مهاجرت روزافزون ورزشکاران به خارج از کشور

کد خبر: ۷۳۷۰۴
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۸
یکی این می‌زند و یکی آن. هر کدام برای آن که مدال رنگین را از آن خودش کند باید ضربات بیشتری بزند. هیجان تمام سالن را فراگرفته است. کدام یک از این تماشاگران می داند پشت هر کدام از این ضربات هیجان آفرین چه تردیدی نهفته است. تردید از بابت ماندن یا رفتن. ماندن و مدال آوردن و نام وطن را به فراز‌ها رساندن یا رفتن و بوسیدن ورزش؟

به گزارش ابتکار، شاید این حالتش کمتر دردناک باشد. آن زمان که بار سفری بی بازگشت به قصد رفتن و مسابقه برای کشوری دیگر بسته می شود، هویت، تعلق خاطر، وطن دوستی درد می گیرد. دردی که ظاهرش درد نیست، اما باطنش دردیست برخاسته از زخمی به عمق تمام زخم زبان ها. ورزشکارانی که برای یک کشور دیگر به میدان مسابقه می‌روند کم نیستند؛ کشتی گیران، جودو کاران، کاراته کاران و ... . آلمان، مالزی، جمهوری آذربایجان ممکن است مقصد این ورزشکاران باشد.

سودجویی در ورزش


بهزاد. الف، 29 ساله، از آن دست رزمی کارانی است که ورزش در وطن را رها کرده و مشغول مسابقه برای کشوری دیگر است. رشته ورزشی او کاراته است و مدتی را در مالزی زندگی می کرد. وی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار می گوید: من ورزش کاراته را از سال 73 آغاز کردم و در دوران ورزش حرفه‌ای در 8 دوره قهرمان کشور شدم. شاخه‌ای که من در رشته‌ کاراته دنبال می‌کنم «کیوکوشین کاراته» است. این شاخه در زیر مجموعه کاراته آزاد قرار می‌گیرد و نسبت به شاخه کنترلی سخت‌تر است اما توجه کمتری به آن می‌شود. در کل ورزش کاراته یک ورزش المپیکی نیست و همین یکی از دلایل کم توجهی بدان است. در ورزش کاراته آزاد جمعیت ورزشکاران زیاد است و همین باعث شد که بعضی‌ها دنبال سودجویی در این رشته باشند و روز به روز به شاخه شاخه شدن این ورزش دامن بزنند. متاسفانه فدراسیون هم به این ها مجوز می‌دهد و باعث می‌شود بدون منع قانونی به کار خود ادامه دهند.

ترس از آینده


این قهرمان ورزشی ادامه می‌دهد: الان حدود سه سال است ساکن مالزی هستم و برای این کشور مسابقه می‌دهم. در اینجا به ورزشکاران خوب می‌رسند. درست است که مثل یک فوتبالیست زندگی نمی کنم ولی امکانات زیادی در اختیار ما قرار داده‌اند؛ خانه، اینترنت، هزینه سفر، اسپانسر و ساپلمنت. حتی امکانی فراهم شده که بتوانم تدریس کنم و آموزش دهم. برای همین تدریس یک ساعت و نیمه و یک روز در هفته یک میلیون تومان پول دریافت می‌کنم. به طور کلی از نظر مالی تامین هستم. همه این‌ها باعث دلگرمی ورزشکار می‌شود. ورزشکار باید از نظر مالی تامین باشد. تامین مالی، آرامش فکری را به دنبال دارد و همین آرامش باعث می‌شود تا شخص در رشته ورزشی‌اش خوب ظاهر شود. من نمی خواستم به سرنوشت ورزشکارانی دچار شوم که بعد از عمری کسب نشان قهرمانی و عنوان های ملی و جهانی ناچار به دست فروشی روبروی پاساژ علاء الدین می شوند یا بعد از 50 سال سن دنبال مستخدم شدن بروم. ممکن بود حتی سرنوشتی بدتر از این داشته باشم و با بیکاری کامل دست و پنجه نرم کنم. ورزشکارن تحصیل‌ کرده هم از وضعیت خوبی برخودار نیستند؛ مگر می‌شود با ماهی 1200000 یا 1500000 تومان حقوق از پس زندگی برآمد؟

هزینه های سنگین عشق به ورزش


بهزاد می‌افزاید: در ایران ورزشکار با استعداد زیاد است ولی متاسفانه بسیار پراکنده هستند. در رشته کاراته آزاد هم ورزشکاران حرفه‌ای زیادی داریم که همیشه در مسابقات آسیایی حرف اول می‌زنند. کاراته کاران این رشته در مسابقات جهانی هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. ولی متاسفانه آن ها برای بازی در لیگ کاراته آزاد بیشتر از سالی سه چهار میلیون دریافت نمی‌کنند. حتی مواردی را دیده‌ام که با سالی 500 هزار تومان هم بازی کرده‌اند. دیگر از بازیکنانی که فقط به عشق ورزش رایگان بازی می‌کنند چه بگویم. برای مسابقات قهرمانی آسیا که در تهران برگزار شد از هر کدام از کاراته کار‌های ایران 300 هزار تومان ورودی گرفتند. چرا باید از ورزشکاران وطنی در کشور خودمان ورودی دریافت شود؟ در مورد مسابقات جهانی که در کشورهای دیگر برگزار می شود رقم این پول‌های دریافتی بسیار سنگین‌تر است. شنیده شده که از کاراته کاران برای شرکت در این مسابقات ارقام مختلفی از 5 میلیون به بالا دریافت می‌کنند. بسیاری از ورزشکاران با بضاعت کم برای شرکت در این مسابقات ناگزیر به گرفتن وام می‌شوند. نظیر اتفاقی که هنگام اعزام ورزشکاران به مسابقات جهانی در ژاپن رخ داد.

درد نان


بهزاد خاطرنشان کرد: قطعا مسابقه دادن برای کشوری جز کشور خودم کار سختی است. ولی چاره‌ای نبود. فشار زیادی را تحمل می‌کردم. عمری تمرین کردم و از وقت و جوانی‌ام هزینه کرده‌ام اما عایدی نداشتم جز یک مشت کاغذ پاره و روزنامه. نهایت سودی که از ورزش نصیب من شد یک سهمیه تحصیل در دانشگاه آزاد بود. آن هم وقتی رفتیم دانشگاه دیدیم خیلی‌ها بدون کنکور وارد شده‌اند. قطعا از روی سرخوشی و کنجکاوی این کار را نکردم. زن و بچه نیاز به زندگی راحت و نان شب دارد. عرق و جام ونشان که نمی‌خورند. خودم را با رزمی کاران در کشورهای دیگر مقایسه می‌کردم. می‌دیدم با وجود تلاشی که می‌کنم از امکانات لازم برخوردار نیستم. یک اسپانسر خوب در کشور خودمان نداریم. در بسیاری از کشورها به ورزشکاران بهای زیادی می‌دهند و همین باعث جذب ورزشکارن وطنی می‌شود. در این جا گویا رفتن قهرمانان از کشور چندان اهمیتی ندارد. بعد از رفتن من از کشور، تماسی با من گرفته نشد و سراغی از من نگرفتند. در مورد قهرمانان رشته های المپیکی هم وضع همین است چه رسد به رشته ما که المپیکی نیست. مشکل دیگری که وجود دارد این است که در ایران ورزشکار را به چشم لات نگاه می‌کنند. زمانی که برای استخدام وارد جایی می‌شویم، نمی‌توانیم راحت نام رشته ورزشی خود را بیاوریم زیرا که به چشم انسان جنجال آفرین دیده می‌شویم. از این دست مشکلات کم در جامعه برایمان پیش نمی‌آمد.

امکانات برای ورزشکاران


بدون شک زندگی کردن خارج از وطن و مسابقه دادن با لباس تیم ملی کشور دیگری برای هیچ ورزشکاری کار ساده‌ای نیست. ولی شاید بهتر باشد به جای زدن زخم زبان یا بی‌توجهی، فکری به حال رزمی کاران کشور کرد. کسانی که زندگی نیز همچون ورزش های سخت بر آنان خشم آورده است. چرا نباید امتیازات کافی برای ورزشکاران در داخل کشور در نظر گرفته نمی‌شود؟ با ناامید شدن جوانان از ورزش چگونه می‌توان انتظار جامعه ای شاد و سالم داشت؟
پربیننده ترین ها