قتل به‌خاطر نگاه چپ

پسری که متهم است به‌خاطر یک نگاه چپ با نوجوانی درگیر شده و با واردآوردن ضربه چاقو او را به قتل رسانده، پای میز محاکمه رفت.

به گزارش شرق، مأموران پلیس در آخرین ‌روز سال ٨٧ باخبر شدند درگیری بین دو جوان منجر به قتل یک پسر شده ‌است. بلافاصله مأموران به محل رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند بعد از درگیری بین دو جوان و زخمی‌شدن یکی از آنها، شاهدانی که در محل بودند بلافاصله او را به بیمارستان رسانده‌اند اما شدت خون‌ریزی به حدی بود که پزشکان موفق به کنترل آن نشدند و پسر نوجوان جان خود را از دست داد.

مأموران با توجه به این یافته‌ها، متهم را به نام کریم بازداشت کردند. این جوان گفت: مقتول و دوستانش در پارک بودند آنها یک‌باره به سمت من آمدند و گفتند چرا چپ نگاه می‌کنی؟ این مسئله باعث درگیری بین ما شد و من با چاقو پسر نوجوان را زدم. مأموران حین تحقیق متوجه شدند زمانی که دوستان مقتول قصد داشتند او را به بیمارستان برسانند، در راه با خودرویی دیگر تصادف کرده‌اند. از آنجایی که ممکن بود ضربه وارده ناشی از تصادف باعث مرگ پسر نوجوان شده ‌باشد، بازپرس از پزشکی‌قانونی خواست تا در مورد علت دقیق مرگ توضیح دهد. متخصصان بعد از بررسی دقیق اعلام کردند علت مرگ، پارگی رگ‌های اصلی بدن و ناشی از واردشدن جسمی نوک‌تیز ‌است. به‌این‌ترتیب پرونده با اتهام قتل به دادگاه ارسال شد. متهم یک‌بار دیگر اعترافاتش را در دادگاه تکرار کرد و به درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد. رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت اما تأیید شد.

درحالی‌که پرونده کریم در میان پرونده‌های آماده اجرای حکم قرار گرفته‌ و کریم در انتظار اجرای حکم بود، وکیل‌مدافع او مطابق ماده ٣٠٢ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ٩٢ درخواست اعاده دادرسی داد. این درخواست با توجه به اینکه صحنه قتل بازسازی نشده و شاهدی نیز پیدا شده‌ بود که می‌گفت هردو طرف دعوا چاقو داشتند پذیرفته ‌شد. روز گذشته کریم یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده‌ شد و اولیای‌دم هم درخواست صدور حکم قصاص کردند، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام را قبول کرد و گفت: مقتول و دوستانش در حالت عادی نبودند. آنها به من گفتند برای چه چپ نگاه می‌کنی و بعد هم به سمت من حمله‌ور شدند. از آنجایی که مقتول چاقو داشت، من هم چاقو را از جیبم بیرون آوردم و با واردکردن ضربه‌ای بر بدن مقتول سعی کردم جلو واردشدن ضربه بر بدن خود را بگیرم. با توجه به اینکه اولین‌‌بار بود متهم چنین ادعایی را مطرح می‌کرد، قضات از او خواستند توضیح دهد چرا پیش‌ از این ‌چنین حرفی نزده ‌بود که متهم گفت: من در بازجویی‌ها توضیح دادم چه شده‌ است اما حرفم را قبول نکردند و متأسفانه زیاد به یاد ندارم چه اتفاقی افتاد. قضات با پایان جلسه رسیدگی، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.