کوثری: حق داریم نگران و دلواپس باشیم
اسماعیل کوثری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در برنامه ˈ شناسنامهˈ از روزهای پایان جنگ تحمیلی، نامه فرماندهان سپاه به خاتمی ، توصیه به مشایی برای حرف نزدن و دلواپسی از روند مذاکرات هسته ای گفت.
اسماعیل کوثری روز جمعه در برنامه شناسنامه شبکه سه سیما ، وی با بیان اینکه با علاقه شخصی نماینده مجلس نشده است، اظهار داشت:«مجلس ما نسبت به مجلس های دیگر بهترین است اما خیلی باید از این بهتر باشد چون شان جمهوری اسلامی یک مجلس بسیار متین، قانون مند است. مجلس باید طوری قانون گذاری کند که عموم جامعه از آن بهره برداری کند.»
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت:«8 ماه پیش بود که با تعدادی از نمایندگان طرحی را در مورد نصف شدن حق ماموریت نمایندگان و وزرا تقدیم کردیم که متاسفانه رای نیاورد. من انتظار دارم در جامعه اسلامی، اسلامی رفتار شود.»
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس در بخش دیگری از صحبت های خود در مورد چگونگی ورود خود به مجلس هم اینطور توضیح داد:«جمعی از اصولگرایان به این نتیجه رسیده بودند که یکی- دو نفر هم از بچه های جبهه در لیست باشند که قرعه به نام بنده افتاد و در لیست اصولگرایان قرار گرفتم. ستاد کل اول با کاندیداتوری من موافقت نکرد و من هم از این بابت خوشحال بودم تا اینکه 36 ساعت مانده به آغاز نام نویسی گفتند کارهای قانونی بازنشستگی ات را انجام بده تا بتوانی کاندیدا شوی که ما هم مراحل قانونی را طی کردیم و برای ورود به مجلس نامزد شدیم.»
کوثری در پاسخ به این سوال که روزهای اول خرداد 61 کجا بودید هم اظهار داشت:«من در جبهه بودم و عملیات الی بیت المقدس را پیگیری می کردیم. ما به صفر مرزی رسیده بودیم و برای حرکت به سمت شلمچه آماده بودیم تا خرمشهر را آزاد کنیم.»
وی افزود:«ما در طول جنگ جلسات زیادی خدمت آقای هاشمی بودیم اما در مورد پایان جنگ و گزارش کارشناسانه به امام جلسه ای با ما نبود و ایشان با فرماندهان جنگ جلسه داشتند و آقا محسن (رضایی) نظر خودشان را بیان کرده بودند. در گزارش کارشناسانه ای که عدم دستیابی به پیروزی را قطعی قلمداد کرده بود ما نقشی نداشتیم. ستاد کل نیروهای مسلح که از سال 66 تشکیل شده بود، ما می گفتیم چرا دولت صدام در جنگ نقش دارد اما دولت ما چنین نقشی را ایفا نمی کند. این شد که دولت آمد اما به جای کمک، طوری طراحی شد که جنگ به صورتی که اعلام شد تمام شود. ما به یکسری امکانات برای جنگ نیاز داشتیم و با حداقل امکانات می جنگیدیم. ما در جنگ غنیمت های زیادی از عراقی ها گرفتیم و می توان گفت بیشترین امکانات را از دشمن می گرفتیم و برعلیه خودش استفاده می کردیم.»
کوثری گفت:«ما در سال ها و ماه های آخر امکانات زیادی نمی خواستیم اما جناب آقای هاشمی چون جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده قرارگاه خاتم بودند، جلسه ای گذاشتند و این تصمیم را گرفتند.بعدها با آقای هاشمی در مورد این تصمیم به صورت تلفنی صحبت کردم که ایشان فرمودند از فرماندهتان (محسن رضایی) بپرسید. وقتی موضوع را از آقا محسن جویا شدم، آقا محسن گفتند از ما خواستند که بگوییم چقدر نیرو و امکانات لازم داریم. ما هم این لیست را ارائه دادیم و آقای هاشمی با گرفتن این لیست با آقای نخست وزیر (موسوی) و آقای بهزاد نبوی و آقای خاتمی (وزیر ارشاد و مسول تبلیغات جنگ) و برخی دیگر از مسولان کشور صحبت کردند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی توان جنگ را ادامه داد و این نظر را به حضرت امام ارائه دادند.»
وی ادامه داد:«بعد از پذیرش قطعنامه احساس شد دشمن در فکر شیطنت است. این ها می گفتند ایران به دنبال جنگ است و صلح و آتش بس را نمی پذیرد اما بعد از اینکه امام با صراحت آتش بس را پذیرفت باز هم عراق به ایران حمله کرد! اما مردم آنقدر احساس مسولیت کرده بودند که دوباره به جبهه آمدند و در مقابل دشمن ایستادند و حتی بیشتر از دوران پیش از آتش بس به جبهه آمدند و از کشور دفاع کردند. پس این فرضیه که مردم از جبهه و جنگ خسته شدند و باید جنگ را تمام کنیم فرضیه ی درستی نبود. مردم در صحنه بودند اما برداشت ها با شناخت دقیقی از مردم همراه نبود.»
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که فکر می کنید چرا امام برای پذیرش قطعنامه از عبارت «جام زهر» استفاده کرد هم گفت:«امام سیاست الهی و قرآنی را پیگیری می کردند. ایشان می فرمودند جنگ، جنگ تا رفع فتنه اما بعضی ها به دنبال این بودند که با یک عملیات کار را تمام کنند. امام می دید که مردم در صحنه هستند اما برخی ها باورشان نمی شد و تصور می کردند که نمی شود! امام در نهایت قطعنامه را پذیرفت و از عبارت جام زهر هم استفاده کردند. نقش آیت الله خامنه ای در آن زمان بسیار پر رنگ بود. ایشان در نمازجمعه از مردم خواستند به سمت جبهه ها بیایند تا دوباره دشمن به کشور مسلط نشود.
کوثری در ادامه «شناسنامه» گفت:«من و شهید همت سال 61 خدمت حضرت آقا رسیدیم و از ایشان به عنوان رئیس جمهور و امام جمعه درخواست کردم جایی در اختیار ما بگذارند تا بچه هایی که از جبهه برمی گردند در آنجا دور هم جمع شوند و آموزش ببینند. آقا فرمودند کجا را پیشنهاد می کنید؟ من گفتم در تهران که جای خاصی وجود ندارد اما با توجه به دورانی که در سپاه ترویج خدمت کردم می دانم که آنجا خالیست و وزرات کشاورزی هم آنجا را لازم ندارد. آقا هم موافقت کردند. با آقای دکتر زالی هم موضوع را در میان گذاشتیم ایشان هم گفتند بلامانع است و آقا هم فرمودند تا پایان جنگ مشکلی ندارد. وقتی قطعنامه پذیرفته شد، آقای عیسی کلانتری (وزیر جهاد کشاورزی ) از دست ما شکایت کردند و آقای هاشمی هم فرمودند پادگان باید به وزارت کشاورزی بازگردانده شود. در نهایت این شکایت به سازمان قضایی نیروهای مسلح ارسال شد.»
وی ادامه داد:«من و حاج علی فضلی را به دادگاه فراخواندند که حاج علی مشهد بود و در نهایت من به دادگاه رفتم. آنجا به من گفتند شما لغو دستور کرده ای و پادگان را خالی نکرده ای! گفتم رئیس جمهور به ما گفته اند تا پایان جنگ این پادگان در اختیار لشکر 27 باشد! چه کسی گفته جنگ تمام شده؟ هر حکمی دوست دارید صادر کنید؟ آن ها هم حکم بازداشت ما را صادر کردند و من هم بعد از مدت ها توانستم یک شب آرام بخوابم (خنده). آقا محسن (رضایی) از کرمانشاه با داخل زندان تماس گرفت و گفت چرا بازداشت شده ای؟ گفتم حکم صادر شده و من هم قبول کرده ام! ایشان در نهایت با آقا صحبت کردند و آقا هم با آقای هاشمی صحبت کردند و فردای آن روز آزادم کردند.»
کوثری با بیان اینکه بعد از آزادی از زندان نامه ای برای آقای هاشمی نوشته، خاطر نشان کرد:«خطاب به آقای هاشمی گفتم شما می توانستید به ما بگویید پادگان را خالی کنید که ما این کار را می کردیم یا اینکه پادگانی دیگر به ما می دادید یا نه اصلاً من را از سرپرستی لشکر عزل می کردید که همه این موارد مورد قبول ما بود. البته پاسخی به این نامه داده نشد و ما هم دنبال پاسخ نبودیم و فقط می خواستیم این موضوع را به ایشان اطلاع دهیم.»
محمد کوثری در مورد دوران جوانی خود و علاقه به فوتبال هم گفت:«در آن زمان خیلی به فوتبال علاقمند بودم و حتی به تیم ملی جوانان هم دعوت شدم اما نظر مربی تیم این بود که در لیست نهایی قرار نگیرم. اما ما فوتبال را ادامه دادیم و در تیم ابومسلم در خط دفاع بازی می کردم. الان هم گاهی در زمین های خاکی بازی می کنم.»
وی ادامه داد:«بحث مبارزه با شاه خیلی جدی بود و ما هم به دنبال این موضوع بودیم. زمانی که به سمت تحصیل در رشته تربیت بدنی رفتم به این دلیل بود که می خواستم از طریق مربیگری ورزش وارد برخی مسائل شوم.»
وی در پاسخ به این سوال که لحظه پیروزی انقلاب کجا بودید هم اینطور پاسخ داد:«ظهر 22 بهمن درحال حرکت به سمت ساواک و صدا و سیما بودیم تا این دو ارگان را تصرف کنیم. شب 21 بهمن در خیابان پیروزی بودیم که فیلم ورود حضرت امام به ایران از تلویزیون پخش شد. در آن شب گارد پادگان نیروی هوایی را محاصره کرده بود و همافرها بعد از دیدن تصویر امام در تلویزیون تکبیر گفتند و از دیوارها به بیرون پادگان آمدند و با نیروهای گارد درگیر شدند. ما هم در این درگیری ها حضور داشتیم و تا صبح چند کلانتری را گرفتیم و... بعد از تصرف تسلیحات خیابان پیروزی هم اسلحه به دست مردم رسید و در نهایت صبح 22 بهمن به سمت ساواک و صدا و سیما رفتیم و این دو ارگان هم با موفقیت گرفته شد.»
کوثری همچنین گفت:«تا سال 78در لشگر محمد رسول الله بودم. بعد از آن هم چند سالی در سپاه ثارالله و ستاد کل بودم. بعد از پذیرش قطعنامه بچه ها را در پادگان کرج دور هم جمع کردیم و گفتیم تا دیروز اسلحه به دست بودیم اما از این امروز باید کتاب هم در دستانمان باشد. خیلی ها به سراغ تحصیل رفتند و در کنار کار در سپاه تحصیلات خود را نیز پیگیری کردند. آقای زاکانی و آقای جلیلی از جمله افرادی بودند که در لشکر بودند و درسشان را نیز ادامه دادند.»
کوثری در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیون خود درمورد فضای سپاه در دوران دو خرداد 76 اظهار داشت:«حضرت امام فرمودند نیروهای مسلح در گروه ها و جناح بندی های سیاسی نباشند اما در رای دادن هیچ منعی برای کسی وجود ندارد. بچه های سپاه اگر روی تفکرات سیاسی شناخت نداشته باشند چطور می توانند از ارزش ها دفاع کنند؟ 90 درصد وظیفه سپاه عقیدتی است و 10 درصد وظیفه نظامی دارد. در آن زمان هم این شرایط وجود داشت و هرکس به کاندید مورد نظر خود رای می داد. البته در توزیع سیاسی گوینده حرف خودش را می زند اما شنونده خودش انتخاب می کند.»
وی در مورد نامه سرداران سپاه به سید محمد خاتمی هم گفت:«تیر ماه سال 78 می دیدیم که جامعه هر روز بدتر می شودو معترضان چیزی را قبول نمی کردند و جامعه را به بی راهه می کشاندند و التهاب شدید شده بود. شورای عالی امنیت ملی باید تصمیم می گرفت اما این کار را نکرد، به ما هم می گفتند حق ورود به این مسائل را ندارید. در نهایت آن نامه کوتاه نوشته شد و برادران آن را امضاء کردند و به رئیس جمهور داده شد. عکس العمل ایشان هم این بود که یک سری از تصمیمات گرفته شد. ما می گفتیم نیروی انتظامی به کمک سپاه نیاز دارد اما شورای عالی امنیت ملی این اجازه را نمی داد تا اینکه با آن نامه تصمیم بر ورود سپاه گرفته شد و بدون اینکه خون از دماغ کسی ریخته شود، در عرض 24 ساعت آرامش در همه جای تهران حکمفرما شد. بچه های سپاه از مردم جدا نیستند و سپاه برای خدمت به مردم ایجاد شده است.»
کوثری همچنین گفت:«در سال 88 با آقای رضایی، آقای موسوی، آقای هاشمی، آقای کروبی و آقای ناطق دیدارهایی داشتیم. به قم هم رفتیم و با مراجع جلسه داشتیم و در جهت برقراری امنیت در کشور صحبت کردیم. وقتی با آقای موسوی صحبت کردیم ایشان گفتند من نه شورای نگهبان و نه وزارت کشور را قبول ندارم. ما گفتیم با این نگاه اگر کاندید نمی شدید کسی کاری نداشت! شما می خواستید شخصیت دوم کشور باشید، چطور می توانید این دو نهاد را قبول نداشته باشید؟ هین دو نهاد کاندیداتوری شما را تایید کردند و حالا که رای نیاورده اید می گویید قبولشان ندارم؟ آقای کروبی هم می گفتند چرا دور قبل من 4 میلیون رای آورده ام اما این دوره 300 هزارتا! ما در جواب گفتیم که نزدیک ترین فرد به شما آقای کرباسچی بود اما ایشان روز رای گیری در دانشگاه امیرکبیر گفت مصلحت بر این است که به آقای موسوی رای بدهیم.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا عضو جبهه پایداری هستید هم اظهار داشت:« با تک تک افراد جبهه پایداری در ارتباط هستم. اما هیچ وقت در گروه های سیاسی ورود نکرده ام.»
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مورد رابطه جبهه پایداری با آقای احمدی نژاد هم اظهار داشت:«این ارتباط فقط در جهت کمک به آقای احمدی نژاد بود. البته چهار سال دوم می دیدم که خیلی از بچه های جبهه پایداری جلوی ایشان ایستادند. مثلاً اردیبهشت 89 در جلسه ای که با آقای مشایی انجام شد و من هم همراه دوستان بودم خیلی محکم با آقای مشایی صحبت شد که اینقدر اظهار نظر نکن، تو داری بچه های حزب الهی را از دور احمدی نژاد فرار می دهی! اما مشایی گفت من اظهار نظرهای خودم را انجام می دهم مگر اینکه احمدی نژاد بگوید این کار را نکن. وقتی فتنه تمام شد اظهار نظرهای آقای مشایی آغاز شد که بنده این دو را در یک راستا می دانم. در نهایت همراه با دوستان با آقای احمدی نژاد جلسه گذاشتیم که ایشان هم صحبت های جبهه پایداری را قبول نکردند.»
کوثری در پاسخ به این سوال مجری برنامه که پرسید آیا شما دلواپسید گفت:«دلواپسی ام این است که عمر ما در حال گذر است و می توانیم پیشرفت های خوبی در کشور داشته باشیم اما برای کارهای بیهوده وقت می گذاریم و این تاخیرها ایجاد می شود. باید از نعمت جمهوری اسلامی بهتر استفاده کنیم و بیشتر به مردم خدمت کنیم تا مردم کمتر احساس نگرانی داشته باشند.»
وی افزود:«در مورد بحث هسته ای ما دلواپس بودیم و این موضوع را برادرانه مطرح کردیم. اینطور نبود که ما به وسلیه این نشست بخواهیم جنجال کنیم بلکه می خواستیم صحبت ها به گوش دوستان برسد. ما در مجلس دائماً به عزیزان در مورد بحث هسته ای جلسه داریم اما به جواب درستی نرسیدیم. تا اینکه به دعوت دانشجویان در این نشست شرکت کردیم و مباحثی را مطرح ساختیم.»
کوثری همچنین گفت:«مسولین هسته ای می گویند برخی مسائل که مربوط به امنیت ملی است را نمی توان به صورت عمومی بیان کرد. اما آیا این مسائل را در کمیسیون امنیت مجلس هم نمی توانند بگویند؟ وقتی در کمیسیون این مسائل بیان نشد ما مجبور شدیم به صورت عملی صحبت کنیم. نماینده بانک مرکزی، هواپیمایی و کشتیرانی در کمیسیون امنیت حضور پیدا کردند و گفتند از بعد از لغو برخی تحریم ها هنوز هیچ تغییری ایجاد نشده و ما حتی یک دلار هم نتوانسته ایم برداشت کنیم، فقط فضا خوب شده است! وقتی هیچ اقدامی انجام نشده ما حق داریم نگران و دلواپس باشیم.»
وی افزود:«ما در جریان مذاکرات دوران قبل بودیم و هیچ نگرانی از آن نداشتیم. سال 83 من در مورد بحث هسته ای از ستاد کل مسولیت داشتم. شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفته بود بحث امنیتی این موضوع به ستاد کل سپرده شود. وقتی به نطنز رفتم همه چیز را رصد کردم و در جریان امور بودم. تیم مذاکره کننده ایرانی در آن زمان هر روز در حال پیشرفت بود. وقتی 20 درصد به ما داده نشد، با تصمیم مقام معظم رهبری خودمان اورانیوم 20 درصد را تولید کردیم. از طرف دیگر در مقابل خواست طرف مقابل چیزی داده نمی شد و آن ها هم تحریم را بیشتر می کردند.»
کوثری اظهار داشت:«آیا ما سال 59 بحث هسته ای داشتیم که محاصره اقتصادی شدیم؟ آیا در آن زمان بحث موشکی و هسته ای مطرح بود که جنگ به ما تحمیل شد؟ بحث این ها نیست، آن ها می گویند شما نباید پیشرفت داشته باشید.»
وی در مورد کلمات زیر هم اینطور اظهار نظر کرد:
فوتبال: یک بازی جمعی پرهیجان
جام جهانی 2014: انشالله ایران با درخشش خود باعث خوشحالی مردم شود
شهید چمران: یک انسان الهی به تمام معنا که تمام منصب های دنیای خود را برای رضای خدا رها کرد
شهید وصالی: انسانی که قبل از انقلاب باید توسط ساواک اعدام می شد اما در نهایت روز عاشورای 59 به شهادت رسید
شهید همت: معلمی که همه وجودش برای خدا بود
محسن رضایی: انسان خستگی ناپذیر
رحیم صفوی: انسان دلسوزی که تمام وجودش را در دفاع مقدس گذاشت
عزیز جعفری: دانشجویی که سریع رشد کرد و با ارائه طرح های خود سپاه را به خوبی اداره می کند
محمدباقر قالیباف: انسان جهادگری که در شهرداری تحول ایجاد کرد
آیت الله هاشمی رفسنجانی: سیاستمداری که بیشتر به دنبال پیشرفت کشور هستند اما باید به ارزش های الهی هم بیشتر توجه کنند.
میرحسین موسوی: بعد از انتخابات 88 اشتباه بزرگی کردند.
سید محمد خاتمی: ایشان به دنبال اصلاح طلبانی که دلشان برای نظام نمی سوزد راه را ادامه می دهند
مهدی کروبی: ایشان می توانست بهتر از این ها تصمیم بگیرد.
ناطق نوری: ایشان آنطور که باید از توانایی خود استفاده نکرد
محمود احمدی نژاد: در مقابل جایگاهی که مردم و خدا به او دادند شاکر نبود و همین هم باعث شد به هدفش نرسد
علی لاریجانی: انسان پرکاری که با تدابیر خود مجلس را اداره می کند
حداد عادل: صبور و به دنبال کسب علم
حسن روحانی: انشالله بتواند به قول های خود عمل کند
محمدجواد ظریف: انشالله مصمم و محکم در مقابل 5+1 بایستند و حق ملت را به کرسی بنشانند.
منبع: ایرنا
گزارش خطا
آخرین اخبار