متقی:
"آمریکایی ها نیستند که دبه میکنند، این ما هستیم که واقعیت ها را به مردم نگفته ایم"
ششمین نشستهای گفتمان فردا برگزار شد.
به گزارش صدای ایران از حاما، ششمین جلسه سلسله نشستهای گفتمان فردا با موضوع "بررسی چشمانداز رابطه ایران و آمریکا پس از توافق هستهای در سی و پنجمین سال پس از اشغال سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام با حضور دکتر ابراهیم متقی مدرس دانشگاه و همچنین دکتر احمد حکیمی پور دبیر کل حزب اراده ملت ایران در تاریخ 12/8/1394 در دفتر مرکزی این حزب برگزار شد.
در ابتدای این جلسه ابراهیم متقی گفت: اولین نکتهای این است که چرا سفارت آمریکا تسخیر شد. اگر میخواهیم روابط را بررسی کنیم و درک نسبتاً دقیقی به آینده داشته باشیم لازم است به این سؤال پاسخ دهیم، واقعیت این است که در اندیشه سیاسی ایرانی همواره نقد گفتمان غرب وجود داشته است. حتی در ادبیات با بررسی در مجموعه فلسفه و حکمت و انجمن ایرانشناسی خواهیم دید نقد الگوی رفتاری غرب وجود داشته، این تفکر در فضای اجتماعی ایران انعکاسهای سیاسی را به همراه دارد. انقلاب اسلامی ایران در حالی شکل گرفت که یک اندیشه غربستیزی در مبانی فلسفه سیاسی بسیاری از گروههای سیاسی آن زمان وجود داشت، تجربه تاریخی آن زمان هم این بود که انگلیسیها محور مداخله و اشغال ایران بوده و همواره در قدرت سیاسی ایران مداخله میکردند و بعدها این آمریکا بود که به چنین قدرتی رسید و کودتای 28 مرداد را به راه انداخت و خود انقلاب اسلامی روند نقد غرب را رادیکالیزه کرد.
وی گفت: انقلاب اسلامی ایران ازآنجاکه یک انقلاب سیاسی بود و گروههای سیاسی در پیروزی آن نقش داشتهاند و در فضای سیاسی رادیکال شده اشغال سفارت آمریکا معنا پیدا کرد و این ذهنیت و انگاره وجود داشت که آمریکاییها از داخل سفارت آمریکا کودتای 28 مرداد را سازماندهی کردند و تسخیر سفارت آمریکا ازآنجاکه یک جنبهی بینالمللی داشت، انقلاب دوم نام گرفت. مبانی تفکر سیاسی و هژمونی غرب در اندیشه جامعه ایرانی که دارای ریشههای امپراتوری است همواره مورد مقاومت قرارگرفته، حتی در دوره رضاخان و مصدق هم این گرایش برای تضعیف جایگاه انگلیسیها وجود داشت و به همین دلایل است که شاهدیم در سال 1353 محمدرضا پهلوی به ابداع سیاست مدل ملی مستقل دست میزند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در بررسی وضعیت موجود در رابطه با ارتباط ایران و آمریکا، رویکرد آقای دکتر روحانی است و آن این است که ایران و آمریکا دارای قالبهای ژئوپلیتیکی مشترک هستند. آمریکا همان تهدیداتی را در منطقه دارد که ایران با آنها روبرو است و این تئوری موازنه تهدید است که به بازسازی روابط منجر میشود.
وی گفت: نگاهی که جریان اصلاحطلب در فضای افول گفتمان اصولگرایی مطرح کرده است این است که باید بر اساس مؤلفههای ژئوپلیتیکی برخورد و میتوانیم یک بازی تعاملی با آمریکا داشته باشیم، به همین دلیل است که مدل برجام میتواند پاسخگو باشد؛ اما آنچه گفتهشده با آنچه واقعیت دارد در متن برجام متفاوت است و بههیچوجه همخوانی ندارد. این آمریکاییها نیستند که دبه میکنند، این ما هستیم که واقعیتها را به مردم و به ساختار نگفتهایم و احساس میکنیم آمریکاییها مواضعشان را عوض میکنند. نکته بعدی این است که یک واقعیت وجود دارد که مقام معظم رهبری 7 مؤلفه را برای رعایت در برجام اعلام کردهاند که هیچکدامشان در برجام نیست و واقعیت این است که انتظارات رهبری، دانشگاهها و مجلس فضا را زنده نگه میدارد. فضای موجود فضای روتین نیست بحثهای نه مادهای در خصوص توافق برجام هیچکدامشان حاصل نشده و نخواهد شد، دولت هم نمیتواند هیچکدام از آنها را حاصل کند و مجدداً در آستانه بازگشت تحریمها قرار میگیریم.
وی در ادامه بیان داشت که: دوگانگیهای گفتمانی در وضعیت مواضع مسئولین کشور به چشم میخورد که سبب یونیزه شدن فضای داخلی شده، دولت در حوزه ساختاری مواضعش را مستند به رهبری میکند اما در اقدام فرایندی تا حدودی متفاوت عمل میکند.
وی در ادامه گفت: امروزه با تقویت گروههای محافظهکار چه در ایران و چه در آمریکا شاهد آن هستیم که آمریکا و ایران نمیتواند انتظارات متقابل یکدیگر را برآورده کنند و به همین دلیل است که بازسازی روابط ایران و آمریکا در فضای امروز به لحاظ گفتمانی امکانپذیر نیست و به لحاظ ساختاری بسیار دشوار و به لحاظ فرایندی رفت و برگشتی است. شرایط مبهم بوده و بازی در فضای عدم اطمینان صورت میگیرد. اینکه دولت بخواهد حوزه راهبردی و امنیتی را متقاعد کند وی را پشتیبانی کنند بعید به نظر میرسد.
در ادامه این نشست احمد حکیمی پور در خصوص حادثه 13 آبان مسائل و ابهاماتی را مطرح نمود و گفت: باید بعد از گذشت 35 سال از اشغال سفارت آمریکا روی آنها فکر کرد. درباره آنچه اتفاق افتاد و تبعات آنچه بود در فضای سیاست داخلی باید به این نکته عطف خیلی مهم و اساسی بعد از انقلاب اسلامی و چرائی آن توجه ویژه کنیم.
در شرایط بعد از انقلاب در سال 58 که هنوز قانون اساسی به تائید ملت نرسیده و مجلس و رئیسجمهور منتخب مردم وجود ندارد به وقوع پیوستن این حادثه را شاهدیم. درحالیکه بعد از انقلاب فضای آزادی و تبادل افکار هرچند به شکل مغشوش وجود داشت با این اتفاق جامعه بهشدت رادیکالیزه شد و گروههای بسیاری اعم از مذهبی و خصوصاٌ چپ مذهبی و غیرمذهبی از این اتفاق حمایت کردند. مرحله بعدی افشاگریهای عوامل آمریکا در ایران بود که بعدها به چند جلد کتاب تبدیل شد، تأثیر فضای رادیکال آن وضعیت، ما را به سمتی برد که عملاً جریانی در کشور غالب شد که از سوی شعار نه غربی، نه شرقی به سمت شعار "نه غربی" پیش رفت.
این اتفاق و فضای افشاگری کمک کرد تا جامعه یکصدا شود بعدازآن جنگ تحمیلی باعث شد فضا میلیتاریزه شود و یک و نیم سال گذشت و جامعه از فضای لیبرال به رادیکال و از رادیکال به میلیتاری درآمد. این واقعه رو باید تحلیل کنیم و معتقدیم افراد زیادی هستند که باید در مورد ابهامات این حادثه حرف بزنند و سکوت خود را بشکنند و آثار و تبعات این اقدام را بگویند.
حکیمی پور گفت: مطلب امروز مقام معظم رهبری در خصوص جهتگیری قانون اساسی در مقابل مستضعفین ما را به موضعگیری علیه مستکبرین که نماد آنهم آمریکا است رهنمون میشود.
نکته اینجاست که این داستان ضد استکباری و حوادث 13 آبان یک تابو بوده و نقطه عطفی است که درست نقد نمیشود؛ اما واقعیت این است که عوارض و آثار آن در فرایندهای بعدی جامعه از بعد سیاست داخلی مثبت نبوده است و باید به چراهای پیرامون آن پاسخ داد.
دبیر کل حاما بیان داشت: یکی از تبعات حادثه 13 آبان این بود که نیروهای شکلگرفته طیف وسیعی بوده و هسته اصلی آنها بعدها تبدیل به یک جریان چپ اسلامی جوان شدند و در پایان به نهادهای انقلابی راه پیدا کردند و در جریان 2 خرداد این نیروها، اتاق فکری شدند برای این جریان که در حادثه 13 آبان تیپشان امنیتی بوده و این تیپ را حمل کردند. یکی از دلایل ناکارآمدی جریان اصلاحات از این هستهها بود. حذف شخصی مانند آقای هاشمی از این تفکر برخاست و باید بدانیم که این جریان باید درست کالبدشکافی و تحلیل شود و به نظر من وقت آن رسیده است که برخی افراد هستند که باید حرف بزنند و در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشند.
وی ادامه داد: با تأکید بر اینکه جهتگیری استکبارستیزی سر جایش باقی است و کسی مخالفتی ندارد اما باید هوشیار بود که این هسته، بعد از جریان خرداد 92 دوباره بازتولید نشود. چون این جریان به دنبال سنگینتر کردن کفه سیاست و یونیزه کردن جامعه است. بحث این نیست که 13 آبان درست بوده است یا خیر، بحث اصلی بر سر این است که چرا این جریان تاکنون درست تحلیل نشده است.
به گزارش صدای ایران از حاما، ششمین جلسه سلسله نشستهای گفتمان فردا با موضوع "بررسی چشمانداز رابطه ایران و آمریکا پس از توافق هستهای در سی و پنجمین سال پس از اشغال سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام با حضور دکتر ابراهیم متقی مدرس دانشگاه و همچنین دکتر احمد حکیمی پور دبیر کل حزب اراده ملت ایران در تاریخ 12/8/1394 در دفتر مرکزی این حزب برگزار شد.
در ابتدای این جلسه ابراهیم متقی گفت: اولین نکتهای این است که چرا سفارت آمریکا تسخیر شد. اگر میخواهیم روابط را بررسی کنیم و درک نسبتاً دقیقی به آینده داشته باشیم لازم است به این سؤال پاسخ دهیم، واقعیت این است که در اندیشه سیاسی ایرانی همواره نقد گفتمان غرب وجود داشته است. حتی در ادبیات با بررسی در مجموعه فلسفه و حکمت و انجمن ایرانشناسی خواهیم دید نقد الگوی رفتاری غرب وجود داشته، این تفکر در فضای اجتماعی ایران انعکاسهای سیاسی را به همراه دارد. انقلاب اسلامی ایران در حالی شکل گرفت که یک اندیشه غربستیزی در مبانی فلسفه سیاسی بسیاری از گروههای سیاسی آن زمان وجود داشت، تجربه تاریخی آن زمان هم این بود که انگلیسیها محور مداخله و اشغال ایران بوده و همواره در قدرت سیاسی ایران مداخله میکردند و بعدها این آمریکا بود که به چنین قدرتی رسید و کودتای 28 مرداد را به راه انداخت و خود انقلاب اسلامی روند نقد غرب را رادیکالیزه کرد.
وی گفت: انقلاب اسلامی ایران ازآنجاکه یک انقلاب سیاسی بود و گروههای سیاسی در پیروزی آن نقش داشتهاند و در فضای سیاسی رادیکال شده اشغال سفارت آمریکا معنا پیدا کرد و این ذهنیت و انگاره وجود داشت که آمریکاییها از داخل سفارت آمریکا کودتای 28 مرداد را سازماندهی کردند و تسخیر سفارت آمریکا ازآنجاکه یک جنبهی بینالمللی داشت، انقلاب دوم نام گرفت. مبانی تفکر سیاسی و هژمونی غرب در اندیشه جامعه ایرانی که دارای ریشههای امپراتوری است همواره مورد مقاومت قرارگرفته، حتی در دوره رضاخان و مصدق هم این گرایش برای تضعیف جایگاه انگلیسیها وجود داشت و به همین دلایل است که شاهدیم در سال 1353 محمدرضا پهلوی به ابداع سیاست مدل ملی مستقل دست میزند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در بررسی وضعیت موجود در رابطه با ارتباط ایران و آمریکا، رویکرد آقای دکتر روحانی است و آن این است که ایران و آمریکا دارای قالبهای ژئوپلیتیکی مشترک هستند. آمریکا همان تهدیداتی را در منطقه دارد که ایران با آنها روبرو است و این تئوری موازنه تهدید است که به بازسازی روابط منجر میشود.
وی گفت: نگاهی که جریان اصلاحطلب در فضای افول گفتمان اصولگرایی مطرح کرده است این است که باید بر اساس مؤلفههای ژئوپلیتیکی برخورد و میتوانیم یک بازی تعاملی با آمریکا داشته باشیم، به همین دلیل است که مدل برجام میتواند پاسخگو باشد؛ اما آنچه گفتهشده با آنچه واقعیت دارد در متن برجام متفاوت است و بههیچوجه همخوانی ندارد. این آمریکاییها نیستند که دبه میکنند، این ما هستیم که واقعیتها را به مردم و به ساختار نگفتهایم و احساس میکنیم آمریکاییها مواضعشان را عوض میکنند. نکته بعدی این است که یک واقعیت وجود دارد که مقام معظم رهبری 7 مؤلفه را برای رعایت در برجام اعلام کردهاند که هیچکدامشان در برجام نیست و واقعیت این است که انتظارات رهبری، دانشگاهها و مجلس فضا را زنده نگه میدارد. فضای موجود فضای روتین نیست بحثهای نه مادهای در خصوص توافق برجام هیچکدامشان حاصل نشده و نخواهد شد، دولت هم نمیتواند هیچکدام از آنها را حاصل کند و مجدداً در آستانه بازگشت تحریمها قرار میگیریم.
وی در ادامه بیان داشت که: دوگانگیهای گفتمانی در وضعیت مواضع مسئولین کشور به چشم میخورد که سبب یونیزه شدن فضای داخلی شده، دولت در حوزه ساختاری مواضعش را مستند به رهبری میکند اما در اقدام فرایندی تا حدودی متفاوت عمل میکند.
وی در ادامه گفت: امروزه با تقویت گروههای محافظهکار چه در ایران و چه در آمریکا شاهد آن هستیم که آمریکا و ایران نمیتواند انتظارات متقابل یکدیگر را برآورده کنند و به همین دلیل است که بازسازی روابط ایران و آمریکا در فضای امروز به لحاظ گفتمانی امکانپذیر نیست و به لحاظ ساختاری بسیار دشوار و به لحاظ فرایندی رفت و برگشتی است. شرایط مبهم بوده و بازی در فضای عدم اطمینان صورت میگیرد. اینکه دولت بخواهد حوزه راهبردی و امنیتی را متقاعد کند وی را پشتیبانی کنند بعید به نظر میرسد.
در ادامه این نشست احمد حکیمی پور در خصوص حادثه 13 آبان مسائل و ابهاماتی را مطرح نمود و گفت: باید بعد از گذشت 35 سال از اشغال سفارت آمریکا روی آنها فکر کرد. درباره آنچه اتفاق افتاد و تبعات آنچه بود در فضای سیاست داخلی باید به این نکته عطف خیلی مهم و اساسی بعد از انقلاب اسلامی و چرائی آن توجه ویژه کنیم.
در شرایط بعد از انقلاب در سال 58 که هنوز قانون اساسی به تائید ملت نرسیده و مجلس و رئیسجمهور منتخب مردم وجود ندارد به وقوع پیوستن این حادثه را شاهدیم. درحالیکه بعد از انقلاب فضای آزادی و تبادل افکار هرچند به شکل مغشوش وجود داشت با این اتفاق جامعه بهشدت رادیکالیزه شد و گروههای بسیاری اعم از مذهبی و خصوصاٌ چپ مذهبی و غیرمذهبی از این اتفاق حمایت کردند. مرحله بعدی افشاگریهای عوامل آمریکا در ایران بود که بعدها به چند جلد کتاب تبدیل شد، تأثیر فضای رادیکال آن وضعیت، ما را به سمتی برد که عملاً جریانی در کشور غالب شد که از سوی شعار نه غربی، نه شرقی به سمت شعار "نه غربی" پیش رفت.
این اتفاق و فضای افشاگری کمک کرد تا جامعه یکصدا شود بعدازآن جنگ تحمیلی باعث شد فضا میلیتاریزه شود و یک و نیم سال گذشت و جامعه از فضای لیبرال به رادیکال و از رادیکال به میلیتاری درآمد. این واقعه رو باید تحلیل کنیم و معتقدیم افراد زیادی هستند که باید در مورد ابهامات این حادثه حرف بزنند و سکوت خود را بشکنند و آثار و تبعات این اقدام را بگویند.
حکیمی پور گفت: مطلب امروز مقام معظم رهبری در خصوص جهتگیری قانون اساسی در مقابل مستضعفین ما را به موضعگیری علیه مستکبرین که نماد آنهم آمریکا است رهنمون میشود.
نکته اینجاست که این داستان ضد استکباری و حوادث 13 آبان یک تابو بوده و نقطه عطفی است که درست نقد نمیشود؛ اما واقعیت این است که عوارض و آثار آن در فرایندهای بعدی جامعه از بعد سیاست داخلی مثبت نبوده است و باید به چراهای پیرامون آن پاسخ داد.
دبیر کل حاما بیان داشت: یکی از تبعات حادثه 13 آبان این بود که نیروهای شکلگرفته طیف وسیعی بوده و هسته اصلی آنها بعدها تبدیل به یک جریان چپ اسلامی جوان شدند و در پایان به نهادهای انقلابی راه پیدا کردند و در جریان 2 خرداد این نیروها، اتاق فکری شدند برای این جریان که در حادثه 13 آبان تیپشان امنیتی بوده و این تیپ را حمل کردند. یکی از دلایل ناکارآمدی جریان اصلاحات از این هستهها بود. حذف شخصی مانند آقای هاشمی از این تفکر برخاست و باید بدانیم که این جریان باید درست کالبدشکافی و تحلیل شود و به نظر من وقت آن رسیده است که برخی افراد هستند که باید حرف بزنند و در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشند.
وی ادامه داد: با تأکید بر اینکه جهتگیری استکبارستیزی سر جایش باقی است و کسی مخالفتی ندارد اما باید هوشیار بود که این هسته، بعد از جریان خرداد 92 دوباره بازتولید نشود. چون این جریان به دنبال سنگینتر کردن کفه سیاست و یونیزه کردن جامعه است. بحث این نیست که 13 آبان درست بوده است یا خیر، بحث اصلی بر سر این است که چرا این جریان تاکنون درست تحلیل نشده است.
گزارش خطا
آخرین اخبار