روایت اولین بانوی‌ترانه‌سرا که بازیگری‌حرفه‌ای را تجربه کرده از حضورش در «معمای شاه»

کد خبر: ۸۷۹۱۳
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۸
آنتن شبکه اول سیما از شامگاه جمعه 15 آبان و به مدت یک‌صد هفته میزبان سریال «معمای شاه» خواهد بود. مجموعه‌ای تاریخی که داستان آن مربوط به زمان پهلوی است و در ردیف آثار «الف ویژه» رسانه ملی طبقه‌بندی می‌شود.


«محمدرضا ورزی» کارگردان «معمای شاه» است و در این پروژه بازیگران سرشناس متعددی نظیر استاد «جمشید مشایخی»، «سعید نیک‌پور»، «گوهر خیراندیش»، «امیریل ارجمند»، «محمدرضا شریفی‌نیا»، «نرگس محمدی» و... مقابل دوربین رفته‌اند.

اما در تیم بازیگران این سریال، نام یک ترانه‌سرای پاپ هم به چشم می‌خورد. «زهرا عاملی» اولین بانوی ترانه‌سرا است که در سریال «معمای شاه» ایفای نقش داشته و تجربه متفاوتی را پشت سر گذاشته است. برای بررسی جزئیات اولین تجربه بازیگری حرفه‌ای زهرا عاملی دقایقی را با او هم‌کلام شدیم. خالق ترانه «عشق دوم» علاوه بر پاسخ به حواشی بازیگری‌اش از فعالیت‌های آینده خود در عرصه موسیقی هم سخن گفت و خبرهای جالبی داشت.
 
در سریال «معمای شاه» ایفاگر چه نقشی بودید و چند قسمت شاهد بازی شما خواهیم بود؟
از آنجایی که سریال هنوز در حال تولید است، به صورت قطعی نمی‌توانم بگویم که نقش من شامل چند قسمت می‌شود. نقش چندان پررنگی نیست، اما فکر می‌کنم تأثیرگذار باشد؛ زیرا من ایفاگر نقش دختری به نام «ماه‌گل» هستم که بار ادبی و هنری سریال را به دوش می‌کشد. «ماه‌گل» دختری است که از پاریس آمده و نزد پدربزرگ‌اش با بازی استاد «جمشید مشایخی» زندگی می‌کند. در نقاطی با قصه سریال همراه می‌شود و تأثیر خودش را می‌گذارد. سریال هنوز در دست تولید است و تدوین همه قسمت‌ها به پایان نرسیده، اما قسمت اعظم کار من ضبط شده است.
 
هنوز درگیر فیلم‌برداری هستید؟
همه گروه مشغول فیلم‌برداری هستند و زمان دقیق اتمام پروژه معلوم نیست.
 
کمی هم درباره نقش مقابل خودتان که فکر می‌کنم استاد مشایخی باشد توضیح دهید.
من ایفاگر نقش نوه آقای مشایخی هستم و آقای «امیریل ارجمند»، آقای «سعید نیکپور» و خانم «نرگس محمدی» سایر دوستانی هستند که نقش‌های رو‌به‌روی من را بر عهده داشته‌اند.
 
فکر می‌کنم قبلاً سابقه حضور جلوی دوربین یک مجموعه تلویزیونی را نداشته‌اید و این اولین بار بود که چنین تجربه‌ای را پشت سر می‌گذاشتید. درست است؟
من سال‌ها قبل به صورت جدی تئاتر کار می‌کردم و اصلاً از این هنر به سمت اجرا و مجری‌گری رفتم. همان زمان که تئاتر کار می‌کردم، پیشنهاد بازیگری داشتم و به دلیل اینکه مقوله اجرا برای من در آن زمان جذاب‌تر بود، اجرا را انتخاب کردم. از سال 90 که به دلایلی از سوی صدا و سیما دیگر اجازه اجرا نداشتم، فکر می‌کردم که دیگر این موضوع برای من تمام شده است. تا اینکه با آقای «محمدرضا ورزی» آشنا شدم و ایشان با پیشنهاد نویسندگی به سمت من آمدند. پس از اینکه متوجه شدند توانایی بازی دارم و شاعر هم هستم، ایفای نقش یک شاعر را به من محول کردند. «ماه‌گل» شاعر داستان است و دختری است که شعر، تشکیل‌دهنده اغلب دیالوگ‌های او است. خیلی فکر کردیم که چه گونه‌ای از ادبیات را می‌تواند صحبت کند و احساس کردیم برای یک شاعر چه بهتر از اینکه دیالوگ‌هایش شامل شعر باشد.
 
شما اولین بانوی ترانه‌سرا هستید که بازیگری را هم تجربه کرده است. همین اولین بودن برای خودتان جذابیت زیادی دارد؟
همه اولین‌ها جذاب است اما لزوماً بهترین نیست و لقب بهترین برای من جذاب‌تر است. هنوز به بهترین دست پیدا نکرده‌ام و در آن صورت است که می‌توانم خوشحال باشم. البته باید این نکته را در نظر بگیرید که من قبل از اینکه به صورت جدی ترانه‌سرا باشم، به صورت جدی جلوی دوربین بودم. بازیگری چیزی نیست که الان و ناگهان به سراغش رفته باشم و به همین دلیل فکر نمی‌کنم این مقوله «اولین» در مورد من مصداق چندانی داشته باشد.
 
امکان دارد روزی به شکل جدی بازیگری را دنبال کنید و ترانه در زندگی شما کم‌رنگ شود؟
محال است که ترانه با هیچ ترفندی در زندگی من کم‌رنگ شود. مگر اینکه خدا دیگر نخواهد و او به من شعر ندهد. من اصولاً قبل از این شاعر پرکاری نبوده‌ام و هر شاعر توانایی تولید یک تعداد مشخص شعر و ترانه در سال را دارد. اما تعداد آثار من همیشه خیلی کم بوده است. درباره آینده و اینکه مجدداً در حیطه بازیگری فعالیت خواهم داشت یا نه، نمی‌توانم صحبت کنم. همه‌چیز به پخش سریال «معمای شاه» و بازخوردهای آن بستگی دارد. منتقدان باید کار من را ببینند و نظر بدهند که آیا برای بازیگری مناسب هستم یا نه. اعتقاد دارم که هر فرد باید در زمینه‌ای فعالیت کند که در آن خوب باشد و استانداردها را رعایت کند. در غیر این صورت، ‌می‌توانم بگویم که اگر همان شاعر بمانم، برایم کفایت می‌کند. اگر به انتخاب خودم باشد، دوست دارم بازیگری را ادامه بدهم اما نه به هر قیمتی؛ فقط به این قیمت که در بازیگری خوب باشم. اگر خوب نباشم، ترجیح می‌دهم که اعتبار شاعری خودم را تحت عنوان بازیگری خراب نکنم.
 
پیشنهاد بازی برای سریال یا فیلم دیگری دریافت نکرده‌اید؟
مشغول نگارش فیلم‌نامه هستم و چند پیشنهاد فیلم‌نامه‌نویسی با نویسنده‌های بزرگ دارم که فکر می‌کنم پیشنهادات خوبی باشند. البته مطمئن‌ام که با آقای ورزی در حیطه نویسندگی هم کار خواهم کرد و فیلم‌نامه برای من جدی شده است. حتی می‌توانم بگویم جدیت فیلم‌نامه‌نویسی برای من به اندازه ترانه شده و درگیر آن هستم. اگر دقت کنید، مشخصه ویژه ترانه‌های من داشتن قصه بود و اینکه اغلب آنها به صورت فیلم‌نامه موزون بودند. یعنی قصه و سوژه داشتند. من عاشق قصه هستم و به همین دلیل تصمیم گرفتم در کنار ترانه، فیلم‌نامه را هم دنبال کنم و یک اتفاق ناگهانی نبود. من از سال‌ها قبل شاگرد «شادمهر راستین» از نویسندگان برتر حال حاضر سینمای کشور بوده‌ام. فیلم‌نامه‌نویسی را از ایشان یاد گرفتم و در کلاس‌های «کارنامه» شرکت کردم و اصول آن را کاملاٌ به صورت تئوری و علمی بلدم. پیش از این هم قلم می‌زدم اما چون قرار نبود که به محصول برسد، خیلی راجع به این حوزه فعالیتم صحبت نمی‌کردم.
 
شما در حوزه ترانه چند کار نظیر «با هم نبودیم» و «عشق دوم» را دارید که می‌توان به آنها آثار اجتماعی یا عاشقانه اجتماعی گفت. فیلم‌نامه‌هایی هم که تألیف می‌کنید، به همین سمت گرایش دارند؟
بله، گرایش زیادی به همین سمت دارند. به نظر من «عشق» در اجتماع معنا پیدا می‌کند و می‌تواند مشکل‌ساز شود. اگر عشق را در فضای انتزاعی و ذهنی ببینید، کاملاً پر از گل و بلبل است و مشکلی هم در آن وجود ندارد. همه‌چیز خوب است و ایام به کام و معشوق در کنار است. اما زمانی که عشق، شهری و اجتماعی و هنجارپذیر می‌شود، در آنجا مشکلات مطرح خواهد شد و در آن شرایط است که عشق‌ها می‌توانند به جدایی یا حتی فجایع برسند. از این جهت حس می‌کنم عشق بدون اجتماع معنای امروز خودش را ندارد. من عاشق عاشقانه‌های اجتماعی هستم و در فیلم‌نامه‌هایی که مشغول نگارش آنها هستم هم دقیقاً چنین شرایطی وجود دارد. یک پیشنهاد فیلم‌نامه طنز هم دارم تا در کنار یک نویسنده بزرگ بنویسیم.
 
آثاری که مشغول نگارش آنها هستید قرار است که در قالب سریال باشد یا فیلم سینمایی؟
پیشنهاد سریال، سینمایی، نمایش‌نامه و تله‌فیلم دارم و کلاً گزینه‌های زیادی روی میز است! به همه گزینه‌ها فکر می‌کنم اما خودم به صورت مستقل در حال نگارش فیلم‌نامه سینمایی هستم؛ ولی نمی‌دانم سرنوشت تولید آن چگونه باشد.
 
در بین این گزینه‌های روی میز به غیر از محمدرضا ورزی نام چه افراد دیگری در میان است؟
اجازه بدهید فعلاً اسمی را عنوان نکنم تا به مرحله قرارداد برسیم و فعلاً می‌توانم بگویم که در کنار آقای ورزی نکات زیادی را یاد گرفته‌ام. دوست دارم در تیتر مصاحبه هم به یادگیری من از ایشان اشاره شود و اینکه همیشه برای یادگیری فرصت هست. به نظر من، شما ممکن است هنرمندی باشید که فضاهای هنری مختلف را تجربه کنید و مثلاً فیلم بازی کنید، موسیقی کار کنید یا بنویسید. اما مهم است که در کدام‌یک بهترین هستید. همین بهترین‌بودن به یادگیری شما ارتباط مستقیم دارد و هر جا که بیشتر یاد بگیرید، موفق‌تر هستید و پس از مرگ هم از شما با همان عنوان و سمت یاد خواهند کرد.
 
البته این تأکید شما روی یادگیری از محمدرضا ورزی یک مقدار عجیب است. زیرا پروژه‌های تاریخی برای بازیگران آن‌قدر فرسایشی می‌شود که بیشتر به دنبال اتمام کار هستند و صرفاً ایفای نقش برایشان اهمیت دارد.
به نظر من این غیرحرفه‌ای بودن یک بازیگر است که چنین دیدگاهی نسبت به یک اثر تاریخی داشته باشد. من بازیگر حرفه‌ای نیستم و نمی‌توانم به نمایندگی از صنف بازیگران صحبت کنم. من یک تجربه صرفاً کوتاه انجام داده‌ام و نمی‌توانم حکم صادر کنم. شاید اگر بحث درباره ترانه بود، می‌توانستم با قاطعیت حرف بزنم و حکم صادر کنم. اما می‌دانم که اگر هر کاری را قبول می‌کنید، باید آن را با لذت انجام دهید و به بهترین شکل ممکن به پایان برسانید.

من حضور کوتاهی در سریال «معمای شاه» داشته‌ام اما از افراد زیادی نظیر خانم گوهر خیراندیش، آقای سعید نیکپور، آقای امیریل ارجمند و خانم نرگس محمدی و بیشتر از همه از آقای جمشید مشایخی نکات زیادی را یاد گرفته‌ام. برای من باعث افتخار است که اولین قدم حرفه‌ای بازیگری را در کنار آقای مشایخی برداشتم. بزرگمردی که در زمان بیان دیالوگ از طریق کلام، انرژی مثبت و تجربه را به صورت معنوی انتقال می‌دهند.

حضور در کنار این دوستان و مهم‌تر از همه آقای ورزی برای من بسیار جذاب و شیرین بود. آقای ورزی در زمان‌های استراحت هم راجع به تاریخ و اجتماع و قصه و کارگردانی به من آموزش می‌دادند. ما ساعت‌ها راجع به موسیقی و سیاست و هنر صحبت می‌کردیم که همه این موارد می‌تواند مجموعه‌ای از دانش یک بازیگر باشد. تجربه کار با آقای محمدرضا ورزی برای من بی‌نهایت جذاب بود زیرا ایشان انسان بسیار خوب، باسواد و هنرمندی هستند. یک تیم حرفه‌ای با پروداکشن بزرگ و قوی در کنار ایشان بود و سریال «معمای شاه» را تولید کردند. کار در کنار این دوستان برای من بسیار جذاب بود، از این جهت که تجربیات جدید کسب کردم.
 
زمانی که شما از طریق صفحه شخصی خود رسماً اعلام کردید که به عنوان بازیگر وارد پروژه «معمای شاه» شده‌اید، نظرات زیادی از سوی مردم مطرح شد. اما برخی در کامنت‌های خود به این موضوع اشاره داشتند که بازیگری شما از طریق همسرتان بوده که از مدیران تولید تلویزیون هستند و لفظ پارتی‌بازی را در این زمینه به کار می‌بردند. دوست دارم که خودتان پاسخ و نظرتان در این زمینه را عنوان کنید.
(می‌خندد) کسانی که این حرف را می‌زنند، نه من و نه همسرم را به درستی نمی‌شناسند. اگر قرار بود همسرم پارتی‌بازی کند، ممنوع‌الکاری چهار ساله من در صدا و سیما را حل می‌کرد. فضای کاری ما از زندگی کاملاً جدا است و بر سر این مسأله کاملاً به توافق رسیده‌ایم. من چهار سال ممنوع‌الکار بودم و اگر آن نفوذی که دوستان فکر می‌کنند را همسر من داشت، آن مسأله را برطرف می‌کرد. نهایتاً کسی که اجازه بازی من را گرفت و کمک کرد، شخص آقای محمدرضا ورزی بود و روابط همسر من در این زمینه اصلاً دخیل نبود. نه اینکه همسرم نخواهد برای من کاری کند، اما خودم هیچ‌گاه از ایشان چنین خواسته‌ای نداشته‌ام. تنها نقش ایشان تشویق و انرژی‌دادن به من بود که همین مسأله هم قابل ستایش است. شاید اگر یک خانم متأهل به همسرش بگوید که قصد حضور در دنیای بازیگری را دارد، با مخالفت مواجه شود؛ اما همسر من تشویق هم کرد.

گواه من برای تکذیب ادعای پارتی‌بازی این است که من قبلاً مجری بودم و چهار سال است که ممنوع‌الکار هستم و او می‌توانست از طریق صحبت با مدیران خود برای حل این موضوع قدم بردارد. می‌خواهم تشکر ویژه‌ای از حاج‌آقا «زهرایی»، رئیس حراست تلویزیون داشته باشم که به من ثابت کردند هنوز هم مدیران مؤمن و مسئول در تلویزیون پیدا می‌شوند که برای تصمیم‌گیری به حواشی توجه نمی‌کنند. آقای زهرایی انسان بزرگی هستند و واقعاً من را از بی‌عدالتی‌هایی که در حقم شد، نجات داد. پس از آخرین مصاحبه‌ای که با خود شما داشتم، مشکلات زیادی برای من به وجود آمد؛ زیرا درباره آقای «دارابی» و مشکلاتی که داشتم، صحبت کردم. اما آقای زهرایی علاوه بر اینکه آن مصاحبه را در نظر نگرفت، با من برخورد انسانی داشت و واقعاً از ایشان تشکر می‌کنم. خوشحال هستم که افرادی نظیر ایشان و آقای ورزی پشت من بودند تا بتوانم بازی کنم زیرا پیش از این حتی اجازه حضور جلوی دوربین به عنوان بازیگر هم نداشتم.
 
از فعالیت‌هایتان در موسیقی و ترانه چه خبرهایی برای ما دارید؟
یک خبر خوب و دست‌اول برای شما دارم. من نوشتن فیلم‌نامه را به ترانه وارد کرده‌ام و مشغول تولید یک آلبوم صوتی هستم. یک‌سری از دکلمه‌های خودم را در کانال تلگرام منتشر کردم و دیدم که مردم چقدر دوست داشتند. حتی چند نفر از دوستان هنرمند هم به من انرژی مثبت دادند. پروژه‌ای را شروع کرده‌ام که یک آلبوم دکلمه است اما آلبوم دکلمه ساده نیست. یک فیلم‌نامه را به ترانه تبدیل کرده‌ام و در ترک‌های مختلف هر سکانس را روایت کرده‌ام. با همکاری «پوریا حیدری» مشغول تولید این کار هستم و امیدوارم که بتوانم مجوز تولید و انتشار این اثر را بگیرم. زیرا مجموعه‌ای از بهترین‌ ترانه‌هایی است که خیلی از آنها شنیده نشده و در کتابم هم نبود ولی برای این قصه نوشته شده است.
 
به غیر از پوریا حیدری چه هنرمند دیگری در بخش موسیقی این مجموعه حضور دارد و اینکه آیا همه کارها با صدای خودتان است؟
هنوز معلوم نیست و فعلاً پوریا حیدری آهنگساز و تنظیم‌کننده کارها است. نوازندگان بسیار خوبی به من لطف کرده و تاکنون در این مجموعه هنرنمایی کرده‌اند. دوست داشتم از حضور دوستان زیادی بهره ببرم. همانطور که می‌دانید، هیچ‌گاه ساخت موسیقی فیلم به دو یا چند نفر واگذار نمی‌شود. اثری که در دست انتشار دارم، یک فیلم شنیداری است و نمی‌توان ساخت موسیقی آن را به چند نفر واگذار کرد. وگرنه من دوستان آهنگساز بسیار خوبی دارم اما چون خیلی راحت با پوریا حیدری کار می‌کنم، با ایشان مراحل تولید را دنبال کردم. در پاسخ به بخش دوم سوال‌تان هم باید بگویم که قسمت اعظم کار با صدای خودم است و مشغول صحبت با یکی از صداهای خوب هستم تا در این پروژه حضور داشته باشند. ایشان هم قول مساعدی به من داده‌اند اما چون هنوز حضورشان قطعی نشده نمی‌توانم از ایشان نام ببرم. اگر این همکاری شکل بگیرد، اتفاق بزرگی خواهد بود و برای من باعث افتخار است.
 
منظور از فیلم‌نامه شنیداری این است که یعنی یک ترانه را در چند سکانس می‌خوانید یا در هر سکانس یک ترانه را می‌شنویم؟
یک فیلم‌نامه است که جزئیات هر سکانس آن به صورت ترانه نوشته شده و هر ترانه یک بخش از پازل این قصه بلند است. ترانه‌ها به یکدیگر وصل هستند و همگی قصه یک عاشقانه اجتماعی هستند. یعنی هم به صورت مستقل ترانه هستند و هم درگیر این پازل هستند تا قصه اصلی ما را کامل کنند. این برای اولین بار است که در کشور ایران انجام می‌شود و تا کنون نمونه خارجی آن را هم نشنیده‌ام. ممکن است در عرصه بین‌المللی انجام شده باشد اما این ایده تا کنون در کشور ما انجام نشده و زمان انتشار کار هم بستگی به مجوزها دارد.

شاید برای برخی از ترانه‌های این مجموعه، سخت مجوز صادر شود اما تلاش می‌کنیم و یک انتقاد بزرگ دارم. چرا فضای موسیقی ما اینقدر مردانه است؟ خانم‌ها فقط در بخش ترانه می‌توانند حضور پررنگ داشته باشند و مثلاً در جشن سالانه «موسیقی ما» فقط در این بخش می‌توانند نامزد شوند. موسیقی ما این‌قدر مردانه است که به هیچ شکل نمی‌توانند مداخله کنند. در قسمت‌های غیرمشروع ادعایی نداریم و نمی‌خواهیم مداخله کنیم. اما تا آنجایی که قانون و شرع به ما اجازه می‌دهد نظیر دکلمه، بازیگری و شعر و... می‌خواهیم حضور داشته باشیم. از همین رو امیدوارم که مسئولین با من همیاری کنند و بتوانم مجوزهای این مجموعه را بگیرم.
 
و به عنوان کلام آخر، لطفاً از سومین جشن سالانه «موسیقی ما» بگویید و اینکه در مورد آن چه نظری دارید؟ جشنی که در آن شما هم یکی از نامزدهای بخش ترانه بودید.
جشن که بسیار خوب برگزار شد اما از همکارانم تشکر می‌کنم که من را به عنوان نامزد بهترین ترانه‌سرای سال انتخاب کردند و این سومین بار است که در جشن شما نامزد می‌شوم. یک بار در نظرسنجی سال 90 «موسیقی ما» مقام دوم را کسب کردم. برای ترانه‌سرایی که سالی چند ترانه محدود منتشر می‌کند حضور در این لیست باعث افتخار است و حضورم در این لیست را مدیون سایت «موسیقی ما» و همکارانم در عرصه موسیقی هستم که به من رأی دادند. آرزو می‌کنم که در جشن سال آینده «موسیقی ما» بانوان سهم بیشتری از جوایز داشته باشند. امسال که به هیچ خانمی جایزه تعلق نگرفت. سال قبل «مونا برزویی» هم در بخش ترانه تندیس طلایی را کسب کردند اما امیدوارم بانوان در ژانرهای بیشتری جوایز را کسب کنند.
پربیننده ترین ها