چرا کیروش باید بماند؟
این روزها همه نگران نتایج تیم ملی در جام جهانی فوتبال هستند اما اتفاق ترسناک این است که به نظر میرسد پس از جام جهانی تیم ملی دوباره بدون مربی میشود و این در حالی است که چند ماه بعد باید در جام ملتهای آسیا به میدان برود.
فوتبال ملی ایران همیشه برای انتخاب سرمربی دچار مشکلات و فراز و نشیب شده و در بیشتر مواقع فرصتهای طلایی را برای حضور قدرتمند در رقابتهای مهم از دست داده است.
خبر بد این است که این اتفاق یک بار دیگر در شرف وقوع است؛ تیم ملی پس از جام جهانی 2014 برزیل بدون مربی میشود و آن چه از اخبار و گفتهها و شنیدهها بر میآید، انگار هیچ کس اهمیت این مساله را درک نکرده است.
مسئولان فدراسیون فوتبال و در راس همه آنها علی کفاشیان مشکل مالی را علت اصلی ناتوانی فدراسیون برای تمدید قرارداد کارلوس کیروش قلمداد کرده و گفته است که رقم قرارداد کیروش برای تمدید چیزی حدود 15 میلیارد تومان است.
فارغ از آن که چقدر این عدد واقعی است، باید گفت که فوتبال ایران به دلیل صعود به جام جهانی 2014 برزیل مبلغ 9 میلیون دلار از فیفا پاداش میگیرد. این پول هنوز به حساب فدراسیون واریز نشده و قطعا در صورت واریز میتواند بخش بزرگی از مبلغ قرارداد کیروش را تامین کند.
از سوی دیگر، سرمربی پرتغالی تیم ملی بارها در مصاحبههایش از علاقه به ماندن در ایران گفته و در آخرین صحبتش پس از دیدار تدارکاتی برابر مونته نگرو گفته که علیرغم میل باطنیاش به پایان کار در تیم ملی رسیده است.
شاید این سوال پیش بیاید که اساسا چرا کیروش باید در تیم ملی بماند؟ کارشناسان و مربیان تراز اول فوتبال ایران در پاسخ به این سوال گفته اند که بهترین گزینه برای هدایت ایران پس از جام جهانی 2014 برزیل، شخص کارلوس کیروش است، اما چرا؟
به گزارش ایسنا، آمار و ارقام، عملکرد یک مربی را در طول یک دوره خاص نشان میدهد. تیم ملی به زعم بسیاری از کارشناسان زیبا بازی نمیکند و نتیجه گرا شده است. میشود این انتقاد را پذیرفت، اما نباید فراموش کرد این "نتیجه"، صعود به جام جهانی 2014 برزیل فوتبال بوده و به تبع آن نام ایران باز هم در جمع 32 تیم برتر جهان جای گرفته است.
کیروش اکنون تنها مربی حاضر در جام جهانی است با سه تیم مختلف به جام جهانی راه یافته و از این جهت ، نیکمت تیم ملی ایران بسیار سنگینتر از بیشتر تیمهای حاضر در برزیل است.
ایران برای اولین بار است با هدایت کیروش به عنوان تیم اول گروهش به جام جهانی صعود کرد. شاید بسیاری از منتقدان کیروش این صعود را "از روی شانس و اقبال" بدانند، اما آنچه مهم است صعود تیم ملی به برزیل و نتیجه خوبی است که رقم خورده و کمتر منعقد منصفی است که نقش کیروش را در این اتفاق نادیده بگیرد.
نکته بعدی، دعوت از بازیکنان ایران شاغل در لیگهای اروپایی است. بازیکنانی مانند اشکان دژاگه و رضا قوچان نژاد – که هیچ کس نقش آنها را در صعود به جام جهانی فراموش نمیکند- به دلیل حضور فردی مانند کیروش به تیم ملی اضافه شدند. حال آن که در دورههای قبل نیز از دژاگه دعوت به آمده بود، اما او به هر دلیلی حاضر به بازی در تیم ملی نشده بود.
شاهد این مساله مصاحبه های امیر قلعهنویی، سرمربی وقت تیم ملی است که برای جام ملتهای آسیا در سال 2007 از دژاگه دعوت کرده بود.
تیم ملی پس از هشت سال در رنکینگ فیفا به عنوان تیم اول آسیا شناخته شد و قطعا نمیتوان این نکته را نیز حاصل شانس و اقبال دانست.
در دوران برانکو ایوانکوویچ، مربی موفق تیم ملی، بازیکنان ملیپوش در طول چند سال تقریبا مشخص بودند و پس از رفتن برانکو هم یک نسل از ملیپوشان از تیم ملی خداحافظی کردند، در حالی که جایگزینهای مناسبی برایشان وجود نداشت.
امثال مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و علی دایی به فاصله حدود دو سال پس از جام جهانی 2006 از تیم ملی کناره گرفتند و این تیم با مشکلات زیادی روبرو شد، اما اینک بازیکنان جوانی نظیر محمدرضا خانزاده، علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، مهدی شریفی، یعقوب کریمی و علی کریمی جوان میتوانند سالها برای تیم ملی بازی کنند.
دست کم عملکرد کیروش در پرتغال نشان داده که او چه استعدادیاب قهاری است و بی دلیل نیست که روی استفاده از این جوانان تاکید دارد. از همه اینها مهمتر، پافشاری کیروش روی اصولی است که از پیش برای خود تعریف کرده بود. عملکرد او درباره بازیکنان بزرگی مثل رحمتی، کریمی و عقیلی نشان داد که کیروش یک مربی منظم و با دیسیپلین است و به هیچ وجه بر اثر فشار هواداران یا رسانهها حاضر به عقب نشینی از اصولش نیست؛ نکتهای تیم ملی ایران هرگز به خود ندیده بود.
از مدت قرارداد کارلوس کیروش تنها یک ماه باقی مانده و در صورت جدایی او از تیم ملی باز هم باید شاهد یک پروسه خسته کننده و وقت گیر برای انتخاب سرمربی آینده باشیم. این در حالی است که در سال 2015 ، تیم ملی باید در جام ملتهای آسیا به میدان برود؛ جایی که ایران با بهترین عملکرد در بین تیمهای آسیایی به آن راه یافته است.
نکته جالب توجه در این زمینه میزان پولی است که فدراسیون قرار است برای سرمربی آینده تیم ملی هزینه کند. با توجه به صعود ایران به جام جهانی و امید زیاد به این تیم در جام ملتهای آسیا، فدراسیون یا باید یک مربی خارجی در سطح کیروش را به ایران بیاورد که همان پول را باید بپردازد یا به سراغ مربیان بهتر برود که قطعا در صورت توافق باید هزینه بیشتری بپردازد.
تاسف برانگیزتر آن که هر مربی دیگری جز کیروش در صورت پذیرفتن هدایت تیم ملی تا شروع جام ملتهای آسیا زمانی ندارد تا نسبت به تیم ملی شناخت کافی پیدا کند. در نتیجه به جرات میتوان گفت که تیم ملی با کارلوس کیروش میتواند به قهرمانی در آسیا فکر کند، اما بدون او حتی تصور صعود به جمع چهار تیم نهایی سخت و دشوار مینماید.
سوی دیگر ماجرای تمدید قرارداد کیروش با تیم ملی، وزارت ورزش و جوانان است. مسئولان این وزارتخانه بارها گفتهاند که از تیم ملی حمایت میکنند، اما جالب است که تا پای تمدید قرارداد سرمربی به میان میآید به بهانه عدم علاقه به دخالت در کارهای فدراسیون خود را عقب میکشند.
فیفا اعلام کرده که دولتها نباید در کار فدراسیونها دخالت کنند، اما این به معنای نفی حمایت از آنها نیست. زمانی که فدراسیون فوتبال انگلیس قصد به خدمت گرفتن فابیو کاپلو را داشت، نخست وزیر وقت این کشور راسا وارد ماجرا شد و با قاطعیت از اقدام فدراسیون فوتبال کشورش حمایت کرد.
رییس جمهور محترم، وزیر ورزش و جوانان و دولتمردان نباید فراموش کنند که تیم ملی همان تیمی است که پارسال با پیروزیاش میلیونها نفر به خیابان ریختند و شادی حضور در انتخابات ریاست جمهوری را با شادی پیروزی برابر کره جنوبی گره زدند. این شاید سرنوشت ملت ایران است که از خرداد، خاطرات خوب و خوشی را به یاد داشته باشند.
خرداد 93 هم میتواند ماه دلنشینی برای فوتبال ایران باشد. اگر عزم جدی برای حمایت از تیم ملی وجود دارد، باید پیش از شروع جام جهانی 2014 برزیل تکلیف سرمربی این تیم مشخص شود. هر چند ماندن کیروش در ایران از همه نظر به سود ماست، اما اگر قرار به جایگزینی فرد دیگری به جای اوست، باید این اتفاق پیش از رفتن تیم ملی به برزیل بیافتد.
در پایان نباید از نظر دور داشت که حضور کارلوس کیروش در ایران به عنوان فردی که از یک نظام فوتبالی ساختارمند مانند فوتبال انگلیس آمده، در بهبود وضعیت اداره فوتبال ایران تاثیر مثبت داشته است.
فدراسیون فوتبال، سه سال پیش با انتخاب کارلوس کیروش مسیری را شروع کرد و نهالی را کاشت که اکنون هنگام میوه دادن آن است. در چنین مواقعی یک باغبان خوب نهال ظریف و در آستانه به بار رسیدن را با تبر از ریشه قطع نمیکند، بلکه با مراقبت ویژه از آن، از محصول گوارا و دلچسبش بهرهبرداری میکند.
فوتبال ملی ایران همیشه برای انتخاب سرمربی دچار مشکلات و فراز و نشیب شده و در بیشتر مواقع فرصتهای طلایی را برای حضور قدرتمند در رقابتهای مهم از دست داده است.
خبر بد این است که این اتفاق یک بار دیگر در شرف وقوع است؛ تیم ملی پس از جام جهانی 2014 برزیل بدون مربی میشود و آن چه از اخبار و گفتهها و شنیدهها بر میآید، انگار هیچ کس اهمیت این مساله را درک نکرده است.
مسئولان فدراسیون فوتبال و در راس همه آنها علی کفاشیان مشکل مالی را علت اصلی ناتوانی فدراسیون برای تمدید قرارداد کارلوس کیروش قلمداد کرده و گفته است که رقم قرارداد کیروش برای تمدید چیزی حدود 15 میلیارد تومان است.
فارغ از آن که چقدر این عدد واقعی است، باید گفت که فوتبال ایران به دلیل صعود به جام جهانی 2014 برزیل مبلغ 9 میلیون دلار از فیفا پاداش میگیرد. این پول هنوز به حساب فدراسیون واریز نشده و قطعا در صورت واریز میتواند بخش بزرگی از مبلغ قرارداد کیروش را تامین کند.
از سوی دیگر، سرمربی پرتغالی تیم ملی بارها در مصاحبههایش از علاقه به ماندن در ایران گفته و در آخرین صحبتش پس از دیدار تدارکاتی برابر مونته نگرو گفته که علیرغم میل باطنیاش به پایان کار در تیم ملی رسیده است.
شاید این سوال پیش بیاید که اساسا چرا کیروش باید در تیم ملی بماند؟ کارشناسان و مربیان تراز اول فوتبال ایران در پاسخ به این سوال گفته اند که بهترین گزینه برای هدایت ایران پس از جام جهانی 2014 برزیل، شخص کارلوس کیروش است، اما چرا؟
به گزارش ایسنا، آمار و ارقام، عملکرد یک مربی را در طول یک دوره خاص نشان میدهد. تیم ملی به زعم بسیاری از کارشناسان زیبا بازی نمیکند و نتیجه گرا شده است. میشود این انتقاد را پذیرفت، اما نباید فراموش کرد این "نتیجه"، صعود به جام جهانی 2014 برزیل فوتبال بوده و به تبع آن نام ایران باز هم در جمع 32 تیم برتر جهان جای گرفته است.
کیروش اکنون تنها مربی حاضر در جام جهانی است با سه تیم مختلف به جام جهانی راه یافته و از این جهت ، نیکمت تیم ملی ایران بسیار سنگینتر از بیشتر تیمهای حاضر در برزیل است.
ایران برای اولین بار است با هدایت کیروش به عنوان تیم اول گروهش به جام جهانی صعود کرد. شاید بسیاری از منتقدان کیروش این صعود را "از روی شانس و اقبال" بدانند، اما آنچه مهم است صعود تیم ملی به برزیل و نتیجه خوبی است که رقم خورده و کمتر منعقد منصفی است که نقش کیروش را در این اتفاق نادیده بگیرد.
نکته بعدی، دعوت از بازیکنان ایران شاغل در لیگهای اروپایی است. بازیکنانی مانند اشکان دژاگه و رضا قوچان نژاد – که هیچ کس نقش آنها را در صعود به جام جهانی فراموش نمیکند- به دلیل حضور فردی مانند کیروش به تیم ملی اضافه شدند. حال آن که در دورههای قبل نیز از دژاگه دعوت به آمده بود، اما او به هر دلیلی حاضر به بازی در تیم ملی نشده بود.
شاهد این مساله مصاحبه های امیر قلعهنویی، سرمربی وقت تیم ملی است که برای جام ملتهای آسیا در سال 2007 از دژاگه دعوت کرده بود.
تیم ملی پس از هشت سال در رنکینگ فیفا به عنوان تیم اول آسیا شناخته شد و قطعا نمیتوان این نکته را نیز حاصل شانس و اقبال دانست.
در دوران برانکو ایوانکوویچ، مربی موفق تیم ملی، بازیکنان ملیپوش در طول چند سال تقریبا مشخص بودند و پس از رفتن برانکو هم یک نسل از ملیپوشان از تیم ملی خداحافظی کردند، در حالی که جایگزینهای مناسبی برایشان وجود نداشت.
امثال مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و علی دایی به فاصله حدود دو سال پس از جام جهانی 2006 از تیم ملی کناره گرفتند و این تیم با مشکلات زیادی روبرو شد، اما اینک بازیکنان جوانی نظیر محمدرضا خانزاده، علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، مهدی شریفی، یعقوب کریمی و علی کریمی جوان میتوانند سالها برای تیم ملی بازی کنند.
دست کم عملکرد کیروش در پرتغال نشان داده که او چه استعدادیاب قهاری است و بی دلیل نیست که روی استفاده از این جوانان تاکید دارد. از همه اینها مهمتر، پافشاری کیروش روی اصولی است که از پیش برای خود تعریف کرده بود. عملکرد او درباره بازیکنان بزرگی مثل رحمتی، کریمی و عقیلی نشان داد که کیروش یک مربی منظم و با دیسیپلین است و به هیچ وجه بر اثر فشار هواداران یا رسانهها حاضر به عقب نشینی از اصولش نیست؛ نکتهای تیم ملی ایران هرگز به خود ندیده بود.
از مدت قرارداد کارلوس کیروش تنها یک ماه باقی مانده و در صورت جدایی او از تیم ملی باز هم باید شاهد یک پروسه خسته کننده و وقت گیر برای انتخاب سرمربی آینده باشیم. این در حالی است که در سال 2015 ، تیم ملی باید در جام ملتهای آسیا به میدان برود؛ جایی که ایران با بهترین عملکرد در بین تیمهای آسیایی به آن راه یافته است.
نکته جالب توجه در این زمینه میزان پولی است که فدراسیون قرار است برای سرمربی آینده تیم ملی هزینه کند. با توجه به صعود ایران به جام جهانی و امید زیاد به این تیم در جام ملتهای آسیا، فدراسیون یا باید یک مربی خارجی در سطح کیروش را به ایران بیاورد که همان پول را باید بپردازد یا به سراغ مربیان بهتر برود که قطعا در صورت توافق باید هزینه بیشتری بپردازد.
تاسف برانگیزتر آن که هر مربی دیگری جز کیروش در صورت پذیرفتن هدایت تیم ملی تا شروع جام ملتهای آسیا زمانی ندارد تا نسبت به تیم ملی شناخت کافی پیدا کند. در نتیجه به جرات میتوان گفت که تیم ملی با کارلوس کیروش میتواند به قهرمانی در آسیا فکر کند، اما بدون او حتی تصور صعود به جمع چهار تیم نهایی سخت و دشوار مینماید.
سوی دیگر ماجرای تمدید قرارداد کیروش با تیم ملی، وزارت ورزش و جوانان است. مسئولان این وزارتخانه بارها گفتهاند که از تیم ملی حمایت میکنند، اما جالب است که تا پای تمدید قرارداد سرمربی به میان میآید به بهانه عدم علاقه به دخالت در کارهای فدراسیون خود را عقب میکشند.
فیفا اعلام کرده که دولتها نباید در کار فدراسیونها دخالت کنند، اما این به معنای نفی حمایت از آنها نیست. زمانی که فدراسیون فوتبال انگلیس قصد به خدمت گرفتن فابیو کاپلو را داشت، نخست وزیر وقت این کشور راسا وارد ماجرا شد و با قاطعیت از اقدام فدراسیون فوتبال کشورش حمایت کرد.
رییس جمهور محترم، وزیر ورزش و جوانان و دولتمردان نباید فراموش کنند که تیم ملی همان تیمی است که پارسال با پیروزیاش میلیونها نفر به خیابان ریختند و شادی حضور در انتخابات ریاست جمهوری را با شادی پیروزی برابر کره جنوبی گره زدند. این شاید سرنوشت ملت ایران است که از خرداد، خاطرات خوب و خوشی را به یاد داشته باشند.
خرداد 93 هم میتواند ماه دلنشینی برای فوتبال ایران باشد. اگر عزم جدی برای حمایت از تیم ملی وجود دارد، باید پیش از شروع جام جهانی 2014 برزیل تکلیف سرمربی این تیم مشخص شود. هر چند ماندن کیروش در ایران از همه نظر به سود ماست، اما اگر قرار به جایگزینی فرد دیگری به جای اوست، باید این اتفاق پیش از رفتن تیم ملی به برزیل بیافتد.
در پایان نباید از نظر دور داشت که حضور کارلوس کیروش در ایران به عنوان فردی که از یک نظام فوتبالی ساختارمند مانند فوتبال انگلیس آمده، در بهبود وضعیت اداره فوتبال ایران تاثیر مثبت داشته است.
فدراسیون فوتبال، سه سال پیش با انتخاب کارلوس کیروش مسیری را شروع کرد و نهالی را کاشت که اکنون هنگام میوه دادن آن است. در چنین مواقعی یک باغبان خوب نهال ظریف و در آستانه به بار رسیدن را با تبر از ریشه قطع نمیکند، بلکه با مراقبت ویژه از آن، از محصول گوارا و دلچسبش بهرهبرداری میکند.
منبع: ایسنا
گزارش خطا
آخرین اخبار