شهرام شکیبا: جایی برای شادی وجود ندارد
شهرام شکیبا معتقد است: درباره وجود شادی یا غم در شعر تا حدی موضوع عرضه و تقاضا مطرح است، البته امروزه جایی برای شادی در شعر وجود ندارد و شاعر باید فارغ از جهان باشد که بتواند شعر شاد بگوید.
این شاعر و طنزپرداز درباره وجود شادی در شعر فارسی گفت: در سبک خراسانی شعر متعلق به دربار است، به همین علت شادمانی و شادخواهی یکی از موتیفهای تکرارشونده این سبک به شمار میرود. در آن زمان به طور طبیعی پادشاه و ممدوح علاقهای نداشته که محفلش به مجلس اندوه تبدیل شود و چون شاعران زینتالمجالس بودند باید بیشتر از شادی صحبت میکردند.
او درباره وجود غم در سبک خراسانی نیز بیان کرد: شاعران در دو موقعیت به گفتن اشعاری با مضمونهای غمگین میپرداختند؛ اول در نمونههایی که اتفاق نادری برای خود شاعر رخ داده باشد. به عنوان مثال زمانی که شاعر فرزند خود را از دست بدهد سراغ لحن اندوهگین میرود. حالت دوم اینکه اندوهی به جان ممدوح میافتاد. به عنوان مثال پادشاهی فوت میکرد؛ در این حالت شاعر به فرزند او که پادشاه جدید است تسلیت میگفت و در ادامه، تبریک به پادشاه تازه بر تخت نشسته موضوع اصلی شعر او را تشکیل میداد. در این حال باز هم رنگی از شادی و شادمانی در شعر به چشم میخورد.
شکیبا درباره تأثیر فضای صوفیگری بر شعر توضیح داد: در طول تاریخ، عرفان با نوعی گوشهگیری و انزوا همراه بوده است. بسیاری از منتقدان عملگرا نیز به سبک عراقی و منش و زیست صوفیانه، این انتقاد را وارد میکنند که صوفیان افراد منفعلی بوده و اهل حرکت اجتماعی نبودهاند.
او افزود: در سبک عراقی چون ادبیات ما به ادبیات عرفانی تبدیل میشود شاعر به موجودی گوشهگیر تبدیل شده و آرام آرام این خصیصه به شعر او هم رسوخ میکند. درواقع غم و اندوه موتیف غالب سبک عراقی را تشکیل میدهد. در سبک عراقی فضای رایج، فراق محبوب ازلی و ابدی است و چون وصال این محبوب هرگز دست نمیدهد، معمولا این اندوه را در آثار این سبک شعر میبینیم.
این شاعر مولانا را یکی از شاعران شاد سبک عراقی معرفی کرد و گفت: در این بین برخی شاعرها همچون مولانا، نوع زیست متفاوتی دارند. مجلس سماع به خاطر ضربآهنگ تکرارشونده، ساز و ذکرها و... نوعی شادی به همراه دارد و چون مولانا بخشی از «مثنوی» را زمان سماع و در حالی که از خود بیخود بوده سروده، بیشتر شعرهایش شاد است. گاهی در سبک عراقی به چنین مواردی برمیخوریم که اندکی شادی در شعرها دیده میشود، البته باز در این حالت نیز موتیف اصلی همچنان همان اندوه است چنان که «نینامه» مولانا با شکایت از فراق معبود ازلی و ابدی همراه است.
او شادی را در سبک هندی رایجتر دانست و بیان کرد: اما در سبک هندی جهانبینی ثابتی وجود ندارد و شعر به احوالات شاعر بستگی داشته است. در این سبک زندگی شادی به وجود میآید که البته کم است و بیشتر موضوع همان فراق و اندوه است.
این شاعر و طنزپرداز با اشاره به تجلی غم در شعر معاصر اظهار کرد: شاعران و روشنفکران بعد از کودتای رضاخان و کودتای 28 مرداد، همه در اندوهی به سر میبرند که این اندوه در شعرشان متجلی میشود. در این دوره زمانی که به موضوعات عاشقانه نیز پرداخته شده باز رنگ غم دیده میشود.
او دلیل وجود غم در شعرهای مربوط به عشق را تاکید بر فراق دانست و اظهار کرد: عشق در ادبیات ما همیشه با غم و فراق همراه بوده است. در شعر فارسی عشق توام با وصال هیچ وقت موضوع اصلی نبوده است، به همین علت حتی در اشعار مربوط به عشق هم غالبا غم دیده میشود. در شعر روشنفکران هم وضع به همین منوال است. روشنفکران که معترضان به وضع موجود بودند، اندوه در شعرشان موج میزند.
شکیبا در ادامه گفت: مخاطبان شعر از گذشته تا اکنون معمولا اشخاصی بودند که از سطح عوام اندکی بالاتر میاندیشیدند. در این موقعیت تا حدی موضوع عرضه و تقاضا نیز مطرح میشود. در این دوره مخاطبان شعر نیز همچون روشنفکران این اندوه را در خود داشتهاند.
این شاعر با بیان اینکه حتی در شعرهای دوره شاد بعد از پیروزی انقلاب هم غم در شعر وجود دارد افزود: فقط در مقطع کوتاه بین پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان آغاز جنگ تحمیلی در برخی اشعار حرف از پیروزی زده میشود. باز در همین شعرها هم شعار معروف «در بهار آزادی جای شهدا خالی» به چشم میخورد، یعنی باز هم اندوه یاران از دسترفته وجود دارد.
شکیبا در ادامه بیان کرد: در روزگار کنونی هم جایی برای شادی وجود ندارد. شاعر باید فارغ از جهان و الکی سرخوش باشد که بتواند شعر شاد بگوید. موضوعیت شادی اساسا در جامعه کنونی ما از دست رفته است.
او همچنین با اشاره به وجود غم در شعرهای مذهبی بیان کرد: بخش مرثیههای شعر مذهبی مشخص است که باید غمگین باشد. در بخش مدح نیز صحبت از کسانی به میان میآید که با وضعی فجیع به شهادت رسیدند بنابراین شاعر زمانی که از شادمانی یک میلاد صحبت میکند باز هم گریزی به مصیبتی دارد که بر سر مولود آمده است.
این شاعر گفت: در شعرهایی که در انتظار ریشه دارند و در مورد امام حی و حاضر سخن میگویند که از دیده پنهان است، باز رگههایی از غم دیده میشود و فراق در آنها مشهود است؛ پس میتوان نتیجه گرفت شعر مذهبی ما اساسا غمگین است.
این شاعر و طنزپرداز درباره وجود شادی در شعر فارسی گفت: در سبک خراسانی شعر متعلق به دربار است، به همین علت شادمانی و شادخواهی یکی از موتیفهای تکرارشونده این سبک به شمار میرود. در آن زمان به طور طبیعی پادشاه و ممدوح علاقهای نداشته که محفلش به مجلس اندوه تبدیل شود و چون شاعران زینتالمجالس بودند باید بیشتر از شادی صحبت میکردند.
او درباره وجود غم در سبک خراسانی نیز بیان کرد: شاعران در دو موقعیت به گفتن اشعاری با مضمونهای غمگین میپرداختند؛ اول در نمونههایی که اتفاق نادری برای خود شاعر رخ داده باشد. به عنوان مثال زمانی که شاعر فرزند خود را از دست بدهد سراغ لحن اندوهگین میرود. حالت دوم اینکه اندوهی به جان ممدوح میافتاد. به عنوان مثال پادشاهی فوت میکرد؛ در این حالت شاعر به فرزند او که پادشاه جدید است تسلیت میگفت و در ادامه، تبریک به پادشاه تازه بر تخت نشسته موضوع اصلی شعر او را تشکیل میداد. در این حال باز هم رنگی از شادی و شادمانی در شعر به چشم میخورد.
شکیبا درباره تأثیر فضای صوفیگری بر شعر توضیح داد: در طول تاریخ، عرفان با نوعی گوشهگیری و انزوا همراه بوده است. بسیاری از منتقدان عملگرا نیز به سبک عراقی و منش و زیست صوفیانه، این انتقاد را وارد میکنند که صوفیان افراد منفعلی بوده و اهل حرکت اجتماعی نبودهاند.
او افزود: در سبک عراقی چون ادبیات ما به ادبیات عرفانی تبدیل میشود شاعر به موجودی گوشهگیر تبدیل شده و آرام آرام این خصیصه به شعر او هم رسوخ میکند. درواقع غم و اندوه موتیف غالب سبک عراقی را تشکیل میدهد. در سبک عراقی فضای رایج، فراق محبوب ازلی و ابدی است و چون وصال این محبوب هرگز دست نمیدهد، معمولا این اندوه را در آثار این سبک شعر میبینیم.
این شاعر مولانا را یکی از شاعران شاد سبک عراقی معرفی کرد و گفت: در این بین برخی شاعرها همچون مولانا، نوع زیست متفاوتی دارند. مجلس سماع به خاطر ضربآهنگ تکرارشونده، ساز و ذکرها و... نوعی شادی به همراه دارد و چون مولانا بخشی از «مثنوی» را زمان سماع و در حالی که از خود بیخود بوده سروده، بیشتر شعرهایش شاد است. گاهی در سبک عراقی به چنین مواردی برمیخوریم که اندکی شادی در شعرها دیده میشود، البته باز در این حالت نیز موتیف اصلی همچنان همان اندوه است چنان که «نینامه» مولانا با شکایت از فراق معبود ازلی و ابدی همراه است.
او شادی را در سبک هندی رایجتر دانست و بیان کرد: اما در سبک هندی جهانبینی ثابتی وجود ندارد و شعر به احوالات شاعر بستگی داشته است. در این سبک زندگی شادی به وجود میآید که البته کم است و بیشتر موضوع همان فراق و اندوه است.
این شاعر و طنزپرداز با اشاره به تجلی غم در شعر معاصر اظهار کرد: شاعران و روشنفکران بعد از کودتای رضاخان و کودتای 28 مرداد، همه در اندوهی به سر میبرند که این اندوه در شعرشان متجلی میشود. در این دوره زمانی که به موضوعات عاشقانه نیز پرداخته شده باز رنگ غم دیده میشود.
او دلیل وجود غم در شعرهای مربوط به عشق را تاکید بر فراق دانست و اظهار کرد: عشق در ادبیات ما همیشه با غم و فراق همراه بوده است. در شعر فارسی عشق توام با وصال هیچ وقت موضوع اصلی نبوده است، به همین علت حتی در اشعار مربوط به عشق هم غالبا غم دیده میشود. در شعر روشنفکران هم وضع به همین منوال است. روشنفکران که معترضان به وضع موجود بودند، اندوه در شعرشان موج میزند.
شکیبا در ادامه گفت: مخاطبان شعر از گذشته تا اکنون معمولا اشخاصی بودند که از سطح عوام اندکی بالاتر میاندیشیدند. در این موقعیت تا حدی موضوع عرضه و تقاضا نیز مطرح میشود. در این دوره مخاطبان شعر نیز همچون روشنفکران این اندوه را در خود داشتهاند.
این شاعر با بیان اینکه حتی در شعرهای دوره شاد بعد از پیروزی انقلاب هم غم در شعر وجود دارد افزود: فقط در مقطع کوتاه بین پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان آغاز جنگ تحمیلی در برخی اشعار حرف از پیروزی زده میشود. باز در همین شعرها هم شعار معروف «در بهار آزادی جای شهدا خالی» به چشم میخورد، یعنی باز هم اندوه یاران از دسترفته وجود دارد.
شکیبا در ادامه بیان کرد: در روزگار کنونی هم جایی برای شادی وجود ندارد. شاعر باید فارغ از جهان و الکی سرخوش باشد که بتواند شعر شاد بگوید. موضوعیت شادی اساسا در جامعه کنونی ما از دست رفته است.
او همچنین با اشاره به وجود غم در شعرهای مذهبی بیان کرد: بخش مرثیههای شعر مذهبی مشخص است که باید غمگین باشد. در بخش مدح نیز صحبت از کسانی به میان میآید که با وضعی فجیع به شهادت رسیدند بنابراین شاعر زمانی که از شادمانی یک میلاد صحبت میکند باز هم گریزی به مصیبتی دارد که بر سر مولود آمده است.
این شاعر گفت: در شعرهایی که در انتظار ریشه دارند و در مورد امام حی و حاضر سخن میگویند که از دیده پنهان است، باز رگههایی از غم دیده میشود و فراق در آنها مشهود است؛ پس میتوان نتیجه گرفت شعر مذهبی ما اساسا غمگین است.
منبع: ایسنا
گزارش خطا
آخرین اخبار