روایت 8سال دلرباییایران از بانویلیتوانیایی
یک گپ دوستانه، آغازگر رابطهی رسمی گردشگری ایران و لیتوانی بود. گفتوگویی صمیمانه بین راهنمای لیتوانیایی و یک ایرانی در سنپترزبورگ که راهنما را بر آن داشت تا آژانسهای لیتوانی را مجاب کند به ایران تور بگذارند.
«ادیتا موروشکایته» (Edita Murashkaite)، هشت سال پیش در سفر به سنپترزبورگ با یک مسافر ایرانی آشنا شد و از او سوالهایی دربارهی ایران و امنیت آن پرسید و همانجا اولین جرقهی آشناییاش با ایران زده شد. او در بازگشت به کشورش از آژانسهای گردشگری لیتوانی که تا به حال هیچ اطلاعاتی دربارهی ایران یا انگیزهی سفر به آن را نداشتند، درخواست کرد، برای ایران تور تنظیم کنند.
موروشکایته گفت که پس از آن ماجرا، پنج نفر از دوستانم که برخی از آنها تورگردان بودند، به توصیهی من به ایران سفر کردند و تجربهی خوبی داشتند و بعد هم برای ایران، تور تنظیم کردند.
همهی این اتفاقها و سفرهای «ادیتا موروشکایته» به ایران، سرانجام باعث شد او کلوپ فرهنگی پرشیا (ایران) را در لیتوانی راهاندازی کند. کلوپی که چند سالی است پاتوق ایراندوستان در لیتوانی شده و محلی برای معرفی و نمایش فرهنگ، آداب و سنتهای ایرانی است.
ادیتا موروشکایته، این روزها همراه توری به ایران سفر کرد و همین بهانهای شد تا خبرنگار سرویس گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گپ کوتاهی با او در قدیمیترین کافهی شهر داشته باشد، کافهای که او را بیشتر سر ذوق آورد و البته مثالی برایش شد تا به استناد آن بگوید، مراکز پذیرایی و گردشگری ایران چندان آمادهی پذیرفتن گردشگران خارجی نیستند، چون هنوز زبان ارتباط در رستورانها، مراکز پذیرایی و حتا هتلهای ایران، فارسی است و منوها و قیمتها هم بیشتر به این زبان نوشته شدهاند.
در دانشگاه مسکو، فلسفه خوانده و در دانشگاه ویلنیوس لیتوانی، تاریخ. حالا هم دانشجوی مقطع دکتری در این رشته در همین دانشگاه است. او اولینبار حدود پنج سال پیش به ایران سفر کرد و دربارهی احساساش پس از آن سفر، گفت: بعد از این سفر، بسیار عاشق ایران و بویژه فرهنگ مردم، ادبیات و اشعار شاعرانی مانند عمر خیام، حافظ، سعدی و مولانا جلالالدین رومی شدم و دقیقا پس از این سفر بود که جرقهی راهاندازی کلوپ فرهنگی پرشیا (ایران) در ذهنم زده شد. در این راه دو نفر بسیار تشویقم کرد، «ریتا ماتولیونیته»، دوست نویسندهای که کتاب «ایران دلربا، دور و نزدیک» را نوشت که تنها کتابی است که به زبان لیتوانیایی دربارهی ایران نوشته شده، شخص دیگر هم آقای «غلامحسین ابراهیمی» دبیر اول سفارت ایران در لیتوانی بود که البته سفیر وقت ایران هم حمایتهای زیادی کرد.
او اضافه کرد که در حال حاضر حدود 200 نفر از مردم لیتوانی طرفدار و اعضای کلوپ فرهنگی پرشیا هستند و در مراسم فرهنگی مرتبط با ایران شرکت میکنند و از میان آنها، کسانی هم بودهاند که در این مدت به ایران سفر کردهاند و خیلی از آنها هم علاقه دارند به ایران بیایند.
موروشکایته عکسهایی را از مراسم چهارشنبهسوری و سفرهی هفتسین نوروز ایرانی که در این کلوپ با حضور طرفداران آن و علاقهمندان به ایران برگزار شده بود، نشان داد و گفت: این کلوپ فعالیتهای فرهنگی زیادی داشته که بهواسطهی آن، مردمی از لیتوانی به ایران علاقهمند شدند، مثلا نمایشگاه عکسی از ایران در یکی از کافههای معروف و همچنین در یکی از هتلهای شهر ویلنیوس لیتوانی برگزار شد. در نوروز سال 92 هم یک نمایشگاه عکس دیگر در دانشگاه ویلنیوس با همکاری مرکز شرقشناسی این دانشگاه و سفارت ایران در لیتوانی برگزار شد. کلوپ، برای اولینبار فستیوال نوروز ایران را در همین دانشگاه اجرا کرد و آیینهای نوروزی توسط اساتید ایرانشناسی این دانشگاه معرفی شدند، حتا موسیقی ایرانی را هم به اجرا گذاشتیم.
او معتقد است: فعالیتهای کلوپ فرهنگی پرشیا در تغییر دیدگاه برخی از مردم لیتوانی نسبت به ایران تأثیرگذار بوده، حتا در جذب گردشگر از این کشور به ایران هم تأثیر داشته است. هرچند انتشار کتاب «ایران دلربا، دور و نزدیک» که در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید و یکی از پرفروشترین کتابهای لیتوانی در سال 2013 شد، نقش موثرتری در معرفی فرهنگ ایرانی و شناخت مردم لیتوانی نسبت به ایران داشت. نویسندهی این کتاب خیلی تمایل دارد کتابش به زبان انگلیسی و روسی هم ترجمه شود؛ ولی بهدلیل مشکلات مالی تا کنون موفق نشده است این کار را انجام دهد.
مدیر کلوپ فرهنگی پرشیا گفت: به نظرم ترجمهی مقالات و چاپ کتابهایی مثبت دربارهی ایران تأثیر زیادی در معرفی ایران و تغییر نگرشهای منفی نسبت به این کشور دارد، چراکه فعالیتهای فرهنگی بهترین راه برای معرفی ایران است.
او حتا پیشنهاد کرد: کتاب «در جستوجوی حسن» که روایت یک آمریکایی از خانوادهای ایرانی و فرهنگ و جاذبههای ایران است، به زبان کشور لیتوانی چاپ شود تا مردم، بیشتر از ایران اطلاعات بهدست آورند. من این کتاب را خواندهام و میدانم گردشگران زیادی با خواندن آن به ایران علاقهمند شدهاند.
موروشکایته به مسوولان ایرانی هم پیشنهاد کرد که در خارج از ایران فعالیتهای فرهنگی بیشتری انجام دهند و در ادامه اظهار کرد: دربارهی ایران قدیم، ادبیات و تاریخ گذشتهی این کشور، اطلاعات کافی در اختیار است؛ اما از ایران جدید و بخصوص ادبیات معاصر آن که غنی است، هیچ اطلاعاتی وجود ندارد. شاعران خوبی در ایران هستند و تحولات فرهنگی اخیر در ایران، بسیار خوب بوده و باید دربارهی اینها اطلاعرسانی شود، بخصوص لازم است ارتباطی میان دانشجویان نسل جوان و اساتید باشد تا فاصلهی نسل قدیم و جدید کم شود.
مدیر کلوپ فرهنگی پرشیا سپس به فعالیتهای ترکیه برای انتشار اطلاعات گردشگری کشورش اشاره کرد و افزود: ایران هم مانند ترکیه میتواند اطلاعات گردشگری را در قالب Infoturism بهطور مرتب به گردشگران خارجی و سایر کشورها انتقال دهد. برای این کار باید اطلاعات گردشگریاش را بهروز کند و آن را در قالب مجله و مقاله در اختیار تورگردانان خارجی قرار دهد، مثلا دربارهی پروژههای جدید گردشگری، افتتاح هتلها و مراکز گردشگری جدید، مناطق گردشگری و راهها اطلاعرسانی کند.
او در ادامهی این گفتوگو دربارهی مشکلات گردشگری ایران که بیشتر مورد توجه گردشگران است نیز اظهار کرد: این مشکلات بیشتر زیرساختی است؛ اما مسألهای که بهچشم میآید، این است که رانندهها، کارکنان رستورانها و هتلها خیلی کم زبان انگلیسی میدانند و گاهی اصلا نمیدانند، این مشکل در بخش گردشگری ایران وجود دارد. نام غذاها و قیمتها معمولا به فارسی نوشته شده، در حالی که بسیاری از اوقات، گردشگران بدون راهنما و تنها به این مراکز مراجعه میکنند و با مشکل مواجه میشوند. علاوه بر این، بهتر است در رستورانهای ایران، تنوعی ایجاد شود.
موروشکایته دربارهی امنیت در ایران و بویژه امنیت برای گردشگران زن که به ایران سفر میکنند، اول این توضیح را داد که در گذشته تبلیغات منفی علیه ایران خیلی زیاد بود؛ ولی حالا خیلی کمتر شده و شاید بتوان گفت دیگر تبلیغات منفی نمیشود و سپس در ادامه گفت: بیشتر گردشگران حتا با وجود آن تبلیغات منفی، وقتی به ایران سفر میکنند، نظرشان دربارهی نبود امنیت در ایران تغییر میکند، این مسأله برای زنان محسوستر است، چون در ایران به زنان احترام بیشتری گذاشته میشود، بخصوص اینکه زنان ایرانی موقعیتهای اجتماعی خوبی دارند و در خانواده، دارای احترام هستند، موضوعی که در دیگر نقاط کمتر میتوان دید.
وی ادامه داد: بسیاری از گردشگرانی که از لیتوانی با من در ایران همراه بودند، قبلا ذهنیت منفی از این کشور داشتند؛ اما این ذهنیت در پایان سفر، کامل از بین میرود، بخصوص دربارهی وضعیت زنان، چون پیشرفت اجتماعی آنها کاملا مشهود است.
اما موروشکایته دربارهی اینکه با توجه به بحران اقتصادی اروپا، سفر به ایران چقدر برای لیتوانیاییها از نظر اقتصادی میتواند جذاب باشد؟ توضیح داد: چند سال قبل بهخاطر بحران اقتصادی، جمعیت گردشگران اروپایی کمتر شد؛ ولی آن اتفاق موقت بود. دربارهی قیمت سفر به ایران نیز میتوان گفت، نه خیلی گران و نه خیلی ارزان است، قیمتها فعلا خوب است و خیلی از گردشگران اروپایی میتوانند به ایران سفر کنند.
موروشکایته در پایان گفتوگویش هم که در روز پایانی سفرش به ایران با خبرنگار ایسنا داشت، به آنچه در ایران از نظر گردشگران و البته مردم لیتوانی جذاب است، اشاره و اضافه کرد: مسلما مکانهای تاریخی، مانند پرسپولیس (تخت جمشید) در شیراز، اصفهان و زورخانههای یزد خیلی مورد توجه گردشگران هستند. روستاها هم خیلی خیلی جذاب هستند که دلیل آن سادگی محیط، رفتار و مهماننوازی مردم در این مناطق است، بسیاری از گردشگران همراه من دوست دارند، زمان بیشتری را در روستاهای ایران بمانند، روستاهایی ماند «گرمه» در اصفهان که منطقهای کویری است که مردمی مهماننواز دارد و زندگی روستایی را برای گردشگران بهخوبی مهیا کردهاند.