چکناواریان: «همایون خرم» به لحاظ شخصیتی پر از احساس بود
لوریس چکناواریان درباره جایزه نوای خرم معتقد است: این جشنواره در درون خود تجلیل از مقام پیشکسوت را هم دارد. این موضوع هر چند میتواند نقطه قوت و حتی هدف آن باشد اما هدف نهایی نیست.
روزنامه ایران نوشته است: سال 1393 بارقهای زد! انتظارها کمی به بار نشست و اقدامی انجام شد که به نظر میرسید و میرسد ادامه آن میتواند با عبور از کمیها و کاستیها، رفع ایرادات و شاید تغییر در برخی از ساختارهای آن، روحی هر چند در حد زنده نگاه داشتن، به کالبد نحیف موسیقی ایران زمین، بدمد. جشنواره موسیقایی «نوای خرم» شاید از این بعد و زاویه دید، اهمیت داشته باشد. «نوای خرم» آن طور که از اسمش هم برمیآید انگیزه اش بزرگداشت است، بزرگداشت «همایون خرم». میخواهد شخصیتی را معرفی کند که «الگو» باشد. الگوی جامعه موسیقی ایران. الگویی که اهالی موسیقی و آنها که با او حشر و نشری داشتند، «اخلاق مدار»ش میخوانند. بزرگداشتی که هر چند در قامت یک همایش یا کنفرانس سالانه برگزار میشود اما در غایت خود چشم به «حفظ آثار و ترویج فرهنگ فاخر ایران زمین، توسعه فرهنگ و هنر متناسب با شأن تاریخی دینی و ملی، برخورداری موسیقی از موقعیت و اعتبار برجسته ملی و بینالمللی، ارتقای کیفی دانش و بینش عمومی فرهنگی و هنری جامعه» و مهمتر از همه «ارائه الگوهای مناسب اخلاقی و حرفهای به نوجوانان و جوانان و طالبان فرهنگ و هنر» دارد.
فرصتی برای نسل نو
قرار بر این است «نوای خرم» که در سال 93 و با اهدای «نخستین جایزه استاد همایون خرم» انجام شده، ادامه یابد. ادامههایی که معلوم نیست سرانجامش چه باشد و تا کجا دوام یابد اما تلاشی است که به نظر میرسد اگر غایت، همان بوده و هست که اعلام شده، راه مناسبی باشد تا موسیقی در این بوم، به مدد معرفی الگوهایی اینچنین، راه خود را با رویکرد نگاه به داشتهها، ادامه دهد. اما گاهی نظرها در این موضوع متفاوت است؛ هستند آنهایی که آیه یأس میخوانند و آنهایی هم که غرق در ماجرا شدهاند و چیز دیگری نمیبینند. همیشه در موضوعهای با اهمیت این طور بوده و به احتمال تا هست، چنین خواهد بود...
با این حال در کنار نظرهای مختلفی که هست و باید باشد، نگاه به دانستهها و نوع نگاه آنها که مویسپیدکرده این راهند، هم جلب توجه میکند و هم به احتمال بتواند با اتکا به آن نظرها و تجربیات، مسیر را اگر کجی و معوجی دارد، تصحیح کند. «لوریس چکناواریان» از جمله آن مویسپیدکردههایی است که شاید بتوان با توجه به نظرهای او، قدمی دیگرگون برداشت.
مقابلش که بنشینی، خطوط چهرهاش یک دنیا حرف دارد. میشود با او شبی را نشست و تا صبح از کوچه پس کوچههای موسیقی گفت. موهای سپیدش، به گمان حرفهایی بیش از این دارد. میتوان نشست و با او از هر دری سخن گفت؛ از آنچه بر موسیقی این بوم رفته و اگر راه به بیراهه بگراید، با کدام «ناکجاآباد» ختم خواهد شد. «لوریس» لب به سخن میگشاید و از جشنواره دومین «خرم» میگوید.
پرسیده میشود: این جشنواره یا موارد دیگری که با این رویه برگزار میشود، چه فایدهای دارد؟ بدون اینکه با خود کلنجار رود، گفت: همایش، جشنواره یا نظایر آن در این کشور زیاد برگزار میشود. هر موضوعی که مورد توجه قرار گیرد، انبوهی از جشنوارهها، کنفرانسها و همایشها را دنبال خود دارد. به نظر من باید دید هدف از این برگزاریها چیست؟ اما در این زمینه بویژه جشنواره «نوای خرم» تا آنجا که از کم و کیف آن اطلاع دارم، جشنواره خوب و قابل دفاعی است. برگزاری برنامههایی اینچنین در زمینه فرهنگ بویژه موسیقی، جدای از دید هنری، با سبک و سیاقی که دارد، به طور ویژه میتواند به تشویق ردههای سنی پایینتر و آنها که تازه در این راه گام نهادهاند، بینجامد. از این نظر برگزاری این جشنواره بسیار مفید است. جشنواره خرم به دلیل نوع برگزاری و توجه به گروههای سنی در موسیقی، میتواند در تأثیر بر کودکان و نوجوانان و افزایش اشتیاق آنها مؤثر باشد.
او توضیحی هم به گفتههای خود اضافه کرد و ادامه داد: این جشنواره در درون خود تجلیل از مقام پیشکسوت را هم دارد. این موضوع هر چند میتواند نقطه قوت و حتی هدف آن باشد اما هدف نهایی نیست. فضایی که برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شده و نوع برگزاری که فرصت مناسبی را به کودکان و نوجوانان میدهد تا آثارشان را ارائه کنند، بسیار مناسب است و میتواند به گروههای سنی اینچنین، امکان دهد تا در حضور بزرگان و استادان فن، اجرا کنند و استعداد خود را نشان دهند.
معیار و یک سنج
«چکناواریان» سابقه رهبری ارکستر فلارمونیک ارمنستان را هم در سیاهه تجربیات خود دارد. او به احتمال وضع موسیقی و نوع برگزاری برخی برنامهها را در دیگر نقاط جهان نیز به تجربه دیده است شاید به همین دلیل باشد که برگزاری جشنواره موسیقایی «نوای خرم» را هم آغاز یک روند میداند. روندی که جایش در تقویم هنری کشور خالی بوده و شاید بتوان از این به بعد، مواردی از این دست را بیشتر دید. میگفت: جشنواره «نوای خرم» از نظر من ادای احترامی است به مقام هنری «همایون خرم» که از قضا سابقه دوستی هم با او دارم. جدای از این رابطه، بین ما رابطه هنری هم وجود داشت. رابطهای که در بیشتر مواقع مشوق من بود به همین دلیل برگزاری این برنامه را آغاز یک مسیر میدانم. آغاز مسیری که با تجلیل و گرامیداشت جایگاه «استاد» است و باید آن را به فال نیک گرفت که به یقین میتواند آیندهای بهتر از این نظر را پیش روی ما قرار دهد.
میگفت امیدوار است، امیدوار به اینکه «نوای خرم» یک حرکت باشد. حرکتی که توسط بخش غیر دولتی آغاز شده است و میتواند سنج و معیاری باشد که دیگران هم در این وادی قدم بگذارند. دیگرانی که میخواهند مسیری برای تجلیل از بزرگان بیابند. میخواهند از مانع و جاده ناهموار این مسیر، عبور کنند. میگفت: به نظر من اصلاً نیازی نیست که علاقهمندان و آنهایی که در زمینه هنر
(یا هر زمینه دیگر) فعال هستند، بویژه کسانی که به هنرمندان علاقه دارند و پیشکسوتان موسیقی را قدر میدانند، در انتظار این باشند که دولت یا نهادهایی که در دل جامعه وجود دارند و از امکاناتی برخوردارند، به خود تکانی بدهند و از برخی حرکتها حمایت کنند. علاقهمندان میتوانند به حرکتهای اینچنین رو آورند و داوطلبانه و خودجوش اقداماتی در حد امکان خود انجام دهند و عشق و علاقه خود را به ساحت هنر نشان دهند.
میگفت: نوای خرم با این دید، حرکت تازهای را آغاز کرده است. حرکتی که از نظر من میتواند یک الگو باشد. الگویی که در حد مقدورات توانسته است کار را در دست بگیرد. نمونهای که راهی را نشان داده؛ راهی که دیگران هم میتوانند از انفعال خارج شوند و با اقدامهایی نظیر این، هم کل جامعه را با اثر مثبت مواجه سازد و هم به جامعه هنری و بویژه کودکان و نوجوانانی که به تازگی مسیر موسیقی را انتخاب کردهاند، یاری برسانند.
با «لوریس چکنواریان» از ساختارها هم بحث به میان آمد. اینکه برای برگزاری یک جشنواره موفق، چه راهی را باید برگزید؟ چه باید کرد تا غیر از اینکه برگزاری صرف مد نظر باشد، کیفیت هم به مدد آید؟ پاسخ نزدیک به ذهن بود و اما سخن از تجربه که به میان بیاید، چیز دیگری است. گفت: اگر قرار باشد در برگزاری یک برنامه، هر چه که میخواهد باشد، کیفیت را ملاک عمل قرار دهید، باید در روند امور از اهالی فن استفاده کنید. موسیقی هم استثنا نیست قرار است در این جشنواره کارها به داوری گذاشته شود، به تبع چنین رویکردی، راه بالا بردن کیفیت این است که از با سابقهها و استادان امر در قضاوت آثار استفاده کنید. به کارگیری تجربه آن هم تجربه نام و نشاندار عرصه موسیقی در «نوای خرم» نخستین رویکردی است که میتواند به کیفیت و افزایش آن بینجامد و انتخابها را به حق نزدیکتر کند. انتخاب برگزیدگان موضوعی است که نباید از آن غافل شد بویژه در رده سنی کودکان و نوجوانان. اگر مسیر انتخاب، انتخابی درست باشد میتواند به آینده بهتر منتخبان و پیشرفت بیشتر آنها بینجامد و انگیزه آنها را برای دریافت نقاط ضعف و رجوع به نظر کارشناسان و استادان فن، بیش از قبل سازد. منتخبان و حتی آنها که از دست یافتن به مقامی در جشنواره باز میمانند باید بپذیرند که ایراد کارشان کجا بوده و کجاست و اگر اشکالات و نقاط ضعف از نقطه نظر صاحبنظران باشد غیر از اینکه پذیرش نتیجه برای آنها گوارا خواهد بود در رفع نقاط ضعف، نظرات را با گوشت، پوست و استخوانشان خواهند شنید و برای رسیدن به موفقیتهای بعدی، از آنها استفاده خواهند کرد. غیر از این جایگاه بیرونی «نوایخرم» با حضور چهرههای باتجربه و استادان، استحکام پیدا میکند و مورد پذیرش این واقعه، در تقویم هنری کشور خواهد شد.
کودکان علاقهمند
فهرست کارهای چکناواریان چنان است که گاهی میمانی کدامشان را به یاد آوری. نمیدانی از موسیقی فیلم سینمایی «بشارت منجی» یاد کنی یا از موسیقی «اپرای رستم و سهراب» یا «سمفونی مرگ تختی»، هر چه هست فهرست بلند بالای کارهای او، حضور چنین آهنگسازی را در سالیان متمادی در این حوزه فریاد میکند. سالهایی هم بوده که «لوریس» و «همایون» کنار هم بودند و دوستیای «خرم» داشتهاند. چکناواریان این را به یاد دارد. میگفت: نه به دلیل این دوستی اما از نظر شخصی آثار استاد خرم را دوست دارم. در ذهن جستوجو میکرد جستوجوی آن روزها را. میگفت: «همایون خرم به کنسرتهای من میآمد.» بعد بدون اینکه بخواهد تعارفی کند این حضور را با افزایش انگیزه خود و گروهش مرتبط میدانست. میگفت: او با حضورش در اجراهای آثار من، هم به من و هم به گروه انگیزه میداد. به نظر من همایون خرم شخصیت تأثیرگذار در تاریخ موسیقی ایران بود به همین دلیل زمانی که برای دیدن کنسرتها وارد سالن میشد و او را میدیدم، نمیتوانستم خوشحالی خود را پنهان کنم.
«خرم» به لحاظ شخصیتی پر از احساس بود به همین دلیل در آهنگهایش نیز همین وجه احساسی و اثرگذار را دارد. او مثل هر آهنگساز بزرگی در جهان موسیقی آثارش را با الهام از زندگی مردم ساخت.
اینکه به اطراف نگاه میکند یا نه، جای خود و اصلاً چه اهمیت دارد اما در صدایش چیزی هست که میشود فهمید نکتهای در ذهن دارد و میخواهد آن را بگوید. نکتهای که شاید سؤال مربوط به آن در ذهن بود «تأثیرگذاری جشنوارههایی مانند «نوای خرم» در میزان علاقهمندی کودکان به موسیقی»؛ او قبل از طرح سؤال، گویا چنین نکتهای در ذهن داشت و پاسخ هم داد، پاسخی که خاطرهای هم در خود داشت؛ خاطرهای که مربوط به ورود او به عرصه موسیقی بود: سالها قبل کنسرتی برگزار شد که به اتفاق خانواده در آن شرکت کردیم. آن شب ویولن، مرا محو کرد طوری که تا مدتها بعد، هنرنمایی نوازنده در ذهنم بود. نهایتاً هم کار دستم داد و عاشق ساز ویولن شدم و سراغ یادگیری این ساز رفتم. ویولن عاملی بود که من را وارد عرصه موسیقی کرد و به خانواده موسیقی پا گذاشتم. مشابه این برای بسیاری از اهالی موسیقی رخ داده و هر کدامشان تقریباً حادثهای شبیه اینکه در کودکیشان رخ داده، را عاملی برای ورودشان میدانند. این موضوع به نخستین برخورد کودکان و نوجوانان، با هنر مرتبط است که اهمیت بالایی هم دارد. اگر شرایط مواجهه خوب با موسیقی در فضای جشنواره «نوای خرم» برای این رده سنی مهیا شود، بدون شک تأثیر فراوانی بر آینده آنها مانند آنچه در خاطره من ذکر شد، خواهد داشت. به نظر من چنین جشنوارههایی، فرصت و امکان بسیار خوبی برای گرایش کودکان به هنر است که خانوادهها نیز استقبال میکنند.
روزنامه ایران نوشته است: سال 1393 بارقهای زد! انتظارها کمی به بار نشست و اقدامی انجام شد که به نظر میرسید و میرسد ادامه آن میتواند با عبور از کمیها و کاستیها، رفع ایرادات و شاید تغییر در برخی از ساختارهای آن، روحی هر چند در حد زنده نگاه داشتن، به کالبد نحیف موسیقی ایران زمین، بدمد. جشنواره موسیقایی «نوای خرم» شاید از این بعد و زاویه دید، اهمیت داشته باشد. «نوای خرم» آن طور که از اسمش هم برمیآید انگیزه اش بزرگداشت است، بزرگداشت «همایون خرم». میخواهد شخصیتی را معرفی کند که «الگو» باشد. الگوی جامعه موسیقی ایران. الگویی که اهالی موسیقی و آنها که با او حشر و نشری داشتند، «اخلاق مدار»ش میخوانند. بزرگداشتی که هر چند در قامت یک همایش یا کنفرانس سالانه برگزار میشود اما در غایت خود چشم به «حفظ آثار و ترویج فرهنگ فاخر ایران زمین، توسعه فرهنگ و هنر متناسب با شأن تاریخی دینی و ملی، برخورداری موسیقی از موقعیت و اعتبار برجسته ملی و بینالمللی، ارتقای کیفی دانش و بینش عمومی فرهنگی و هنری جامعه» و مهمتر از همه «ارائه الگوهای مناسب اخلاقی و حرفهای به نوجوانان و جوانان و طالبان فرهنگ و هنر» دارد.
فرصتی برای نسل نو
قرار بر این است «نوای خرم» که در سال 93 و با اهدای «نخستین جایزه استاد همایون خرم» انجام شده، ادامه یابد. ادامههایی که معلوم نیست سرانجامش چه باشد و تا کجا دوام یابد اما تلاشی است که به نظر میرسد اگر غایت، همان بوده و هست که اعلام شده، راه مناسبی باشد تا موسیقی در این بوم، به مدد معرفی الگوهایی اینچنین، راه خود را با رویکرد نگاه به داشتهها، ادامه دهد. اما گاهی نظرها در این موضوع متفاوت است؛ هستند آنهایی که آیه یأس میخوانند و آنهایی هم که غرق در ماجرا شدهاند و چیز دیگری نمیبینند. همیشه در موضوعهای با اهمیت این طور بوده و به احتمال تا هست، چنین خواهد بود...
با این حال در کنار نظرهای مختلفی که هست و باید باشد، نگاه به دانستهها و نوع نگاه آنها که مویسپیدکرده این راهند، هم جلب توجه میکند و هم به احتمال بتواند با اتکا به آن نظرها و تجربیات، مسیر را اگر کجی و معوجی دارد، تصحیح کند. «لوریس چکناواریان» از جمله آن مویسپیدکردههایی است که شاید بتوان با توجه به نظرهای او، قدمی دیگرگون برداشت.
مقابلش که بنشینی، خطوط چهرهاش یک دنیا حرف دارد. میشود با او شبی را نشست و تا صبح از کوچه پس کوچههای موسیقی گفت. موهای سپیدش، به گمان حرفهایی بیش از این دارد. میتوان نشست و با او از هر دری سخن گفت؛ از آنچه بر موسیقی این بوم رفته و اگر راه به بیراهه بگراید، با کدام «ناکجاآباد» ختم خواهد شد. «لوریس» لب به سخن میگشاید و از جشنواره دومین «خرم» میگوید.
پرسیده میشود: این جشنواره یا موارد دیگری که با این رویه برگزار میشود، چه فایدهای دارد؟ بدون اینکه با خود کلنجار رود، گفت: همایش، جشنواره یا نظایر آن در این کشور زیاد برگزار میشود. هر موضوعی که مورد توجه قرار گیرد، انبوهی از جشنوارهها، کنفرانسها و همایشها را دنبال خود دارد. به نظر من باید دید هدف از این برگزاریها چیست؟ اما در این زمینه بویژه جشنواره «نوای خرم» تا آنجا که از کم و کیف آن اطلاع دارم، جشنواره خوب و قابل دفاعی است. برگزاری برنامههایی اینچنین در زمینه فرهنگ بویژه موسیقی، جدای از دید هنری، با سبک و سیاقی که دارد، به طور ویژه میتواند به تشویق ردههای سنی پایینتر و آنها که تازه در این راه گام نهادهاند، بینجامد. از این نظر برگزاری این جشنواره بسیار مفید است. جشنواره خرم به دلیل نوع برگزاری و توجه به گروههای سنی در موسیقی، میتواند در تأثیر بر کودکان و نوجوانان و افزایش اشتیاق آنها مؤثر باشد.
او توضیحی هم به گفتههای خود اضافه کرد و ادامه داد: این جشنواره در درون خود تجلیل از مقام پیشکسوت را هم دارد. این موضوع هر چند میتواند نقطه قوت و حتی هدف آن باشد اما هدف نهایی نیست. فضایی که برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شده و نوع برگزاری که فرصت مناسبی را به کودکان و نوجوانان میدهد تا آثارشان را ارائه کنند، بسیار مناسب است و میتواند به گروههای سنی اینچنین، امکان دهد تا در حضور بزرگان و استادان فن، اجرا کنند و استعداد خود را نشان دهند.
معیار و یک سنج
«چکناواریان» سابقه رهبری ارکستر فلارمونیک ارمنستان را هم در سیاهه تجربیات خود دارد. او به احتمال وضع موسیقی و نوع برگزاری برخی برنامهها را در دیگر نقاط جهان نیز به تجربه دیده است شاید به همین دلیل باشد که برگزاری جشنواره موسیقایی «نوای خرم» را هم آغاز یک روند میداند. روندی که جایش در تقویم هنری کشور خالی بوده و شاید بتوان از این به بعد، مواردی از این دست را بیشتر دید. میگفت: جشنواره «نوای خرم» از نظر من ادای احترامی است به مقام هنری «همایون خرم» که از قضا سابقه دوستی هم با او دارم. جدای از این رابطه، بین ما رابطه هنری هم وجود داشت. رابطهای که در بیشتر مواقع مشوق من بود به همین دلیل برگزاری این برنامه را آغاز یک مسیر میدانم. آغاز مسیری که با تجلیل و گرامیداشت جایگاه «استاد» است و باید آن را به فال نیک گرفت که به یقین میتواند آیندهای بهتر از این نظر را پیش روی ما قرار دهد.
میگفت امیدوار است، امیدوار به اینکه «نوای خرم» یک حرکت باشد. حرکتی که توسط بخش غیر دولتی آغاز شده است و میتواند سنج و معیاری باشد که دیگران هم در این وادی قدم بگذارند. دیگرانی که میخواهند مسیری برای تجلیل از بزرگان بیابند. میخواهند از مانع و جاده ناهموار این مسیر، عبور کنند. میگفت: به نظر من اصلاً نیازی نیست که علاقهمندان و آنهایی که در زمینه هنر
(یا هر زمینه دیگر) فعال هستند، بویژه کسانی که به هنرمندان علاقه دارند و پیشکسوتان موسیقی را قدر میدانند، در انتظار این باشند که دولت یا نهادهایی که در دل جامعه وجود دارند و از امکاناتی برخوردارند، به خود تکانی بدهند و از برخی حرکتها حمایت کنند. علاقهمندان میتوانند به حرکتهای اینچنین رو آورند و داوطلبانه و خودجوش اقداماتی در حد امکان خود انجام دهند و عشق و علاقه خود را به ساحت هنر نشان دهند.
میگفت: نوای خرم با این دید، حرکت تازهای را آغاز کرده است. حرکتی که از نظر من میتواند یک الگو باشد. الگویی که در حد مقدورات توانسته است کار را در دست بگیرد. نمونهای که راهی را نشان داده؛ راهی که دیگران هم میتوانند از انفعال خارج شوند و با اقدامهایی نظیر این، هم کل جامعه را با اثر مثبت مواجه سازد و هم به جامعه هنری و بویژه کودکان و نوجوانانی که به تازگی مسیر موسیقی را انتخاب کردهاند، یاری برسانند.
با «لوریس چکنواریان» از ساختارها هم بحث به میان آمد. اینکه برای برگزاری یک جشنواره موفق، چه راهی را باید برگزید؟ چه باید کرد تا غیر از اینکه برگزاری صرف مد نظر باشد، کیفیت هم به مدد آید؟ پاسخ نزدیک به ذهن بود و اما سخن از تجربه که به میان بیاید، چیز دیگری است. گفت: اگر قرار باشد در برگزاری یک برنامه، هر چه که میخواهد باشد، کیفیت را ملاک عمل قرار دهید، باید در روند امور از اهالی فن استفاده کنید. موسیقی هم استثنا نیست قرار است در این جشنواره کارها به داوری گذاشته شود، به تبع چنین رویکردی، راه بالا بردن کیفیت این است که از با سابقهها و استادان امر در قضاوت آثار استفاده کنید. به کارگیری تجربه آن هم تجربه نام و نشاندار عرصه موسیقی در «نوای خرم» نخستین رویکردی است که میتواند به کیفیت و افزایش آن بینجامد و انتخابها را به حق نزدیکتر کند. انتخاب برگزیدگان موضوعی است که نباید از آن غافل شد بویژه در رده سنی کودکان و نوجوانان. اگر مسیر انتخاب، انتخابی درست باشد میتواند به آینده بهتر منتخبان و پیشرفت بیشتر آنها بینجامد و انگیزه آنها را برای دریافت نقاط ضعف و رجوع به نظر کارشناسان و استادان فن، بیش از قبل سازد. منتخبان و حتی آنها که از دست یافتن به مقامی در جشنواره باز میمانند باید بپذیرند که ایراد کارشان کجا بوده و کجاست و اگر اشکالات و نقاط ضعف از نقطه نظر صاحبنظران باشد غیر از اینکه پذیرش نتیجه برای آنها گوارا خواهد بود در رفع نقاط ضعف، نظرات را با گوشت، پوست و استخوانشان خواهند شنید و برای رسیدن به موفقیتهای بعدی، از آنها استفاده خواهند کرد. غیر از این جایگاه بیرونی «نوایخرم» با حضور چهرههای باتجربه و استادان، استحکام پیدا میکند و مورد پذیرش این واقعه، در تقویم هنری کشور خواهد شد.
کودکان علاقهمند
فهرست کارهای چکناواریان چنان است که گاهی میمانی کدامشان را به یاد آوری. نمیدانی از موسیقی فیلم سینمایی «بشارت منجی» یاد کنی یا از موسیقی «اپرای رستم و سهراب» یا «سمفونی مرگ تختی»، هر چه هست فهرست بلند بالای کارهای او، حضور چنین آهنگسازی را در سالیان متمادی در این حوزه فریاد میکند. سالهایی هم بوده که «لوریس» و «همایون» کنار هم بودند و دوستیای «خرم» داشتهاند. چکناواریان این را به یاد دارد. میگفت: نه به دلیل این دوستی اما از نظر شخصی آثار استاد خرم را دوست دارم. در ذهن جستوجو میکرد جستوجوی آن روزها را. میگفت: «همایون خرم به کنسرتهای من میآمد.» بعد بدون اینکه بخواهد تعارفی کند این حضور را با افزایش انگیزه خود و گروهش مرتبط میدانست. میگفت: او با حضورش در اجراهای آثار من، هم به من و هم به گروه انگیزه میداد. به نظر من همایون خرم شخصیت تأثیرگذار در تاریخ موسیقی ایران بود به همین دلیل زمانی که برای دیدن کنسرتها وارد سالن میشد و او را میدیدم، نمیتوانستم خوشحالی خود را پنهان کنم.
«خرم» به لحاظ شخصیتی پر از احساس بود به همین دلیل در آهنگهایش نیز همین وجه احساسی و اثرگذار را دارد. او مثل هر آهنگساز بزرگی در جهان موسیقی آثارش را با الهام از زندگی مردم ساخت.
اینکه به اطراف نگاه میکند یا نه، جای خود و اصلاً چه اهمیت دارد اما در صدایش چیزی هست که میشود فهمید نکتهای در ذهن دارد و میخواهد آن را بگوید. نکتهای که شاید سؤال مربوط به آن در ذهن بود «تأثیرگذاری جشنوارههایی مانند «نوای خرم» در میزان علاقهمندی کودکان به موسیقی»؛ او قبل از طرح سؤال، گویا چنین نکتهای در ذهن داشت و پاسخ هم داد، پاسخی که خاطرهای هم در خود داشت؛ خاطرهای که مربوط به ورود او به عرصه موسیقی بود: سالها قبل کنسرتی برگزار شد که به اتفاق خانواده در آن شرکت کردیم. آن شب ویولن، مرا محو کرد طوری که تا مدتها بعد، هنرنمایی نوازنده در ذهنم بود. نهایتاً هم کار دستم داد و عاشق ساز ویولن شدم و سراغ یادگیری این ساز رفتم. ویولن عاملی بود که من را وارد عرصه موسیقی کرد و به خانواده موسیقی پا گذاشتم. مشابه این برای بسیاری از اهالی موسیقی رخ داده و هر کدامشان تقریباً حادثهای شبیه اینکه در کودکیشان رخ داده، را عاملی برای ورودشان میدانند. این موضوع به نخستین برخورد کودکان و نوجوانان، با هنر مرتبط است که اهمیت بالایی هم دارد. اگر شرایط مواجهه خوب با موسیقی در فضای جشنواره «نوای خرم» برای این رده سنی مهیا شود، بدون شک تأثیر فراوانی بر آینده آنها مانند آنچه در خاطره من ذکر شد، خواهد داشت. به نظر من چنین جشنوارههایی، فرصت و امکان بسیار خوبی برای گرایش کودکان به هنر است که خانوادهها نیز استقبال میکنند.
گزارش خطا
آخرین اخبار