جنایت پایان خیانت زن جوان

پرونده اتهامی زن و مردی که در جنایت‌های جداگانه، همسران خود را به قتل رسانده‌اند مراحل نهایی را طی می‌کند.

نخستین متهم زنی جوان به نام نرگس است که به اتهام کشتن شوهرش تحت پیگرد قرار گرفته و کیفرخواست علیه او صادر شده است. نرگس مدتی قبل به پلیس آگاهی استان فارس رفت و گزارش داد شوهرش به نام حمید مفقود شده است. او به مأموران گفت: «حمید طبق معمول هر روز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد اما پس از آن بازنگشت و تلفن همراهش نیز خاموش است». مأموران بعد از آنکه مشخصات حمید را ثبت کردند به جست‌وجو برای یافتن ردی از او پرداختند اما این تجسس‌ها بی‌ثمر ماند. از سویی پلیس پی برد نرگس از مدت‌ها قبل با شوهرش اختلاف داشت، به همین دلیل فرضیه توطئه خانوادگی مطرح شد اما مدرکی که آن را تأیید کند وجود نداشت تا اینکه چندی بعد جنازه مردی ناشناس در محلی خلوت، پیدا و مشخص شد جسد متعلق به حمید است. به این ترتیب همسر او به‌عنوان مظنون اصلی پرونده تحت بازجویی قرار گرفت. این زن که ابتدا سعی داشت وانمود کند از ماجرای مرگ شوهرش بی‌اطلاع است درنهایت به کشتن او با همدستی پسری جوان به نام احسان اقرار کرد.

متهم گفت: «من و احسان چندی پیش به طور اتفاقی با هم آشنا شدیم و بعد از چند جلسه ملاقات به او علاقه‌مند شدم. چون با شوهرم اختلاف داشتم، به ارتباطم با این پسر ادامه دادم البته رابطه ما در حد گفت‌وگوی تلفنی بود. درنهایت پس از مدتی برای اینکه از دست حمید خلاص شوم و بتوانم با احسان ازدواج کنم، پیشنهاد قتل شوهرم را دادم و احسان قبول کرد. ما حمید را با شلیک گلوله به قتل رساندیم و سپس جسدش را به منطقه‌ای خلوت در خارج از شهر منتقل کردیم». متهم ادامه داد: «تمام رد پاهایمان را در این قتل از بین بردیم و برای اینکه کسی به من شک نکند، به پلیس خبر دادم شوهرم مفقود شده است. تصور نمی‌کردم جنازه پیدا شود یا در صورت کشف، کسی من را متهم این قتل بداند». اعترافات این زن در حالی ثبت شد که متخصصان پزشکی قانونی نیز بعد از معاینه جنازه تأیید کردند مرد جوان بر اثر اصابت گلوله و خونریزی شدید جانش را از دست داده است. کارآگاهان در مرحله بعدی تحقیقات، احسان را بازداشت کردند. او وقتی فهمید نرگس همه واقعیت را گفته است به جرمش اقرار کرد و توضیح داد: من به این زن علاقه‌مند شده بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم اما شوهرش مانع بزرگی سر راه ما بود، به همین دلیل نیز با پیشنهاد قتل موافقت کردم و دو نفری حمید را کشتیم». متهمان در ادامه به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و پس از آن، قرار مجرمیت علیه آنها صادر شد. این قرار موردتأیید نماینده دادستان قرار گرفت. به این ترتیب پرونده با اعلام کیفرخواست به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد و زن و مرد جوان به‌زودی پای میز محاکمه می‌روند. این در حالی است که در پرونده‌ای دیگر، مردی که همسرش را به قتل رسانده با تأیید قضات دیوان‌عالی کشور در یک‌قدمی مرگ قرار گرفته است.  این پرونده دو سال قبل با اعلام گزارشی توسط مردی جوان به نام حبیب گشوده شد. حبیب در تماس با پلیس گفت همسرش به‌طرز مرموزی جان باخته است.  مأموران وقتی به خانه این زوج رفتند، جنازه زهره را درحالی‌که خون‌آلود بود یافتند و به پزشکی قانونی منتقل کردند. حبیب در بازجویی‌ها با اظهار بی‌اطلاعی از نحوه مرگ همسرش گفت: «من شب‌کار هستم. دیشب در محل کارم بودم و صبح وقتی به خانه رسیدم، همسرم خواب بود من نیز چند ساعتی خوابیدم و پس از آن برای خرید از خانه بیرون رفتم اما وقتی برگشتم با جسد همسرم مواجه شدم. به‌شدت شوکه شده بودم. سریع با اورژانس تماس گرفتم اما وقتی امدادگران آمدند، گفتند کاری از دستشان ساخته نیست به همین دلیل پلیس را باخبر کردم. من فکر می‌کنم همسرم یا خودکشی کرده یا دچار حادثه شده است».

پرونده مرگ زهره تحت عنوان فوت مشکوک در جریان بود تا اینکه پزشکی قانونی گزارش داد در کتف و شقیقه زن جوان آثار کبودی وجود دارد و این نشان می‌دهد او پیش از مرگ با فردی درگیر شده است. اعلام این نظریه بر دو فرضیه حادثه یا خودکشی خط بطلان کشید و به‌این‌ترتیب حبیب به‌عنوان مظنون اصلی پرونده تحت بازجویی قرار گرفت.

مرد جوان که دیگر راهی برای انکار واقعیت نداشت، به کشتن همسرش اعتراف کرد و گفت در جریان یک مشاجره با تیشه، ضربه‌ای به او وارد کردم. این مرد توضیح داد: «بعد از اینکه از مرگ همسرم مطمئن شدم برای اینکه خودم را تبرئه کنم ابتدا با اورژانس و سپس با پلیس تماس گرفتم».

متهم صحنه جنایت را نیز بازسازی کرد و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی در اختیار قضات دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت. نماینده دادستان در این جلسه جرم حبیب را محرز خواند. سپس اولیای دم خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او بار دیگر اتهام قتل را پذیرفت و گفت: «همسرم به من گفت مرا دوست ندارد این حرفش به‌شدت عصبانی‌ام کرد به همین دلیل با او درگیر شدم و درنهایت وی را با ضربه تیشه به قتل رساندم».

هیأت قضات بعد از اتمام جلسه دادگاه، متهم را به قصاص محکوم کردند. این حکم از سوی حبیب مورداعتراض قرار گرفت و دیوان‌عالی کشور به بررسی مجدد پرونده پرداخت اما آنها نیز مجازات این مرد را قصاص تشخیص دادند به‌این‌ترتیب نام حبیب اکنون در فهرست مرگ قرار گرفته است.