همه‌چیز درباره نامه‌نگاری‌های اخیر مدیرمسئول «اطلاعات»

کد خبر: ۹۳۱۷۳
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۲
در روزهایی که ایران تعطیل بود، بازار نامه‌های سرگشاده داغ شد؛ بازاری که کالایش ممنوع‌التصویری رئیس دولت اصلاحات بود. یکی از اصالت کالای این بازار می‌گفت و دیگری از بی‌اساس بودنش. همین هم تا اینجا شد موضوع سه نامه سرگشاده؛ نامه‌هایی که بعید است تعدادشان روی همین عدد «سه» باقی بماند.

به گزارش صدای ایران، روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: ماجرا از همین هفته قبل شروع شد؛ از جایی که روزنامه «اطلاعات» در دو شماره سخنان رئیس دولت اصلاحات را منتشر کرد. همین کافی بود برای موجی از حملات به مدیرمسئول آن. کسی که یکی می‌گفت حالا دیگر «مجرم» است و دیگری خبر از احضارش به دستگاه قضایی خبر می‌داد. در میانه حمله‌ها اما خود مدیرمسئول بازار خبرها را داغ‌تر کرد، با نوشتن نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهوری.

سیدمحمود دعایی، نماینده ولی فقیه در قدیمی‌ترین روزنامه ایران، آمده بود تا تمام‌قد پای کارش بایستد و برای این هم کسی را بهتر از حسن روحانی پیدا نکرد. این‌گونه بود که روز چهارشنبه، سرمقاله این روزنامه، نامه‌ای سرگشاده شد خطاب به مرد اول پاستور؛ نامه‌ای تا نشان دهد که برخلاف برخی اخبار درباره ممنوع‌التصویری رئیس‌جمهوری اسبق، «روزنامه اطلاعات این امر را نخواهد پذیرفت»؛ حرفی که دعایی می‌گفت خیلی پیشتر هم به دادستان تهران زده است.

دعایی در نامه خود به روحانی، اول از هر چیز به سراغ یادآوری چند نکته رفته بود؛ اول اینکه «مطبوعات و نشریات در بیان مطالب آزاد بوده و جز در چارچوب قانون نمی‌توان آنها را محدود و ممنوع از این حق نمود.» بعد هم این نکته که «دادخواهی حق مسلم هر فرد محسوب شده و نظام قضایی بر مبنای اصل اصیل قاعده قبح عقاب بلابیان (که از نتایج آن قاعده جهانی قانونی بودن جرایم و مجازات‌هاست) بدون وضع قبلی اوامر و مناهی فردی اجتماعی به صورت قانون از سوی قوه مقننه که صلاحیت ذاتی و انحصاری آن را دارد نمی‌توان سرخود به جرم‌انگاری و به تبع آن اعمال مجازات افراد از سوی مقامات حکومتی اقدام کرد که این خود با یکی دیگر از اصول عقلی بدیهی که همانا اصل برائت است در تنافی است.»

او بر اساس همین استدلال‌ها و با برشمردن حوزه اختیارات و وظایف دادستان از حسن روحانی خواسته بود که «با توجه به اختیارات مصرح رئیس‌جمهوری اسلامی ایران موضوع اصل 113 قانون اساسی شایسته است نسبت به انعکاس مراتب به رئیس قوه قضاییه برای متوقف نمودن این روند غیر قانونی اقدام مقتضی معمول فرمایند.» مواردی که که همه آنها در اعتراض سیدمحمود دعایی به ممنوع‌التصویری رئیس دولت اصلاحات خلاصه می‌شد.

نامه سرگشاده در اعتراض به نامه سرگشاده

نامه دعایی به رئیس‌جمهوری اما خیلی زود با پاسخی همراه شد؛ پاسخی که البته در پاستور نوشته نشده بود. سعد‌الله زارعی، از چهره‌های جریان اصولگرا تنها چند ساعت بعد از انتشار نامه دعایی، در نامه‌ای دیگر که توسط خبرگزاری فارس منتشر شد او را خطاب قرار داد که «درک مجرمیت سران داخلی فتنه به حکم قضایی نیاز ندارد.»

حرف اصلی نویسنده این نامه با دعایی این بود که «برخلاف آنچه شما نوشته‌اید، رئیس‌جمهور اسبق خود با زیر پا گذاشتن قوانین و تضییع حقوق عمومی (شامل امنیت، ثبات و ارزش‌های ملی) روی حقوق خویش به عنوان شهروند عادی جمهوری اسلامی خط کشیده و در واقع احکام محدودیت به دست خود او صادر شده است.»

سعد‌الله زارعی همچنین استدلال کرده بود: «آیا شما در تشخیص دزد بودن کسی که شبانه به منزلی دستبرد زده، اهالی آن خانه را به قتل رسانده و اموالشان را با خود برده است، منتظر صدور حکم دادگاه می‌مانید؟ حتماً می‌دانید که جرایم کسانی که فتنه 88 را برپا کردند از جرایم یک دزد قاتل بیشتر است. پس با این وجود چرا با آویختن به این اصل و آن اصل قانون اساسی طفره رفته و وانمود کرده‌اید که از ماجرای فتنه خبر ندارید؟»

زارعی همچنین در نامه سرگشاده خود به دعایی تاکید کرده که حکم صادر شده برای رئیس‌جمهوری سال‌های 76 تا 84 مصوبه شورای عالی امنیت ملی وجود دارد و البته تاکید دارد که این مصوبه باید توسط همه جریان‌ها و شخصیت‌ها و از جمله روزنامه اطلاعات نیز محترم شمرده شود. او خطاب به دعایی نوشته: «من شما را در روز 9 دی 88 در تظاهرات مردمی خیابان انقلاب دیدم. معنای حضور شما این بود که فتنه را محکوم می‌کنید پس بیایید همان خط را دنبال کنید نه اینکه علیه قوه قضاییه که در این موضوع به پاسداشت قانون برخاسته، کیفرخواست صادر نمایید!»

زارعی، دعایی را متهم کرده که از طرف «کسانی که مصلحت خود و جناح خود را بر مصلحت انقلاب ترجیح می‌دهند» ماموریت دارد تا «به طور عملی خطوط قانون که به دلیل جریان پیدا کردن در نظام جمهوری اسلامی خطوط شرع هم است را بشکنید. این ماموریت را این شیاطین به شما که در پرونده خویش همراهی با حضرت امام را دارید و هم‌اینک نیز نماینده محترم ولی فقیه در موسسه اطلاعات می‌باشید، سپرده‌اند و در واقع می‌خواهند با دست شما به امام و نظام اسلامی سیلی بزنند.»

نامه سرگشاده دوم دعایی

دیروز اما سیدمحمود دعایی دوباره نامه‌ای سرگشاده نوشت؛ این‌بار خطاب به سعد‌الله زارعی که در مقام نقد او بر آمده بود. نقدی که دعایی آن را «محترمانه» خوانده است. او در این نامه تاکید دارد که برخلاف زارعی، رئیس دولت اصلاحات را «مصداق فتنه» نمی‌داند و البته توضیح می‌دهد که فعالیت او در جریان انتخابات سال 88 را نیز در راستای دفاع از نظام و قانون برمی‌شمرد و توضیح می‌دهد: «حمایت او از آن کاندیدا همچون حضور آن کاندیدا قانونی و مجاز بود و بعد از انتخابات و جریان اعتراضات اولیه، تا زمانی که مقام معظم رهبری سخن فصل را نفرمودند همراهی کرد از آن به بعد در هیچ اقدامی همراهی با معترضین به نتیجه انتخابات نکرد. گرچه از نظر عاطفی تاسف و اندوه خود را از آنچه به انجام رسید دریغ نکرد.»

در بخشی از نامه اخیر دعایی خطا به زارعی آمده است: قبل از هر چیز، از لحن صمیمانه و بزرگوارانه‌تان نسبت به خودم سپاسگزارم. هرچند در قضاوت‌ها و برداشت از اقدام حقیر عجولانه و قبل از مذاکره و دریافت توضیح پیش‌داوری و در مواردی جفا فرموده‌اید. اینک به شما و به همت یارانی که چون شما تصور یا قضاوت می‌کنند توضیحاتی تقدیم می‌کنم: اولا به قلم و دانش شما احترام می‌گذارم و تقریبا همه یادداشت‌های شما را که نوعاً در کیهان عرضه می‌شود، در «اطلاعات بین‌المللی» منعکس می‌کنم. ادب و در بسیاری موارد دقت و انصاف شما را همچنان که در برخوردهای برادر ارجمندم جناب صفارهرندی مشاهده کرده‌ام می‌ستایم. اما در این نامه ناچارم جسارتاً نکاتی را یادآور شوم.

حجت‌الاسلام دعایی در ادامه نوشته است: برادرم! حقیر، جناب خاتمی را مصداق فتنه نمی‌دانم بلکه او را در آزمون به صحنه آمدن سیاسی در این کشور عنصری می‌دانم که به انتخاب مردمش خیانت نکرد و در دو دوره سخت، کارنامه‌ای درخشان از ادب، منطق و فرمانبری از ولایت و از همه مهم‌تر پاک‌دستی و خلوص به جا گذارد و در جریان انتخابات ٨٨ به دلیل همسویی و دغدغه خدمت به این نظام و مردم از کاندیدایی که صلاحیتش تایید شد حمایت کرد. همچنان‌که آن کاندیدا همچون خود او قبلا از عالی‌ترین و مقدس‌ترین مقام این نظام (ولی‌امر عظیم‌الشأن) استجازه کرده بود. حمایت او از آن کاندیدا همچون حضور آن کاندیدا قانونی و مجاز بود و بعد از انتخابات و جریان اعتراضات اولیه، تا زمانی که مقام معظم رهبری سخن فصل را نفرمودند همراهی کرد از آن به بعد در هیچ اقدامی همراهی با معترضین به نتیجه انتخابات نکرد. گرچه از نظر عاطفی تاسف و اندوه خود را از آنچه به انجام رسید دریغ نکرد.

مدیرمسئول مؤسسه اطلاعات در بخشی دیگر از این نامه عنوان داشت: از حضور حقیر در تظاهرات 9 دی یاد کردید که به حمایت از رهبری و خط ترسیم شده بعد از آن بود. به عقیده حقیر، شرکت نکردن مجمع روحانیون در حضور اعتراضی طرفداران کاندیدای مغلوب در خیابان با وجود دعوت قبلی متابعت از راه رهبری بود با این تفاوت که تن دادن به حمایت و همراهی با منتخب اعلام شده را آنچنان که منتخبین او تن دادند نپذیرفتند. اما جهت آرامش جامعه و حفظ منافع ملی از هیچ کوششی دریغ ننمودند. نمونه‌اش حضور در انتخابات و ریختن رأی به صندوق در چندین مرحله بعد از آن.

وی در ادامه این نامه گفت: جناب آقای زارعی! آقای خاتمی در همین دورانِ سکوت و آرامش بعد از ماجراهای 88 و 9 دی جهت نشان دادن علاقه و عاطفه و مهر دیرین به ساحت رهبری معظم انقلاب و مصالح کشور و نظام‌نامه‌ای صمیمانه که بیانگر نظر، عواطف و دغدغه‌های جدی وی بود به محضر معظم‌له تقدیم کرد و برای پرهیز از هرگونه شایبه سیاسی متن آن نامه را در یک نسخه که آن هم فقط تقدیم به ایشان شده بود تهیه کرد. نمی‌دانم آن عزیز چه پاسخی مرحمت فرمودند اما می‌دانم تعبیر ظریفی داشتند که حکایت از ادب و صمیمیت و دلسوزی نویسنده آن نامه بود.

حجت‌الاسلام دعایی در ادامه این نامه خطاب به زارعی یادآور شد: جناب زارعی! حقیر در طول نیم قرن حضورم در صحنه مبارزات روحانیت همواره به مثابه سربازی کوچک و اینک کهنه‌سربازی وفادار، خود را وقف خدمت و اطاعت از رهبران انقلاب کرده‌ام. البته در حد توانِ ضعیف و تشخیصِ ناقصم. از طرفی با آقای خاتمی نیم قرن است که آشنا و همراه بوده‌ام. از دورانی که در قم با هم تمرینِ نوشتن مقاله می‌کردیم تا در زمانی که نوشته‌های او را که به توصیه مرحوم حاج احمدآقا در ایران تهیه می‌شد در صدای «روحانیت مبارز ایران» قرائت می‌کردم تا زمانی که روزهای آغازین حضورم در روزنامه اطلاعات به عنوان نخستین یار، یادداشت‌هایی را برای روزنامه اطلاعات نوشت و نخستین دستِ یاری‌دهنده بود که بازویم را در اردیبهشت 59 گرفت. یادداشت‌هایی در دفاع از دکترین حکومتی امام: «نظریه ولایت فقیه». تا زمانی که نخستین کابینه‌اش را به مجلس معرفی کرد و من با شناخت و منطق از کابینه‌اش دفاع کردم تا دورانی که رئیس‌جمهور بعدی دفتر او را پس گرفت و آرزو کردم در اتاقی که در مؤسسه اطلاعات به او اختصاص دادم حضور یابد و نجیبانه برای اینکه دردسری برایم فراهم نشود، نپذیرفت و فقط یک شب افطار، مهمان مؤسسه اطلاعات شد که تصادفاً آن شب هم مصادف با سالروز تولدش بود. به رسم برادری، وفا و صمیمیت دیرینه با تدارک مراسمی ساده، بر کیکی، شمع تولدش را فوت کرد.

وی در بخشی دیگر از این نامه عنوان داشت: از آن به بعد عهد کردم این یار عزیز که در کارنامه‌اش تعابیری افتخارآمیز از دو رهبر عالیقدر این نظام داشته و در عمل جز ادب و مهر و پاکدستی و معرفت نشان نداده بود و در هشت سال حضورش در رأس قوه اجرایی در صحنه جهانی آوازه و اعتبار انقلاب، اسلام و ایران را به اوج زیبایی و کمال رساند و اینک از او فاصله گرفته‌اند تنهایش نگذارم. با هزینه شخصی‌ام و نه از مؤسسه اطلاعات، در دفتر کارش و نه در مؤسسه اطلاعات، تولدش و دوام عمر و حضور و خدمتش به اسلام و میهن را در سالروز تولدش جشن بگیرم و این کمترین حق‌شناسی و ابراز وفاداری یک یار به کاکای نازنینش هست.

دعایی ادامه داده است: جناب زارعی! برخی یاران شما به او تهمت‌ها می‌زنند و از آنجا که ایمان دارم همه تهمت‌ها دروغ و جفا به این انسان پاک و نازنین هست بر خود لازم می‌دانم از او دفاع مسئولانه کنم. او پاک‌دست، پاک‌چشم، پاک‌اندیش، منیع‌الطبع و شریف هست. چون اجدادش شرف خود را به بیگانه نمی‌فروشد و در جامعه‌ای که انواع پلشتی‌ها و بدعملی‌ها مردم را از انقلاب و آیین دلسرد و دور کرده به دلیل اعتقاد یاران و دوستانش به آرمان‌های پاک و مذهبی او را تجسم اسلام رحمانی می‌دانند و چون او معتقد به آرمانی است به آن آرمان پایبندند. به همین دلیل در یکی از جشن‌های تولدش در دفترش گفتم: شما حجت دینداری این جمعید چه آنکه اگر الگوهایی از درک روشن مذهبی و اعتقادی در این جامعه نباشند و اسلام را آنچنان که هست در عمل و بیان عرضه نکنند تندخویی‌ها و خشونت‌ها و جفاهای برخی مدعیان، مردم را از دین و دینداری بیزار و منزجر می‌کند.

در ادامه این نامه آمده است: اگر نبود رهنمودهای مقام معظم رهبری که تبلور آن در دو نامه اخیر معظم‌له به جوانان غرب نگاشته شده و عمل و رهروی امثال خاتمی‌های روشن‌دل و روشن‌ضمیر که دست‌پرورده‌های مکتب حیات‌بخش اسلام و امام بوده‌اند چه الگوهایی قابل عرضه بود. جناب زارعی! حقیر با این شناخت و با این ارتباط نمی‌توانم این عزیز را مصداق فتنه بنامم. در روزی که عزیزی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری وفاداریم را به خاتمی و نقل سخن‌ها و اظهارات او را در روزنامه برنتافت و از منظر رهبری اعتراضی داشت نامه‌ای خصوصی به محضر رهبر و مرادم نوشتم، در آن نامه همه عشق و عاطفه و امید و انتظارم در مورد خاتمی را با آقا در میان گذاشتم و این انگیزه وفاداریم به خاتمی و استجازه در ادامه همراهیم با وی را بیان کردم.

دعایی در اداهم آورده است: مراد و ولی‌امرم بعد از خواندن آن نامه کریمانه و بزرگوارانه فرمودند: «من هم مثل تو فکر می‌کنم اما نه به نرمی دلِ تو!» اشک شوق و امیدم جاری شد و از آن روز به بعد کاکایم را غریب نگذاشتم و اگر سخن و مطلبی داشت به دور از هیاهو و جنجال در روزنامه منعکس کردم. همان مقامِ عالی و مسئول در دفتر مجدداً توضیح خواست که متن تقدیمی به محضر مولایم را برایش خواندم. متواضعانه و بزرگوارانه فرمود اگر بین خود و خدایت حجت داری، ادامه بده که تا به امروز ادامه داده‌ام.

سید محمود دعایی در ادامه نوشته است: جناب زارعی! شبی که جناب جعفری دادستان محترم انقلاب من و تنی چند از مدیران مسئول مطبوعات را صدا کرد تا بگوید خاتمی خط قرمز و عضو فتنه است دردمندانه و مستندا به او توضیح دادم که قبول ندارم و چون یقین دارم کاکایم پاک است و سرشار از عاطفه و مهر به رهبری و نظام، مطالبش را انعکاس خواهم داد و تا چند روز قبل تحمل شدم و دوستان در دادسرا عکس‌العملی نداشتند. نمونه‌اش انعکاس اظهاراتم در سالروز تولدش در مهر امسال در روزنامه اطلاعات. بارها پیام‌های او را که پیام معرفت و ادب و وفاداری به نظام و رهبریست در روزنامه چاپ کرده بودیم و تحمل شده بود تا اینکه اخیراً مصاحبه او را با سردبیر روزنامه «السفیر» لبنانی همراه با عکسی در حال مصاحبه چاپ شد که مورد اعتراض دادسرای فرهنگ و مطبوعات قرار گرفت. به دوستان در دادسرای ویژه روحانیت که بسیار صمیمانه و دوستانه توضیح خواستند، توضیح دادم که در این ماجرا نه قانونی وضع شده و نه مصوبه‌ای در شورای عالی امنیت ملی بوده، در نامه صمیمانه شما هم اشاره‌ای به مصوبه شورای عالی امنیت ملی هست که قاطعانه می‌گویم چنین مصوبه‌ای شورای عالی امنیت نداشته تنها در دوران معاونت مطبوعاتی آقای رامین با دبیرخانه مطبوعات شورای امنیت هماهنگی شده بود که متنی را به جراید اعلام کنند که نباید از آقای خاتمی مطلبی عرضه شود که در تحولات بعدی آن دستورالعمل ملغی شد. بر همین اساس هم به مسئول عزیز دادسرای ویژه روحانیت تاکیدا عرض کردم به مشی خود وفاداریم منتهی به خواست آنها از انعکاس عکس کاکا برای پرهیز از جنجال خودداری می‌کنم و در توضیح به برادران نگران هم عریضه‌ای تقدیم شد که نامه سرگشاده شما در پی آن مرحمت گشت.

حجت‌الاسلام سید محمود دعایی در پایان این نامه عنوان داشت: صادقانه بگویم خدمت به رهبری و نظام آن است که طیف همراه و همدل ایشان را وسیع کنیم. که در آن طیف همه دلسوزان و علاقه‌مندان نظام از هر گروه و جناحی بگنجند. در این جهت خالصانه و صادقانه می‌کوشم و آرزو دارم کاکایم روزی در محضر مراد و مولایم و مولایش مجال یابد: حضورا بگوید آقا همچنان مرید و دلسوز و فرمانبرداریم. این آرزو از آن مرد رئوف و پدر دلسوز برآوردنی است. عزیزم زارعی، به گرمی می‌بوسمت. باز به امید دیدار و درددل‌های حضوری و صمیمی. کمترین برادرت، سیدمحمود دعایی.
پربیننده ترین ها