زنان و برندسازی‌ سیاسی

کد خبر: ۸۹۳۶۴
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۵
شراره عبدالحسین‌ زاده *؛ این روزها و در آستانه انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، موضوعی مورد تأکید فعالان سیاسی به ویژه زنان فعال قرار گرفته است و آن تأکید بر قراردادن «سهمیه» برای زنان در فهرست‌های انتخاباتی است.

این در حالی است که یکی از مهمترین مسائلی که در مورد انتخابات و کمپین‌های انتخاباتی باید به آن توجه داشته باشیم این است که فرد جدا از جنسیت،چه وجه تمایزی از سایر کاندیداهای انتخاباتی دارد.

اتفاقاً در حال حاضر نباید بر مولفه‌هایی تأکید کنیم که برخاسته از جنسیت هستند و اینگونه از مخاطبان می‌خواهند که به زنان رأی دهند.  چون با توجه به اصول حاکم بر شایسته‌سالاری این کار آثار منفی دارد.

ما باید بگوییم این فرد این ایده، این تخصص، این نظریه و این برند را دارد که می‌خواهد در عرصه سیاست وارد شود. تأکید صرف بر زنان به عنوان کاندیدای انتخابات مجلس آثار منفی در پی خواهدداشت. اما چگونه می‌توان در این فرصت اندک باقیمانده تا انتخابات روند بهتری را در پیش گرفت.

اگر به تجربه کشورهای اسکاندیناوی در مورد تبعیض مثبت برای زنان توجه کنیم می‌بینیم که از زمان اعمال سهمیه‌های جنسیتی تا کنون دستکم ۸۰ سال سپری شده‌است تا به وضع کنونی دست پیدا کرده‌اند. این وضع ناشی از آن بوده که جنبش زنان آن‌قدر موفق نبوده‌است که بتواند این سهمیه‌ها را به سمت کرسی‌های مجلس بکشاند. هم موانع حزبی بر سر این راه بوده‌است و هم موانع مالی داشته‌است.

اساساً ما سه نوع سهمیه برای افزایش مشارکت سیاسی زنان داریم. یک سهمیه، سهم حزبی است که احزاب داوطلبانه بخشی از ظرفیت فهرست‌های انتخاباتی خود را به زنان اختصاص می‌دهند. یک سهمیه دیگر لیست مشترکی است که به زنان اختصاص می‌دهند و مقبولیت هم دارد و آثار خوبی هم برای آنان دارد. دیگری سهمیه رزروشده‌است. به این معنا که اگر زنان نتوانند در انتخابات کرسی‌های لازم را به دست آورند می‌توانند مناصب بالای دولتی را احراز کنند.

حالا چگونه  است که یک زن مي‌تواند حس اعتماد یک حزب را جلب کند و یک حزب چگونه مي‌تواند به یک زن اعتماد این در حوزه برندسازی سیاسی اتفاق می‌افتد.

در حوزه برندسازی سیاسی، این تخصص به ما می‌گویدکه این فرد از نظر عقیده، از نظر توانایی، از نظر مدیریتی، می‌تواند حل چه مشکلات محلی یا ملی را بر عهده بگیرد و در کدام موارد می‌توان مسئولیت چنین کاری را به او واگذار کرد.

در ایران تمام برندسازی سیاسی توسط مردان انجام شده‌است . یعنی افراد برجسته از جامعه زنان زیر پرچم پدر یا همسرشان پیش رفته‌اند مثل خانواده هاشمی یا مثل خانواده طالقانی. اما کسی نیامده مستقل برای خود برندسیاسی بسازد.

البته به صورت مطلق هم نبوده و تعداد بسیاری اندکی چنین کرده‌اند. تعداد کمی از زنان هستند که هم بر زن بودنشان تأکید شده و هم منافع زنان و منافع مردان و مصالح جامعه را در فعالیت سیاسی خود در پیش گرفته‌اند.

در چنین شرایطی و در حالی که کمتر از ۱۵ هفته دیگر تا انتخابات زمان باقیست نمی‌توان با راه‌اندازی هر نوع کمپینی منتظر موفقیت زنان بود.

اینگونه نیست که ما نزدیک انتخابات که شدیم بیاییم صرفاً با یک کمپین انتخاباتی برای موفق شدن زنان اقدام کنیم. یک دوره زمانی برای نتیجه‌بخشی این کارها لازم است. باید پرسید در تمام این سال‌ها در همین فاصله انتخابات مجلس نهم تا این دوره آیا ما نمی‌دانستیم که باید کمپین تشکیل دهیم؟ اگر می‌گویید فضا بسته بوده خب چرا در فاصله پیروزی و شروع به کار دولت جدید اقدامی نشد؟

در چنین شرایطی ما باید مراقب باشیم انگ منفی فمینیستی نخوریم و مانع از حصول شایسته‌سالاری هم نباشیم. اینگونه نمی‌شود به همه آن‌هایی که سنشان از ۳۰ سال گذشته و فوق‌لیسانس دارند بگوییم برو ثبت نام کن. ما باید از افراد شایسته‌ای که می‌شناسیم دعوت کنیم تا وارد کارزار انتخاباتی شوند.

ما باید بتوانیم از میان افراد شایسته، زنانی را به عنوان سرلیست قرار دهیم نه اینکه برای تزیین لیست زنانی را معرفی کنیم. در این صورت است که مردم می‌آیند و طرفداری می‌کنند.

در برندسازی یک شخص هیچ‌گاه بر جنسیت او تأکید نمی‌کنند کما اینکه ببینید تا کنون کمپین خانم هیلاری کلینتون از او و خانه‌اش یا از او و فرزندانش تصویری منتشر کرده که بگوید او یک زن است یا خانم مرکل. تأکید بر زنان برخاسته از نقش زنانگی است اما ما باید بر شایستگی افراد تأکید کنیم تا آن‌ها را از سایر رقبا متمایز کنیم.

* دكترای جامعه شناسی سياسی و مدرس دانشگاه
نظر شما
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار