چرا جنگطلبان حامی جورج بوش دوباره به فکر درگیری با ایران افتادهاند؟
شروع مناظرههای انتخاباتی نامزدهای اولیه جمهوریخواهان برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده آمریکا، نشاندهنده این است که گویا آنها، تبعات و عواقب سیاست خارجی نومحافظهکارانه دوران بوش را فراموش کردهاند و آماده هستند با بازگشت به قدرت، همان سیاستها را تکرار کنند.
به گزارش «تابناک»، پیتر بینارت، تحلیلگر آمریکایی در مقالهای در نشریه آتلانتیک در این باره نوشته است، در یک دهه گذشته، بحث بر سر سیاست خارجی در امریکا دچار تحول مهمی شده است؛ در حالی که دوره ریاست جمهوری رو به پایان بود، سیاست خارجی نومحافظهکاران که بلندپروازی، هزینه زیاد و تهاجمی بودن ویژگی آن بود در آستانه فروپاشی قرار داشت. در ماه پایانی سال 2006، گروه موسوم به مطالعه عراق که از جمهوریخواهان برجستهای مانند جیمز بیکر، لاورنس ایگلبرگر، اد میس و الن سیمپسون تشکیل شده بود، ضمن رد اصول سیاست خارجی بوش در خاورمیانه، خواستار عقبنشینی همه نیروهای رزمی غیرضروری آمریکا از عراق تا ابتدای سال 2008 شدند.
این گروه همچنین توصیه کردند که ایالات متحده یک گفت و گوی دیپلماتیک را با ایران بدون هیچ پیششرطی آغاز کند و این در حالی بود که بوش پیش از این، ایران را بخشی از محور شرارت نامیده بود. این گروه همچنین خواستار این شده بود که روند سازش عربی ـ اسرائیلی که همواره از سوی تندروهای آمریکایی به مسخره گرفته شده بود، یک اولویت در نظر گرفته شود.
علاوه بر این افراد، دیگر جمهوریخواهان نیز از سیاست خارجی نومحافظهکاران فاصله گرفته بودند. گورودن اسمیت، سناتور ایالت اورگون گفته بود که سیاست خارجی بوش اگر جنایتکارانه نباشد، حداقل پوچ است. جرج ویل از رهبران روزنامهنگاران محافظهکار گفته بود که نومحافظهکاری در واقع نوعی از افراطگرایی است که نامی گمراهکننده برای ان انتخاب شده است و محافظهکاران واقعی باید از آن تبری بجویند.
این وضعیت آن زمان بود، ولی اکنون جنگطلبی بار دیگر به داغترین موضوع نزد راستگرایان آمریکایی تبدیل شده است. به جز رند پاول، دیگر نامزدهای جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری در سال 2016 در اتخاذ مواضع تهاجمی در قبال دو موضوع ایران و داعش با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند. چهره تازهکار آنها در سنا یعنی تام کاتن که با نامه نوشتن به رهبران ایران به شهرت رسیده است، هشدار میدهد که نباید با ایران در موضوع هستهای به توافقی رسید و این در حالی است که نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد در میان رأیدهندگان هوادار جمهوریخواهان، مسأله امنیت ملی به مهمترین مسأله در انتخابات و مهمتر از مسائل اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است. بیش از سه چهارم رأیدهندگان جمهوریخواه خواستار این هستند که نیروی زمینی آمریکا وارد درگیری با داعش شود و بخش مهمی از آنها معتقد هستند که توقف برنامه هستهای ایران، نیازمند اقدام فوری نظامی است.
دلیل این تغییر نگاه به سیاست خارجی چیست و چرا جمهوریخواهان یک بار دیگر به خوی تهاجمی خود برگشتهاند؟ دلیل این مسأله احتمالا به این تصور آنها برمیگردد که جورج بوش در سال 2007 با افزایش شدید تعداد نظامیان امریکایی در عراق، سرانجام به پیروزی در این کشور دست یافت و دلیل شکست در عراق این بود که باراک اوباما دستور عقبنشینی از عراق را صادر کرد و در واقع این باراک اوباما بود که با خودداری از استفاده از قدرت آمریکا، راه را برای شکست در عراق و سر بر آوردن داعش باز کرد.
در سپتامبر سال گذشته بود که سناتور جان مککین این ادعا را علنا بر زبان آورد و گفت، آمریکا در نتیجه افزایش شدید تعداد نظامیان خود در عراق، جنگ را برده بود. بابی جیندال فرماندار لوئیزیانا نیز مدعی شده که «وضعیت عراق ناشی از قدرت بوش نیست، بلکه ناشی از ضعف اوباما است».
مسأله این است که جمهوریخواهان با اتکای به ادعاهای فوق بر شک و تردیدهایی غلبه میکنند که یک دهه پیش، سیاست خارجی مورد نظر آنها را به فروپاشی میکشاند. افسانه موفقیت افزایش شدید تعداد نیروهای آمریکایی در عراق مشابه ادعایی است که ملوین لیردد وزیر دفاع دولت نیکسون بر زبان آورد. وی مدعی بود که آمریکا در آستانه پیروزی در ویتنام بود و این کنگره بود که با کاهش بودجه جنگ، آمریکا را به شکست کشاند.
در دهه 1970، اتکای به همین افسانه نقش کنگره در کاهش بودجه جنگ بود که به جمهوریخواهان امکان داد، یک بار دیگر با ریگان به صحنه سیاست امریکا برگردند. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در سال 2016، این بار اتکای به افسانه موفقیت افزایش شدید نیروها در عراق است که برای بازگشت جمهوریخواهان مورد استفاده قرار میگیرد.
پیتر بینارت در ادامه با ذکر دلایل واقعی مورد نظر خود برای چرایی آرام شدن اوضاع عراق در سال 2007 و نقش تحولات داخلی این کشور در آرام شدن عراق، یادآور میشود که مشکل افسانه موفقیت روش افزایش شدید نیروهای آمریکایی در عراق، این است که این ادعا شرایطی را بازتولید میکند که به ایجاد جنگ در عراق منجر شد. در سال 2003 دولت بوش تصور میکرد، میتواند به سرعت و با هزینهای کم دولت عراق را از بین ببرد و یک دولت جدید مورد علاقه خود را به وجود آورد که پایدار، لیبرال، دموکراتیک و وفادار به آمریکا باشد. تا سال 2006 بسیاری از محافظهکاران به این نتیجه رسیدند که این تصور یک خیالپردازی بوده است. آنها در زیاد برآورد کردن قدرت و عقل آمریکا زیادهروی کرده بودند و بنابراین به این نتیجه رسیدند که باید راه جدیدی برای مسائل دنیا پیدا کنند، ولی در سال 2007، ارتش آمریکا با اتکای به برخی از خلاقیتهای قابل توجه سیاستمداران عراقی را برای آتشبس در فضای داخلی این کشور تطمیع کرد، اما واقعیت این است که مشکلات عراق خیلی جدیتر بود و درمانهای سرسری تجویز شده توسط ژنرال پترائوس به سرعت کارایی خود را از دست داد. مشکل این است که اکنون جمهوریخواهان مدعی هستند که جنگ در عراق را برده بودند و اگر بعد از سال 2011 فقط دههزار نیروی آمریکایی در عراق حفظ میشدند، پیروزی در عراق حفظ میشد.
احیای سیاست خارجی تهاجمی جمهوریخواهان چه عواقبی خواهد داشت؟ چیزی که چند سال پیش تصور آن نمیرفت در حال تکرار است. لیندسی گراهام از جمله نامزدهای جمهوریخواه ریاستجمهوری آمریکا، خواستار اعزام دههزار نیروی آمریکایی به عراق است؛ هرچند دیگر نامزدهای جمهوریخواه هم با این ایده موافق هستند، عدد دقیقی را اعلام نمیکنند. بعید است که آمریکا تعداد بسیاری از نیروهای خود را به عراق بفرستد، ولی این خط فکری مسألهساز خواهد شد، زیرا همین خط فکری بود که سبب حمله به عراق شد و همچنین هر گونه توافق هستهای با ایران را رد میکند. جمهوریخواهان مدعی هستند امریکا میتواند توافق فعلی با ایران را به هم بزند، تحریمها را تشدید کند، ایران را به جنگ تهدید و ایران را به تن دادن به خواستههای خود وادار کند، ولی ایرانیها اکنون بیش از یک دهه است در سایه تهدید نظامی آمریکا و اسرائیل زندگی میکنند؛ دیپلماتهای انگلیسی و آلمانی هم هشدار میدهند که اگر کنگره آمریکا توافق با ایران را به همه بزند، شدت تحریمها علیه ایران نه تنها افزایش نمییابد، بلکه کاهش هم خواهد یافت، زیرا کشورهایی که تاکنون از توقف تجارت خود با ایران میلیاردها دلار ضرر کردهاند، دیگر به این کار ادامه نخواهند داد.
احتمالا روزی جمهوریخواهان به همان درک سال 2006 خود خواهند رسید و به محدودیتهای قدرت آمریکا اعتراف میکنند، ولی باید امیدوار بود پیش از رسیدن به این درک، آنها یک جنگ دیگر به راه نیندازند.
گزارش خطا
آخرین اخبار