عبدالباری عطوان: روسیه و ایران هرگز پشت سوریه را خالی نمی‌کنند

کد خبر: ۷۹۵۵۷
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۲
این روزها روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی عربی مملو از گزارش‌ها و مقاله‌هایی شده است که بر رسیدن هواپیماهای ترابری نظامی روسیه به منطقه لاذقیه متمرکز هستند که صدها کارشناس و صدها تن تجهیزات نظامی نیز به همراه دارند. گویی که روسیه از ده‌ها سال قبل هم‌پیمان نظام سوریه نیست و گویی که حمایت روسیه از سوریه باید محدود به پتو و پوست خرس و پوست گرگ‌های قطبی باشد.

به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، تحلیل‌نویس مشهور عرب در مقاله‌ای در روزنامه مستقل رای الیوم نوشت که روسیه از زمان آغاز بحران سوریه با صدای بلند اعلام کرد که اجازه سقوط نظام سوریه یا رئیس‌جمهور آن را نمی‌دهد و دو بار از وتو در شورای امنیت علیه هرگونه قطعنامه‌ای که اجازه مداخله نظامی در سوریه را می‌داد، استفاده کرد که این پیش‌نویس براساس بند هفتم منشور سازمان ملل بود که توسط اتحادیه عرب و با حمایت آمریکا ارائه شد. روسیه همچنین ناوهای خود را به شرق دریای مدیترانه فرستاد که این اقدام برای به چالش کشیدن هواپیمابرهای آمریکایی صورت گرفت که در نزدیکی سواحل سوریه برای آمادگی جهت بمباران سوریه در هنگام بحران سلاح‌های هسته‌ای مستقر شده بودند. پس مساله غافلگیر کننده در حال حاضر کجاست و چرا برخی به ویژه عرب‌ها از ارسال سلاح‌های نظامی روسیه به سوریه شگفت‌زده شده‌اند و این در حالی است که می‌گویند نظام سوریه بیش از هر زمان دیگری ضعیف شده است. اما معمولا در چه زمانی حمایت از دوستان هم‌پیمان صورت می‌گیرد؟

این کشورهای بزرگ انجمن‌های خیریه نیستند و روابط‌های بین‌المللی‌شان و سیاست‌هایشان در هر منطقه‌ای در جهان و بالاخص منطقه خاورمیانه براساس نظامی از ارزش‌های اخلاقی صورت نمی‌گیرد. بلکه منافع در این میان حکمفرما هستند و هر کس که جز این را بگوید ساده‌لوحانه و کوته‌نظرانه برخورد کرده است و روسیه نیز از میان این کشورهای بزرگ مستثنی نیست.

بله روسیه از منافع خود دفاع می‌کند و خواهان حفظ پایگاه نظامی خود در طرطوس است و خواهان حفظ نظامی است که به روسیه اجازه ایجاد این پایگاه را داده است. چراکه این پایگاه آخرین جای پای روسیه در منطقه عربی و حاشیه دریای مدیترانه است اما اگر به جوانب اخلاقی برگردیم کم‌ترین اهمیت را در روابط میان کشورها در غرب و شرق دارند و ما مجددا یادآور می‌شویم از دلایل دشمنی غرب، عرب‌ها، ترکیه با نظام سوریه این است که نظام سوریه با کشیدن لوله گاز قطر از خاک سوریه به ترکیه و از آنجا به اروپا مخالفت کرد که این امر به رقابت بر سر گاز روسیه انجامید که اهرم فشار استراتژیک در دست رهبران روسی علیه اروپا قرار گرفت و طبیعی و حتی منطقی است که رهبران روس قدر این کار نظام سوریه را بدانند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از سقوط آن انجام دهند و مانع از دست دادن نظام سوریه همچون چیزی که در لیبی، عراق و یمن رخ داده، شوند.

این مساله به تحلیل و گزینش کلمات نیاز دارد و آگاهی از اظهارات مسوولان و مقامات روسی از زمان آغاز بحران کافی است تا به آسانی میزان پایبندی روسیه به دفاع از نظام سوریه و تاکید در تمامی مناسبت‌ها بر قانونی بودن این نظام و نبود هیچ‌گونه جایگزینی برای آن مشخص شود.

آمریکا و هم‌پیمانان عرب آن پنج سال برای براندازی نظام سوریه زمان داشتند و میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح‌های جدید و هزاران نیرو فرستادند و صدها فتوا صادر کردند و از رسانه‌ها برای بسیج و تحریک علیه نظام سوریه استفاده کردند اما نتیجه چه شد؟ تقسیم سوریه و منطقه و آشوب‌های خونین و فتنه طائفه‌ای و شبه‌نظامیان درگیر و جنگ که جان 300 هزار سوری را گرفت و باعث آواره شدن پنج میلیون تن دیگر شد و بقیه داستان هم مشخص است پس آیا روس‌ها در این خصوص مورد سرزنش واقع می‌شوند یا آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان عرب آن؟

آنها شورای "ملی" ایجاد کردند و سپس این شورای "ملی" را به ائتلاف "ملی" تبدیل کردند و گروه دوستان سوریه را از میان 60 کشور ایجاد کردند و عضویت سوریه در اتحادیه عرب را به حالت تعلیق درآوردند و نماینده سوریه را بیرون راندند و کرسی سوریه در نشست سران عرب را به معاذ الخطیب، رئیس سابق ائتلاف مخالفان سوریه دادند و پرچم ملی سوریه را برداشتند و به جای آن پرچم مخالفان را گذاشتند اما نتیجه چه شد. این آقای معاذ الخطیب یا برهان غلیون و هادی بحره کجا هستند؟ چه کسی اسم رئیس کنونی ائتلاف را به یاد می‌آورد. خود این ائتلاف کجا رفته است و چه کسی در این شکست مورد سرزنش واقع می‌شود.

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا اخیرا در نشست با برخی نظامیان گفت: استراتژی روسیه در سوریه که مبتنی بر حمایت از نظام بشار اسد است اشتباه بزرگی است. ما به روسیه همچنان خواهیم گفت که نخواهد توانست به این استراتژی خود که محکوم به شکست است، ادامه دهد.

قطعا روسیه و رهبرانش آگاهی کامل از تجربه‌های پیشین کشورشان در افغانستان دارند که با شکست و عقب نشینی از طریق حمایت ائتلاف آمریکایی و عربی از نیروهای افغان صورت گرفت و ما معتقدیم که این دو طرف آماده تکرار همان تجربه نیستند اما سوریه با افغانستان فرق می‌کند و روسیه تحت رهبری پوتین در حال حاضر آن روسیه گورباچف دیروز نیست و این سخن بر آمریکا نیز صدق می‌کند چه بسا برخی با باراک اوباما و این فتوایش توافق نظر داشته باشند اما امیدواریم که باراک اوباما برای ما در مورد موفقیت‌هایی صحبت کند که استراتژی کشورش و هم‌پیمانانش در منطقه عربی محقق کرد که آخرین حلقه اقداماتشان در سوریه است. اگر در گذشته رئیس جمهوری آمریکا می‌گفت که اسد غیرقانونی است و باید برود و هم‌پیمانان عرب او نیز این سخن را تکرار می‌کردند که اسد بخشی از بحران است و نباید بخشی از راه حل باشد اما سپس اوباما نظر خود را تغییر داد و تاکید کرد که اولویت باید به مقابله با داعش داده شود و باید نهادهای نظام سوریه به همین وضعیت خود باقی بمانند تا از تکرار تجربه لیبی در سوریه اجتناب شود. اما سوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که آمریکا و هم‌پیمانانش دقیقا چه می‌خواهند. ما می‌فهمیم که آنها نه بشار اسد و نظامش را می‌خواهند و نه داعش و نه جبهه النصره و نه احرار الشام پس آنها چه می‌خواهند؟ طرح‌های آنها برای حکومت بر سوریه پس از بشار اسد چیست؟ پس از آنکه آنها بیش از چهار بار رهبری ائتلاف مخالفان را تجربه کرده‌اند و تا کی این بحران ادامه خواهد داشت و ما تا چند سال دیگر باید منتظر بمانیم. پس از چند سال از دستپاچگی‌ها و اشتباهات در استراتژی آمریکا و ابزارهای عربی‌اش، بیشتر مردم سوریه از این کشور رفته‌اند و سایرین نیز اگر فرصتی به آنها دست دهد و پولی را برای سیر کردن آز و حرص قاچاقچیانی داشته باشند که تور خود را برای شکار آنها در سواحل ترکیه و لیبی پهن کرده‌اند آماده رفتن می‌شوند. آمریکا و هم‌پیمانانش مسئول تمامی بحران‌هایی هستند که منطقه از زمان حمله آمریکا به عراق و اشغال آن و براندازی نظام این کشور و انحلال ارتشش شاهد آن است. آنها بذر طائفه‌گرایی را در زشت‌ترین صورتش در خاک عراق پاشیدند و از آنجا این طائفه‌گرایی به سوریه، لبنان و یمن نیز کشیده شد و در آینده‌ای نزدیک نیز به بار می‌نشیند.

روسیه و ایران پشت نظام سوریه را خالی نخواهند کرد و آنها آماده جنگ برای باقی ماندن این نظام در سوریه هستند. اما آیا آمریکا و هم‌پیمانان عربش همین اراده را دارند. ما پاسخ به این سوال‌ها را به هفته‌های آتی واگذار می‌کنیم و تنها چیزی که می‌توانیم بگوییم این است که ما در مقابل یک گلوله بزرگ برفی هستیم که شروع به لیز خوردن و بزرگ شدن کرده است و چه بسا به یک جنگ جهانی سومی تبدیل شود و این امر در حالی صورت می‌گیرد که همگان به صورت خردمندانه و عقلانی رفتار نکنند و به راه حل سیاسی دست نیابند که پیش از آنکه جلوی ریختن خون سوری‌ها را بگیرد مانع از ریختن خون آنها نیز شود.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار