شاید شما هم «ساداکو» را بشناسید. دخترک ژاپنی که عاشق دویدن بود و میخواست قهرمان دوومیدانی شود، اما به دلیل قرار گرفتن در معرض تشعشعات بمب اتمی هیروشیما به سرطان خون مبتلا شد.
او برای مبارزه با بیماریاش، راه افسانه «هزار درنای کاغذی» را پی گرفت تا با ساختن 1000 درنا بتواند به آرزویش برسد، اما تنها 644 درنا ساخته بود که از دنیا رفت.
دوستان ساداکو، درناهای کاغذی را به هزار عدد رساندند و آنها را با ساداکو به خاک سپردند و بعد نامههای او را در کتابی چاپ کردند و ساداکو به عنوان نمادی برای صلح بدل شد. از او چند تندیس ساخته شد و هنوز هم بسیاری به یاد و برای برآورده شدن آرزوهاشان درناهای کاغذی میسازند.
ساعت 8:15 صبح روز 6 آگوست 1945 میلادی بود که بمب اتمی «پسر کوچک» روی هیروشیما افتاد و دو سوم ساختمانهای این شهر را نابود کرد و هزاران تن را به کام مرگ کشاند. احتمالا هر کدام از آدمهایی که آن روز کشته شدند یا آنهایی که در معرض تششع قرار گرفتند و سوختند، داستانی برای شنیدن داشتند؛ داستانهایی که ساداکو نماینده ناگفتههای آنهاست.
سه روز بعد از بمباران هیروشیما، یعنی در 9 آگوست 1945، شهر ناکازاکی نیز مورد اصابت بمب اتمی «مرد چاق» قرار گرفت. با اینکه توان بمب دوم بیشتر بود، آسیب ناکازاکی به دلیل حالت دره مانندش کمتر شد، اما هیروشیما چون شهری مسطح بود، تقریبا به طور کامل نابود شد. در ناکازاکی نیمی از شهر آسیب کمتری دید.
درباره اینکه چطور شد آمریکا تصمیم به حمله اتمی علیه ژاپن گرفت و اولین و تنها بمباران اتمی تاریخ را به نام خودش ثبت کرد، گمانهزنی زیاد است. برخی میگویند آمریکاییها هزینه زیادی برای آزمایشهای اتمی خود صرف کرده بودند و باید جایی آن را به بوته آزمایش میگذاشتند. برخی هم کشتهشدگان بمباران اتمی ژاپن را در مقایسه با تعداد کشتهشدگان جنگ جهانی دوم ناچیز میشمارند و معتقدند بمباران اتمی این دو شهر تنها راه متقاعد کردن ژاپن به پایان جنگ بود. بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی 220 هزار نفر کشته داشت. از این تعداد، بیش از 100 هزار نفر بلافاصله کشته شدند و بقیه تا پایان سال 1945 بر اثر تشعشعات اتمی جان باختند.
بر اساس آماری که موزه صلح هیروشیما در اختیار ایسنا قرار داده است، بر اثر این بمباران اتمی، در هیروشیما بین 340 هزار تا 350 هزار نفر در معرض بمباران قرار گرفتند که 140 هزار نفر از آنها درگذشتند. همچنین در ناکازاکی 270 هزار نفر در معرض بمباران قرار گرفتند که تا 31 آگوست 1945، هفتاد هزار نفر از آنها جان باختند.
بر اساس اطلاعات موزه صلح هیروشیما، تا 31 مارچ سال جاری میلادی، 58 هزار نفر از کسانی که بمباران را در هیروشیما تجربه کردهاند یعنی 32.1 درصد از کل کسانی که در جریان بمباران بودهاند، هنوز در قید حیات هستند. همچنین در ناکازاکی 34 هزار نفر از کسانی که در سال 1945 در جریان بمباران بودهاند هنوز زندهاند که 18.6 درصد از کل این افراد را تشکیل میدهد.
متوسط سن نجاتیافتگان از بمباران که هنوز در قید حیات هستند، در هیروشیما بین 79.58 سال (یعنی کمی بیش از 79 و نیم سال) و در ناکازاکی 80.13 سال (یعنی کمی بیش از 80 سال) است. این نجاتیافتگان در این سالها همواره تحت آزمایش و درمان بودهاند، حمایتهای مالی و در صورت لزوم، در خانه پرستاری شدهاند و نسل دوم بازماندگان هم مورد آزمایشات پزشکی قرار گرفتهاند.
* * *
«موزه صلح هیروشیما» به یاد ساداکو ساخته شده است؛ موزهای که علاوه بر روایت داستان ساداکو، به جمعآوری اشیاء، اسناد و تصاویر بمبهای اتمی میپردازد. در زیر، بخشی از تصاویر و اطلاعات آرشیو بزرگ این موزه صلح میآید که در پی مکاتبه و ارتباط با مسئولان این موزه، در اختیار ایسنا قرار گرفته است.
عکس از Gonichi Kimura
فاصله تا مرکز انفجار: 4160 متر
«سرباز با دانههای مرگ»؛ عکس در بیمارستان ارتش در 3 سپتامبر 1945 هیروشیما گرفته شده است. سرباز 21 ساله در خانهای چوبی با فاصلهای زیاد از محل اصابت بمب، در معرض تشعشعات قرار گرفته است. او اول موهایش را از دست داد، بعد دانههای ارغوانی روی پوستش ظاهر شد و سپس تب کرد. کمی بعد از انفجار، در اوایل سپتامبر، او دیگر نمیتوانست چیزی بخورد، چراکه گلویش دردناک شده بود و لثههایش خونریزی داشت. کمکم دانههای ارغوانی همه صورت و تنش را پوشاند و هوشیاریاش را از دست داد و در ساعت 9:30 صبح روز 3 سپتامبر درگذشت.
عکس از ارتش آمریکا
فاصله تا مرکز انفجار: 260 متر
تالار استانی هیروشیما که تخریب شده است. اینجا اکنون در نزدیکی یادمان موزه صلح قرار دارد.
عکس از ONUKA Masami
فاصله تا مرکز انفجار: 9000 متر
«مرد با سوختگی در سرتاسر بدنش»؛ عکس از مرکز قرنطینه ارتش در جزیره نینوشیما گرفته شده است. هزاران نفر از بازماندگان انفجار برای درمان به این قرنطینه آورده شدند که اکثر آنها مُردند. مرد تمام بدنش جز قسمتی که بانداژ نشده سوخته که این امر در اثر جریان مستقیم گرما بوده است. عکس در 7 آگوست 1945 گرفته شده است. افرادی همچون او، با این درجه از سوختگی، بلافاصله بعد از انفجار یا چند روز بعد از آن کشته شدند.
عکس از ارتش آمریکا
ابر قارچی شکل مربوط به لحظات انفجار بمب اتمی در هیروشیما
عکس از Shigeo Hayashi
فاصله تا مرکز انفجار: 130 متر
نمای شرقی - غربی از خیابان Sarugaku-cho. ساختمانهای اطراف این خیابان کاملاً تخریب شده است. در عکس، مردی را میبینید که داراییاش را بر دوش دارد و دیگری هرچه را برایش باقیمانده با کامیون میبرد.
عکس از Shigeo Hayashi
مرکز انفجار
اینجا اکنون پارک یادمان صلح قرار گرفته است. گروهی در حال اندازهگیری تشعشعات انفجار هستند. دو نفر گودالی در کنار بیمارستان شیما در مرکز انفجار کندهاند تا میزان تشعشات خاک این ناحیه را اندازهگیری کنند. این دو نفر از مرکز مطالعات فیزیک و شیمی هستند و با این اندازهگیری، نقشهای از تشعشات رادیواکتیو تهیه کردند.
عکس از Shigeo Hayashi
فاصله تا مرکز انفجار: 130 متر
«پُل موتویاسو و تالار سوخت»؛ بخش جنوبی پل فرو ریخته و آتش ناشی از بمب، ساختمان تالار سوخت را هم سوزانده و فقط زیربنای آن باقی مانده است. بعد از جنگ، ساختمان تعمیر و بازسازی شد و مورد استفاده قرار گرفت و به ساختمان پارک یادمان صلح بدل شد.
عکس از Shigeo Hayashi
مرکز انفجار
«تابلوی فردی کارئو شیما رئیس بیمارستان شیما»؛ در زمان بمباران دکتر شیما برای ویزیت بیماری از شهر بیرون بوده، وقتی او خبر انفجار را شنید با همه کمکهای اولیهای که میتوانست با خودش بیاورد به شهر برگشت و شروع به درمان بیماران کرد. امیدهای او در زمان آماده کردن تابلو نقش بر آب شده بود، چون هیچکس در بیمارستان زنده نمانده بود.
عکس از Shigeo Hayashi
مرکز انفجار
«ورودی بیمارستان شیما»؛ بمب بالای این بیمارستان در فاصله 600 متری در آسمان منفجر شد. اگرچه دیوار ضخامت یک متری داشت، تحت فشار انفجار ویران شد. همه کسانی که در بیمارستان بودند، شامل پرسنل بیمارستان، دکترها، پرستارها و بیماران، جان خود را از دست دادند.
عکس از Yoshita Kishimoto
فاصله تا مرکز انفجار: 280 متر
«خشم آتش»؛ داربست فلزی بخاطر گرمای آتش، پیچ خورده و سقف فلزی شرکت هیروشیما الکتریک، نابود شده است. عکس در پاییز سال 1946 گرفته شده است.
عکس از ارتش آمریکا
مرکز انفجار
«هیروشیما تلی از خاکستر»؛ عکس در اکتبر 1945 گرفته شده است.
عکس از ارتش آمریکا
مرکز انفجار
«هیروشیما تلی از خاکستر»؛ عکس در اکتبر 1945 گرفته شده است.
عکس از Yotsugi Kawahara
فاصله تا مرکز انفجار: 260 متر
مردم در لیست بیماران مرکز امداد جستجو میکنند. 10 آگوست 1945. نگرانی از سلامتی افراد خانواده و فامیل که گم شدهاند، نام کسانی که شناسایی شدهاند اینجا آورده شده، اما بسیاری از اجساد قابل شناسایی نبودند و بسیاری از افراد، نشانی از گمشدگان خود نیافتند.
عکس از Shigeo Hayashi
فاصله تا مرکز انفجار: 620 متر
«جواهری شیمومورا» این جواهرفروشی در سال 1873 تأسیس شد و این ساختمان سال 1928 ساخته شد. برج ساعتی بر بالای ساختمان قرار داشت که از چهار طرف قابل دیدن بود. اگرچه پایین برج بر اثر بمباران اتمی نابود شد، اما دیوارهایی فروریخته از برج ساعت و طبقه بالایی باقی مانده است.
عکس از Yotsugi Kawahara
فاصله تا مرکز انفجار: 1150 متر
داخل ایستگاه کمکهای اضطراری در کنار رودخانه اوتاگاوا؛ 7 آگوست 1945.
عکس از Shigeo Hayashi
فاصله تا مرکز انفجار: 450 متر
نمایی از درختان سوخته که پشت آن استادیوم بیسبال هیروشیما قرار داشته است.
عکس از Shigeo Hayashi
فاصله تا مرکز انفجار: 160 متر
ورود یک تیم فنی و صنعتی به کارخانهای که بر اثر انفجار، تخریب شده است.
عکس از Masami Oki
فاصله تا مرکز انفجار: 840 متر
قالب فولادی پیچخورده بر اثر آتش و گرمای شدید. فروشگاه اوداماسا؛ 20 آگوست 1945.
عکس از Masami Oki
فاصله تا مرکز انفجار: 500 متر
«دشتی از قلوه سنگ»؛ شهری که بر اثر انفجار، به بیابان تبدیل شد. 20 آگوست 1945.
عکس از Toshio Fukada
فاصله تا مرکز انفجار: 2600 متر
گوشهای از یک «ابر قارچی»؛ این عکس 20 دقیقه بعد از انفجار گرفته شده است.
عکسی از لباس یک دانشآموز دبیرستانی
«تروایچی آساهی» دانشآموز سال اول دبیرستان بود. او و 235 دانشآموز دیگر مدرسه و معلمهای مدرسه در معرض انفجار قرار گرفتند. تقریباً همگی آنها بلافاصله بعد از انفجار کشته شدند. او به رودخانه افتاد و توسط یکی از همسایهها پیدا شد و به خانهشان برده شد. اگرچه خیلی زخمی شده بود، ولی توانست درباره انفجار حرف بزند و آنچه را برای دوستانش رخ داد، توصیف کند. او صبح روز 9 آگوست، درگذشت.
عکسی از ظرف غذای یک دانشآموز
فاصله تا مرکز انفجار: 600 متر
«شیگرو اوریمن» دانشآموز سال اول دبیرستان بود. مادرش جسد او را صبح روز 9 اگوست در کنار ظرف غذایش در مدرسه پیدا کرد. غذای خوردهنشده شیگرو هم کاملاً سوخته بود.
عکسی از سهچرخهای که در بمباران سوخت
فاصله تا مرکز انفجار: 1500 متر
«شینیچی تتسوتانی»، سه سال و 11 ماه داشت و عاشق دوچرخهسواری (سهچرخهسواری) بود. در آن روز، صبح، در مقابل خانه بازی میکرد که نوری در آسمان درخشید. او و سهچرخهاش سوختند. او همان شب کشته شد. پدرش فکر میکرد او کوچکتر از آن است که تنها و دور از خانه به خاک سپرده شود، پس او را با سهچرخهاش در حیاط پشتی خانه خاک کرد. در تابستان 1985، یعنی 40 سال بعد، پدرش او را به گورستان خانوادگی منتقل کرد. این سهچرخه بعد از 40 سال به موزه صلح بخشیده شد.
عکس از Gonichi Kimura
فاصله تا مرکز انفجار: 4160 متر
«سرباز با زبان زخمی»؛ 28 آگوست 1945.