شهرام شکوهی: دوست ندارم موج‌سواری کنم

کد خبر: ۸۰۳۰۷
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۳
عوامل تولید آلبوم «تا نفس هست» همراه با شهرام شکوهی خواننده اثر ضمن تبیین روند تولید این آلبوم از مشکلات و معضلات موسیقی پاپ ایران طی سال‌های اخیر سخن گفتند.

به گزارش مهر ،تاریخ تحلیلی موسیقی پاپ ایران به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله دفاع مقدس نشان دهنده دورانی پر از فراز و نشیب است که بحث و نظردهی پیرامون خوب و بد ماجرا فرصتی چند ساعته می طلبد، اما در این فضای پر شور و هیجان و البته پرطرفدار و تاثیرگذار هنرمندان و گروه هایی بودند که در یک فرصت مناسب و البته پرحاشیه خود را به جامعه موسیقی ایرانی و مردم معرفی کردند؛ فرصتی که هم نشان از شانس، اقبال و هم توانایی های فردی داشت و  هم در برخی موارد توانست یک شبه راه را برای مشهور شدن و پرمخاطب شدن برخی هموار کند.

اما این قواعد آنچنان که باید و شاید برای نسل خوانندگانی از جنس شهرام شکوهی هموار نبود، زیرا او و تعدادی از هم نسلانش زمانی وارد جریان موسیقی پاپ شدند که حساسیت ها دو چندان و  حاشیه ها بسیار پر رنگ تر از گذشته شده بودند.

آنچه پیرامون زندگی هنری شهرام شکوهی خواننده نسل سوم موسیقی پاپ ایران در فضای مجازی منتشر شده در برگیرنده نکات جالبی است. اینکه وی از دهه هفتاد موسیقی را با آواز ایرانی نزد استادان بزرگی چون حاتم عسگری آغاز کرده است. شکوهی در آن دوران در کنار آواز علاقه ای هم به نوازندگی گیتار پیدا می کند تا اینکه در دهه هشتاد با ورود به یک گروه دانشجویی، کنسرت هایی برگزار می کنند اما بنا به دلایلی از این فضا نیز کناره گیری کرده و تا مدت ها موسیقی را فراموش می کند.

شکوهی اما در سال ۸۵ با تولید قطعه پرطرفدار «مدارا» خود را به جریان موسیقی حرفه ای معرفی می کند. وی بعد از تلاش هایی که برای حضور در فضای حرفه ای موسیقی پاپ انجام داده بود، بالاخره در سال ۹۰ بعد از یک دوره پرحاشیه، اولین آلبوم خود با عنوان «مدارا» را وارد بازار موسیقی کرد که تبدیل به یکی از پرفروش ترین آلبوم های موسیقی پاپ ایران شد. او در سال ۹۳ نیز موفق به انتشار آلبوم «کولی عشق» شد که شاید به اندازه آلبوم «مدارا» موفق نبود اما توانست جایگاه این خواننده را در بدنه موسیقی تثبیت کند.

اما یکی از حاشیه های مهم فعالیت های هنری شکوهی به ماجرای حضورش در مسابقه استعدادیابی بهترین خواننده یکی از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای بود. شکوهی  که به مباحث مطرح‌شده در این مسابقه خوانندگی انتقاد داشت از طریق ایمیل به مسئولان برنامه اعتراض کرد و آنها هم در پاسخ به او گفته بودند اگر اعتراضی دارید، می‌توانید در برنامه حضور پیدا کرده و با داوران صحبت کنید.

به این ترتیب او در نوروز سال ۸۸ وارد مسابقه شده و همان قطعه «مدارا» را اجرا کرد و در جواب داوران نقد و دلیل آورد. آن برنامه به‌شدت مورد توجه بینندگان‌ قرار گرفت ولی وی از طرف داوران برنامه اجازه حضور در فینال را به دست نیاورد. حضور در مسابقه باعث شد تهیه‌کنندگان خارج از ایران به منظور عقد قرارداد به سراغ وی بروند اما او با مشورت با کسانی که تجربه بیشتری در این وادی داشتند، بهترین مسیر را برای فعالیت، کار در داخل ایران دانست.

آلبوم «تا نفس هست» عنوان سومین آلبوم شهرام شکوهی در فصل تازه فعالیت های هنری این خواننده است که چندی پیش در بازار موسیقی منتشر شد. او به بهانه انتشار این آلبوم همراه با تعدادی از عوامل تولید آلبوم از جمله مرتضی دلیری تهیه کننده، امیر حسین کاشانیان تنظیم کننده آلبوم و رهبر ارکستر کنسرت های شکوهی و علی بحرینی ترانه سرای برخی از قطعات آلبوم در خبرگزاری مهر حضور یافت تا ضمن تشریح جزییات این آلبوم به سوالات خبرنگار مهر پیرامون فضای فعلی موسیقی پاپ پاسخ دهند.


*بد نیست در همین ابتدای کار از روند تولید آلبوم جدیدتان یعنی «تا نفس هست» بگویید؛ آلبومی که به نظر می آید  در آن سعی شده در عین متفاوت بودن، تلاش هایی هم برای حفظ کاراکتر موسیقایی شهرام شکوهی صورت گیرد.

شهرام شکوهی: «تا نفس هست» سومین آلبوم من در ایران است که این بار هم به کمک دوستان عزیزی که همیشه همراه من در تولید آلبوم های قبلی بودند روانه بازار موسیقی شده است. این آلبوم شامل ۱۲ قطعه می شود که یک قطعه آن با دو تنظیم انجام گرفته و تقریبا برای اولین بار است که من به غیر از آثار خودم از ملودی آهنگسازان دیگری استفاده کردم. ضمن اینکه تعداد شاعران اثر نیز بیشتر از کارهای قبلی من است.

در مورد فضای آلبوم نیز می توانم به این نکته اشاره کنم که در این اثر در عین اینکه من خودم تلاش کردم فضای کاری شهرام شکوهی را داشته باشم اما در عین حال دست به تجربه هایی زدم که با آلبوم های قبلی تا حدی فرق می کند. یعنی ما یکسری از شاخصه ها را نگه داشتیم که خودمان را معرفی کنیم ولی در فرم و محتوا دست به کارهایی زدیم که در عین وفاداری به کارهای قبلی تغییراتی را نیز انجام داده باشیم. تغییراتی هم که در آلبوم با همیاری دوست خوبم امیرحسین کاشانیان انجام گرفته بیشتر در حوزه سازی است. ما در چند قطعه فضای جدیدی را تجربه کردیم که فکر می کنم خوب شده باشد ضمن اینکه اعتقاد دارم این چند وجهی بودن آلبوم هم چندان بد نیست.  

امیرحسین کاشانیان:  فضای تنظیم ها و کارهایی که به عهده من بوده است بر اساس ملودی هایی بوده که شهرام شکوهی را با آن می شناختند یعنی ما تلاش کردیم فضای سنتی و فلامینکو را در این اثر بیشتر بگنجانیم. البته در این آلبوم علاوه بر اینکه سازبندی های ما تغییر کرده در تنظیم نیز دگرگونی هایی را به وجود آورده ایم و احساس می کنم نسبت به دو آلبوم قبلی بسیار پیشرفت داشته ایم.

مرتضی دلیری: من فکر می کنم این آلبوم جزو بهترین آلبوم های حداقل دو سال اخیر موسیقی پاپ است زیرا کار بسیار زیادی روی آن صورت گرفته است. امیدوارم حالا که مدتی از انتشار آلبوم می گذرد مردم توانسته باشند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند.

* آنچه طی ماه های اخیر خیلی از زبان خواننده ها و صاحبان آلبوم‌های موسیقی می‌شنوم این است که آثار متفاوتی خلق کرده‌ایم. آیا شهرام شکوهی و یارانش در تولید آلبوم «تا نفس هست» نیز در این چارچوب حرف تکراری قرار می گیرند یا واقعا المان‌هایی را در نظر گرفته‌اید که حداقل نسبت به خودتان یک گام رو به جلو برداشته باشید؟

علی بحرینی: در مورد تفاوتی که شما به آن اشاره می کنید، من می توانم به این موضوع بپردازم که دایره واژگان خوانندگان کمی محدود است و اولین چیزی که به یادشان می آید معمولا  واژه هایی چون «صدای احساس»، «خواننده خاص» و یا «آلبوم متفاوت» است، اما آقای شکوهی این ویژگی اساسی را دارد که از همان ابتدا به‌ذات متفاوت بود و نیازی به این نبود کاری انجام دهد که جلوه ای از متفاوت بودن به مخاطب القا شود.

به نظر من اغلب هنرمندان متفاوت دنیا هم به ذات متفاوت هستند و آنهایی که خیلی کوشش می کنند تا متفاوت باشند معمولا به بیراهه می روند چون موسیقی مسیر تقریبا ثابتی دارد یعنی سیر و سلوک یک خواننده کاملا یکسان پیش می رود و در واقع مسیر به شکلی جلوی پای خواننده گذاشته می شود که تکراری شود.

اما موضوعی که شکوهی با مدیریت مرتضی دلیری از همان ابتدا به دنبال آن بودند، این است که نمی خواستند حرف اضافه بزنند. آلبوم «مدارا» به اعتقاد من آلبومی بود که اگر یک خواننده ۲۲ ساله با یک تولیدکننده ۳۰ ساله می خواستند آن را تولید کنند به شدت سعی می کردند از ظرفیت متفاوت بودن آن استفاده کنند اما شهرام شکوهی فارغ از این اهداف کارها را بسیار دقیق پیش برد و بعد از اینکه دو آلبوم «مدارا» و «کولی عشق» را منتشر کرد تا امروز که آلبوم سوم خود را وارد بازار کرده روند معقولی را طی کرده است.

شکوهی: من نمی‌توانم درباره بقیه دوستانی که از متفاوت بودن صحبت کرده‌اند، وارد بحث و نظر بشوم و فقط سعی می کنم درباره خودم حرف بزنم. شاید شما این را قبول داشته باشید که آلبوم اول من نسبت به فضای موسیقی دوران خود بسیار متفاوت بود ولی آیا شما جایی دیدید که من در مورد این آلبوم و وجه تمایز اثر نسبت به آثار دیگر اظهارنظری کنم و بگویم خیلی متفاوت هستم؟ من حتی مدعی به وجود آوردن یک سبک جدید هم نشدم. در حالیکه مدل خواندن من حداقل این است که کسی تا به امروز آن را تجربه نکرده است ضمن اینکه شبیه کسی هم نخواندم. با وجود این ویژگی ها می توانستم مدعی سبک خاصی از خواندن باشم ولی این کار را نکردم.

به هر حال هستند دوستانی که با اضافه کردن یک ساز سنتی به کار پاپ و لحن سنتی خواندن مدعی تلفیق می شوند در حالیکه یک ساز سنتی روی صحنه اجرای زنده آنها نیست. من در اینجا قاطعانه تاکید می کنم به هیچ عنوان ادعای ایجاد یک سبک جدید ندارم. حتی همین حالا که آقای دلیری گفتند این آلبوم یکی از بهترین آلبوم های موسیقی پاپ در دو سال گذشته است نیز سعی می کنم درباره اش صحبت نکنم. من همواره ترجیح می دهم توقعی ایجاد نکنم و از واژه بهترین و متفاوت ترین نیز استفاده نکنم. آلبوم «تا نفس هست» آلبومی است که من با شناخت قبلی از آثاری که تاکنون به مخاطب ارائه دادم، تولید کردم حالا یا مورد استقبال مخاطب قرار می گیرد یا نمی گیرد دیگر با مخاطب است. ضمنا هیچ ادعایی هم در این زمینه نداریم و بر این باوریم شاخ غول هم نشکستیم که بخواهیم فردا برای این ادعا پاسخگو باشیم. ما برای این کار یک سال و نیم وقت گذاشتیم و کاری که باید انجام می دادیم، انجام دادیم.

*اتفاقا من مخالف نظر شما هستم چرا که اعتقاد دارم دیگر وقت آن رسیده که شاخ غول را بشکنیم. زیرا همین فضای پر از رخوت و شخصی نگرانه است که موجب کاهش کیفیت موسیقی پاپ در ایران شده است. من باز هم احساس می کنم که شما و بسیاری از همکارانتان به ماجرا بسیار محافظه کارانه نگاه می کنید و پاسخ می دهید. آخر مخاطبان تا چه زمانی به امید شنیدن یک قطعه به اصطلاح متفاوت باید ملودی هایی از جنس شکست های عشقی و مسائل مرتبط با آن را بشنوند!


شکوهی: من هیچ ترسی از حرف هایی که می زنم ندارم. البته شما باید به این نکته هم توجه داشته باشید که متفاوت بودن یعنی چی؟ زمانی یک بنده خدایی از من پرسید که چرا ترانه های اجتماعی نمی خوانی؟ من گفتم این کار شدنی نیست. من باید درباره چه چیزی صحبت کنم؟ تنها چیزی که شما می توانید در حوزه اجتماعی برای آن اظهار نظر کنید موضوعاتی چون فقر و اعتیاد است که این موضوعات به قدری در زندگی مردم جاریست که اگر من بخواهم درباره آنها ترانه ای را بخوانم اتفاق جدیدی نمی افتد.

حتی اگر بخواهم درباره چرایی این موضوعات نیز چیزی بخوانم باید فردا به چندین نفر پاسخگو باشم که اصلا به من چه ارتباطی داشته که در رابطه با این موضوعات ترانه ای خواندم. بنابراین وقتی ببینم چنین شرایطی در روند تولید آثار موسیقایی وجود دارد ترجیح می دهم درگیری کمتری با محیط کاری خود داشته باشم. اگر من می توانستم بدون بحث، کاری را در چارچوب قوانین کشورم بخوانم به طور حتم شرایط نسبت به آن چیزی که شما صحبت کردید، تفاوت می کرد. من یادم می آید زمانی که آقای میرزمانی در دفتر موسیقی وزارت ارشاد حضور داشت، عنوان کرد که من فقط به دو عاشقانه در هر آلبوم مجوز می دهم اما وقتی خودش وارد مرحله تایید اشعار شد دید که ماجرا شکل دیگری است و باید فقط به عاشقانه ها مجوز بدهد.

*یعنی می خواهید بگویید که این بخش نظارتی و ممیزی دفتر موسیقی است که به شما اجازه تولید موضوعاتی غیر از عاشقانه‌ها را نمی دهد؟

شکوهی: ببینید چه بخواهیم و چه نخواهیم نمی توانیم سراغ خیلی از مقوله های اجتماعی برویم. البته برخی از عوامل به محافظه کاری خودمان هم بر می گردد. شاید خودسانسوری که خودمان برای خودمان انجام می دهیم بدتر از ممیزی های دولتی باشد. باور کنید ما در خیلی از مواقع خیلی چیزها را در همان زمان تولید ترانه نمی گوییم چون به خودمان می گوییم اینها که به خودی خود در شورای شعر و ترانه رد می شود اما جالب این است موضوعی را که واقعا مطمئن بودیم رد می شود، مجوز می گیرد. شاید دغدغه ها و نوع نگاه ممیزان خیلی بازتر از سال های قبل شده است ولی ما بر اساس دید قدیم، خودمان را سانسور می کنیم. معضل دیگر اینکه شما در مورد چه چیزی می خواهید صحبت کنید؟ آیا همه مقولات اجتماعی و بیان آنها از طریق ترانه و موسیقی مجوزهای لازم را دریافت می کند؟ من همین الان به شما قول می دهم که چند ترانه اجتماعی می خوانم اما زمانی این کار را می کنم که شما بروید و از نهادهای مربوطه مجوز این ترانه ها را بگیرید.

*اما بودند ترانه سراها و خواننده هایی که با همین فضای محدودی که در اختیار دارند آثاری را در دهه های اول انقلاب تولید کردند که انصافا آثار بسیار چشمگیر و پرمخاطبی هم بودند و اتفاقا با محدودیت ممیزی نیز مواجه نشدند. آیا فکر نمی کنید این پاسخ ها برای درگیر نشدن با فضایی باشد که خودتان کمی از آن را بازگو کردید؟ من تصور می کنم شما و تعدادی از همکارانتان تا حدی عافیت طلبانه به ماجرا نگاه می کنید. در این مجال بد نیست غیر از آقای شکوهی دوستان دیگر هم به ارائه نظرات خود بپردازند.

دلیری: من لازم است در اینجا به آلبوم های قبلی شهرام اشاره کنم که در آنها چند ترانه اجتماعی خوانده بود. این آثار کارهایی بودند که حرف ها و قصه های زیادی برای گفتن داشتند. حتی من یادم می آید زمانی که برخی از این قطعات را تولید می کردیم، شهرام در مقاطعی کار را متوقف می کرد و داستان قطعه را برای ما تعریف می کرد. من اعتقاد دارم او در همه آلبوم هایش از ترانه های اجتماعی استفاده کرده و اتفاقا به ماجرا هم عافیت طلبانه نگاه نکرده است. شهرام شکوهی در این آلبوم جدید هم از ترانه های اجتماعی استفاده کرده است اما این اجتماعی که شما مدنظرتان است، اعتراضی نیست.

بحرینی: من در مورد سطح توقع مخاطبان نیز باید به این نکته اشاره کنم که تعداد زیادی از خواننده های ما دیگر حرفی برای گفتن ندارند. یعنی یک محافظه کاری ذاتی در خواننده های ما وجود دارد که هروقت شما به فلان خواننده زنگ می زنید که چه خبر؟ آن خواننده دایم به شما می گوید که در حال تولید کردن آلبوم خود است. یعنی در طول یک مسیر دو تا سه ساله آنچنان انتظاری در شما به وجود می آورند که حد ندارد. وقتی شما به عنوان یک خواننده سه سال از آلبوم خود تعریف کنی، این انتظار بزرگ می شود و این انتظار قطعا از آن چیزی که هست بزرگ تر است.

شکوهی: 
مشکل بزرگی که من دارم این است که دوست ندارم با موج جامعه موسیقی حرکت کنم. من همیشه دوست دارم خلاف جهت حرکت کنم. یعنی زمانی که بسیاری از خوانندگان در بورس انتشار آهنگ هایی با سبک ترنس را در ردیف اول آلبوم های خود می گذاشتند من تراک «دل دیوونه» را در شماره اول آلبومم قرار دارم. من در آلبوم سوم هم خلاف جهت حرکت کردم یعنی فضایی را در آلبوم استفاده کردم که اگر بحث مبالغه و خودستایی نباشد تا به امروز در موسیقی پاپ ایران کمتر تجربه شده بود.

البته گاهی اوقات هم اتفاق افتاده که خواننده به صورت کاملا ناخودآگاه در جریان موج قرار می گیرد و با آن همراه می شود. به عنوان  نمونه من در جایی تحت تاثیر استقبالی که مخاطب کرده بود برای یک از آهنگ هایم تحریر بلند زدم که همین موضوع باعث شده به امیر حسین کاشانیان بگویم در فلان ملودی نیز طوری تنظیم کن که من در آنجا هم تحریر بزنم در حالیکه این قطعه نیازی به تحریر زدن نداشت. بنابراین شما می بینید که در جایی ناخواسته با خواسته کسانی که طرفدار شما هستند درگیر می شوید. البته این بد نیست اما تا جایی که به اصل داستان شما لطمه نزند.

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار