7 نکته درباره سخنان اخیر سید احمد خاتمی
همان گونه که انتظار می رفت این سخن رییس جمهور که «با زور و شلاق نمی توان مردم را به بهشت برد» با واکنش برخی از اصول گرایان رو به رو شد و باز همان گونه که انتظار می رفت از زبان آقای احمد خاتمی عکس العمل نشان دادند.7 نکته به بهانه سخنان اخیر سید احمد خاتمی:راه رفته را چند بار باید طی کنید؟
امام جمعه موقت تهران در آیینی به مناسبت سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام گفتند: «قرار نیست با زور کسی را به بهشت ببریم.» در عین حال با اشاره به پاره ای مطالب در شبکه های مجازی هشدار دادند: «صبر حزب الله مدت دارد. وقتی صبر حزب الله تمام شود نشانی از فساد نخواهد ماند» و نیز «کنسرت های موسیقی غلط است و قهر با خدا و اقدامی ضد فرهنگی و با بعثت میانه ندارد.»
این جمله هم از اوست:«برخی ها نشستند و گفتند ایام عزاداری ها طولانی شده است. حال آن که این عزاداری ها دل را غم زدایی می کند.»
درباره سخنان آقای احمد خاتمی چند نکته را می توان متذکر شد:
1- آقای روحانی شخص یا گروه مشخصی را متهم نکردند که قصد دارند مردم را به زور به بهشت ببرند. تنها در مقام یک خطیب یک گزاره دینی را بیان کردند. یادمان باشد حسن روحانیدر عین حال که رییس جمهور است یک روحانی و اهل خطبه و خطابه نیز هست.
همان گونه که آقای احمد خاتمی حق دارد برداشت دینی خود را ابراز کند هر روحانی دیگر و از جمله حسن روحانی نیز چنین حقی دارد. خاصه این که در قرآن بارها آمده که پیامبر وظیفه ای فراتر از ابلاغ ندارد و «بشیر» و «نذیر» است و مشهورتر از همه این آیه شریفه:« فذَکّر- انما انت مذکر- لست علیهم بمسیطر»: یادآوری کن، تو تنها به یادآورنده ای، بر آنها سیطره ای نداری.
نمی خواهیم بگوییم ضمیر مرجع خود را پیدا کرد اما می توان پرسید ایشان چرا به خود گرفته اند؟! جالب این که پاسخ داده اند: «نمی خواهیم با زور کسی را به بهشت ببریم.» فارغ از اعتماد به نفس و اطمینانی که سبب شده ضمیر جمع به کار ببرند و بگویند «ببریم» مشخص نیست چرا نگران شده اند. اگر قرار نیست،خوب قرار نیست دیگر؛ این که نارحتی ندارد!
2- سخنانی که ناظر بر برخوردهای سلبی است، اگر 30 سال پیش و 20 سال پیش بیان می شد تازگی داشت. اما در این سال ها همه راهکارهای مورد نظر را طی کردند. راه رفته را چند بار باید طی کرد؟ آیا راهکاری سلبی دیگری در مقابله با آنچه ناهنجاری فرهنگی می دانند باقی مانده که نیازموده باشند؟
انواع و اقسام گفتارها و رفتارها را در این سال ها دیده ایم و آزموده ایم و اوج این رفتارها هم در 8 سال حاکمیت احمدی نژاد سر زد. از حیث ظاهر افراد، این اشاره می تواند جالب باشد که شماری از مجریان کنونی سیما همان آرایش و پوششی را دارند که سال ها نفی می شد و در معابر عمومی با ماشین ریش تراش، موهای افرادی که چنان آرایشی داشتند را به شکل چهار راه می زدند و شلوارهای لی را پاره می کردند.
این نسل نیز حاصل آموزش و پرورشی است که تمام و کمال در اختیار همفکران شما بوده و صدا و سیما هم که کم نگذاشته است. اگر ایرادی هست در جای دیگری باید جُست.
3- فرموده اند: «کنسرت، شما را به خدا نزدیک نمی کند.»
خیلی از کارها انسان را به خدا نزدیک نمی کند. مگر فوتبال و دنبال توپ دویدن نزدیک می کند؟ مگر پای سریال تلویزیون نشستن نزدیک می کند؟ این که کنسرت موسیقی ما را به خدا نزدیک نکند فاجعه نیست. فاجعه وقتی است که کسانی مدعی باشند سخنان و رفتار آنان مردم را به خدا نزدیک می کند و در عمل نه تنها نزدیک نکند که دور کند. آیا این سخنان جفا در حق آن دسته از اهل موسیقی نیست که اتفاقا مردم را با معنویت نزدیک می کنند؟ در ذهن عده ای موسیقی اما تنها یادآور کافه های ساز و آواز است و هیچ شق دیگری برای آن متصور نیستند.
ضمن این که نواختن موسیقی هم برای خود یک کار است و با وضعیت کنونی کپی و دانلود اصل درآمد با کنسرت است. کار تنها فعلگی و کار یدی نیست. آن که می نوازد و می خواند و کنسرت برگزار می کند نیز به کاری اشتغال دارد. نمی توانیم از همه بخواهیم کار یدی انجام دهند. کار ذوقی و فکری نیز در انحصار عده ای قلیل نیست. بچه های موسیقی هم بچه های همین مملکت اند. به تعبیر خود آقای احمد خاتمی درباره بدحجاب ها «از کره مریخ نیامده اند».
4-کنسرتی که با مجوز دولت جمهوری اسلامی و در نظام اسلامی برگزار می شود «معروف» است اما اگر مردمانی با حمله و فشار از حضور در کنسرت موسیقی محروم شوند و به شبکه های خارجی متمایل شوند آیا به نام امر به معروف، مردم را به سوی «منکر» سوق نداد ایم؟ اگر پول مملکت را ارز خارجی کنند و در ترکیه و امارات و جاهای دیگر پای کنسرت خوانندگان خارج نشین بنشینند خوب است اما اگر در داخل در کنسرت موسیقی با مجوز و با اشعاری که ترانه سرایان داخلی سروده اند شرکت کنند «قهر با خداست»؟
5- نویسنده این سطور هم علاقه چندانی به شرکت در کنسرت های موسیقی ندارد و خلوت و خواندن و نوشتن را ترجیح می دهد. روحانیون نیزکه اهل خواندن و فکر کردن اند طبعا چنین اند. اما آیا ما می توانیم از همه مردم بخواهیم مثل ما فکر کنند؟ آقای احمد خاتمی می تواند کنسرت موسیقی را دوست نداشته باشد. اما چرا دیگران باید هر آنچه را که او دوست می دارند دوست داشته باشند؟ می توانند از همفکران خود بخواهند در برنامه ای شرکت نکنند اما آیا می توانند از آنان بخواهند بر چنین برنامه هایی بشورند؟ در این صورت چه نیاز به قانون؟
او جایی که از منظر حکومت و قدرت و با تحکم سخن می گویند مدرن می شود و جایی که به موسیقی می رسد از منظر سنت نقد می کند. حال آن که اقتضای حکومت دار مدرن به رسمیت شناختن موسیقی در حد مجازی از آن و اجازه حضور در برنامه های کنترل و تایید شده است و نفی مطلق موسیقی هیچ نسبتی با سیاست ورزی از جنس آنچه آقای احمد خاتمی انجام می دهد ندارد. او رسما پیام می دهد موسیقی را تعطیل کنید حال آن که ده ها شبکه صدا وسیمای جمهوری اسلامی نمی توانند بدون موسیقی فعالیت کنند. چگونه است که صدا و سیما می تواند از صبح تا شب ، بنوازد ولی فلان هنرمند که از راه موسیقی امرار معاش می کند ،حق ندارد محصول خود را به طالبانش عرضه کند؟!
مردم موسیقی گوش می کنند؛ چه با مجوز چه بی مجوز. هنر این است که به سمت با مجوز سوق دهیم. کنسرت می روند؛در داخل نشد در خارج. هنر این است که در داخل برگزار و مراقبت کنیم.
تناقض گفتاری و رفتاری آقای احمد خاتمی در این است که از موضع سنت "مطلقا نفی می کند" و "انتظار دارد در عمل هم اجرا شود" اما این دومی از موضع قدرت و با اتکا به تشکل های سیاسی است که امر مدرنی است. در حالی که از نگاه سنتی نه تنها موسیقی که سود بانکی و اشتغال زنان نیز مطلوب نیست اما جریان دارد.
6- گفته اند: «برخی گفتند ایام عزاداری طولانی شده است.» اما «برخی» نبودند. بلکه گوینده این سخن یک مرجع تقلید است. آیت الله شبیری زنجانی هشدار داده اند که تعدد دهه های عزاداری اثر مثبت ندارد. نکند که امام جمعه موقت تهران برای خود جایگاهی بالاتر از مرجعیت قایل است که شان آیت الله شبیری زنجانی را با واژه «برخی» می خواهند پایین بیاورند؟
بر اساس قاعده «هر چیز، حدی دارد» عزاداری هم باید اندازه داشته باشد. این یک قاعده عقلی و منطقی است که «هر چه از حد خود درگذرد به ضد خود بدل می شود». اشاره آیت الله شبیری نیز به همین است و نگرانی شان نیز این که از حد نگذرد تا به ضد خود بدل نشود: اندازه نگه دار که اندازه نکوست، هم لایق دشمن است و هم لایق دوست.
آیا جناب ایشان معتقد است که اندازه نکو نیست؟
7- ادامه این لحن رابطه کثیری از جوانان را با این بخش از روحانیت قطع می کند. بدتر این که شنونده از پیش می داند گوینده چه می خواهد بگوید: تهدید این و آن و هشدار به این گروه و آن دسته و همه هم با رنگ و لعاب ارزشی و با خشم و غیظ و غضب.
به مرور اما این تکرار ملال آور می شود و این به نفع آقایان نیست. بسامد واژه های یک جریان کلماتی چون «برخورد و فیلتر و توقیف و تهدید» است و به مرور این ادبیات فاقد استدلال و منطق جلوه می کند. این گونه سخن گفتن اما دیگر نیاز به تخصص دینی ندارد. هر صاحب منصب و قدرتی می تواند چنین بگوید. از این رو هم لباسان آقای احمد خاتمی هم باید هشدار بدهند و ایشان و همفکران شان را نصیحت کنند که به نفع شان نیست.
نکته ای که همچنان نامکشوف است اما این است که چرا شخصیتی روحانی همچون آقای احمد خاتمی باید امثال احمدی نژاد را بر هم صنف و هم لباس خود که در ایران و جهان برای روحانیت و تشیع آبرو کسب می کند ترجیح دهد و او و همدستان او چه اعتباری آوردند که در غیاب شان این قدر بی تابی می کنند؟
اگر مراد خود را از «حزب الله» هم توضیح دهند خوب است. اگر یک حزب مشخص صحبت می کنند که مجوز و شناسنامه دارد یا بخش مشخصی از جامعه را مد نظر دارند که در انتخابات گذشته کاندیدای مشخصی داشت و توفیقی کسب نکرد؟
به بهانه نفی اهل موسیقی می توان به سخنی از زنده یاد محمد رضا لطفی اشاره کرد که جایی گفته بود از کسانی که می خواستند مانع برگزاری کنسرت من شوند پرسیدم: آیا تصنیف «ایران، ای سرای امید»* هیچ احساسی را در شما برنینگیخت؟ اگر برانگیخت که این کارها چیست که می کنید و اگر هیچ حسی ندارید مرا با شما سخنی نیست... .
امام جمعه موقت تهران در آیینی به مناسبت سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام گفتند: «قرار نیست با زور کسی را به بهشت ببریم.» در عین حال با اشاره به پاره ای مطالب در شبکه های مجازی هشدار دادند: «صبر حزب الله مدت دارد. وقتی صبر حزب الله تمام شود نشانی از فساد نخواهد ماند» و نیز «کنسرت های موسیقی غلط است و قهر با خدا و اقدامی ضد فرهنگی و با بعثت میانه ندارد.»
این جمله هم از اوست:«برخی ها نشستند و گفتند ایام عزاداری ها طولانی شده است. حال آن که این عزاداری ها دل را غم زدایی می کند.»
درباره سخنان آقای احمد خاتمی چند نکته را می توان متذکر شد:
1- آقای روحانی شخص یا گروه مشخصی را متهم نکردند که قصد دارند مردم را به زور به بهشت ببرند. تنها در مقام یک خطیب یک گزاره دینی را بیان کردند. یادمان باشد حسن روحانیدر عین حال که رییس جمهور است یک روحانی و اهل خطبه و خطابه نیز هست.
همان گونه که آقای احمد خاتمی حق دارد برداشت دینی خود را ابراز کند هر روحانی دیگر و از جمله حسن روحانی نیز چنین حقی دارد. خاصه این که در قرآن بارها آمده که پیامبر وظیفه ای فراتر از ابلاغ ندارد و «بشیر» و «نذیر» است و مشهورتر از همه این آیه شریفه:« فذَکّر- انما انت مذکر- لست علیهم بمسیطر»: یادآوری کن، تو تنها به یادآورنده ای، بر آنها سیطره ای نداری.
نمی خواهیم بگوییم ضمیر مرجع خود را پیدا کرد اما می توان پرسید ایشان چرا به خود گرفته اند؟! جالب این که پاسخ داده اند: «نمی خواهیم با زور کسی را به بهشت ببریم.» فارغ از اعتماد به نفس و اطمینانی که سبب شده ضمیر جمع به کار ببرند و بگویند «ببریم» مشخص نیست چرا نگران شده اند. اگر قرار نیست،خوب قرار نیست دیگر؛ این که نارحتی ندارد!
2- سخنانی که ناظر بر برخوردهای سلبی است، اگر 30 سال پیش و 20 سال پیش بیان می شد تازگی داشت. اما در این سال ها همه راهکارهای مورد نظر را طی کردند. راه رفته را چند بار باید طی کرد؟ آیا راهکاری سلبی دیگری در مقابله با آنچه ناهنجاری فرهنگی می دانند باقی مانده که نیازموده باشند؟
انواع و اقسام گفتارها و رفتارها را در این سال ها دیده ایم و آزموده ایم و اوج این رفتارها هم در 8 سال حاکمیت احمدی نژاد سر زد. از حیث ظاهر افراد، این اشاره می تواند جالب باشد که شماری از مجریان کنونی سیما همان آرایش و پوششی را دارند که سال ها نفی می شد و در معابر عمومی با ماشین ریش تراش، موهای افرادی که چنان آرایشی داشتند را به شکل چهار راه می زدند و شلوارهای لی را پاره می کردند.
این نسل نیز حاصل آموزش و پرورشی است که تمام و کمال در اختیار همفکران شما بوده و صدا و سیما هم که کم نگذاشته است. اگر ایرادی هست در جای دیگری باید جُست.
3- فرموده اند: «کنسرت، شما را به خدا نزدیک نمی کند.»
خیلی از کارها انسان را به خدا نزدیک نمی کند. مگر فوتبال و دنبال توپ دویدن نزدیک می کند؟ مگر پای سریال تلویزیون نشستن نزدیک می کند؟ این که کنسرت موسیقی ما را به خدا نزدیک نکند فاجعه نیست. فاجعه وقتی است که کسانی مدعی باشند سخنان و رفتار آنان مردم را به خدا نزدیک می کند و در عمل نه تنها نزدیک نکند که دور کند. آیا این سخنان جفا در حق آن دسته از اهل موسیقی نیست که اتفاقا مردم را با معنویت نزدیک می کنند؟ در ذهن عده ای موسیقی اما تنها یادآور کافه های ساز و آواز است و هیچ شق دیگری برای آن متصور نیستند.
ضمن این که نواختن موسیقی هم برای خود یک کار است و با وضعیت کنونی کپی و دانلود اصل درآمد با کنسرت است. کار تنها فعلگی و کار یدی نیست. آن که می نوازد و می خواند و کنسرت برگزار می کند نیز به کاری اشتغال دارد. نمی توانیم از همه بخواهیم کار یدی انجام دهند. کار ذوقی و فکری نیز در انحصار عده ای قلیل نیست. بچه های موسیقی هم بچه های همین مملکت اند. به تعبیر خود آقای احمد خاتمی درباره بدحجاب ها «از کره مریخ نیامده اند».
4-کنسرتی که با مجوز دولت جمهوری اسلامی و در نظام اسلامی برگزار می شود «معروف» است اما اگر مردمانی با حمله و فشار از حضور در کنسرت موسیقی محروم شوند و به شبکه های خارجی متمایل شوند آیا به نام امر به معروف، مردم را به سوی «منکر» سوق نداد ایم؟ اگر پول مملکت را ارز خارجی کنند و در ترکیه و امارات و جاهای دیگر پای کنسرت خوانندگان خارج نشین بنشینند خوب است اما اگر در داخل در کنسرت موسیقی با مجوز و با اشعاری که ترانه سرایان داخلی سروده اند شرکت کنند «قهر با خداست»؟
5- نویسنده این سطور هم علاقه چندانی به شرکت در کنسرت های موسیقی ندارد و خلوت و خواندن و نوشتن را ترجیح می دهد. روحانیون نیزکه اهل خواندن و فکر کردن اند طبعا چنین اند. اما آیا ما می توانیم از همه مردم بخواهیم مثل ما فکر کنند؟ آقای احمد خاتمی می تواند کنسرت موسیقی را دوست نداشته باشد. اما چرا دیگران باید هر آنچه را که او دوست می دارند دوست داشته باشند؟ می توانند از همفکران خود بخواهند در برنامه ای شرکت نکنند اما آیا می توانند از آنان بخواهند بر چنین برنامه هایی بشورند؟ در این صورت چه نیاز به قانون؟
او جایی که از منظر حکومت و قدرت و با تحکم سخن می گویند مدرن می شود و جایی که به موسیقی می رسد از منظر سنت نقد می کند. حال آن که اقتضای حکومت دار مدرن به رسمیت شناختن موسیقی در حد مجازی از آن و اجازه حضور در برنامه های کنترل و تایید شده است و نفی مطلق موسیقی هیچ نسبتی با سیاست ورزی از جنس آنچه آقای احمد خاتمی انجام می دهد ندارد. او رسما پیام می دهد موسیقی را تعطیل کنید حال آن که ده ها شبکه صدا وسیمای جمهوری اسلامی نمی توانند بدون موسیقی فعالیت کنند. چگونه است که صدا و سیما می تواند از صبح تا شب ، بنوازد ولی فلان هنرمند که از راه موسیقی امرار معاش می کند ،حق ندارد محصول خود را به طالبانش عرضه کند؟!
مردم موسیقی گوش می کنند؛ چه با مجوز چه بی مجوز. هنر این است که به سمت با مجوز سوق دهیم. کنسرت می روند؛در داخل نشد در خارج. هنر این است که در داخل برگزار و مراقبت کنیم.
تناقض گفتاری و رفتاری آقای احمد خاتمی در این است که از موضع سنت "مطلقا نفی می کند" و "انتظار دارد در عمل هم اجرا شود" اما این دومی از موضع قدرت و با اتکا به تشکل های سیاسی است که امر مدرنی است. در حالی که از نگاه سنتی نه تنها موسیقی که سود بانکی و اشتغال زنان نیز مطلوب نیست اما جریان دارد.
6- گفته اند: «برخی گفتند ایام عزاداری طولانی شده است.» اما «برخی» نبودند. بلکه گوینده این سخن یک مرجع تقلید است. آیت الله شبیری زنجانی هشدار داده اند که تعدد دهه های عزاداری اثر مثبت ندارد. نکند که امام جمعه موقت تهران برای خود جایگاهی بالاتر از مرجعیت قایل است که شان آیت الله شبیری زنجانی را با واژه «برخی» می خواهند پایین بیاورند؟
بر اساس قاعده «هر چیز، حدی دارد» عزاداری هم باید اندازه داشته باشد. این یک قاعده عقلی و منطقی است که «هر چه از حد خود درگذرد به ضد خود بدل می شود». اشاره آیت الله شبیری نیز به همین است و نگرانی شان نیز این که از حد نگذرد تا به ضد خود بدل نشود: اندازه نگه دار که اندازه نکوست، هم لایق دشمن است و هم لایق دوست.
آیا جناب ایشان معتقد است که اندازه نکو نیست؟
7- ادامه این لحن رابطه کثیری از جوانان را با این بخش از روحانیت قطع می کند. بدتر این که شنونده از پیش می داند گوینده چه می خواهد بگوید: تهدید این و آن و هشدار به این گروه و آن دسته و همه هم با رنگ و لعاب ارزشی و با خشم و غیظ و غضب.
به مرور اما این تکرار ملال آور می شود و این به نفع آقایان نیست. بسامد واژه های یک جریان کلماتی چون «برخورد و فیلتر و توقیف و تهدید» است و به مرور این ادبیات فاقد استدلال و منطق جلوه می کند. این گونه سخن گفتن اما دیگر نیاز به تخصص دینی ندارد. هر صاحب منصب و قدرتی می تواند چنین بگوید. از این رو هم لباسان آقای احمد خاتمی هم باید هشدار بدهند و ایشان و همفکران شان را نصیحت کنند که به نفع شان نیست.
نکته ای که همچنان نامکشوف است اما این است که چرا شخصیتی روحانی همچون آقای احمد خاتمی باید امثال احمدی نژاد را بر هم صنف و هم لباس خود که در ایران و جهان برای روحانیت و تشیع آبرو کسب می کند ترجیح دهد و او و همدستان او چه اعتباری آوردند که در غیاب شان این قدر بی تابی می کنند؟
اگر مراد خود را از «حزب الله» هم توضیح دهند خوب است. اگر یک حزب مشخص صحبت می کنند که مجوز و شناسنامه دارد یا بخش مشخصی از جامعه را مد نظر دارند که در انتخابات گذشته کاندیدای مشخصی داشت و توفیقی کسب نکرد؟
به بهانه نفی اهل موسیقی می توان به سخنی از زنده یاد محمد رضا لطفی اشاره کرد که جایی گفته بود از کسانی که می خواستند مانع برگزاری کنسرت من شوند پرسیدم: آیا تصنیف «ایران، ای سرای امید»* هیچ احساسی را در شما برنینگیخت؟ اگر برانگیخت که این کارها چیست که می کنید و اگر هیچ حسی ندارید مرا با شما سخنی نیست... .
منبع: عصر ایران
گزارش خطا
هزار هزار هزار افرین به روحانی
آخرین اخبار