جریان شناسی روحانیت در انقلاب گناباد به همراه اسناد
صدای ایران-شهرستان گناباد سابقه تاریخی روشنی در زمینه انقلاب و مبارزات آن داشته است. این سابقه مبارزات سیاسی که به گونه ای با جریان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ارتباط هستند با دو سطح تحلیل قابل بررسی است. اصولا موضوعاتی که توانایی اجتماعی شکل دهی جنبش های اعتراضی در گناباد داشتند را می توان در دو دوره تاریخی دید:
الف) توسعه ناعادلانه : زلزله سال ۱۳۴۷ باعث تمرکز نگاه مدیریت کلان کشور به این منطقه شد. شخص محمدرضا شاه و هیئت دولت به منطقه آمدند. در نگاه دولت زلزله بهانه خوبی بود تا توسعه مورد نظر حکومت به صورت دستوری در فرهنگ و هویت منطقه نیز ایجاد شود. اما توزیع نابرابر امکانات میان شهرها، ناهماهنگی مدیران در خدمات رسانی و عدم توجه به مسائل مذهبی و بومی باعث شکل گیری نارضایتی هایی ریشه داری شد که گاها سیاسی هم تعبیر می شد و پای ساواک برای نظارت بر مسائل به منطقه باز شد. این تغییرات شدید و جابجایی در بافت جمعیتی هنوز بعد از چهل سال از زلزله در تفسیرهای درونی منطقه دیده می شود . در دوره انقلاب ۵۷ این اعتراضات در جهت اهداف انقلاب به خوبی مدیریت شد.
ب) پیوستن به اعتراضات کشوری : فروردین ۱۳۵۷ همزمان با آنکه مبارزات امام خمینی شکل عملیاتی خود را گسترش می داد و شاگردان امام برای تبلیغ سراسری به همه بلاد فرستاده شدند در حرکتی کاملا استراتژیک از سوی امام ، نوروز ۵۷ عزای عمومی اعلام شد. این مسئله در برخی شهرهای ایران بازخورد سیاسی داشت از جمله در گناباد بسیاری از مساجد سیاه پوش شدند و عید نوروز به حاشیه رفت. از همین روزها مبارزات مردمی شکل منسجمی به خود گرفت و مقامات دولتی به واکنش های سراسری دست زدند
از فروردین تا بهمن ۵۷ شهرستان گناباد به همراه روستاهایش وارد ماجرای انقلاب شد و هر روز بنا به مناسبت های سراسری که در کشور طراحی می شد به اعتراض می پرداخت.
با توجه به دو رویکرد بالا به حرکات سیاسی مردم گناباد ،مشخص است که انقلاب در گناباد یک موج ناپخته که فقط از مرکز متاثر باشد نبوده است بلکه وجود متفکرین و تشکیلات منسجم باعث شده تا مطالعه انقلاب در گناباد را بتوان بر اساس نظریات علمی و منسجم شرح و بسط داد.
جریان شناسی روحانیت در انقلاب گناباد
عمده نیروهای فکری در انقلاب ایران روحانیت بودند که در راس گروه های مذهبی قرار داشتند. تولید فکر، تئوریزه کردن جریان های مبارزه و تفسیر انقلابی از اعتقادی دینی از نشان های این گروه تاثیر گذار است. در گناباد نیز روحانیت فعالی حضور داشتند که همگی با شاخص های علمی برجسته توانایی زیادی در رهبری گروه های مردمی داشتند. روحانیت گناباد که اکثر آنها در مکتب آیت الله شیخ غلامرضا نصیری درس خوانده بودند و از نظر علمی وضعیت خوبی داشتند ارتباطات خود با شهرستان را در همه دوره ها ادامه دادند. براساس این ارتباط های کم و زیاد می توان نوع نگرش روحانیت گناباد را که در انقلاب سهم آفرینی داشتند به سه نحله تقسیم می شوند:
الف) روحانیت مشهد : برخی از طلبه های گناباد که برای ادامه تحصیل به حوزه مشهد رفته بودند در آنجا به جریان فعال انقلاب پیوستند و به هر مناسبت به شهرستان آمده و در سخنرانی های عمومی و خصوصی از آخرین تحولات انقلاب ، اعتراضات شهرستان را پویا و فعال داشتند. در میان این گروه می توان از افرادی مثل حجت الاسلام شهید کامیاب و حجت الاسلام محمدباقر فرزانه نام برد.
ب) روحانیت تهران : برخی از طلبه های گناباد نیز در تهران ساکن بودند. این گروه که رابطه ای مستمر کمتری با شهرستان داشتند در چند ماه آخر انقلاب که طلاب تهران به همه نقاط کشور در حرکت بودند برای بسیج همگانی مردم به گناباد آمدند. این گروه به علت وصل به مرکز جریان انقلاب معمولا انرژی فراوانی داشتند و در ترغیب مردم بسیار موثر بودند. در میان این گروه می توان به افرادی مثل احمد ملازاده و حجت الاسلام مهدی خطیب اشاره کرد
ج) روحانیت شهرستان : سابقه فرهنگی و اجتماعی روحانیت در گناباد بسیار عمیق و تاثیر گذار است. نفوذ آنها در اقشار مختلف مردم و در طیف وسیعی از محلات و روستاها بسیار چشمگیر است. حرکت های انقلابی گناباد توسط این گروه ثبات یافت. آنها بستر فهم مفاهیم انقلاب و تعامل و کنترل نهادهای دولتی برای عملیاتی شدن انقلاب را فراهم می کردند. در میان روحانیت مستقر در شهرستان دو گروه را می توان از هم تمایز داد.
گروه اول :شاگردان مکتب امام خمینی در کاخک بودند. این گروه پیشروان انقلاب در گناباد هستند و با ارتباطی که با حلقه یاران انقلابی امام داشتند سعی می کردند حرکت های شهرستان با نظریات امام هماهنگ باشد و مرحله به مرحله با آن پیش برود. از فعالین برجسته این گروه می توان به حجت الاسلام دکتر محمد ذبیحی اشاره کرد.
گروه دوم : شاگردان مکتب امام خمینی در بخش مرکزی گناباد و ردیف پیشقراولان انقلاب در شهرستان که از جمله می توان به حجت الاسلام محمد باصری اشاره کرد.
گروه سوم : شاگردان مکتب آیت الله خویی بوند. این گروه اگر چه بنا به تئوری این مکتب دیرتر به جریانات انقلاب پیوستند. اما دو ویژگی عمده همراه آنها بود . اول آنکه اعتراضات مردمی را به عنوان اعتراضات اجتماعی قبول داشتند و اگرچه همراهی صدرصد در ابتدا وجود نداشت اما مخالفت عمده ای هم دیده نمی شد. دوم آنکه پیوستن آنها به انقلاب باعث شد گروه کثیری از توده مردم نیز با اطمینان کامل به صحنه مبارزه آمده و مبارزات سراسری شود. همچنین اعتراضات سیاسی سابق که نسبت به ماجرای زلزله ۱۳۴۷ وجود داشت در جهت انقلاب سامان یافتند . از افراد برجسته این گروه می توان به ناشرالاسلام محمد مدنی اشاره کرد.
الف) توسعه ناعادلانه : زلزله سال ۱۳۴۷ باعث تمرکز نگاه مدیریت کلان کشور به این منطقه شد. شخص محمدرضا شاه و هیئت دولت به منطقه آمدند. در نگاه دولت زلزله بهانه خوبی بود تا توسعه مورد نظر حکومت به صورت دستوری در فرهنگ و هویت منطقه نیز ایجاد شود. اما توزیع نابرابر امکانات میان شهرها، ناهماهنگی مدیران در خدمات رسانی و عدم توجه به مسائل مذهبی و بومی باعث شکل گیری نارضایتی هایی ریشه داری شد که گاها سیاسی هم تعبیر می شد و پای ساواک برای نظارت بر مسائل به منطقه باز شد. این تغییرات شدید و جابجایی در بافت جمعیتی هنوز بعد از چهل سال از زلزله در تفسیرهای درونی منطقه دیده می شود . در دوره انقلاب ۵۷ این اعتراضات در جهت اهداف انقلاب به خوبی مدیریت شد.
ب) پیوستن به اعتراضات کشوری : فروردین ۱۳۵۷ همزمان با آنکه مبارزات امام خمینی شکل عملیاتی خود را گسترش می داد و شاگردان امام برای تبلیغ سراسری به همه بلاد فرستاده شدند در حرکتی کاملا استراتژیک از سوی امام ، نوروز ۵۷ عزای عمومی اعلام شد. این مسئله در برخی شهرهای ایران بازخورد سیاسی داشت از جمله در گناباد بسیاری از مساجد سیاه پوش شدند و عید نوروز به حاشیه رفت. از همین روزها مبارزات مردمی شکل منسجمی به خود گرفت و مقامات دولتی به واکنش های سراسری دست زدند
از فروردین تا بهمن ۵۷ شهرستان گناباد به همراه روستاهایش وارد ماجرای انقلاب شد و هر روز بنا به مناسبت های سراسری که در کشور طراحی می شد به اعتراض می پرداخت.
با توجه به دو رویکرد بالا به حرکات سیاسی مردم گناباد ،مشخص است که انقلاب در گناباد یک موج ناپخته که فقط از مرکز متاثر باشد نبوده است بلکه وجود متفکرین و تشکیلات منسجم باعث شده تا مطالعه انقلاب در گناباد را بتوان بر اساس نظریات علمی و منسجم شرح و بسط داد.
جریان شناسی روحانیت در انقلاب گناباد
عمده نیروهای فکری در انقلاب ایران روحانیت بودند که در راس گروه های مذهبی قرار داشتند. تولید فکر، تئوریزه کردن جریان های مبارزه و تفسیر انقلابی از اعتقادی دینی از نشان های این گروه تاثیر گذار است. در گناباد نیز روحانیت فعالی حضور داشتند که همگی با شاخص های علمی برجسته توانایی زیادی در رهبری گروه های مردمی داشتند. روحانیت گناباد که اکثر آنها در مکتب آیت الله شیخ غلامرضا نصیری درس خوانده بودند و از نظر علمی وضعیت خوبی داشتند ارتباطات خود با شهرستان را در همه دوره ها ادامه دادند. براساس این ارتباط های کم و زیاد می توان نوع نگرش روحانیت گناباد را که در انقلاب سهم آفرینی داشتند به سه نحله تقسیم می شوند:
الف) روحانیت مشهد : برخی از طلبه های گناباد که برای ادامه تحصیل به حوزه مشهد رفته بودند در آنجا به جریان فعال انقلاب پیوستند و به هر مناسبت به شهرستان آمده و در سخنرانی های عمومی و خصوصی از آخرین تحولات انقلاب ، اعتراضات شهرستان را پویا و فعال داشتند. در میان این گروه می توان از افرادی مثل حجت الاسلام شهید کامیاب و حجت الاسلام محمدباقر فرزانه نام برد.
ب) روحانیت تهران : برخی از طلبه های گناباد نیز در تهران ساکن بودند. این گروه که رابطه ای مستمر کمتری با شهرستان داشتند در چند ماه آخر انقلاب که طلاب تهران به همه نقاط کشور در حرکت بودند برای بسیج همگانی مردم به گناباد آمدند. این گروه به علت وصل به مرکز جریان انقلاب معمولا انرژی فراوانی داشتند و در ترغیب مردم بسیار موثر بودند. در میان این گروه می توان به افرادی مثل احمد ملازاده و حجت الاسلام مهدی خطیب اشاره کرد
ج) روحانیت شهرستان : سابقه فرهنگی و اجتماعی روحانیت در گناباد بسیار عمیق و تاثیر گذار است. نفوذ آنها در اقشار مختلف مردم و در طیف وسیعی از محلات و روستاها بسیار چشمگیر است. حرکت های انقلابی گناباد توسط این گروه ثبات یافت. آنها بستر فهم مفاهیم انقلاب و تعامل و کنترل نهادهای دولتی برای عملیاتی شدن انقلاب را فراهم می کردند. در میان روحانیت مستقر در شهرستان دو گروه را می توان از هم تمایز داد.
گروه اول :شاگردان مکتب امام خمینی در کاخک بودند. این گروه پیشروان انقلاب در گناباد هستند و با ارتباطی که با حلقه یاران انقلابی امام داشتند سعی می کردند حرکت های شهرستان با نظریات امام هماهنگ باشد و مرحله به مرحله با آن پیش برود. از فعالین برجسته این گروه می توان به حجت الاسلام دکتر محمد ذبیحی اشاره کرد.
گروه دوم : شاگردان مکتب امام خمینی در بخش مرکزی گناباد و ردیف پیشقراولان انقلاب در شهرستان که از جمله می توان به حجت الاسلام محمد باصری اشاره کرد.
گروه سوم : شاگردان مکتب آیت الله خویی بوند. این گروه اگر چه بنا به تئوری این مکتب دیرتر به جریانات انقلاب پیوستند. اما دو ویژگی عمده همراه آنها بود . اول آنکه اعتراضات مردمی را به عنوان اعتراضات اجتماعی قبول داشتند و اگرچه همراهی صدرصد در ابتدا وجود نداشت اما مخالفت عمده ای هم دیده نمی شد. دوم آنکه پیوستن آنها به انقلاب باعث شد گروه کثیری از توده مردم نیز با اطمینان کامل به صحنه مبارزه آمده و مبارزات سراسری شود. همچنین اعتراضات سیاسی سابق که نسبت به ماجرای زلزله ۱۳۴۷ وجود داشت در جهت انقلاب سامان یافتند . از افراد برجسته این گروه می توان به ناشرالاسلام محمد مدنی اشاره کرد.
روایت دولت از تیراندازی آبان ماه ۱۳۵۷ در حسینیه گناباد
حجت الاسلام فرزانه در زندان
پاره کردن عکس شاه در تظاهرات گناباد
تحریک مردم توسط حاجی مدنی . سید مهدی مهدوی و علی نمازی
چسباندن عکس امام در سطح شهر در آبان ماه ۱۳۵۷
تظاهرات حدود ۵۰۰۰ نفر از مردم گناباد مقابل فرمانداری وقت
شعری علیه محمدرضا شاه که در میان مردم گناباد توزیع شد. احتمالا سراینده ناشرا لاسلام باشد
منبع: گنابادنيوز
گزارش خطا
آخرین اخبار