چرا احتمال ربایش دیپلمات ایرانی در عربستان منتفی نیست؟
چرا باید با اعلام نام رکنآبادی در لیست جانباختگان «منا» درحالیکه هنوز جنازه اش یافته نشده است، باب پیگیری برای تعیین سرنوشت او را مسدود کرد؟
۱۰ روز از فاجعه تلخ و دردآور منا و کشته و مجروح شدن هزاران نفر از حجاج مسلمان در اثر بی کفایتی و سوء مدیریت آل سعود می گذرد. این ماجرا تاکنون از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال هنوز هم به شدت نیازمند مداقه و تامل کارشناسانه از جهات مختلف است، موضوعی که رهبر معظم انقلاب هم با اشاره به لزوم شکل گیری کمیته حقیقتیاب با حضور کشورهای اسلامی، بر تحقق آن تاکید کردند.
در این میان، نامشخص بودن وضعیت مفقودین و انتظار تلخ و عذاب آور خانواده های آنان برای یافتن خبری متقن از وضعیت عزیزانشان از موضوعاتی بود که در هفته گذشته در کانون توجه قرار داشت. انتظاری که سرانجام روز پنجشنبه با اعلام رسمی خبر جان باختن تمامی مفقودین ایرانی، به سر آمد و عمق مصیبت را بیشتر کرد.
در این میان نام برخی حجاج بیش از بقیه به میان آمد و خبرساز شد. بدون شک دکتر «غضنفر رکن آبادی» سفیر سابق ایران در لبنان در جایگاه اول قرار داشت. رکن آبادی روز قبل از حادثه متن بیانیه پایانی مراسم برائت از مشرکین را در سرزمین عرفات مقابل دوربین بسیاری از رسانه ها قرائت کرد و پیش از آن نیز به اندازه ای در رسانه های داخلی و خارجی به عنوان مقام دیپلماتیک یا کارشناس غرب آسیا حضور یافته بود، که برای بسیاری چهره ای آشنا باشد.
مروری کوتاه بر نمونه های مشابه، پذیرش این گزینه را محتملتر می کند. هنوز آنقدر از حادثه تلخ ربایش امام موسی صدر یا حاج احمد متوسلیان دور نشده ایم که غبار فراموشی همه ابعاد آنرا بپوشاند.
اگر چه تاکنون جنازه رکن آبادی شناسایی نشده اما این مسئله درباره دهها جانباخته دیگر ایرانی هم اتفاق افتاده است و تلاش ها برای شناسایی ابدان مطهر آنها ادامه دارد، اما صرفنظر از این موضوع، موارد دیگری وجود دارد که احتمال سرنوشتی غیر از جانباختن را برای دیپلمات کارکشته ایرانی متصور میسازد.
بدون شک نمی توان از کنار عجله و دست پاچگی العربیه و رسانه های وابسته به دربار آل سعود در خبرسازی مبنی بر عدم ورود رکن آبادی به عربستان یا ورود وی با نام و گذرنامه ای دیگر، به سادگی عبور کرد. خصوصا که این شایعه به همت پول نفت سعودی که رسانه های بسیاری را نمکگیر کرده است، تا آنجا فراگیر شد که سخنگوی وزارت خارجه را هم به واکنش وادار کرد تا ضمن تکذیب عدم ورود همکارش به عربستان، تصویر ویزای وی ممهور به مهر ورود به عربستان را هم منتشر کند.
به راستی چه دلیلی دارد که از میان هزاران جانباخته و مجروح این حادثه، فقط درباره رکن آبادی سناریوپردازی کنند؟ در یک هفته گذشته پایگاه خبری العربیه نت، بیش از ده خبر درباره وی منتشر کرده است که جملگی فقط به پیچیدهتر شدن اوضاع دامن زده است.
اگرچه برخی از حجاج و کادر پزشکی ایران، شهادت داده اند که سفیر سابق ایران را در حالیکه در قید حیات بوده است در میان حادثهدیدگان دیده اند و در اینکه ایشان در این واقعه مصدوم شده است تردیدی نیست، اما دور از ذهن هم نیست که ماموران پرشمار سعودی، با شناسایی وی که چهره ای نسبتا شناخته شده در جهان عرب است، وی را در مسیر انتقال به بیمارستان یا در مراحل درمان از سایر مجروحان جدا کرده باشند.
حال سوال این است در مقام پیشبینی و احتمال، چرا حتی در حد «یک گمانه» در دستگاه دیپلماسی کشور «این مفروض» طرح نمی شود که کسی که حدود ۱۴ سال بعنوان سفیر و کاردار در منطقه سوریه و لبنان حضور داشته است و از قضا همه اتفاقات مهم منطقه، از جمله آزادسازی جنوب لبنان، ترور حریری، جنگ ۳۳ روزه، حمله به سوریه و ... در دوره حضور وی در سوریه و لبنان واقع شده و یقینا وی در بطن و متن حوادث قرار داشته است، قطعا «کیس» خوبی برای سرویس امنیتی آل سعود و همکاران جنایتکارش همچون موساد است.
با توجه به همه این قرائن، سوال اساسی اینجاست که چرا باید با اعلام نام غضنفر رکنآبادی در لیست جانباختگان، در حالی که هنوز جنازه اش یافته نشده است و در پی آن، حضور عجولانه مقامات کشوری برای عرض تسلیت در منزل وی، باب پیگیری را برای عیان نمودن سرنوشت حقیقی این دیپلمات ارزشی و ارزشمند مسدود کرد؟!
منبع: مهر
گزارش خطا
آخرین اخبار