مجید روانچی، معاون وزیر خارجه:

"گفتگوی اوباما و روحانی، تصمیم جمعی بود"

کد خبر: ۸۲۶۴
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۳
بعضی موضوعات آنقدر مهم است که با گذشتن چندین‌ماه از آن ‌هم، می‌توان روایت جالبی از آن را شنید. مجید تخت‌روانچی، معاون اروپا و آمریکای وزارت‌خارجه، معتقد است مکالمه کوتاه تلفنی روسای‌جمهوری ایران و آمریکا در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان‌ملل متحد بیش از حد بزرگ شده است.

سمت روانچی در وزارت‌خارجه او را در مورد تنظیم رابطه با آمریکا و اروپا مسوول می‌کند، اما خود او تاکید دارد که مسایل ایران و آمریکا باید با صلاحدید مقامات عالی کشور تنظیم شود. روایت مجید تخت‌روانچی، معاون محمدجواد ظریف را از گفت‌وگوی تلفنی اوباما و روحانی بخوانید.


  می‌خواهم از گفت‌وگوی تلفنی آقای اوباما و آقای روحانی بپرسم. انجام آن گفت‌وگو پیشنهاد وزارت خارجه بود یا نهاد ریاست‌جمهوری؟
در این زمینه خیلی اطلاع‌رسانی شده. طرف آمریکایی علاقه‌مند گفت‌وگوی تلفنی و حتی علاقه‌مند دیدار بود. البته انجام دیدار به‌مصلحت تشخیص داده نشد و نهایتا گفت‌وگوی تلفنی انجام شد.

بالاخره از سوی طرف ایرانی به آقای روحانی مشورت داده می‌شد که آیا این گفت‌وگو را بپذیرند یا نه. در مورد انجام‌دادن این گفت‌وگو وزارت‌خارجه موافق بود یا نهاد ریاست‌جمهوری؟

 این‌جور چیزها معمولا اینطور نیست که یک لحظه مطرح و بعد مشخص شود که پیشنهاد کدام ارگان است. معمولا وقتی چنین موضوعی مطرح می‌شود، اتخاذ تصمیم به‌طور جمعی انجام می‌شود، ممکن است یک مورد خاص، ابتدا از طرف وزارت خارجه یا نهاد دیگری مطرح شود اما معمولا به‌طور جمعی در مورد آن تصمیم‌گیری می‌شود. البته با توجه به اینکه چندماه از این ماجرا می‌گذرد، فکر می‌کنم که به‌صورت جمعی در این مورد تصمیم‌گیری شد.

بیش از هشت‌ماه از ماجرا گذشته، به نظر شما آنقدر که انتظار می‌رفت، آن ‌گفت‌وگو، برای ما آورده سیاسی داشت؟ سوالم را با توجه به هزینه‌های سیاسی‌ای که به‌دنبال این گفت‌وگو برای دولت ایجاد شد، می‌پرسم.

بحث ایران و آمریکا، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، وقتی در این مورد صحبت می‌کنیم، طبیعتا سابقه‌ای وجود دارد که این سابقه را نمی‌توان کنار گذاشت. نمی‌خواهم وارد جزییات آن شوم، شما و مردم، سابقه آن را می‌دانید، چه قبل و چه بعد از انقلاب.

سوابق تلخی بوده و هنوز هم در برخی موارد، آنگونه حرکاتی که به‌عنوان سوابق تلخ از آن یاد می‌کنیم، وجود دارد، وقتی می‌خواهیم در مورد ایران و آمریکا صحبت کنیم، همیشه باید این چارچوب در ذهنمان باشد. نمی‌توانیم در مورد این موضوع به صورت مجرد بحث کنیم.

اگر بخواهیم به یک تجزیه و تحلیل درست برسیم، بالاخره باید این سوابق را مدنظر قرار دهیم. در این مورد خاص، نظرات مختلفی وجود دارد، اینکه آیا گفت‌وگوی تلفنی انجام شود یا نه. برخی معتقدند که منعی ندارد، برخی معتقدند که اگر نمی‌شد بهتر بود. نظرات متفاوت است و طبیعی است، آن هم با توجه به اینکه مساله آمریکا از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است. این گفت‌وگوی تلفنی هم با توجه به پیشنهاد ملاقاتی که انجام شد و موردتوجه ما قرار نگرفت، نهایتا تصمیم‌ گرفته شد که این کار انجام شود.

خب این گفت‌وگو آنقدر که در داخل کشور برای دولت هزینه داشت، فایده هم داشت؟
این‌را باید بگویم که اگر فکر کنیم این گفت‌وگوی تلفنی در مسایل ایران و آمریکا تغییر ایجاد کرد، یا اینکه موجب تغییری در سیاست‌های ما و آمریکا شد، نه ‌اینگونه نبود، چون اگر تغییری ایجاد شده ‌بود را باید حس می‌کردیم چون چندماه از آن گفت‌وگو می‌گذرد و اگر قرار بود تغییر ایجاد شود، باید حس می‌کردیم. حقیقت این است که مسایل ما و آمریکا پیچیده‌تر و عمیق‌تر از این مباحث است که فکر کنیم با یک گفت‌وگوی تلفنی مساله تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

انتظار می‌رفت که با این گفت‌وگو رابطه ایران و آمریکا، استارت بخورد یا نه؟
نه، اصلا به این شکل نبود که به این گفت‌وگو به‌عنوان حرکتی نگاه کنیم که به‌عنوان یک پازل و در کنار یک‌سری حرکت‌های دیگر، به‌جای بزرگی برسد. نظر شخصی من این است که این موضوع بیش از حد بزرگ شد. واقعا برخی فکر می‌کنند، شاید این کار به‌عنوان یک حرکت کوچک شروع شد تا قدم‌های بعدی برداشته شود، در حالی‌که اینطور نیست، مشخص است که مسایل ما و آمریکا در چارچوب خاصی است و تصمیم‌گیری در مورد آن‌هم در چارچوب خاصی انجام می‌گیرد.

مقامات عالی نظام باید نظر دهند، خود مقام‌معظم‌رهبری باید در این زمینه نظر بدهند و اینطور نیست که تصمیم بگیریم حرکتی انجام شود و بعد پله به پله به جاهایی برسیم. نظر دولت هم همین است که تصمیم‌گیری در این مورد باید در چارچوب خاصی انجام شود. به‌نظر من آن موضوع بیش از حد بزرگ شد. هدفش هم این نبود که به‌عنوان قدمی در جهت قدم‌های بزرگ‌تر انجام شود.

قضیه راه‌اندازی پرواز ایران و آمریکا هم از همان زمان مطرح شد، آن‌هم یک سنگ بزرگ و علامت نزدن نبود؟

هیچ‌وقت بحث پرواز مستقیم ایران و آمریکا به‌ این شکل نبود که بخواهیم پیشنهاد خاصی را به‌دنبال آن مطرح کنیم. تعداد ایرانیان مقیم آمریکا، زیاد و قابل توجه است و در شهرهای مختلف و طبیعتا برای رفت‌و‌آمد به کشور، نیازمند تسهیل در رفت‌و‌آمد هستند.

اینکه مجبور باشند، برای ورود به ایران، به کشوری اروپایی یا کشور دیگری بروند، مشکلات ایجاد می‌کند. برای ایرانی‌های مقیم، اگر امکان پرواز مستقیم بین ایران و آمریکا وجود داشته ‌باشد، خیلی از مشکلاتشان حل می‌شود.

این خواسته از طرف جامعه ایرانی مقیم آمریکا مطرح شده و ما فکر می‌کنیم اگر در زمان مناسبی ایجاد شود، طبیعتا مشکلات این افراد کم می‌شود. اما به‌دلیل تحریم‌هایی که آمریکا برقرار کرده به نظر من، این کار فعلا عملی نیست. ورود هواپیماهای ایرانی به آمریکا مشکل تحریم دارد، گرفتن سوخت و... به این دلایل عملا این بحث، موضوعیتی ندارد.

 یعنی بحث عدم روابط دیپلماتیک نیست که روی این موضوع تاثیر می‌گذارد؟ ‌
ممکن است که تاثیر بگذارد، کمااینکه اگر دو کشور نه به‌دلیل خصومت یا سابقه بد تاریخی، با هم رابطه‌ای نداشته باشند اما ممکن است به دلایلی توافق کنند که پرواز مستقیم داشته باشند. ممکن است به طور غیرمستقیم بگوییم که وقتی دو کشور با هم ارتباط ندارند، فضا برای برقراری پرواز آماده نیست ولی ارتباط مستقیمی بین این دو موضوع وجود ندارد. الان اگر شرایط تحریمی وجود نداشت، شاید می‌شد، فکر کرد که در زمانی امکان پرواز مستقیم بین ایران و آمریکا وجود داشته باشد ولی الان موضوع منتفی است و موضوعیت ندارد.
پربیننده ترین ها