الاهرام: بمباران داعش روسها را به سوریه کشاند
موج مهاجرت سوری ها که سواحل اروپا را در نوردیده است، خطرهای بسیاری را به دنبال داشته و می رود دموگرافی (بافت جمعیتی) و فرهنگی کشورهای قاره پیر را تغییر دهد و از سوی دیگر تغییرات عملیاتی جنجال برانگیزی را در خاک سوریه به وجود آورد.
در حالی اروپا با هجوم صدها هزار مهاجر اولیه مواجه شده است (حتی بریتانیای به شدت محافظه کار هم مجبور شده 20 هزار مهاجر سوری را بپذیرد) که درک می کند دیگر نمی تواند تا ابد درهایش را به روی مهاجرانی که در حال حاضر دروازه هایش را به شدت می کوبند، ببندد.
از این جا بود که تحرکات بریتانیا و فرانسه برای طرح ریزی در جهت حمله به داعش در سوریه آغاز شد، با وجود این سوال که آیا هدف از این تحرکات واقعا حمله به مواضع داعش است یا به اسم پوشش عملیات جوی قرار است به مواضع ارتش نظامی سوریه (نیروهای بشار اسد) نیز حمله شود؟
این نکته را باید مورد توجه قرار داد و عمیقا درک کرد که هر گونه اعمال قدرتی باید علیه مهندسی وراثتی سیاسی – نظامی گروه های تروریستی نیز باشد چرا که روشن است حمله به مواضع داعش در سوریه به سود مصالح جبهه النصره و احرار الشام و گروه خراسان تمام خواهد شد و این گروه ها که اتفاقا همه تروریستی و همه تندرو و افراطی هستند زنجیره ای از خشونت تشکیل داده اند. به عبارت دیگر حمله به مواضع داعش اول از همه به سود این جریان ها تمام خواهد شد بعدا می تواند به سود منافع ائتلاف مخالفان بشار اسد تمام شود. همچنین حمله به آن چه از نیروهای بشار اسد باقی مانده (که در حال حاضر حداقل یک پنجم خاک سوریه را تحت کنترل خود دارد) نیز به سود ائتلاف وابسته به ترکیه و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تمام خواهد شد.
شاید وجود این حقایق است که سبب شده ماهواره های تجسسی امریکا دریابند که روسیه اقدام به پیاده کردن نیروی نظامی در سوریه کرده و پایگاه نظامی وسیعی را در لاذقیه و طرطوس ایجاد کرده و درصدد است زمینه را برای پیاده کردن نیروهای نظامی بیشتر روسی فراهم کند. برخی منابع خبری تاکید می کنند نظیر بعضی از این نیروهای روسی در هیچ جای دیگر مشاهده نشده مگر در ارتش ویژه روسیه، چیزی که خود روسیه نیز آن را نفی نکرده است، مساله ای که باعث شد تا وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا نیز صحت و سقم آن را از سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه پرس و جو شود.
هر چه باشد مسلم است که نیروهای روسیه وارد خاک سوریه شده اند و این نخستین ورود مستقیم روسیه به جنگ جاری در سوریه به حساب می آید.
نکته ای دیگر، ایالات متحده امریکا باید قبل از این که به پرس و جوی این موضوع از روسیه بپردازد از خودش بپرسد که بر اساس کدام دلیل و منطق و مدرکی در ابتدای بحران سوریه شش ناو خود را به دریای مدیترانه فرستاد و حاضر به برگرداندن آنها نشد تا این که با هشدار شدیداللحن مسکو مواجه شد، امریکا همچنین باید پاسخ دهد چه کسی این حجم سلاح را روانه سوریه کرد و اجازه داد نیروهای شبه نظامی خارجی بی محابا به سوریه سرازیر شوند و به گروه های تروریستی افراطی بپیوندند و به آسانی به سلاح های ساخت امریکا دست یابند؟ برای همه روشن است که امریکا در توطئه تجزیه سوریه دخالت مستقیم دارد و تلاش می کند به هر قیمتی حتی به قیمت از دست رفتن خون 300 هزار نفر و آواره شدن میلیون ها نفر سوری توطئه خود را به سرانجام برساند در حالی که دخالت روسیه تنها برای حفظ وحدت سوریه است. و الا برای همه روشن است که تعیین سرنوشت اسد در دستان مردم سوریه است و لاغیر.
در حالی اروپا با هجوم صدها هزار مهاجر اولیه مواجه شده است (حتی بریتانیای به شدت محافظه کار هم مجبور شده 20 هزار مهاجر سوری را بپذیرد) که درک می کند دیگر نمی تواند تا ابد درهایش را به روی مهاجرانی که در حال حاضر دروازه هایش را به شدت می کوبند، ببندد.
از این جا بود که تحرکات بریتانیا و فرانسه برای طرح ریزی در جهت حمله به داعش در سوریه آغاز شد، با وجود این سوال که آیا هدف از این تحرکات واقعا حمله به مواضع داعش است یا به اسم پوشش عملیات جوی قرار است به مواضع ارتش نظامی سوریه (نیروهای بشار اسد) نیز حمله شود؟
این نکته را باید مورد توجه قرار داد و عمیقا درک کرد که هر گونه اعمال قدرتی باید علیه مهندسی وراثتی سیاسی – نظامی گروه های تروریستی نیز باشد چرا که روشن است حمله به مواضع داعش در سوریه به سود مصالح جبهه النصره و احرار الشام و گروه خراسان تمام خواهد شد و این گروه ها که اتفاقا همه تروریستی و همه تندرو و افراطی هستند زنجیره ای از خشونت تشکیل داده اند. به عبارت دیگر حمله به مواضع داعش اول از همه به سود این جریان ها تمام خواهد شد بعدا می تواند به سود منافع ائتلاف مخالفان بشار اسد تمام شود. همچنین حمله به آن چه از نیروهای بشار اسد باقی مانده (که در حال حاضر حداقل یک پنجم خاک سوریه را تحت کنترل خود دارد) نیز به سود ائتلاف وابسته به ترکیه و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تمام خواهد شد.
شاید وجود این حقایق است که سبب شده ماهواره های تجسسی امریکا دریابند که روسیه اقدام به پیاده کردن نیروی نظامی در سوریه کرده و پایگاه نظامی وسیعی را در لاذقیه و طرطوس ایجاد کرده و درصدد است زمینه را برای پیاده کردن نیروهای نظامی بیشتر روسی فراهم کند. برخی منابع خبری تاکید می کنند نظیر بعضی از این نیروهای روسی در هیچ جای دیگر مشاهده نشده مگر در ارتش ویژه روسیه، چیزی که خود روسیه نیز آن را نفی نکرده است، مساله ای که باعث شد تا وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا نیز صحت و سقم آن را از سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه پرس و جو شود.
هر چه باشد مسلم است که نیروهای روسیه وارد خاک سوریه شده اند و این نخستین ورود مستقیم روسیه به جنگ جاری در سوریه به حساب می آید.
نکته ای دیگر، ایالات متحده امریکا باید قبل از این که به پرس و جوی این موضوع از روسیه بپردازد از خودش بپرسد که بر اساس کدام دلیل و منطق و مدرکی در ابتدای بحران سوریه شش ناو خود را به دریای مدیترانه فرستاد و حاضر به برگرداندن آنها نشد تا این که با هشدار شدیداللحن مسکو مواجه شد، امریکا همچنین باید پاسخ دهد چه کسی این حجم سلاح را روانه سوریه کرد و اجازه داد نیروهای شبه نظامی خارجی بی محابا به سوریه سرازیر شوند و به گروه های تروریستی افراطی بپیوندند و به آسانی به سلاح های ساخت امریکا دست یابند؟ برای همه روشن است که امریکا در توطئه تجزیه سوریه دخالت مستقیم دارد و تلاش می کند به هر قیمتی حتی به قیمت از دست رفتن خون 300 هزار نفر و آواره شدن میلیون ها نفر سوری توطئه خود را به سرانجام برساند در حالی که دخالت روسیه تنها برای حفظ وحدت سوریه است. و الا برای همه روشن است که تعیین سرنوشت اسد در دستان مردم سوریه است و لاغیر.
منبع: دیپلماسی ایرانی
گزارش خطا
آخرین اخبار