پیامدهای تصویب طرحهای خلق الساعه

مگر اینگونه نیست که در مراحل تهیه و ارائه یک طرح باید جمیع جهات سنجیده شود.آیا تاکنون کسی از خود  پرسیده است که چرا بازنشسته ها دوباره به کار مشغول می شوند؟ در شرایطی که بطور یقین درصد بالایی از این بازنشستگان مشغول بکار شده بدلیل مشکلات معیشتی و کاهش حقوق دریافتی آنها حتی تا یک سوم دریافتی زمان اشتغال انها کاهش یافته است، به کار دوباره تن می دهند.در کنار این دست از بازنشستگان که دغدغه مالی و یا ملی دارند ، گروهی از این جامعه مورد هدف واقع شده هستند که در سطوح بالای مدیریتی جای گرفته اند که مورد توجه پیشنهاد دهندگان طرح جدید نبوده و دود این طرح سیاسی تنها به چشم کارمندان سطوح پایین خواهد رفت.

آیا با کنار گذاشتن آنها می خواهیم یکبار دیگر تجریه تلخ دولتهای نهم و دهم را تکرار کنیم.مگر در دولت قبل چوب کناره گیری و کنار گذاشته شدن نیروهای باتجربه را به بدترین شکل ممکن نخوردیم. این سابقه تلخ و کنار گذاشتن تجربه و صرفا رجوع به نیروهای جوان بی تجربه  که اگر مورد توجه نمایندگان مطرح کننده این طرح باشد، جز تکرار فسادهای به جا مانده از دولت قبل نتیجه ای نخواهد داشت.در واقع فسادهای به ارث رسیده نتیجه بی تدبیری و حرکتهای نسنجیده گذشته بوده است.این تجربه ها بدلیل سالها کار در مجموعه های  مختلف و اشنایی با زیر و زبر موضوعات و مسائل  در مسیر تسهیل اداره امور است ولی به نظر می رسد نمایندگان بدون توجه به این موارد مسائلی چون اشتغال زایی را دلیل چنین اقدام و طرح دو فوریتی می دانند.

از طرفی در هیچ یک از مکاتب اقتصادی استخدام دستگاهها و ارگانهای دولتی مصداق اشتغال محسوب نشده بلکه همواره تلاش و زمینه کارآفرینی و افزایش توانبخش خصوصی در راستای ایجاد صنایع تولیدی به عنوان راهکار رشد و توسعه اقتصادی و بهبود عملکرد دولتها یاد شده است. در همین راستاست که همواره از دولت بزرگ به عنوان عامل اصلی هدر رفت منابع و عدم رشد و توسعه اقتصادی یاد شده تا انجا که این اصل در قالب دغدغه فکری نویسندگان حوره اقتصاد در تدوین و نگارش کتاب کوچک زیباست و بسیاری از مقالات و کارهای پژوهشی و علمی دیگر متبلور شده است که تاکید موکدی بر کاهش حجم کمی دولتها برای ارتقا کارامدی و افزایش توان کیفی آنها شده است.

با استناد به تجربه و مسیر تحول کشورهای توسعه یافته می توان حضور و همکاری مداوم نیروهای جوان و مسن را در ابعاد مختلف جامعه آنها به وضوح رویت نمود و در واقع آنها هیچگاه با کوبیدن بر طبل کسوت،جوانی و تحرک را نفی نکرده و نه با اولویت و رجحان بر شور جوانان؛تجربه پیشکسوتان را نادیده گرفته اند به عنوان مثال فلسفه وجودی نظام دو پارلمانی که در برگیرنده مجلس نمایندگان  که شامل افراد جوان با مجلس سنا باتجربه ها همین همگرایی و هم پوشانی در مسیر تعالی و توسعه کشور بوده است که نتیجه این رابطه دو طرفه دستیابی به یک وحدت رویه توام با تجربه و تحرک است.

قابل توجه مسئولینی که خواستار خروج نیروهای با تجربه سیستم های فعال کشور هستند که اجرای این قانون نیازمند تصمیمات و راهکارهای سنجیده تر و متناسب با اوضاع و به فراخور احوالات جامعه  است نه اینکه با یک جریان به نظر سیاسی و تحت فشار گذاشتن گروهی خاص برای کلیه دستگاهها و جایگاهها حکم صادر کرد.البته در کنار استثنائات  لحاظ شده در ان طرح.

آثار مخرب تصویب این قانون با توجه به فسادهای اقتصادی که در دولت نهم و دهم بروز کرده خودگواهی بر خلاو جای خالی  نیروهای باتجربه در دولتهای مذکور است.بیاییم و تصمیم بگیریم از گذشته درس گرفته و از تکرار اشتباهات به نحو بایسته و شایسته جلوگیری نماییم. جا دارد که اعضا محترم شورای نگهبان نقش سازنده خود را در تصویب و تایید قوانین اعمال کرده و از تصویب قوانینی از این دست گروه کارامدی را به جمعی منفعل تبدیل ننمایند زیرا نه  تنها این اقدام گره ای از مشکلات باز نمی کند بلکه خود ظرفیتی جدیدی از مشکلات و تهدیدات اضافه می کند.