عندليبي: من بودم كه موسيقي اقوام‌ را روي صحنه بردم

کد خبر: ۷۹۰۲۰
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵
موسيقي نواحي ايران به عنوان مادر موسيقي رسمي و آنچه رديف موسيقي دستگاهي منبعث از نغمه‌هاي آن است هر روز فقير و فقير‌تر مي‌شود. اين موسيقي از آن جهت كه تا امروز به صورت سينه به سينه و شفاهي به حيات خود ادامه مي‌داده حالا با مرگ چهره‌هاي شناخته شده خود دارد كمرنگ و كمرنگ‌تر مي‌شود.

در اين ميان محمدجليل عندليبي از جمله كساني است كه مديران و متوليان موسيقي كشور را مسبب اشاعه بي‌رويه موسيقي اركسترال و سمفونيك مي‌داند. او معتقد است كه مديران با تصميمات نادرست خود زمينه‌ساز تعطيلي اركستر ٣٠ ساله او شده‌اند و همين سياست‌ها، موسيقي نواحي و مقامي را نيز به انزوا كشانده است.

اين آهنگساز و نوازنده سنتور اعتقاد دارد موسيقي‌هاي سمفونيك با كيفيت و اجرايي بهتر در كشورهاي صاحب سبك موسيقي كلاسيك مانند ايتاليا و اتريش روي صحنه مي‌روند و صرف هزينه‌هاي گزاف براي اركسترهاي سمفونيك در ايران بيهوده است. گفت‌وگوي «اعتماد» با محمدجليل عندليبي را در ادامه مي‌خوانيد.

موضع شما در‌خصوص موسيقي اركسترال و سمفونيك چيست و آيا اين نوع از موسيقي را در تقابل با موسيقي ايراني مي‌بينيد؟

پيش از پاسخ به اين سوال بايد به اين نكته اشاره كنم كه چرا مسوولان براي اركستر من كه تنها از هشت نفر تشكيل شده بود بودجه‌اي نداشتند ولي حالا چنين بودجه‌هايي را به اركسترهاي غربي مي‌دهند؟ اركستر من چشم و چراغ وزارت ارشاد بود و اين همه سابقه درخشان داشت اما كسي سوال نكرد كه چرا تعطيل شد. مديران بايد پاسخگوي اين مساله باشند.

پيكان انتقاد شما در اين زمينه به سوي مديران فرهنگي است؟

آنها پشت سر هم اركستر سمفونيك اجرا مي‌كنند. به طور مثال سمفوني شماره ٩ بتهوون را چندين و چند بار روي صحنه برده‌اند در صورتي كه هيچ كس از وضعيت موسيقي نواحي و مقامي چيزي نمي‌پرسد. اركستر من نماد هويت ملي ايران بود. چرا هيچ كس نمي‌پرسد محمدجليل عندليبي چه شد؟ من حالا هم رهبر حي و حاضر اركستر سنتي با استناد به حكم هستم. چطور شد كه چند نوازنده براي اركستر به من ندادند. در حالي كه به آقاي مرادخاني نامه نوشتم و پيگير اين ماجرا شدم.

نقطه نظرات‌تان را در اينجا اعلام كنيد...

درست نيست كه من پاسخي در اين خصوص بدهم چون كسي بايد از آقاي مرادخاني درباره اركستر من سوال كند؛ اركستري كه ٣٠ سال كنسرت اجرا كرد. اصلا به چه مجوزي آقاي دكتر احمدي، رييس قبلي دفتر موسيقي اركستر من را لغو كرد؟ آن زمان مي‌گفتند دفاع از هويت ملي متعلق به رهبر معظم انقلاب است پس چرا به اين فرمان گوش نمي‌دهند؟

پيش از اين از مسوولان ارشاد و خاصه آقاي ارجمند سوالاتي در اين زمينه مطرح شده بود اما ايشان هم پاسخي به سوال مطرح شده ندادند...

چه بگويم! آخر هم مشخص نشد ايشان استعفا دادند يا بركنار شدند. موسيقيدانان نواحي و مقامي اركستري نداشته‌اند اما من حضور مستمر داشتم. من طرح «موسيقي اقوام» را كه دو سال گذشته با آن زيبايي روي صحنه بردم اما در نهايت چه اتفاقي افتاد. آقاي علي رهبري پشت همه اين مسائل است. من در تهران بودم اما چرا بايد آقاي اسماعيل تهراني را از امريكا دعوت كنند؟ او در اركستر مقامي تجربه‌اي ندارد در صورتي كه من اركستر ٨٠ نفره موسيقي ايران و اقوام را روي سن بردم. من كسي بودم كه موسيقي خانقاهي را نيز وارد موسيقي رسمي كشور كردم.

يعني شما معتقديد رسانه‌ها بايد قضيه را پيگيري مي‌كردند؟ اصرار شما به چه خاطر است؟

بحث هويت ملي ايران مطرح است. كشوري كه ادعاي تمدن چند هزار ساله دارد، موسيقي خود را به كناري گذاشته و سمفوني‌هاي موسيقيدانان خارجي مانند بتهوون را روي صحنه مي‌برد كه در اتريش و ايتاليا بسيار بهتر اجرا مي‌شود. جالب اينكه مديران ما مدام هم براي آن هزينه مي‌كنند. البته اگر من به اين سوال جواب بدهم، موضوع خراب مي‌شود. اين سوال را بايد از هوشنگ كامكار و امثال او بپرسيد.

برخي منتقدان معتقدند كشوري چون ايران كه سابقه موسيقايي غني دارد براي معرفي خود به جهانيان بايد از چيزي غير از موسيقي سمفونيك استفاده كند. شما در اين باره چه نقطه نظري داريد؟

موسيقي نواحي و مقامي اين مملكت دچار وضعيت بدي شده است. هر پژوهشگري نيز كه مانند من خواست در اين حوزه كاري بكند به طريقي نابود شد.

عده‌اي خانه‌نشين و برخي هم بدبين شدند. آقاي تهراني اركستر سازهاي ملي اجرا كرده كه آن اركستر هم كنتراتي است. آنها فقط مي‌خواهند بگويند رزومه ما پر شده است. اركستر من كه موجود بود پس چرا از جليل عندليبي استفاده نكردند؟ من كارمند اصلي وزارتخانه هم محسوب مي‌شوم. اگر آن زمان بودجه نداشتند پس چرا حالا از خارج مي‌آورند؟ آقاي اسماعيل تهراني مشخص نيست كجا بوده است؟ او كار جدي در اين زمينه نكرده است. يك‌سري كارهاي بي‌ارزش متعلق به ٣٠ سال پيش خود را از ميان پارتيتورها پيدا مي‌كنند و روي صحنه مي‌برند. شما نمي‌دانيد چه خبر است اما من مي‌دانم كه هزاران بار اين كارها را به اسم موسيقي اقوام اجرا كرده‌اند.

بهتر است به داوود گنجه‌اي هم اشاره كنم كه خودش جلو نمي‌آيد. او يكي از مسببين اين وضعيت است و نمي‌تواند در اين خصوص حرف بزند. هوشنگ كامكار اركسترسمفونيك كار كرده و مي‌تواند به خوبي در اين خصوص اظهارنظر كند چون كار او موسيقي كلاسيك است. البته پورتراب باني تمام اين اتفاقات است. آنها اصلا با موسيقي ما بد بودند. به موسيقي ايراني، موسيقي مطربي و غيرعلمي و موسيقي گدايي مي‌گفتند. اين نگرش را هنوز هم دارند. همه اتفاقات از پورتراب سرچشمه مي‌گيرد. از پير موسيقي ايران؛ پيري كه هيچ كاري نكرده است و دست از سر موسيقي هم برنمي‌دارد.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار