سیروس ناصری در سر مقاله امروز شرق؛
توافق هسته ای شهد است نه شرنگ؟
سیروس ناصری؛ عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای در سرمقاله امروز شرق نوشت:
دیروز که روزنامه نیویورکتایمز را ورق میزدم، به این عنوان برخوردم: «سه شکست آمریکا در سه نبرد». محتوای مقاله این بود که آمریکا در ٦٠ سال اخیر وارد سه جنگ شد؛ جنگ ویتنام، جنگ عراق و جنگ ایران. گرچه جنگ سوم، نظامی نبود ولی بهدلیل ابعاد گسترده اقتصادی آن، در حد یک جنگ تمامعیار بود. نویسنده ادعا میکند که آمریکا در هر سه این جنگها شکست خورده است. ادعای او درمورد ویتنام و عراق مشخص است، ولی اینکه یک نویسنده شاخص آمریکایی، نبرد آمریکا با ایران را منجر به شکست آمریکا اعلام کند، موضعی جدید بود.
در کنار این مقاله مطالب هفته گذشته روزنامهها و تریبونهای خودمان را در مورد برجام به یاد آوردم. آنچه مشهود است این است که موضوع برجام، از یک طرف، مخالفان معدود ولی سرسختی دارد. این مخالفان که عموما از جناح بسیار تندرو هستند، برجام را شکست کامل ایران میدانند که امنیت ملی ما را به خطر انداخته است.
ادعاهای این گروه عموما بیمحتوا و جنجالی است ولی بههرحال توانستهاند موج تبلیغاتی سنگینی علیه «برجام» به راه بیندازند. در مقابلشان عده بسیاری هستند، که همراه با قاطبه مردم ایران میگویند برجام پیروزی کامل ایران بوده؛ اما جایگاه تشکیلاتی و رسانهای ندارند بنابراین صدایشان چندان شنیده نمیشود.
مخالفت آتشین تندروها محل نگرانی نیست. این تندرویها نه در بین مردم و نه در میان مسئولان خریداری ندارد. دغدغه این است که عدهای دیگر دراینمیان، بهعنوان یک موضع میانه، میگویند برجام نه خوب است و نه بد، نه جشن است و نه عزا، نه پیروزی است و نه شکست. احتمال جاافتادن این موضع بهعنوان موضع اعتدال و میانه، درحالیکه مغایر با همه واقعیتهای موجود است، بهشدت مایه نگرانی است.
در جلسهای که روز گذشته در مؤسسه اطلاعات و به ابتکار مجموعه «دیپلماسی ایرانی» برگزار شد، احساس کردم که دکتر ظریف، دکتر صالحی و تیم مذاکرهکننده نیز بهتدریج در لاک دفاعی فرورفته و عمده تلاش آنها این است که به شبهات و اتهاماتِ عمدتا غیرواقعی و حاشیهای این جریانها پاسخ دهند. حتی دکتر عراقچی که بهدرستی اعلام کرد برجام موفقیتی بزرگ برای ایران است، اضافه کرد که «من تمامقد از توافق هستهای دفاع میکنم». برجام نیاز به دفاع ندارد. برجام خود مبین خودش است. یک نگاه ساده و ابتدایی به این توافق بهروشنی نشان میدهد که ایران در برجام به همه اهداف خود دست پیدا کرده است.
روحانی و ظریف میگویند برجام، یک توافق برد- برد است. واضح است که این دو نفر بهعنوان مسئولان کشور باید محتاطانه مواضع خود را ارائه کنند. بهویژه اینکه توافق، موضوع جدال بین طرفین دعوا در کنگره آمریکاست. اما اگر نگاهی بیطرفانه به این توافق داشته باشیم، برد ایران، برد واقعی و برد آمریکا، برد مجازی و غیرواقعی است.
آنچه که آمریکا بهعنوان برد مطرح میکند، منطبق با هدفی که برای این توافق اعلام کرده؛ این است که فاصله ایران تا سلاح هستهای را از سه ماه به یک سال رسانده است. واضح است که این هدف از اساس موضوعیت ندارد چراکه ایران بهدنبال سلاح هستهای نبوده و نیست. اما آنچه ایران از برجام به دست آورد، درخشان است. برنامه هستهای ایران نهتنها ادامه دارد، بلکه توسط جامعه جهانی شناسایی شده و شامل همکاری مجموعه کشورهای دارای فناوری پیشرفته هستهای خواهد بود.
برنامه هستهای ایران با برجام، برنامهای منسجم، پایدار و دائمی شده است. نتیجه برجام این است که ایران در ١٠ سال آینده یک قدرت هستهای تمامعیار در منطقه و بلکه در سطح جهان خواهد بود. در مقابل اما، اگر به مواضع آمریکا که بهعنوان اهداف عمده و اصلی برای مقابله با ایران طراحی شده بود، نگاهی بیندازیم، بهوضوح روشن است که آمریکا از تکتک مواضع خود برای رسیدن به یک تفاهم با ایران در موضوع هستهای کوتاه آمد. چون به این نتیجه رسید؛ مسیری که میرفت، مسیری بیفرجام بود، همان مسیری که در ویتنام و در عراق پیموده بود. دیوید بروکس، نویسنده مقاله نیویورکتایمز، از مخالفان سرسخت ایران است.
اعتراف او به شکست آمریکا، اعتراف یک دوست نیست. اعتراف او، اعتراف یک دشمن به یک واقعیت تلخ است. بروکس میگوید وضعیت فعلی در آمریکا انتخاب بین بد و بدتر است. اگر کنگره برجام را بپذیرد، به مفهوم تسلیم ناقص آمریکا در مقابل ایران است، زیرا برنامه هستهای ایران با محدودیتهای بیاهمیت تداوم مییابد.
اما اگر برجام را رد کند، به معنای تسلیم کامل آمریکا خواهد بود. چون تحریمها درهم میشکند، درحالیکه برنامه هستهای ایران بدون محدودیت ادامه مییابد؛ این گفته یک مخالف جدی و تمامعیار ایران است. در عربی میگویند «تعرف الاشیاء باضدادها»؛ وقتی دشمن شما، اعتراف به شکست و تسلیم میکند، معنای آن روشن و بارز است. در این شرایط چگونه برخی راضی میشوند آنچه را دشمن به آن اعتراف کرده، را نفی کنیم و به بهانههای واهی آن را «شکست» یا «نه پیروزی» و «نه شکست» بنامند.
این یک موضوع مجادله تنها بین گروهها و جناحهای سیاسی داخلی نیست. این به حق مردم ایران برمیگردد. مردم ایران بودند که با مقاومت همهجانبه و پرداخت هزینه این موفقیت را بهدست آوردند. روحانی، ظریف، صالحی و تیم هستهای ابزار و عوامل این پیروزی هستند. اما اصل موفقیت از آنِ مردم است.
این جفا به مردم خواهد بود که آنها را از پیروزیشان ناامید و به سوگ و شکست وادار کنیم. گرچه واقعیت قابلتغییر نیست و برجام یک پیروزی است و مردم این را یک پیروزی میدانند. نمیتوان آنچه را مردم شهد میدانند، شرنگ بنامیم. این پیروزی «شهد» است و با جار و جنجال «شرنگ» نخواهد شد؛ نه برای مردم، نه برای کشور و نه برای نظام.
دیروز که روزنامه نیویورکتایمز را ورق میزدم، به این عنوان برخوردم: «سه شکست آمریکا در سه نبرد». محتوای مقاله این بود که آمریکا در ٦٠ سال اخیر وارد سه جنگ شد؛ جنگ ویتنام، جنگ عراق و جنگ ایران. گرچه جنگ سوم، نظامی نبود ولی بهدلیل ابعاد گسترده اقتصادی آن، در حد یک جنگ تمامعیار بود. نویسنده ادعا میکند که آمریکا در هر سه این جنگها شکست خورده است. ادعای او درمورد ویتنام و عراق مشخص است، ولی اینکه یک نویسنده شاخص آمریکایی، نبرد آمریکا با ایران را منجر به شکست آمریکا اعلام کند، موضعی جدید بود.
در کنار این مقاله مطالب هفته گذشته روزنامهها و تریبونهای خودمان را در مورد برجام به یاد آوردم. آنچه مشهود است این است که موضوع برجام، از یک طرف، مخالفان معدود ولی سرسختی دارد. این مخالفان که عموما از جناح بسیار تندرو هستند، برجام را شکست کامل ایران میدانند که امنیت ملی ما را به خطر انداخته است.
ادعاهای این گروه عموما بیمحتوا و جنجالی است ولی بههرحال توانستهاند موج تبلیغاتی سنگینی علیه «برجام» به راه بیندازند. در مقابلشان عده بسیاری هستند، که همراه با قاطبه مردم ایران میگویند برجام پیروزی کامل ایران بوده؛ اما جایگاه تشکیلاتی و رسانهای ندارند بنابراین صدایشان چندان شنیده نمیشود.
مخالفت آتشین تندروها محل نگرانی نیست. این تندرویها نه در بین مردم و نه در میان مسئولان خریداری ندارد. دغدغه این است که عدهای دیگر دراینمیان، بهعنوان یک موضع میانه، میگویند برجام نه خوب است و نه بد، نه جشن است و نه عزا، نه پیروزی است و نه شکست. احتمال جاافتادن این موضع بهعنوان موضع اعتدال و میانه، درحالیکه مغایر با همه واقعیتهای موجود است، بهشدت مایه نگرانی است.
در جلسهای که روز گذشته در مؤسسه اطلاعات و به ابتکار مجموعه «دیپلماسی ایرانی» برگزار شد، احساس کردم که دکتر ظریف، دکتر صالحی و تیم مذاکرهکننده نیز بهتدریج در لاک دفاعی فرورفته و عمده تلاش آنها این است که به شبهات و اتهاماتِ عمدتا غیرواقعی و حاشیهای این جریانها پاسخ دهند. حتی دکتر عراقچی که بهدرستی اعلام کرد برجام موفقیتی بزرگ برای ایران است، اضافه کرد که «من تمامقد از توافق هستهای دفاع میکنم». برجام نیاز به دفاع ندارد. برجام خود مبین خودش است. یک نگاه ساده و ابتدایی به این توافق بهروشنی نشان میدهد که ایران در برجام به همه اهداف خود دست پیدا کرده است.
روحانی و ظریف میگویند برجام، یک توافق برد- برد است. واضح است که این دو نفر بهعنوان مسئولان کشور باید محتاطانه مواضع خود را ارائه کنند. بهویژه اینکه توافق، موضوع جدال بین طرفین دعوا در کنگره آمریکاست. اما اگر نگاهی بیطرفانه به این توافق داشته باشیم، برد ایران، برد واقعی و برد آمریکا، برد مجازی و غیرواقعی است.
آنچه که آمریکا بهعنوان برد مطرح میکند، منطبق با هدفی که برای این توافق اعلام کرده؛ این است که فاصله ایران تا سلاح هستهای را از سه ماه به یک سال رسانده است. واضح است که این هدف از اساس موضوعیت ندارد چراکه ایران بهدنبال سلاح هستهای نبوده و نیست. اما آنچه ایران از برجام به دست آورد، درخشان است. برنامه هستهای ایران نهتنها ادامه دارد، بلکه توسط جامعه جهانی شناسایی شده و شامل همکاری مجموعه کشورهای دارای فناوری پیشرفته هستهای خواهد بود.
برنامه هستهای ایران با برجام، برنامهای منسجم، پایدار و دائمی شده است. نتیجه برجام این است که ایران در ١٠ سال آینده یک قدرت هستهای تمامعیار در منطقه و بلکه در سطح جهان خواهد بود. در مقابل اما، اگر به مواضع آمریکا که بهعنوان اهداف عمده و اصلی برای مقابله با ایران طراحی شده بود، نگاهی بیندازیم، بهوضوح روشن است که آمریکا از تکتک مواضع خود برای رسیدن به یک تفاهم با ایران در موضوع هستهای کوتاه آمد. چون به این نتیجه رسید؛ مسیری که میرفت، مسیری بیفرجام بود، همان مسیری که در ویتنام و در عراق پیموده بود. دیوید بروکس، نویسنده مقاله نیویورکتایمز، از مخالفان سرسخت ایران است.
اعتراف او به شکست آمریکا، اعتراف یک دوست نیست. اعتراف او، اعتراف یک دشمن به یک واقعیت تلخ است. بروکس میگوید وضعیت فعلی در آمریکا انتخاب بین بد و بدتر است. اگر کنگره برجام را بپذیرد، به مفهوم تسلیم ناقص آمریکا در مقابل ایران است، زیرا برنامه هستهای ایران با محدودیتهای بیاهمیت تداوم مییابد.
اما اگر برجام را رد کند، به معنای تسلیم کامل آمریکا خواهد بود. چون تحریمها درهم میشکند، درحالیکه برنامه هستهای ایران بدون محدودیت ادامه مییابد؛ این گفته یک مخالف جدی و تمامعیار ایران است. در عربی میگویند «تعرف الاشیاء باضدادها»؛ وقتی دشمن شما، اعتراف به شکست و تسلیم میکند، معنای آن روشن و بارز است. در این شرایط چگونه برخی راضی میشوند آنچه را دشمن به آن اعتراف کرده، را نفی کنیم و به بهانههای واهی آن را «شکست» یا «نه پیروزی» و «نه شکست» بنامند.
این یک موضوع مجادله تنها بین گروهها و جناحهای سیاسی داخلی نیست. این به حق مردم ایران برمیگردد. مردم ایران بودند که با مقاومت همهجانبه و پرداخت هزینه این موفقیت را بهدست آوردند. روحانی، ظریف، صالحی و تیم هستهای ابزار و عوامل این پیروزی هستند. اما اصل موفقیت از آنِ مردم است.
این جفا به مردم خواهد بود که آنها را از پیروزیشان ناامید و به سوگ و شکست وادار کنیم. گرچه واقعیت قابلتغییر نیست و برجام یک پیروزی است و مردم این را یک پیروزی میدانند. نمیتوان آنچه را مردم شهد میدانند، شرنگ بنامیم. این پیروزی «شهد» است و با جار و جنجال «شرنگ» نخواهد شد؛ نه برای مردم، نه برای کشور و نه برای نظام.
گزارش خطا
آخرین اخبار