موفقترین خواننده تیتراژ بعد از انقلاب از نگاه حمید عسگری
حمید عسگری از خوانندههای شناخته شده موسیقی پاپ این روزهاست که خودش را در عرصه تیتراژخوانی خواننده موفقی نمیداند.
او معتقد است خواننده تيتراژ بودن يك تخصص است و قدم زدن در اين جاده از دست هر كسي برنميآيد. او در يك اظهارنظر جالب احسان خواجهاميري را موفقترين خواننده تيتراژ سريالهاي تلويزيوني بعد از انقلاب ميداند. براي ديدن بقيه اظهارنظرهاي جالب عسگري، گفتوگوي «اعتماد» با او را بخوانيد.
شما با وجود آنكه يكي از خوانندگان پرطرفدار موسيقي پاپ اين روزها هستيد اما در تلويزيون حضور پررنگي در مقام خواننده تيتراژ سريالها نداشتهايد. چرا؟
تيتراژ تلويزيوني خواندهام اما نه خيلي زياد. اگر بخواهم صادقانه به دلايل كم بودن حضورم در تلويزيون به عنوان خواننده تيتراژ پاسخ دهم بايد بگويم خوانندههايي كه تيتراژهاي زيادي ميخوانند انصافا در اين زمينه كارهاي موفقي ارايه دادهاند. به نظر من خواندن تيتراژ يك تخصص است. بعضيها اين تخصص را دارند و بعضيها هم ندارند. اصولا تهيهكنندگان سريالها در تلويزيون هم به سراغ كساني ميروند كه امتحان خودشان را در اين زمينه پس دادهاند. به نظر خودم من در تيتراژهاي تلويزيوني فرد موفقي نيستم. خودم به جز كاري كه براي «دختران حوا» خواندهام بقيه كارهايم را موفق نميدانم.
عدهاي از همكاران شما معتقدند در اين قضيه پاي مافيا در ميان است. شما در اين باره چه نظري داريد؟
من نميگويم مافيا وجود ندارد اما اگر هم مافيايي هست من وجودش را احساس نكردهام. در مواردي هم كه به خودم پيشنهاد شده تيتراژ بخوانم كسي سفارشم را نكرده است. آنها احساس كردند ميخواهند با من كار كنند و به همين خاطر هم بدون وجود واسطه تماس گرفتهاند و پيشنهاد همكاري دادهاند.
بنابراين تنها دليل عدم حضور شما در مديوم تلويزيون اين است كه خودتان را خواننده تيتراژ نميدانيد؟
راستش شايد دليل اصلي اينكه علاقهاي به حضور در تيتراژهاي تلويزيوني ندارم آن باشد كه اساسا سريالهايي را كه ساخته ميشوند دوست ندارم. چون بيشتر اين توليدات روي من تاثير نميگذارند، من هم نميتوانم كار كنم. بالاخره وقتي كار را دوست نداشته باشي آنچه ميخواني هم خوب از آب در نخواهد آمد. مثلا وقتي سريال محبوب من game of thrones است آن كيفيت را قبول دارم ديگر حق بدهيد نميتوانم با سريالهايي كه صدا و سيما ميسازد ارتباط برقرار كنم. شايد دليل ديگر هم اين باشد كه من و خيلي از كساني كه نتوانستهايم از طريق تيتراژخواني موفق شويم احساس ميكنيم در فضاي شعر و موسيقي دستمان بسته است. در اين باره شخصا يك تجربه ناموفق هم دارم. براي تيتراژ كاري كه خيلي به روز بود خواندم ولي تهيهكنندگان سريالي گفتند بعيد ميدانيم به اين كار مجوز بدهند. جالب آنجاست كه آن كار واقعا هم مجوز نگرفت. بنابراين مني كه با انتشار يك قطعه در اينترنت ١٠٠٠برابر يك تيتراژ شنونده پيدا ميكنم وقتي ميدانم چنين محدوديتها و مميزيهايي وجود دارند چرا بايد خودم را در ميان چارچوبهاي صدا و سيما محبوس كنم؟
با اين وجود اما شما در تجربه اخيرتان در سينما شش قطعه براي تنها يك فيلم سينمايي خواندهايد!؟
البته كه اگر كار به دل آدم بنشيند برايش ميخواند. اخيرا براي فيلم براي دو دوست كه اتفاقا در آن بازي كردهام شش قطعه مختلف خواندهام. اما محدويتهايي كه در صدا و سيما وجود دارد باعث ميشود من انگيزه كار كردن در آن فضا را نداشته باشم. در عوض تكآهنگهايي منتشر ميكنم كه بارها و بارها بيشتر شنيده ميشوند.
برخي معتقدند تلويزيون با توجه به مخاطبان بسياري كه دارد فضاي خوبي براي معرفي بسياري از خوانندههاست. البته كه در طول اين سالها هم اين اتفاق حقيقتا افتاده است. به عنوان مثال احسان خواجهاميري كه قبل از حضورش در تلويزيون تقريبا خيليها او را نميشناختند با حضور در اين فضا به شهرت رسيد و براي حفظ اين شهرت بارها و بارها در تلويزيون خوانده و ميخواند...
از نظر من احسان خواجهاميري سوپراستار عرصه تيتراژخواني است. اصلا به نظر من اين احسان است كه باعث شنيده شدن سريالهاي تلويزيون و موفقيت آنها ميشود. او آنقدر در اين عرصه موفق است كه حتي ناموفقترين كارهايش (در مقايسه با خودش)، بسيار عالي هستند. به نظر من احسان خواجهاميري موفقترين خواننده تيتراژ بعد از انقلاب آن هم با اختلاف بسيار زياد از ديگر هنرمندان است. صحبتهاي ما تا اينجا پرسش در اين مورد است كه آيا تيتراژخواني در ايران مافيا دارد يا نه؟ به نظر ميرسد اين يك باور اشتباه است. تهيهكننده يك فيلم به دنبال اين است كه كارش ديده شود، بنابراين سعي ميكند از خوانندهاي براي تيتراژش استفاده كند كه به اين هدف كمك برساند. وقتي خواننده كارهاي قبلي يك تهيهكننده در كارش موفق بوده قطعا كارهاي بعدي را به او خواهد سپرد. در چنين شرايطي ساير تهيهكنندگان ديگر نيز به اين نكته توجه ميكنند درنتيجه سريالهايشان را به آن خواننده موفق واگذار ميكنند. تعداد تيتراژهاي چنين خوانندهاي قطعا به سرعت بالا خواهد رفت و اين شبهه در ميان برخي ايجاد ميشود كه مثلا او مافيا دارد. اين را صادقانه ميگويم. البته من نه تهيهكننده تلويزيون هستم كه بخواهم طرف آنها را بگيرم و نه نسبت به اينكه تيتراژهاي زيادي نخواندهام، معترضم. اگر شما واقعا در پي رسيدن به واقعيت هستيد، صادقانه به شما ميگويم و اميدوارم به حرف من باور داشته باشيد كه هيچ مافيايي در كار نيست. ممكن است خوانندگاني داشته باشيم كه به لحاظ هنري خيلي هم توانا باشند اما در اجراي تيتراژ موفق نباشند. به نظر من توانايي افراد در جمع كردن يك قطعه با هدف بيشتر شنيده شدن يك تيتراژ تلويزيوني ميتواند باعث موفقيت او در كار تيتراژخواني و ادامه اين روند با تهيهكنندگان مختلف شود نه وجود يك مافيا. بايد بپذيريم كه هيچ تهيهكنندهاي دلش براي خوانندهها نسوخته و به فكر كار خودش است. هيچوقت يك تهيهكننده نميخواهد خوانندهاي را به باندش وارد كند و اول دلش براي كار خودش ميسوزد. اگر يك سريال يا مجموعه تلويزيوني به دلايل مختلف از جمله موسيقي تيتراژ شنيدني در حجم زياد مورد توجه قرار گيرد، قيمتش براي كار بعدي بيشتر ميشود. در نتيجه به خدمت گرفتن يك خواننده موفق در زمينه تيتراژ يك كار كاملا حرفهاي است.
بحثي كه شما مطرح ميكنيد كاملا درست است اما اگر ما چند سال به عقب برگرديم، متوجه خواهيم شد كه بسياري از خوانندگان موفق امروز براي نخستين بار در يك تيتراژ تلويزيوني به جامعه معرفي شدند. مازيار فلاحي، احسان خواجهاميري و سالار عقيلي جزو همين خوانندهها بودند كه براي نخستين بار صدايشان از تلويزيون شنيده شد و در ادامه توانستند خودشان را به مطرحترين چهرههاي موسيقي ايران تبديل كنند.
دوستاني كه شما مثال زديد، امروز از نامداران موسيقي ايران هستند. اين نشاندهنده توانايي و شايستگي بالاي هنري تكتكشان است. تعداد تيتراژهاي خوانده شده در تلويزيون زياد است. همه اين كارها را خوانندگان نامدار نخواندهاند. اگر آنها هم توانايي و شايستگي لازم را داشتند قطعا ميتوانستند موفق شوند. ما الان داريم در مورد آدمهاي موفق صحبت ميكنيم. همه افرادي كه ممكن است به مافيا داشتن متهم شوند، بسيار موفقند. ياد جمله يكي از دوستان افتادم كه ميگفت: شانس مال آدمهاي موفق است. شما مثالي براي من بياوريد كه موفق نيستند اما در مافياي خوانندگي تلويزيون حضور دارند.
اگر قرار باشد فقط كار را به خوانندگان سريالهاي تلويزيوني محدود نكنيم، موارد زيادي را ميتوان سراغ گرفت كه در تلويزيون ميخوانند اما خوانندگان مطرحي به حساب نميآيند...
من اين افراد را نميشناسم. اگر كسي خواننده معروف پاپ باشد نميرود تبليغ بخواند. در اين شرايط مجبورند رقابتي را بين خوانندگاني كه مشهور نيستند و حاضرند تبليغ بخوانند رقابت ايجاد كنند. من در اين مورد اطلاعات چنداني ندارم و در مورد چند و چونش آشنايي ندارم. دوباره تكرار ميكنم، اگر مافياي تيتراژ در ايران وجود دارد بايد يك نمونه سراغ داشته باشيم كه خواننده توانايي نيست اما در اين مافيا حضور دارد.
مثالي كه در اين مورد ميتوان سراغ گرفت حميد حامي است. او معتقد است كه وجود مافيا اجازه فعاليت به او را نميدهد. حامي با توجه به فعاليت زيادش در سالهاي گذشته در بخش تيتراژ، مدتها است كه از طرف هيچ كس پيشنهاد اجراي تيتراژ دريافت نكرده و بر همين اساس معتقد است مافياي خوانندگان تيتراژ در تلويزيون وجود دارد.
حميد حامي يكي از دوستان من است و به تازگي در جلسهاي با هم بوديم. اما به نظر من حميد بايد علت عدم تماس از سمت تلويزيون را در خودش جستوجو كند. شايد وارد بلكليست شده باشد و به خاطر واكنشهايي مثل طرح مافياي تيتراژ كنار گذاشته شده باشد. خود من در اين ليست قرار گرفته بودم. البته نميدانم چرا؟ در هر صورت به خاطر وجود نامم در اين ليست مدتها از سمت تلويزيون دعوت به همكاري نشدم. اگر به ياد داشته باشيد چند سال پيش برنامهاي با نام شب شيشهاي ساخته شد كه قرار بود من با آن همكاري كنم. رضا رشيدپور با من تماس گرفت و گفت قرار است در اين برنامه از تو استفاده كنيم. آن دوره با انتشار آلبوم كما١ ما مصادف شده بود و همان طور كه ميدانيد اين آلبوم با انفجار استقبال در ميان علاقهمندان به موسيقي همراه شد. بعد از اين هم قرار بود در برنامه ديگري تيتراژ بخوانم كه آمارم را گرفتند و گفتند در بلكليست قرار دارم بنابراين از ليست خارج شدم. ما در مملكت استانداردي زندگي نميكنيم. آقاي حامي در جلسه اخير ما حضور داشت. ما همه او را دوست داريم و استاد ما است. وقتي روي واژه مافيا تاكيد كند قطعا در رسانه در مقابل گفتهاش گارد خواهند گرفت. حميد حامي بسيار دوستداشتني است اما كمي تند است و زود عصباني ميشود. به نظر من بهتر بود كمي صبوري ميكرد.
او معتقد است خواننده تيتراژ بودن يك تخصص است و قدم زدن در اين جاده از دست هر كسي برنميآيد. او در يك اظهارنظر جالب احسان خواجهاميري را موفقترين خواننده تيتراژ سريالهاي تلويزيوني بعد از انقلاب ميداند. براي ديدن بقيه اظهارنظرهاي جالب عسگري، گفتوگوي «اعتماد» با او را بخوانيد.
شما با وجود آنكه يكي از خوانندگان پرطرفدار موسيقي پاپ اين روزها هستيد اما در تلويزيون حضور پررنگي در مقام خواننده تيتراژ سريالها نداشتهايد. چرا؟
تيتراژ تلويزيوني خواندهام اما نه خيلي زياد. اگر بخواهم صادقانه به دلايل كم بودن حضورم در تلويزيون به عنوان خواننده تيتراژ پاسخ دهم بايد بگويم خوانندههايي كه تيتراژهاي زيادي ميخوانند انصافا در اين زمينه كارهاي موفقي ارايه دادهاند. به نظر من خواندن تيتراژ يك تخصص است. بعضيها اين تخصص را دارند و بعضيها هم ندارند. اصولا تهيهكنندگان سريالها در تلويزيون هم به سراغ كساني ميروند كه امتحان خودشان را در اين زمينه پس دادهاند. به نظر خودم من در تيتراژهاي تلويزيوني فرد موفقي نيستم. خودم به جز كاري كه براي «دختران حوا» خواندهام بقيه كارهايم را موفق نميدانم.
عدهاي از همكاران شما معتقدند در اين قضيه پاي مافيا در ميان است. شما در اين باره چه نظري داريد؟
من نميگويم مافيا وجود ندارد اما اگر هم مافيايي هست من وجودش را احساس نكردهام. در مواردي هم كه به خودم پيشنهاد شده تيتراژ بخوانم كسي سفارشم را نكرده است. آنها احساس كردند ميخواهند با من كار كنند و به همين خاطر هم بدون وجود واسطه تماس گرفتهاند و پيشنهاد همكاري دادهاند.
بنابراين تنها دليل عدم حضور شما در مديوم تلويزيون اين است كه خودتان را خواننده تيتراژ نميدانيد؟
راستش شايد دليل اصلي اينكه علاقهاي به حضور در تيتراژهاي تلويزيوني ندارم آن باشد كه اساسا سريالهايي را كه ساخته ميشوند دوست ندارم. چون بيشتر اين توليدات روي من تاثير نميگذارند، من هم نميتوانم كار كنم. بالاخره وقتي كار را دوست نداشته باشي آنچه ميخواني هم خوب از آب در نخواهد آمد. مثلا وقتي سريال محبوب من game of thrones است آن كيفيت را قبول دارم ديگر حق بدهيد نميتوانم با سريالهايي كه صدا و سيما ميسازد ارتباط برقرار كنم. شايد دليل ديگر هم اين باشد كه من و خيلي از كساني كه نتوانستهايم از طريق تيتراژخواني موفق شويم احساس ميكنيم در فضاي شعر و موسيقي دستمان بسته است. در اين باره شخصا يك تجربه ناموفق هم دارم. براي تيتراژ كاري كه خيلي به روز بود خواندم ولي تهيهكنندگان سريالي گفتند بعيد ميدانيم به اين كار مجوز بدهند. جالب آنجاست كه آن كار واقعا هم مجوز نگرفت. بنابراين مني كه با انتشار يك قطعه در اينترنت ١٠٠٠برابر يك تيتراژ شنونده پيدا ميكنم وقتي ميدانم چنين محدوديتها و مميزيهايي وجود دارند چرا بايد خودم را در ميان چارچوبهاي صدا و سيما محبوس كنم؟
با اين وجود اما شما در تجربه اخيرتان در سينما شش قطعه براي تنها يك فيلم سينمايي خواندهايد!؟
البته كه اگر كار به دل آدم بنشيند برايش ميخواند. اخيرا براي فيلم براي دو دوست كه اتفاقا در آن بازي كردهام شش قطعه مختلف خواندهام. اما محدويتهايي كه در صدا و سيما وجود دارد باعث ميشود من انگيزه كار كردن در آن فضا را نداشته باشم. در عوض تكآهنگهايي منتشر ميكنم كه بارها و بارها بيشتر شنيده ميشوند.
برخي معتقدند تلويزيون با توجه به مخاطبان بسياري كه دارد فضاي خوبي براي معرفي بسياري از خوانندههاست. البته كه در طول اين سالها هم اين اتفاق حقيقتا افتاده است. به عنوان مثال احسان خواجهاميري كه قبل از حضورش در تلويزيون تقريبا خيليها او را نميشناختند با حضور در اين فضا به شهرت رسيد و براي حفظ اين شهرت بارها و بارها در تلويزيون خوانده و ميخواند...
از نظر من احسان خواجهاميري سوپراستار عرصه تيتراژخواني است. اصلا به نظر من اين احسان است كه باعث شنيده شدن سريالهاي تلويزيون و موفقيت آنها ميشود. او آنقدر در اين عرصه موفق است كه حتي ناموفقترين كارهايش (در مقايسه با خودش)، بسيار عالي هستند. به نظر من احسان خواجهاميري موفقترين خواننده تيتراژ بعد از انقلاب آن هم با اختلاف بسيار زياد از ديگر هنرمندان است. صحبتهاي ما تا اينجا پرسش در اين مورد است كه آيا تيتراژخواني در ايران مافيا دارد يا نه؟ به نظر ميرسد اين يك باور اشتباه است. تهيهكننده يك فيلم به دنبال اين است كه كارش ديده شود، بنابراين سعي ميكند از خوانندهاي براي تيتراژش استفاده كند كه به اين هدف كمك برساند. وقتي خواننده كارهاي قبلي يك تهيهكننده در كارش موفق بوده قطعا كارهاي بعدي را به او خواهد سپرد. در چنين شرايطي ساير تهيهكنندگان ديگر نيز به اين نكته توجه ميكنند درنتيجه سريالهايشان را به آن خواننده موفق واگذار ميكنند. تعداد تيتراژهاي چنين خوانندهاي قطعا به سرعت بالا خواهد رفت و اين شبهه در ميان برخي ايجاد ميشود كه مثلا او مافيا دارد. اين را صادقانه ميگويم. البته من نه تهيهكننده تلويزيون هستم كه بخواهم طرف آنها را بگيرم و نه نسبت به اينكه تيتراژهاي زيادي نخواندهام، معترضم. اگر شما واقعا در پي رسيدن به واقعيت هستيد، صادقانه به شما ميگويم و اميدوارم به حرف من باور داشته باشيد كه هيچ مافيايي در كار نيست. ممكن است خوانندگاني داشته باشيم كه به لحاظ هنري خيلي هم توانا باشند اما در اجراي تيتراژ موفق نباشند. به نظر من توانايي افراد در جمع كردن يك قطعه با هدف بيشتر شنيده شدن يك تيتراژ تلويزيوني ميتواند باعث موفقيت او در كار تيتراژخواني و ادامه اين روند با تهيهكنندگان مختلف شود نه وجود يك مافيا. بايد بپذيريم كه هيچ تهيهكنندهاي دلش براي خوانندهها نسوخته و به فكر كار خودش است. هيچوقت يك تهيهكننده نميخواهد خوانندهاي را به باندش وارد كند و اول دلش براي كار خودش ميسوزد. اگر يك سريال يا مجموعه تلويزيوني به دلايل مختلف از جمله موسيقي تيتراژ شنيدني در حجم زياد مورد توجه قرار گيرد، قيمتش براي كار بعدي بيشتر ميشود. در نتيجه به خدمت گرفتن يك خواننده موفق در زمينه تيتراژ يك كار كاملا حرفهاي است.
بحثي كه شما مطرح ميكنيد كاملا درست است اما اگر ما چند سال به عقب برگرديم، متوجه خواهيم شد كه بسياري از خوانندگان موفق امروز براي نخستين بار در يك تيتراژ تلويزيوني به جامعه معرفي شدند. مازيار فلاحي، احسان خواجهاميري و سالار عقيلي جزو همين خوانندهها بودند كه براي نخستين بار صدايشان از تلويزيون شنيده شد و در ادامه توانستند خودشان را به مطرحترين چهرههاي موسيقي ايران تبديل كنند.
دوستاني كه شما مثال زديد، امروز از نامداران موسيقي ايران هستند. اين نشاندهنده توانايي و شايستگي بالاي هنري تكتكشان است. تعداد تيتراژهاي خوانده شده در تلويزيون زياد است. همه اين كارها را خوانندگان نامدار نخواندهاند. اگر آنها هم توانايي و شايستگي لازم را داشتند قطعا ميتوانستند موفق شوند. ما الان داريم در مورد آدمهاي موفق صحبت ميكنيم. همه افرادي كه ممكن است به مافيا داشتن متهم شوند، بسيار موفقند. ياد جمله يكي از دوستان افتادم كه ميگفت: شانس مال آدمهاي موفق است. شما مثالي براي من بياوريد كه موفق نيستند اما در مافياي خوانندگي تلويزيون حضور دارند.
اگر قرار باشد فقط كار را به خوانندگان سريالهاي تلويزيوني محدود نكنيم، موارد زيادي را ميتوان سراغ گرفت كه در تلويزيون ميخوانند اما خوانندگان مطرحي به حساب نميآيند...
من اين افراد را نميشناسم. اگر كسي خواننده معروف پاپ باشد نميرود تبليغ بخواند. در اين شرايط مجبورند رقابتي را بين خوانندگاني كه مشهور نيستند و حاضرند تبليغ بخوانند رقابت ايجاد كنند. من در اين مورد اطلاعات چنداني ندارم و در مورد چند و چونش آشنايي ندارم. دوباره تكرار ميكنم، اگر مافياي تيتراژ در ايران وجود دارد بايد يك نمونه سراغ داشته باشيم كه خواننده توانايي نيست اما در اين مافيا حضور دارد.
مثالي كه در اين مورد ميتوان سراغ گرفت حميد حامي است. او معتقد است كه وجود مافيا اجازه فعاليت به او را نميدهد. حامي با توجه به فعاليت زيادش در سالهاي گذشته در بخش تيتراژ، مدتها است كه از طرف هيچ كس پيشنهاد اجراي تيتراژ دريافت نكرده و بر همين اساس معتقد است مافياي خوانندگان تيتراژ در تلويزيون وجود دارد.
حميد حامي يكي از دوستان من است و به تازگي در جلسهاي با هم بوديم. اما به نظر من حميد بايد علت عدم تماس از سمت تلويزيون را در خودش جستوجو كند. شايد وارد بلكليست شده باشد و به خاطر واكنشهايي مثل طرح مافياي تيتراژ كنار گذاشته شده باشد. خود من در اين ليست قرار گرفته بودم. البته نميدانم چرا؟ در هر صورت به خاطر وجود نامم در اين ليست مدتها از سمت تلويزيون دعوت به همكاري نشدم. اگر به ياد داشته باشيد چند سال پيش برنامهاي با نام شب شيشهاي ساخته شد كه قرار بود من با آن همكاري كنم. رضا رشيدپور با من تماس گرفت و گفت قرار است در اين برنامه از تو استفاده كنيم. آن دوره با انتشار آلبوم كما١ ما مصادف شده بود و همان طور كه ميدانيد اين آلبوم با انفجار استقبال در ميان علاقهمندان به موسيقي همراه شد. بعد از اين هم قرار بود در برنامه ديگري تيتراژ بخوانم كه آمارم را گرفتند و گفتند در بلكليست قرار دارم بنابراين از ليست خارج شدم. ما در مملكت استانداردي زندگي نميكنيم. آقاي حامي در جلسه اخير ما حضور داشت. ما همه او را دوست داريم و استاد ما است. وقتي روي واژه مافيا تاكيد كند قطعا در رسانه در مقابل گفتهاش گارد خواهند گرفت. حميد حامي بسيار دوستداشتني است اما كمي تند است و زود عصباني ميشود. به نظر من بهتر بود كمي صبوري ميكرد.
گزارش خطا
آخرین اخبار