حتي يك لحظه حادثه فراموشمان نشد
روایت عروس و داماد از غرق شدن فیلمبردار
عروس و دامادي كه مريم حسني در حين فيلمبرداري از آنها به داخل استخر كشاورزي باغي در اطراف دماوند افتاد و جان باخت به تشريح آنچه از آن حادثه در ذهن داشتند، پرداختند.
«هادي» و «الهه» حين نشان دادن موقعيتهايي كه «مريم» و همكارش خانم «ر» پيش از حادثه در آن قرار داشتند تاكيد كردند تمام تلاششان براي نجات مريم را به كار بستهاند.
«هادي» و همسرش به آنچه مدير آتليهيي كه مريم براي آن كار ميكرده اعتراض كرده و توضيح دادند همان اول كت داماد در اختيار همكاران مريم قرار گرفت تا براي نجات آنها استفاده شود ولي مگر يك كت چقدر طول دارد كه به دست آن دو نفر برسد؟
بعدازظهر روز شنبه، 27 ارديبهشتماه در صالحآباد واقع در جاده هاشمك در جنوب دماوند برخلاف روز 19 ارديبهشتماه هوا آفتابي نبود. هادي به همراه همسرش، عموي همسرش، برادر همسرش و كارگر باغ و همسر او به شرح آنچه روي داده بود، پرداختند.
كتم را دادم ولي به كار نيامد
«هادي» دامادي كه فيلمبرداري از مراسم ازدواج او به اين حادثه منجر شده ضمن تشريح آنچه از ماجرا به خاطر داشت خطاب به خواهر مريم و دو تن ديگر از بستگان آن مرحوم گفت: مگر يك آدم چندبار مراسم عروسي ميگيرد. من آن شب اصلا نتوانستم شادي كنم. شما ميگوييد من رفتم مجلس شادي ولي در تمام مدت تصوير غرق شدن آن خانم جلوي چشمم بود.
اين جوان توضيح داد: ما وقتي از در شمالي باغ وارد شديم از راهرو باغ تا كنار استخر به همراه متوفي و همكارش خانم «ر» پايين آمديم. وقتي به استخر رسيديم فيلمبردار گفت بياييد كنار استخر راه برويد تا از شما فيلم بگيرم چون خيلي قشنگ ميشود.
هادي درباره ورود به محوطه استخر گفت: من به خانمم گفتم لب استخر ليز است و با كفش نميتواني آنجا راه بروي. ما از روي تپه ضلع جنوبي استخر بالا رفتيم و وارد محوطه شديم. دو خانم هم فنس را پايين كشيدند و از روي آن وارد شدند.
بر اساس آنچه اين جوان روايت كرد عروس و داماد به كنار پلههاي استخر كشاورزي آمده و فيلمبردار و عكاس حدود 12 قدم از آنها دور رفتند تا تصويربرداري كنند. هادي در اين باره توضيح داد: فيلمبردار به عروس گفت بيا لب پلهها و به داماد آب بپاش تا فيلم بگيرم. عكاس هم دقيقا پشت سر او ايستاده بود تا عكس بگيرد.
اين جوان سپس به سمت جانب شرقي استخر رفت و محل قرار گرفتن مريم و همكارش را نشان داد و افزود: خانم حسني پاي چپش را جمع كرده بود و پاي راستش را به داخل استخر دراز كرده بود. خانم «ر» هم پشت سرش بود. بعد دوربين را از داخل استخر به سمت ما گرفته بود و فيلم ميگرفت كه به ناگاه اين اتفاق افتاد. در همان حال كه داشت به داخل آب ميافتاد خانم «ر» را هم با خود كشيد.
عروس چه روايتي داشت؟
«الهه» نيز تاكيد داشت آنچه همكاران مرحوم مريم از ماجرا گفتهاند و اينكه داماد اصلا همكاري نكرده و كتش را نداده است درست نيست.
اين زن جوان گفت: ما داشتيم همان كاري را ميكرديم كه فيلمبردار به ما ميگفت. به ناگاه صدايي مثل خنديدن آمد مثل اينكه يك شوخي باشد و ديديم دو نفر به داخل آب افتادند.
عروس در توضيح اين لحظات افزود: لبه استخر واقعا ليز بود. همسرم مرا به سمت فنسها برد و خودش شروع كرد به دادزدن كه كمك بيايد. من هم با همان لباس از روي فنسها رد شدم و آمدم روي تپه آنقدر جيغزدم كه كارگر باغ بغلي هم آمد كمك.
او در حالي كه به زخمي شدن پاهايش اشاره ميكرد، افزود: بعد از آنكه سر و صدا كرديم آقاي قاسمي مسوول آتليه آمد. پشت سرش كارگر باغ بود و زنش. همكار آقايي هم كه همراه گروه فيلمبرداري بود هم آمدند.
براساس روايتي كه عروس بازگفت قاسمي مرتب بر سرش ميزده و ميگفته جواب پدر و مادرش را چه بدهم؟عروس همچنين توضيح داد: وقتي قاسمي و بقيه رسيدند هنوز مريم روي آب بود. داشت دست و پا ميزد.
كارگر اول پريد در آب. همسر كارگر هم خوابيد روي پلههاي استخر تا دست شوهرش را بگيرد. شوهرش توانست دست خانم رضايي را بگيرد و بكشد به سمت پلهها. همسر كارگر باغ نيز براي خانواده مريم ماجراي آن روز و كارهايي كه براي نجات دو خانم تصويربردار انجام داده را بازسازي كرد.
او گفت: به من گفتند شالت را بده. من شالم را براي داماد و همكار مرحوم انداختم. اما شال من اندازهيي نبود كه به دست آنها برسد. براساس روايتهايي كه عروس و داماد و كارگر باغ و همسرش بازگفتند، در همان حال كه كارگر باغ در حال كمك به خانم «ر» بوده داماد و آقاي قاسمي دو قايق فانتزي درون باغ را به داخل استخر انداختند تا بتوانند به سراغ مريم بروند.
هادي تاكيد كرد كه ابتدا به 125 زنگ زده و آتشنشاني دماوند گفته اين مربوط به حوزه ما نيست و بايد به آبسرد بگوييد و بعد به پليس زنگ زده است. دقايقي بعد نيز هادي شماره تلفن برادر همسرش را گرفته و از او كمك ميخواهد.
برادرهمسر هادي نيز گفت: ساعت تماس دامادمان 18 و 15 دقيقه بود. چندين دقيقه بعد من خودم را از وادان به محل رساندم. من وقتي رسيدم پليس و آتش نشاني آمده بودند. عروس درباره اين لحظات توضيح داد: من وقتي ديدم مردان زيادي آمدهاند براي كمك رفتم و كت شوهرم را كه روي زمين افتاده بود برداشتم و تنم كردم. وقتي كت به اندازهيي نبود كه به دست دو خانم برسد او كتش را به سمت داخل باغ پرت كرده بود. اين زن جوان افزود: من تا حدود ساعت 9 شب اينجا بودم. بعد پليس و ديگر حاضران گفتند خوبيت ندارد كه عروس اينجا باشد و قرار شد ما برويم.
براساس آنچه روز شنبه در كنار استخر محل حادثه روايت شد علاوه بر كساني كه نامشان در اين گزارش اشاره شده سه نفر از همسايهها نيز آمدهاند كه يكي از آنها مالك يكي از ويلاهاي همجوار بوده و به داخل آب رفته و چندين بار سعي كرده است مريم را پيدا كند.
همچنين دو تن ديگر از حاضران نيز با سوار شدن بر قايقهاي فانتزي و استفاده از چنگك باغباني سعي كرده بودند محل غرق شدن مريم را بيابند ولي موفق نشدند. با گذشت 9 روز از زمان وقوع حادثه خانواده مريم هنوز با يك سوال جدي مواجهند كه دخترشان با وجود آشنايي به فن شنا چگونه مغلوب آب استخر كشاورزي در باغ شده است.
گرچه هنوز گزارش پزشكي قانوني به دست اين خانواده نرسيده است اما آنها پيگير شكايتي هستند تا دستكم براساس آن بتوانند چگونگي ازدست دادن عزيزشان را مستند بفهمند.
اين در حالي است كه اين خانواده اميد داشتند تا بلكه بقاياي فيلم به جا مانده در دوربين فيلمبرداري بتواند سرنخي از چگونگي وقوع حادثه به آنها بدهد اما گويا ماموران دوربين را به آتليهيي كه مريم در آن كار ميكرده پس دادهاند. براساس گفته بيشتر حاضران در صحنه مريم تا لحظاتي بعد از سقوط در آب سعي داشته دوربين را حفظ كند.
«هادي» و «الهه» حين نشان دادن موقعيتهايي كه «مريم» و همكارش خانم «ر» پيش از حادثه در آن قرار داشتند تاكيد كردند تمام تلاششان براي نجات مريم را به كار بستهاند.
«هادي» و همسرش به آنچه مدير آتليهيي كه مريم براي آن كار ميكرده اعتراض كرده و توضيح دادند همان اول كت داماد در اختيار همكاران مريم قرار گرفت تا براي نجات آنها استفاده شود ولي مگر يك كت چقدر طول دارد كه به دست آن دو نفر برسد؟
بعدازظهر روز شنبه، 27 ارديبهشتماه در صالحآباد واقع در جاده هاشمك در جنوب دماوند برخلاف روز 19 ارديبهشتماه هوا آفتابي نبود. هادي به همراه همسرش، عموي همسرش، برادر همسرش و كارگر باغ و همسر او به شرح آنچه روي داده بود، پرداختند.
كتم را دادم ولي به كار نيامد
«هادي» دامادي كه فيلمبرداري از مراسم ازدواج او به اين حادثه منجر شده ضمن تشريح آنچه از ماجرا به خاطر داشت خطاب به خواهر مريم و دو تن ديگر از بستگان آن مرحوم گفت: مگر يك آدم چندبار مراسم عروسي ميگيرد. من آن شب اصلا نتوانستم شادي كنم. شما ميگوييد من رفتم مجلس شادي ولي در تمام مدت تصوير غرق شدن آن خانم جلوي چشمم بود.
اين جوان توضيح داد: ما وقتي از در شمالي باغ وارد شديم از راهرو باغ تا كنار استخر به همراه متوفي و همكارش خانم «ر» پايين آمديم. وقتي به استخر رسيديم فيلمبردار گفت بياييد كنار استخر راه برويد تا از شما فيلم بگيرم چون خيلي قشنگ ميشود.
هادي درباره ورود به محوطه استخر گفت: من به خانمم گفتم لب استخر ليز است و با كفش نميتواني آنجا راه بروي. ما از روي تپه ضلع جنوبي استخر بالا رفتيم و وارد محوطه شديم. دو خانم هم فنس را پايين كشيدند و از روي آن وارد شدند.
بر اساس آنچه اين جوان روايت كرد عروس و داماد به كنار پلههاي استخر كشاورزي آمده و فيلمبردار و عكاس حدود 12 قدم از آنها دور رفتند تا تصويربرداري كنند. هادي در اين باره توضيح داد: فيلمبردار به عروس گفت بيا لب پلهها و به داماد آب بپاش تا فيلم بگيرم. عكاس هم دقيقا پشت سر او ايستاده بود تا عكس بگيرد.
اين جوان سپس به سمت جانب شرقي استخر رفت و محل قرار گرفتن مريم و همكارش را نشان داد و افزود: خانم حسني پاي چپش را جمع كرده بود و پاي راستش را به داخل استخر دراز كرده بود. خانم «ر» هم پشت سرش بود. بعد دوربين را از داخل استخر به سمت ما گرفته بود و فيلم ميگرفت كه به ناگاه اين اتفاق افتاد. در همان حال كه داشت به داخل آب ميافتاد خانم «ر» را هم با خود كشيد.
عروس چه روايتي داشت؟
«الهه» نيز تاكيد داشت آنچه همكاران مرحوم مريم از ماجرا گفتهاند و اينكه داماد اصلا همكاري نكرده و كتش را نداده است درست نيست.
اين زن جوان گفت: ما داشتيم همان كاري را ميكرديم كه فيلمبردار به ما ميگفت. به ناگاه صدايي مثل خنديدن آمد مثل اينكه يك شوخي باشد و ديديم دو نفر به داخل آب افتادند.
عروس در توضيح اين لحظات افزود: لبه استخر واقعا ليز بود. همسرم مرا به سمت فنسها برد و خودش شروع كرد به دادزدن كه كمك بيايد. من هم با همان لباس از روي فنسها رد شدم و آمدم روي تپه آنقدر جيغزدم كه كارگر باغ بغلي هم آمد كمك.
او در حالي كه به زخمي شدن پاهايش اشاره ميكرد، افزود: بعد از آنكه سر و صدا كرديم آقاي قاسمي مسوول آتليه آمد. پشت سرش كارگر باغ بود و زنش. همكار آقايي هم كه همراه گروه فيلمبرداري بود هم آمدند.
براساس روايتي كه عروس بازگفت قاسمي مرتب بر سرش ميزده و ميگفته جواب پدر و مادرش را چه بدهم؟عروس همچنين توضيح داد: وقتي قاسمي و بقيه رسيدند هنوز مريم روي آب بود. داشت دست و پا ميزد.
كارگر اول پريد در آب. همسر كارگر هم خوابيد روي پلههاي استخر تا دست شوهرش را بگيرد. شوهرش توانست دست خانم رضايي را بگيرد و بكشد به سمت پلهها. همسر كارگر باغ نيز براي خانواده مريم ماجراي آن روز و كارهايي كه براي نجات دو خانم تصويربردار انجام داده را بازسازي كرد.
او گفت: به من گفتند شالت را بده. من شالم را براي داماد و همكار مرحوم انداختم. اما شال من اندازهيي نبود كه به دست آنها برسد. براساس روايتهايي كه عروس و داماد و كارگر باغ و همسرش بازگفتند، در همان حال كه كارگر باغ در حال كمك به خانم «ر» بوده داماد و آقاي قاسمي دو قايق فانتزي درون باغ را به داخل استخر انداختند تا بتوانند به سراغ مريم بروند.
هادي تاكيد كرد كه ابتدا به 125 زنگ زده و آتشنشاني دماوند گفته اين مربوط به حوزه ما نيست و بايد به آبسرد بگوييد و بعد به پليس زنگ زده است. دقايقي بعد نيز هادي شماره تلفن برادر همسرش را گرفته و از او كمك ميخواهد.
برادرهمسر هادي نيز گفت: ساعت تماس دامادمان 18 و 15 دقيقه بود. چندين دقيقه بعد من خودم را از وادان به محل رساندم. من وقتي رسيدم پليس و آتش نشاني آمده بودند. عروس درباره اين لحظات توضيح داد: من وقتي ديدم مردان زيادي آمدهاند براي كمك رفتم و كت شوهرم را كه روي زمين افتاده بود برداشتم و تنم كردم. وقتي كت به اندازهيي نبود كه به دست دو خانم برسد او كتش را به سمت داخل باغ پرت كرده بود. اين زن جوان افزود: من تا حدود ساعت 9 شب اينجا بودم. بعد پليس و ديگر حاضران گفتند خوبيت ندارد كه عروس اينجا باشد و قرار شد ما برويم.
براساس آنچه روز شنبه در كنار استخر محل حادثه روايت شد علاوه بر كساني كه نامشان در اين گزارش اشاره شده سه نفر از همسايهها نيز آمدهاند كه يكي از آنها مالك يكي از ويلاهاي همجوار بوده و به داخل آب رفته و چندين بار سعي كرده است مريم را پيدا كند.
همچنين دو تن ديگر از حاضران نيز با سوار شدن بر قايقهاي فانتزي و استفاده از چنگك باغباني سعي كرده بودند محل غرق شدن مريم را بيابند ولي موفق نشدند. با گذشت 9 روز از زمان وقوع حادثه خانواده مريم هنوز با يك سوال جدي مواجهند كه دخترشان با وجود آشنايي به فن شنا چگونه مغلوب آب استخر كشاورزي در باغ شده است.
گرچه هنوز گزارش پزشكي قانوني به دست اين خانواده نرسيده است اما آنها پيگير شكايتي هستند تا دستكم براساس آن بتوانند چگونگي ازدست دادن عزيزشان را مستند بفهمند.
اين در حالي است كه اين خانواده اميد داشتند تا بلكه بقاياي فيلم به جا مانده در دوربين فيلمبرداري بتواند سرنخي از چگونگي وقوع حادثه به آنها بدهد اما گويا ماموران دوربين را به آتليهيي كه مريم در آن كار ميكرده پس دادهاند. براساس گفته بيشتر حاضران در صحنه مريم تا لحظاتي بعد از سقوط در آب سعي داشته دوربين را حفظ كند.
منبع: روزنامه اعتماد
گزارش خطا
آخرین اخبار