیوند سه ملت اسلاو را نادیده بگیرند.
حتی روسها در پرچم خودشان این تعریف را دارند و می گویند سفید نماد بلاروس (ملت روسیه ی سفید) است و یکی از کشورهایی است که برای همیشه باید در پیوند با روسیه باشد. آبی نشانه اکراین است، اکراین ضلع دیگر اتحاد و پیوند اسلاوی است که روسها نمی توانند از دستش بدهند و قرمز، رنگ سرزمین مادری روسها یعنی مسکو است. از آنجایی که روسیه فشار غرب را روز به روز بیشتر می بیند به همین دلیل به دنبال راهی است که در مقابل اقدامات غرب مقاومت از خود نشان دهد، تغییر اوضاع در سوریه برای روسیه تهدیدزا خواهد بود.
در خاورمیانه عربی و دریای مدیترانه امروزه سوریه مهمترین هم پیمان روسیه به شمار می آید و اگر نظام سیاسی این کشور تغییر کند و حکومت به دست افراط گرایان یا لیبرال های غرب گرا بیفتد، منافع روسیه کاملا با خطر مواجه می شود. سقوط نظام سیاسی سوریه برای رهبران روسیه و شخص پوتین که با عینک رئالیسم تحولات بین المللی را نگاه می کند به معنی از دست دادن آخرین حلقه از متحدان پر و پا قرص روسیه در خاورمیانه است و این می تواند ورود ناتو به حریم منافع روس ها و تضعیف موقعیت، اعتبار و جایگاه بین المللی روسیه شود.
به هر حال تحولات سوریه و اقدامات روس ها نشان دهنده این است که مسکو نه تنها قصد عقب نشینی در مقابل غرب را ندارد، بلکه بر میزان تسلیحات خود در سوریه افزوده و با انتقال جنگنده های پیشرفته به دنبال مبارزه قاطع با گروه های تروریستی برآمده است.
اتخاذ چنین سیاستی از طرف روسیه، کم سابقه است، در واقع شرایط منطقه و جهان تغییر کرده است و دیگر روسیه نمی تواند فقط به نظاره تحولات و بحران های منطقه ای و جهانی بنشیند. به همین دلیل نیز مسکو تصمیم گرفته در مورد بحران سوریه بر مواضع خود استوار بماند و بر حضور نظامی خود در سوریه بیافزاید.
گزارش خطا
آخرین اخبار