پیشنهاد مهمی که در ابتدای جنگ رد شد
یک عکاس گفت: در آغاز جنگ تحمیلی، پیشنهاد کردم که موزه عکسهای جنگ راهاندازی شود؛ اما این پیشنهاد رد شد و حالا بسیاری از نگاتیوهای مربوط به آن دوره بهدلیل غیراستاندارد بودن شرایط نگهداریشان از بین رفتهاند.
مهرزاد ارشدی اظهار کرد: سال 1362 پیشنهادی مبنی بر راهاندازی موزه عکس جنگ را مطرح کرد؛ اما در آن دوران کسی به این پیشنهاد اهمیت نداد و گفتند نیاز نیست. در آن سالها من در آبادان درگیر جنگ بودم و میدیدم که نگاتیو عکاسان بهخاطر شرایطی که در آن قرار دارند از بین میرود. میدانستم باید مکانی باشد تا این اسناد ملی با مالکیت خود عکاسان نگهداری شود تا هر زمان لازم شد از آنها استفاده کنند و هر وقت صاحبان این آثار از دنیا رفتند، این عکسها بهعنوان اسناد ملی در موزه بمانند.
او به از بین رفتن بخشی از نگاتیوهای دوران جنگ اشاره کرد و گفت: من 40 روز پس از آغاز جنگ، در منطقه حضور داشتم و عکس میگرفتم. در آن روزها که دوربینم را دوباره به دست گرفتم، شاهد بودم اتفاقاتی در حال وقوع است که باید در تاریخ بماند، چون ما در قبال آیندگان وظایفی داریم. به عکاسان میگفتم که در ظاهر کردن و نگهداری از عکسهایشان دقت کنند. متأسفانه بهدلیل شرایط غیراستاندارد نگاتیوها، بسیاری از آنها از بین رفتند. سال 60 در آبادان یک لابراتور تخصصی راهاندازی شد که بسیاری از عکسها را در آنجا ظاهر میکردیم تا لااقل بخشی از کارها ماندگار شود.
این عکاس ادامه داد: بعد از محاصره آبادان و بازگشتن به تهران، با مجید مسچی (مسؤول بخش عکاسی صداوسیما) درباره راهاندازی موزه عکس جنگ صحبت کردم. او از این پیشنهاد استقبال کرد، اما در فضای عمومی کشور اهمیتی به این موضوع داده نشد. آن زمان، با وضعیتی که عکاسان جنگ داشتند و همچنین شهادت برخی از آنها، آثار ارزشمندشان در حال پراکنده شدن بود و باید خیلی زود این موزه راهاندازی میشد تا هر عکاس، نگاتیوها و آثارش را در موزه بهعنوان یک بانک امانتی، قرار میداد. در آن دوره شاهد بودم که بسیاری از نگاتیوها مفقود شدند. وجود یک موزه میتوانست از نظر ایمنی و امنیت و همچنین مشخص بودن مالکیت عکسها، به نگهداری آثار ارزشمند آن دوران کمک کند.
ارشدی همچنین بیان کرد: سال 1365 نیز پیشنهادی برای ایجاد یک «قرارگاه تاکتیکی عکس» را مطرح کردم. در آن زمان، خیلی از عکاسان در خط مقدم فعالیت میکردند و نگاتیوهای همراهشان بهخاطر شرایط بدی که در آن بودند، از بین میرفت. به بخش پشتیبانی جنگ گفتم که طرح «قرارگاه تاکتیکی عکس» میتواند جایی باشد که پیکهای موتوری نگاتیوهای عکاسان حاضر در خط مقدم را به لابراتوار آنجا برسانند تا پیش از آنکه از بین بروند، ظاهر و کیفیتشان سنجیده شود. متأسفانه بهدلیل نبودن نگاهی نسبت به آینده جنگ و بیتجربه بودن برخی افراد، این طرح نیز به مرحله عمل نرسید.
این عکاس به پتانسیل بالای عکاسان جنگ برای انتشار آثارشان اشاره و بیان کرد: در سالهای بعد از جنگ، در نشستی که با مسؤولان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس داشتیم، عکاسان جنگ گفتند که تا کنون فقط شش کتاب از عکسهای دفاع مقدس، آن هم در زمان جنگ چاپ شده است. اگر از عکاسان حمایت شود، این پتانسیل را داریم که 30 کتاب چاپ کنیم که یک گنجینه عظیم از اسناد ارزشمند هشت سال جنگ خواهد بود؛ ولی باور انجام این کار همچنان وجود نداشت.
او دربارهی فعالیت انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس برای جمعآوری عکسهای آن دوران نیز گفت: انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس از چند سال پیش، کار روی جمعآوری و نگهداری نگاتیوهای دوران جنگ را آغاز کرده و برخی از آنها را بازسازی کرده است، اما این کار باید قویتر ادامه پیدا کند. دوستانمان در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در این چند سال با توان محدودشان توانستهاند به موفقیتهای بزرگی دست یابند. با این حال، ما به حمایت بزرگتری نیاز داریم و برای داشتن یک موزه عکس جنگ باید فراتر از این فکر کنیم.
ارشدی همچنین به وضعیت غیراستاندارد نگهداری از بخشی از نگاتیوهای دوران جنگ اشاره و اظهار کرد: بخشی از نگاتیوهای دوران جنگ بهخاطر بیماریهای نگاتیوی در حال از بین رفتن هستند و بخشی دیگر هم تا کنون از بین رفتهاند. شرایط نگهداری آنها خاص است و در محیطهای دیگر و در شرایط غیراستاندارد به مرور زمان از بین میروند. خود من شاهد چند مورد بودم که عکاس، نگاتیوها را از انبار خانهاش بیرون آورد، در حالی که به هم چسبیده بودند.
او ادامه داد: داشتن یک مرکز قوی مانند موزه باید در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس تعریف و اطلاعرسانی وسیعی نیز انجام شود، چون بسیاری از عکسهای دوران جنگ و نگاتیوهای آن دوره علاوه بر عکاسان، در دست مردم و کسان دیگری که عکاس نبودند نیز هست و باید قبل از از بین رفتن آنها، آگاهی لازم به مردم داده شود.
وی تأکید کرد: راهاندازی موزه عکس جنگ قطعا یک کار بزرگ فرهنگی و تاریخی است و به خیلی از نهادها مربوط میشود. سپاه، وزارت ارشاد، حوزه هنری، بنیاد حفظ آثار، شهرداری بهخاطر اعتبارات خوبی که در دست دارد و حتی ارتش و بخش پژوهشها و کمیسیون فرهنگی مجلس میتوانند در یک کار مشترک دست به دست هم بدهند و چنین موزهای را پایهگذاری کنند.
این عکاس در پایان اضافه کرد: حتی برای مردم عادی که از آن دوران عکاسی کردهاند، مالکیت نگاتیوها مهم است. در این سالها بهخاطر درست عمل نکردن، این اعتماد سلب شده است و به فضای مناسب و اطلاعرسانی نیاز داریم تا عکاسان با خیال راحت بیایند و نگاتیوهایشان را در اختیار جایی بهعنوان بانک عکس بگذارند و مطمئن باشند که مالکیت نگاتیوهای آنها حفظ میشود. اگر این اتفاق بیفتد شاهد ثبت یک پیروزی بزرگ خواهیم بود.
مهرزاد ارشدی اظهار کرد: سال 1362 پیشنهادی مبنی بر راهاندازی موزه عکس جنگ را مطرح کرد؛ اما در آن دوران کسی به این پیشنهاد اهمیت نداد و گفتند نیاز نیست. در آن سالها من در آبادان درگیر جنگ بودم و میدیدم که نگاتیو عکاسان بهخاطر شرایطی که در آن قرار دارند از بین میرود. میدانستم باید مکانی باشد تا این اسناد ملی با مالکیت خود عکاسان نگهداری شود تا هر زمان لازم شد از آنها استفاده کنند و هر وقت صاحبان این آثار از دنیا رفتند، این عکسها بهعنوان اسناد ملی در موزه بمانند.
او به از بین رفتن بخشی از نگاتیوهای دوران جنگ اشاره کرد و گفت: من 40 روز پس از آغاز جنگ، در منطقه حضور داشتم و عکس میگرفتم. در آن روزها که دوربینم را دوباره به دست گرفتم، شاهد بودم اتفاقاتی در حال وقوع است که باید در تاریخ بماند، چون ما در قبال آیندگان وظایفی داریم. به عکاسان میگفتم که در ظاهر کردن و نگهداری از عکسهایشان دقت کنند. متأسفانه بهدلیل شرایط غیراستاندارد نگاتیوها، بسیاری از آنها از بین رفتند. سال 60 در آبادان یک لابراتور تخصصی راهاندازی شد که بسیاری از عکسها را در آنجا ظاهر میکردیم تا لااقل بخشی از کارها ماندگار شود.
این عکاس ادامه داد: بعد از محاصره آبادان و بازگشتن به تهران، با مجید مسچی (مسؤول بخش عکاسی صداوسیما) درباره راهاندازی موزه عکس جنگ صحبت کردم. او از این پیشنهاد استقبال کرد، اما در فضای عمومی کشور اهمیتی به این موضوع داده نشد. آن زمان، با وضعیتی که عکاسان جنگ داشتند و همچنین شهادت برخی از آنها، آثار ارزشمندشان در حال پراکنده شدن بود و باید خیلی زود این موزه راهاندازی میشد تا هر عکاس، نگاتیوها و آثارش را در موزه بهعنوان یک بانک امانتی، قرار میداد. در آن دوره شاهد بودم که بسیاری از نگاتیوها مفقود شدند. وجود یک موزه میتوانست از نظر ایمنی و امنیت و همچنین مشخص بودن مالکیت عکسها، به نگهداری آثار ارزشمند آن دوران کمک کند.
ارشدی همچنین بیان کرد: سال 1365 نیز پیشنهادی برای ایجاد یک «قرارگاه تاکتیکی عکس» را مطرح کردم. در آن زمان، خیلی از عکاسان در خط مقدم فعالیت میکردند و نگاتیوهای همراهشان بهخاطر شرایط بدی که در آن بودند، از بین میرفت. به بخش پشتیبانی جنگ گفتم که طرح «قرارگاه تاکتیکی عکس» میتواند جایی باشد که پیکهای موتوری نگاتیوهای عکاسان حاضر در خط مقدم را به لابراتوار آنجا برسانند تا پیش از آنکه از بین بروند، ظاهر و کیفیتشان سنجیده شود. متأسفانه بهدلیل نبودن نگاهی نسبت به آینده جنگ و بیتجربه بودن برخی افراد، این طرح نیز به مرحله عمل نرسید.
این عکاس به پتانسیل بالای عکاسان جنگ برای انتشار آثارشان اشاره و بیان کرد: در سالهای بعد از جنگ، در نشستی که با مسؤولان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس داشتیم، عکاسان جنگ گفتند که تا کنون فقط شش کتاب از عکسهای دفاع مقدس، آن هم در زمان جنگ چاپ شده است. اگر از عکاسان حمایت شود، این پتانسیل را داریم که 30 کتاب چاپ کنیم که یک گنجینه عظیم از اسناد ارزشمند هشت سال جنگ خواهد بود؛ ولی باور انجام این کار همچنان وجود نداشت.
او دربارهی فعالیت انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس برای جمعآوری عکسهای آن دوران نیز گفت: انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس از چند سال پیش، کار روی جمعآوری و نگهداری نگاتیوهای دوران جنگ را آغاز کرده و برخی از آنها را بازسازی کرده است، اما این کار باید قویتر ادامه پیدا کند. دوستانمان در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در این چند سال با توان محدودشان توانستهاند به موفقیتهای بزرگی دست یابند. با این حال، ما به حمایت بزرگتری نیاز داریم و برای داشتن یک موزه عکس جنگ باید فراتر از این فکر کنیم.
ارشدی همچنین به وضعیت غیراستاندارد نگهداری از بخشی از نگاتیوهای دوران جنگ اشاره و اظهار کرد: بخشی از نگاتیوهای دوران جنگ بهخاطر بیماریهای نگاتیوی در حال از بین رفتن هستند و بخشی دیگر هم تا کنون از بین رفتهاند. شرایط نگهداری آنها خاص است و در محیطهای دیگر و در شرایط غیراستاندارد به مرور زمان از بین میروند. خود من شاهد چند مورد بودم که عکاس، نگاتیوها را از انبار خانهاش بیرون آورد، در حالی که به هم چسبیده بودند.
او ادامه داد: داشتن یک مرکز قوی مانند موزه باید در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس تعریف و اطلاعرسانی وسیعی نیز انجام شود، چون بسیاری از عکسهای دوران جنگ و نگاتیوهای آن دوره علاوه بر عکاسان، در دست مردم و کسان دیگری که عکاس نبودند نیز هست و باید قبل از از بین رفتن آنها، آگاهی لازم به مردم داده شود.
وی تأکید کرد: راهاندازی موزه عکس جنگ قطعا یک کار بزرگ فرهنگی و تاریخی است و به خیلی از نهادها مربوط میشود. سپاه، وزارت ارشاد، حوزه هنری، بنیاد حفظ آثار، شهرداری بهخاطر اعتبارات خوبی که در دست دارد و حتی ارتش و بخش پژوهشها و کمیسیون فرهنگی مجلس میتوانند در یک کار مشترک دست به دست هم بدهند و چنین موزهای را پایهگذاری کنند.
این عکاس در پایان اضافه کرد: حتی برای مردم عادی که از آن دوران عکاسی کردهاند، مالکیت نگاتیوها مهم است. در این سالها بهخاطر درست عمل نکردن، این اعتماد سلب شده است و به فضای مناسب و اطلاعرسانی نیاز داریم تا عکاسان با خیال راحت بیایند و نگاتیوهایشان را در اختیار جایی بهعنوان بانک عکس بگذارند و مطمئن باشند که مالکیت نگاتیوهای آنها حفظ میشود. اگر این اتفاق بیفتد شاهد ثبت یک پیروزی بزرگ خواهیم بود.
منبع: ایسنا
گزارش خطا
آخرین اخبار