چرا آلمان مرزهایش را به روی مهاجران گشود؟

کد خبر: ۸۱۲۸۵
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۸
هزاران پناهنده ای که در در مقابل ایستگاه راه آهن بوداپست مجارستان با خشونت پلیس روبه رو شده بودند، فریاد می زدند: «آلمان، آلمان». آنها آرزوی آلمان را داشتند، نه هیچ کشور اروپایی دیگری را. همانند بیش از یک قرن پیش که اروپایی های فقیر و بدبخت، آرزوی آمریکا را داشتند.

این مسئله تغییری دراماتیک نسبت به گذشته را نشان می دهد. آنچه که متفاوت با عکسی که 80 سال پیش در گتوی ورشو گرفته شده، کودکی یهودی را نشان می دهد که بازوهایش را بالا برده و چشمانی هراسناک دارد، عکسی دیگر مربوط به چند روز پیش است که در مونیخ گرفته شده و پسربچه آواره ای را نشان می دهد که کلاه پلیس بر سرش قرار دارد. برای کودک عکس اول، آلمان به معنای مرگ حتمی است، برای دومی آلمان به معنای امید برای زندگی بهتر است.

آلمان فقط نشان دهنده یک امید انتزاعی نیست، بلکه بیش از هر کشور اروپایی دیگری از مهاجرین استقبال کرده است. آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور پیش از این اعلام کرده بود که حداقل 800 هزار پناهنده را امسال خواهند پذیرفت. چگونه یک کشور می تواند از تاریکی به سوی روشنایی حرکت کند؟

هیچ کس نمی تواند نقش مدارس، رهبران مدنی و تجاری و البته نیروهای خارجی در این تغییر را انکار کند. اما هیچ کس نمی تواند اهمیت رهبری سیاسی را هم دست کم بگیرد.

اتفاقات می توانند سیاستمداران را بسازند. قبل از سقوط دیوار برلین، هلموت کهل، یک چهره سیاسی محلی در آلمان غربی بود، همانند فرانسوا میتران، رئیس جمهور فرانسه. سپس کهل به عنوان صدراعظم -پستی که 16 سال آن را در اختیار داشت- نقشی کلیدی در اتحاد مجدد آلمان و به همراه میتران و دیگران در انعقاد پیمان ماستریخت که منجر به ایجاد اتحادیه اروپا شد، داشت.

به طور مشابه وقایع مختلف موجب تغییر مرکل از فردی که با احتیاط تصمیم می گیرد، به یک نیروی اخلاقی شده است. مرکل تمام اقسام بیگانه هراسی را محکوم کرده و همتایان اروپایی اش را به خاطر رد پناهندگان، مورد انتقاد قرار داده است. مرکل به جای نگران بودن درباره تخطی این افراد یا از دست دادن انتخابات آینده، براساس وجدانش عمل کرد. دختر یک کشیش که در آلمان شرقی بزرگ شده، حالا در حمایت از ارزش های دموکراتیک مسیحی ایستادگی کرده است. در زمانی که اکثریت رهبران سیاسی اروپایی اگر نگوییم فاقد شجاعت، بلکه الهام بخش و تعیین کننده نیستند، مرکل تبدیل به قطب نمای اخلاقی اروپا شده است.

الان زمان این است که رهبران اروپا در مسیر درست قرار بگیرند. وقتی تاریخ به شدت در حال در زدن است -در این زمان، در شکل صدها هزار پناهنده- کسی نمی تواند زمان را هدر دهد، یا بدتر از آن به جنبش های پوپولیستی اهمیت دهد.

البته نباید یک مسئله را دستکم گرفت. سیاست و اخلاق همیشه با هم مطابقت ندارند و آلمان در وضعیتی بسیار متفاوت با بقیه اروپا قرار دارد. آلمان با جمعیتی که در حال کم شدن و پیر شدن است، نیاز به افرادی جوان و با انگیزه برای ادامه رونق اقتصادش دارد و آوارگان می توانند این نیاز را تامین کنند. اما در مقابل، فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی با شرایط جمعیتی متفاوت و اوضاع اقتصادی بدتر از جمله بیکاری بالا روبه رو هستند.

پس از سال ها بی ثباتی به خاطر بحران اقتصادی، که هنوز به طور کامل تمام نشده است، اکثریت جوامع اروپایی از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی روانی، آمادگی پذیرش سیل آوراگان را ندارند. اگر آلمان رفتار محترمانه ای با این مردم دارد، نه فقط به لطف رهبری سیاسی مرکل، بلکه به خاطر این واقعیت هم هست که آلمان ها از بسیاری از اروپایی ها شرایطی امن تر دارند. وقتی شما به خودتان اطمینان دارید، راحت تر می توانید مرزهای کشورتان را باز کنید. اروپا برای پیشرفت به پناهندگان نیاز دارد و پناهندگان برای نجات یافتن به اروپا نیاز دارند.
پربیننده ترین ها