پايان بازی ١٠ ساله یک قاتل در دادگاه جنایی

کد خبر: ۸۵۱۳۸
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
پسر جواني كه ١٠‌سال پيش صاحبخانه‌اش را به قتل رساند و با يك دروغ عجيب، مسير تحقيقات را تغيير داد، در نهايت با حكم دادگاه به قصاص محكوم شد.

درست ١٠‌سال پيش، يعني بيست و سوم مهرماه ‌سال ٨٤ بود كه سگ گله گوسفندان يك چوپان ماجراي پيچيده پرونده جنايتي را پيش‌روي بازپرس و پليس جنايي قرار داد. اين چوپان به همراه گوسفندان درحال عبور از تنگه بولان دماوند بود كه با صداي پارس‌هاي سگ گله‌اش در مقابل يك باغ، متوجه شد حتما اتفاقي افتاده است. براي همين اين چوپان به‌شدت به موضوع مشكوك شد و بعد از احساس كردن بوي مشمئزکننده‌ای، بلافاصله با پليس تماس گرفت. ماموران و كارآگاهان جنايي خيلي زود راهي محل شدند و بعد از بررسي جسد غرق به خون ‌يك مرد را پيدا كردند. 

اين مرد صورتش با ضربات چاقو به‌شدت متلاشي شده بود و اصلا قابل شناسايي نبود. بنابراين جسد به پزشكي قانوني منتقل شد و تلاش براي رديابي عامل جنایت آغاز شد. تيم تحقيق در نخستين گام از تجسس‌هاي خود به سراغ صاحب باغ رفت. صاحب اين باغ به ماموران گفت كه از اين ماجرا هيچ اطلاعي ندارد. در حاليكه تحقيقات پليس هنوز به جايي نرسيده بود، پسر ١٨ ساله صاحب باغ اظهارات تازه‌اي را مطرح كرد. وي به ماموران گفت كه مقتول جان محمد نام دارد و اهل افغانستان است.

با اطلاعاتي كه اين پسر به ماموران داد، تيم تحقيق سعي كرد تا خانواده جان محمد را پيدا كند. اما به‌دليل عدم پيدا شدن خانواده اين مرد، در حالي‌كه حتي ردي هم از بستگان جان محمد پيدا نشده بود، جسد با دستور قضايي به‌عنوان يك جسد مجهول‌الهويه دفن شد، اما تحقيقات باز هم براي رديابي قاتل يا قاتلان ادامه يافت. ٥‌سال از اين ماجرا گذشت و هنوز هم كسي نمي‌دانست كه جان محمد قرباني چه توطئه‌اي شده و با چه انگيزه‌اي كشته شده است.

درحاليكه كارآگاهان همچنان تحقيقات خود را در اين باره ادامه مي‌دادند، خانواده‌اي به پليس مراجعه كردند و با صحبت‌هايشان راز چندين ساله يك جنايت را فاش كردند. زن جوان در صحبت‌هاي خود به ماموران گفت: «٥‌سال پيش شوهرم به نام محمد به همراه پسر همسايه‌مان براي معامله عتيقه از خانه خارج شد. او گفت كه با اين پسر مي‌رود تا عتيقه‌اي را معامله كنند. شوهرم رفت و ديگر بازنگشت تا اينكه فرداي همان روز، پسر همسايه موتور شكسته محمد را برايمان آورد و گفت كه شوهرم پس از درگيري با يك مرد افغاني او را كشته است. او گفت كه شوهرم مجبور شده فرار كند و حالا حالاها به خانه بر نمي‌گردد. ما هم از ترس اينكه محمد گير نيفتد، حرف‌هاي اين پسر را باور كرديم و اين موضوع را از همه پنهان كرديم. اما الان ٥‌سال گذشته و من حتي تلفني هم با شوهرم صحبت نكرده‌ام. در اين مدت ابراهيم مرتب به ما از شوهرم خبر مي‌داد و مي‌گفت كه حالش خوب است اما به‌خاطر رديابي نشدن نمي‌تواند تماس بگيرد. ولي بعد از گذشت اين همه‌سال من به ابراهيم مشكوك شدم و تصميم گرفتم موضوع را با پليس در ميان بگذارم. شوهرم حتي اگر فرار هم كرده باشد در اين سال‌ها بايد يك تماسي با من و خانواده‌اش مي‌گرفت.»

با اين اظهارات زن جوان به همراه خانواده شوهرش، عكس جسد‌هاي مجهول‌الهويه را مشاهده كردند و در نهايت راز عجيب يك جنايت فاش شد. اين خانواده جسد جان محمد را به‌عنوان جسد محمد شناسايي كردند و گفتند كه اين جنازه متعلق به محمد است. بنابراين ورق برگشت و مسير تحقيقات وارد مرحله‌اي تازه شد.

كارآگاهان كه به پسر صاحب باغ مشكوك شدند او را بلافاصله دستگير كردند و در مورد دروغي كه به ماموران گفته بود او را تحت بازجويي قرار دادند. وي كه اصلا باور نمي‌كرد دستش رو شده باشد، مجبور به اعتراف شد. 

اين پسر به ماموران گفت: «من مستاجر پدر مقتول بودم و در همسايگي آنها زندگي مي‌كردم. براي همين رفت و آمد زيادي با مقتول داشتم. تا اينكه به‌دليل مشكلات مالي كه داشتم تصميم گرفتم از محمد سرقت كنم. در حاليكه از قبل مي‌دانستم محمد ٢ ميليون تومان پول دارد، به بهانه معامله عتيقه او را به باغ بردم و با چاقو كشتمش. بعد از آن براي اينكه پليس و خانواده محمد متوجه اين قتل نشوند صورتش را متلاشي كردم تا او را به جاي يك افغاني جا بزنم.»

با اعترافات اين پسر، وي صحنه قتل را بازسازي كرد و وقتي تحقيقات تكميل شد، پرونده براي رسيدگي به شعبه ٧١ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.  اين پسر ٢٨ ساله صبح ديروز در مقابل هيات قضايي اين شعبه گريه‌كنان تقاضاي بخشش كرد. در ابتداي اين جلسه پس از قرائت كيفرخواست از سوي نماينده دادستان، خانواده مقتول تقاضاي قصاص كردند. پدر مقتول گفت: «اين پسر چندين‌سال من و خانواده‌ام را بازي داد براي همين نمي‌توانم از قصاص او بگذرم. او بايد اعدام شود.»

در ادامه متهم نيز در جايگاه ايستاد. وي در حاليكه اشك مي‌ريخت به سه قاضي جنايي گفت: «من آن زمان بي‌پول شده بودم و مي‌خواستم پول جور كنم. براي همين تصميم به انجام اين كار گرفتم. ولي باور كنيد خيلي پشيمانم. ١٠‌سال گذشته و من در اين مدت به‌شدت تنبيه شده‌ام. هنوز خودم هم باورم نمي‌شود كه دست به چنين كاري زده باشم.»

در پايان پس از دفاعيات وكيل، هيات قضايي وارد شور شدند و در نهايت متهم را به قصاص محكوم كردند.
نظر شما
پربیننده ترین ها