مرعشی: دولت روحانی، ریشه افراطیگری را میسوزاند
دولت یازدهم با طرح شعارهایی در مخالفت با گروههای تندرو در حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روی کار آمد و در راستای احقاق اصلیترین شعار خود که حل پرونده هستهای ایران با گروه ١+٥ بود، تمام تلاش خود را به کار گرفت، اما درعینحال پیشبینی میشد جریانی که در دولت گذشته بیشترین بستر فعالیت را به دست آورده بود، در واکنش به شرایط پیشآمده در مواجه با این تاکتیک دولت، سنگاندازی کند و این اتفاق در مقاطع مختلف در دو سال و چندماه گذشته، رخ داده است. حتی دامنه مانعتراشیها از سوی تندروها به عرصه مذاکرات هستهای دولت که مورد تأیید رهبر معظم انقلاب بود، نیز کشیده شد. حسین مرعشی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، در گفتوگو با «شرق»، به روش دولت یازدهم اشاره کرده و یادآور شد روحانی و همراهانش به دنبال آن هستند تا ریشه افراطیگری را بسوزانند. معاون رئیسجمهور دوران اصلاحات، همچنین تأکید میکند اختلافات میان اصولگرایان معتدل و تندروها از گذشته وجود داشته اما اکنون در سطح افکار عمومی مطرح شده است.
آیا فعالیتهای جریان تندرو علیه دولت یازدهم در حوزههای فرهنگی و سیاست خارجی پس از رویکارآمدن این دولت قابل پیشبینی بود؟ یعنی برای شما مشخص بود با وجود کارنامهای که این جریان در هشت سال دولت احمدینژاد از خود باقی گذاشته، بازهم طلبکارانه وارد عرصه شود و مانع پیشبرد برنامههایی شود که مردم به آن رأی دادهاند؟
چرا قابل پیشبینی نبود؟ مخالفت تندروها با یک دولت میانهرو و خردگرا، امری کاملا بدیهی و قابل پیشبینی بود. مسئله پنهانی نبود و این درگیری سالها در عرصه سیاسی ایران وجود داشته است. اینکه تندروها علیه دولتها فعالیت کنند، امر مسبوقبهسابقهای است. در دورههای اخیر بهویژه دوره آقای احمدینژاد، تندروها با جریانهای میانهرو کشور مقابله میکردند. در انتخابات هم این رقابتها وجود داشت بنابراین امر پنهانی نبود که پس از پیروزی قاطع میانهروها در سال ٩٢ در هالهای از سکوت ادامه پیدا کند اما مهم این است که دولت با وجود حضور این تندروها، برنامههای مهم خود را پیش برده است.
آیا علت مقابله جریانات تندرو با جریانهای میانهرو یا اصلاحطلب به این دلیل است که افراطیها در دوران هشتساله احمدینژاد و پیرو آن انتخابات سال ٩٢، با کاهش مقبولیت و ناکامی مواجه شدند؟
نیروهای افراطی به چند گروه تقسیم میشوند. بخشی از این جریان، هنری ندارند و تنها سرمایه آنان افراطیگری و پرخاش به دیگران است. برخی دیگر از آنان متعصب هستند و برخی دیگر هم برای تأمین منافع خود دست به اقدامات مختلف علیه جریان میانهرو میزنند. تندروها در پی هربار شکست صحنه را ترک نمیکنند. البته برای جریانهای میانهرو و اصلاحطلب هم بد نیست که جریان مخالف داشته باشند، چراکه به نفع آنها عمل خواهند کرد. با نگاهی به عملکرد و رویکردهای گروههای تندرو و میانهرو است که مردم میتوانند آزادانه دست به انتخاب بزنند.
روحانی و همه چهرههای معتدل تأکید دارند تغییر موقعیت ایران در عرصه بینالمللی به نفع همه آحاد کشور و حتی معیشت و زندگی گروههای تندرو است. تندروها بر چه اساسی نسبت به اقدامات مثبت دولت یا نتیجه قابل قبول مذاکرات هستهای که به تغییر موقعیت ایران کمک کرده، معترضند و حاصل آن برای توسعه کشور را نادیده میگیرند؟
به صورت طبیعی در ایران مترقی که به سوی توسعه جهانی گام جدیای برداشته، زمینه فعالیتهای رادیکالی محدود خواهد شد. مسئله تندروها، مسئله کشور، انقلاب و مردم نیست. آنان بر این اعتقادند اگر بناست در صحنه سیاسی حضور نداشته باشند، بهتر که کشور در شرایط توسعهنیافتگی باقی بماند تا بتوانند به فعالیتهای افراطی خود ادامه دهند. این در حالی است که در صورت پیوستن ایران به سیستم توسعه جهانی و ملحقشدن طبقات کمتربرخوردار جامعه به طبقات متوسط در اثر افزایش شاخصههای توسعهیافتگی و بهبود کسبوکار معیشت، دامنه فعالیتهای افراطی تنگتر از گذشته خواهد شد. آنان علاقهای به حفظ منافع ایران ندارند و چون مسئله و دغدغه آنها منافع گروهی است بر این باورند که کشور عقبمانده باشد اما تحت نفوذ آنان هدایت شود.
اما این شکاف فقط محدود به تندروها و جریانات میانهرو کشور نیست، گروههای افراطی چهرههای شاخص اصولگرا مانند آقایان لاریجانی و ناطقنوری را در چند سال اخیر مورد حمله قرار دادهاند. گسترش دایره دشمنان و منتقدان این جریان آیا میتواند به نگرانی از انتخابات آتی مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی مرتبط باشد؟
اتفاقاتی که در دو ماه اخیر در مجلس و علیه فراکسیون رهروان ولایت بهعنوان جریان نزدیک به لاریجانی افتاد، اتفاقات مبارکی بود. در این دوماه مشخص شد اصولگرایان معتدلی مانند آقای لاریجانی هم در مقاطعی نمیتوانند با جبهه پایداری که جریان تندرو در مجلس و بیرون آن را نمایندگی میکند، متحد باشند. مردم هم متوجه شدند جریان اصولگرایی محدود به پایداریها نیست و اخباری از اقدامات خردورزانه جریان اصولگرایی منتشر شد. البته اختلاف میان اصولگرایان معتدل و گروههای تندرو از قبل در سطح نخبگان مطرح بود. در شرایط فعلی، این آگاهی به مردم منتقل شده و آنان از برخی از این اختلافات، آگاه شدهاند.
آیا تندروها میتوانند در انتخابات آتی علیه جریانهای میانهرو و اصولگرا اقدام کنند؟
تندروها سروصدای بسیاری خواهند داشت اما در شرایط امروز ایران و سیاستهایی که دولت میانهرو دولت یازدهم در پیش گرفته و همچنین تأیید مقام معظم رهبری از نتایج مذاکرات، فکر میکنم در این دوره مؤثر نباشند. البته بااینهمه نباید جریان یا گروهی را از مشارکت سیاسی منع و محدود کرد. باید قضاوت و داوری مردم را ملاک عمل سیاسی قرار داد. فکر میکنم خوب است گروههای مختلف ازجمله گروههای تندرو، به اندازه سهمی که در سبد آرای مردم دارند، در انتخابات حضور پیدا کنند. این گروه نباید سهم اکثریت را از آنِ خود کند، بلکه باید سهم خود در سطوح مختلف مدیریت را داشته باشد.
اما بیشتر این گروه است که به صورت مستقیم برای محدودکردن فعالیت و حضور گروههای میانه و منتقد فعالیت میکند...
ما که نباید مشابه این گروهها عمل کنیم. ما معتقدیم گروههای افراطی هم باید به پذیرش واقعیت و رأی و داوری مردم آشنا شوند.
ارزیابی شما از نحوه مواجهه دولت یازدهم با تندروها چیست؟
دولت یازدهم هنگامی که در راستای توسعه گام برمیدارد و با عرصه جهانی ارتباط برقرار کرده، ریشههای افراطیگری را میسوزاند. علت درگیری شدید تندروها با این دولت به همین دلیل است.
آیا اطلاعرسانی درباره ماهیت و دلایل اقدامات تندروها را بهعنوان راهکاری در راستای دفاع از منافع ملی به رسمیت میشناسید؟
من از واژه روشنگری استفاده میکنم. دولت باید با انتقال صحیح اطلاعات به جامعه، مردم را از عمق فاجعهای که در حال وقوع بود، آشنا کند.
در این مدت، برخی مقامات دولت و فعالان سیاسی اصلاحطلب یادآور شدهاند جریان تندرو به منابع مالی گسترده بهویژه در دوره هشت سال ریاستجمهوری سابق دست یافته است، این منابع مالی برای مقابله با دولت یازدهم بهخصوص در حوزه اقتصادی چگونه به کار گرفته خواهد شد؟
داشتن منابع مالی از دید من، مانع جدی برای فعالیتهای اقتصادی دولت نخواهد بود چون معتقد هستم افکار عمومی با پول قابل خریداری نیست.
بهنظر شما چرا تندروها با وجود حمایت ارکان نظام از تیم مذاکرهکننده و مذاکرات هستهای، به مخالفت با دستگاه دیپلماسی پرداختند؟
افراطیون در پی مبارزات گروهی خود بهدنبال برهمزدن مذاکرات هستهای بودند و شاید برخی جریانها برای کمرنگ نشاندادن تلاشهای دولت، به این نیروها نیاز داشتند.
آیا فعالیتهای جریان تندرو علیه دولت یازدهم در حوزههای فرهنگی و سیاست خارجی پس از رویکارآمدن این دولت قابل پیشبینی بود؟ یعنی برای شما مشخص بود با وجود کارنامهای که این جریان در هشت سال دولت احمدینژاد از خود باقی گذاشته، بازهم طلبکارانه وارد عرصه شود و مانع پیشبرد برنامههایی شود که مردم به آن رأی دادهاند؟
چرا قابل پیشبینی نبود؟ مخالفت تندروها با یک دولت میانهرو و خردگرا، امری کاملا بدیهی و قابل پیشبینی بود. مسئله پنهانی نبود و این درگیری سالها در عرصه سیاسی ایران وجود داشته است. اینکه تندروها علیه دولتها فعالیت کنند، امر مسبوقبهسابقهای است. در دورههای اخیر بهویژه دوره آقای احمدینژاد، تندروها با جریانهای میانهرو کشور مقابله میکردند. در انتخابات هم این رقابتها وجود داشت بنابراین امر پنهانی نبود که پس از پیروزی قاطع میانهروها در سال ٩٢ در هالهای از سکوت ادامه پیدا کند اما مهم این است که دولت با وجود حضور این تندروها، برنامههای مهم خود را پیش برده است.
آیا علت مقابله جریانات تندرو با جریانهای میانهرو یا اصلاحطلب به این دلیل است که افراطیها در دوران هشتساله احمدینژاد و پیرو آن انتخابات سال ٩٢، با کاهش مقبولیت و ناکامی مواجه شدند؟
نیروهای افراطی به چند گروه تقسیم میشوند. بخشی از این جریان، هنری ندارند و تنها سرمایه آنان افراطیگری و پرخاش به دیگران است. برخی دیگر از آنان متعصب هستند و برخی دیگر هم برای تأمین منافع خود دست به اقدامات مختلف علیه جریان میانهرو میزنند. تندروها در پی هربار شکست صحنه را ترک نمیکنند. البته برای جریانهای میانهرو و اصلاحطلب هم بد نیست که جریان مخالف داشته باشند، چراکه به نفع آنها عمل خواهند کرد. با نگاهی به عملکرد و رویکردهای گروههای تندرو و میانهرو است که مردم میتوانند آزادانه دست به انتخاب بزنند.
روحانی و همه چهرههای معتدل تأکید دارند تغییر موقعیت ایران در عرصه بینالمللی به نفع همه آحاد کشور و حتی معیشت و زندگی گروههای تندرو است. تندروها بر چه اساسی نسبت به اقدامات مثبت دولت یا نتیجه قابل قبول مذاکرات هستهای که به تغییر موقعیت ایران کمک کرده، معترضند و حاصل آن برای توسعه کشور را نادیده میگیرند؟
به صورت طبیعی در ایران مترقی که به سوی توسعه جهانی گام جدیای برداشته، زمینه فعالیتهای رادیکالی محدود خواهد شد. مسئله تندروها، مسئله کشور، انقلاب و مردم نیست. آنان بر این اعتقادند اگر بناست در صحنه سیاسی حضور نداشته باشند، بهتر که کشور در شرایط توسعهنیافتگی باقی بماند تا بتوانند به فعالیتهای افراطی خود ادامه دهند. این در حالی است که در صورت پیوستن ایران به سیستم توسعه جهانی و ملحقشدن طبقات کمتربرخوردار جامعه به طبقات متوسط در اثر افزایش شاخصههای توسعهیافتگی و بهبود کسبوکار معیشت، دامنه فعالیتهای افراطی تنگتر از گذشته خواهد شد. آنان علاقهای به حفظ منافع ایران ندارند و چون مسئله و دغدغه آنها منافع گروهی است بر این باورند که کشور عقبمانده باشد اما تحت نفوذ آنان هدایت شود.
اما این شکاف فقط محدود به تندروها و جریانات میانهرو کشور نیست، گروههای افراطی چهرههای شاخص اصولگرا مانند آقایان لاریجانی و ناطقنوری را در چند سال اخیر مورد حمله قرار دادهاند. گسترش دایره دشمنان و منتقدان این جریان آیا میتواند به نگرانی از انتخابات آتی مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی مرتبط باشد؟
اتفاقاتی که در دو ماه اخیر در مجلس و علیه فراکسیون رهروان ولایت بهعنوان جریان نزدیک به لاریجانی افتاد، اتفاقات مبارکی بود. در این دوماه مشخص شد اصولگرایان معتدلی مانند آقای لاریجانی هم در مقاطعی نمیتوانند با جبهه پایداری که جریان تندرو در مجلس و بیرون آن را نمایندگی میکند، متحد باشند. مردم هم متوجه شدند جریان اصولگرایی محدود به پایداریها نیست و اخباری از اقدامات خردورزانه جریان اصولگرایی منتشر شد. البته اختلاف میان اصولگرایان معتدل و گروههای تندرو از قبل در سطح نخبگان مطرح بود. در شرایط فعلی، این آگاهی به مردم منتقل شده و آنان از برخی از این اختلافات، آگاه شدهاند.
آیا تندروها میتوانند در انتخابات آتی علیه جریانهای میانهرو و اصولگرا اقدام کنند؟
تندروها سروصدای بسیاری خواهند داشت اما در شرایط امروز ایران و سیاستهایی که دولت میانهرو دولت یازدهم در پیش گرفته و همچنین تأیید مقام معظم رهبری از نتایج مذاکرات، فکر میکنم در این دوره مؤثر نباشند. البته بااینهمه نباید جریان یا گروهی را از مشارکت سیاسی منع و محدود کرد. باید قضاوت و داوری مردم را ملاک عمل سیاسی قرار داد. فکر میکنم خوب است گروههای مختلف ازجمله گروههای تندرو، به اندازه سهمی که در سبد آرای مردم دارند، در انتخابات حضور پیدا کنند. این گروه نباید سهم اکثریت را از آنِ خود کند، بلکه باید سهم خود در سطوح مختلف مدیریت را داشته باشد.
اما بیشتر این گروه است که به صورت مستقیم برای محدودکردن فعالیت و حضور گروههای میانه و منتقد فعالیت میکند...
ما که نباید مشابه این گروهها عمل کنیم. ما معتقدیم گروههای افراطی هم باید به پذیرش واقعیت و رأی و داوری مردم آشنا شوند.
ارزیابی شما از نحوه مواجهه دولت یازدهم با تندروها چیست؟
دولت یازدهم هنگامی که در راستای توسعه گام برمیدارد و با عرصه جهانی ارتباط برقرار کرده، ریشههای افراطیگری را میسوزاند. علت درگیری شدید تندروها با این دولت به همین دلیل است.
آیا اطلاعرسانی درباره ماهیت و دلایل اقدامات تندروها را بهعنوان راهکاری در راستای دفاع از منافع ملی به رسمیت میشناسید؟
من از واژه روشنگری استفاده میکنم. دولت باید با انتقال صحیح اطلاعات به جامعه، مردم را از عمق فاجعهای که در حال وقوع بود، آشنا کند.
در این مدت، برخی مقامات دولت و فعالان سیاسی اصلاحطلب یادآور شدهاند جریان تندرو به منابع مالی گسترده بهویژه در دوره هشت سال ریاستجمهوری سابق دست یافته است، این منابع مالی برای مقابله با دولت یازدهم بهخصوص در حوزه اقتصادی چگونه به کار گرفته خواهد شد؟
داشتن منابع مالی از دید من، مانع جدی برای فعالیتهای اقتصادی دولت نخواهد بود چون معتقد هستم افکار عمومی با پول قابل خریداری نیست.
بهنظر شما چرا تندروها با وجود حمایت ارکان نظام از تیم مذاکرهکننده و مذاکرات هستهای، به مخالفت با دستگاه دیپلماسی پرداختند؟
افراطیون در پی مبارزات گروهی خود بهدنبال برهمزدن مذاکرات هستهای بودند و شاید برخی جریانها برای کمرنگ نشاندادن تلاشهای دولت، به این نیروها نیاز داشتند.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
آخرین اخبار