لوب‌لاگ: ایران جدیدی درحال ظهور است

کد خبر: ۷۵۷۷۶
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۸
گراهام فولر می‌نویسد: عربستان با سیاست‌های نابخردانه و مخربی که در یمن اجرا کرده و ائتلاف ساختگی سنی را به وجود آورده، در حال حاضر دلیل خوبی برای ایجاد آرام روابط حسنه با تهران دارد. ریاض نمی‌تواند نفوذ تهران در منطقه را به ویژه پس از توافق هسته‌ای شکست دهد.

پیش بینی روندهای بلندمدت در خاورمیانه براساس تحولات کوتاه مدت کار مخاطره آمیزی است. اما من نمی توانم در برابر خوشبینی های محتاطانه ای که در چند هفته اخیر رخ داده است، مقاومت کنم.

سوریه: رابطه عشق و نفرت واشینگتن با مسکو به عامل جغرافیا بستگی دارد: در اروپا مسئله ایدئولوژیک و زهرآگین است. در خاورمیانه به نظر می رسد مسئله عملگرایانه و احتمالاً سازنده است. اخیراً جان کری (که نشان داده در مقایسه با سلف خودش هیلاری کلینتون به مراتب بهتر عمل کرده است) در حال پیدا کردن زمینه های مشترک با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه زیرک روسیه است. سوریه مسئله محوری است اما تاثیرات آن فراتر از منطقه است.

رئیس جمهور اوباما به آرامی در حال به رسمیت شناختن دیگر مسائل مهمتر از خروج بشار اسد از قدرت است. حذف داعش و عدم پیروزی افراط گرایان اسلام گرا بر روی زمین در سوریه پس از اسد، مهمتر هستند.  بنابراین در صورت امکان نیاز به حفظ وحدت سوریه و جلوگیری از جنگ بیهوده فرقه ای (به ویژه با محوریت عربستان) در سراسر منطقه است.

در حال حاضر ممکن است نشانه هایی از یک معامله بزرگ میان ایالات متحده، روسیه، ایران، ترکیه و عربستان سعودی دیده می شود که شامل نوعی از دولت ائتلافی جدید در سوریه است که نماینده اکثریت جمعیت - نیروهای سنی -  و دارای مزایای ویژه ای برای اقلیت حاکم علوی است. بسیاری از علوی ها می ترسند که با از دست دادن قدرت به سمت نابودی پیش بروند –اما آنها تا ابد نمی توانند این موقعیت را حفظ کنند و خودشان هم می دانند- بنابراین بهتر است در مقطع کنونی به یک توافق برسند تا این که در آینده فراری شوند. البته در هر وضعیتی اسد باید برود، و احتمالاً علوی ها در صورتی که رفاه کلی گروهشان حفظ شود، اسد را به زیر اتوبوس خواهند انداخت.

ایران: آیا خیلی زود است که انعطاف پذیری ایران پس از توافق تاریخی با گروه 1+5 را بتوانیم تشخیص دهیم؟ برای اطمینان یافتن از این موضوع باید گفت که توافق هنوز در تهران و واشینگتن مورد تایید قرار نگرفته است. اما از یک لحاظ این مسئله بی معنی است، چون جهان در حال حاضر این توافق را به عنوان یک واقعیت شناخته است و کشورها براساس آن در حال انجام اقداماتشان هستند.

ممکن است تهران در حال حاضر احساس کند که دیگر در گوشه قرار نگرفته است و اعتماد به نفس بیشتری برای اقداماتش پیدا کند یا آن گونه که بدبینان می گویند ایران با پول هایی که به دست می آورد به دنبال منافعش در منطقه می رود.

من معتقدم که ایران منافع گسترده ای در منطقه دارد و آن گونه که متعصبین سنی برچسب می زنند، این منافع براساس فرقه گرایی نیست. تفاوت های ژئوپولیتیک وجود دارند، اما نیازی به جنگ فرقه ای نیست، چون این مسئله تنها یک بازی باخت-باخت برای همه است.

عربستان با سیاست های نابخردانه و مخربی که در یمن اجرا کرده و ائتلاف ساختگی سنی را به وجود آورده، در حال حاضر دلیل خوبی برای ایجاد آرام روابط حسنه با تهران دارد. ریاض نمی تواند نفوذ تهران در منطقه را به ویژه پس از توافق هسته ای، شکست دهد. جای تعجب ندارد که ریاض حتی قبل از انقلاب اسلامی هم علاقه ای به تهران نداشت و در طول این سال ها با اکراه روابطش با این کشور را مدیریت می کرد.

بقیه کشورهای خلیج فارس، رویکرد عملگرایانه تر از ریاض در مواجهه با تهران دارند (به جز اقلیت سنی حاکم بر بحرین شیعه) عمان بسیار از ریاض دور است و روابط صمیمانه ای با ایران دارد.

مسئله ای که وجود دارد این است که ایران جدیدی در حال ظهور است و این یک واقعیتی است که دیگر کشورهای منطقه نمی توانند آن را انکار کنند. اگر هر کدام از این روندها نشانه های ابتدایی چهره جدید ژئوپولیتیک خاورمیانه باشند، دلایلی وجود دارد تا به آینده این منطقه در سال های آینده خوشبین باشیم.
پربیننده ترین ها