پیامد رفتار اردوغان در ترکیه

کد خبر: ۷۳۵۲۲
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۵
فریدون مجلسی در یادداشتی در شرق نوشت:

زمانی که «تورگوت اوزال»، اصلاحات اقتصادی خود را در ترکیه آغاز کرد، هم‌زمان با جنگ عراقِ صدام علیه ایران بود. ترک‌ها با بهره‌مندی از بخشی از درآمد نفتی ایران در سایه افزودن بر بهای کالاهای وارداتی ایران از طریق ترکیه، رشد سالانه اقتصادی و صنعتی خود را به‌گونه‌ای سرعت دادند که به مهاجرت میلیون‌ها روستایی آن کشور به شهرها و مراکز صنعتی منجر شد تا صنایعی که نیاز به نیروی کار داشتند را تأمین کنند. این جابه‌جایی بزرگ جمعیتی تعادل فرهنگی جامعه مدنی ترکیه را به سود مهاجران روستایی برهم زد، مهاجرانی که محتوای فرهنگی آنان منحصر به آگاهی‌های گاه متعصبانه بود. نخستین آثار سیاسی این تحولِ غیرآتاتورکی، در شهرداری‌های شهرهای بزرگ خصوصا استانبول آشکار شد.

شهرداران متعهدی که در آغاز کار خود در اثر اعتقادات مذهبی دست‌پاک و خادم هم بودند، به‌زودی اعتماد بیشتری را به سوی خود جلب کردند. وقتی نوبت به انتخابات پارلمانی رسید، پیروزی «اربکان»، ترکان مدنی را از چپ و راست، حیرت‌زده کرد. مگر می‌شد «میراث آتاتورک» را به دست اینان سپرد؟ ابتدا نظامیان شروع کردند به هشداردادن که آن‌گونه هشدارهای غیرعادی خود نشانه کودتا بود. سپس به‌جای آنکه با کودتا مسئله خود را حل کنند، با منحل‌کردن حزب اربکان، صورت‌مسئله را به‌کلی پاک کردند. طرفداران اربکان در قالب حزب دیگری فعال شدند و باز هم انحلال و سپس حزب سوم و دوباره پیروزی در انتخابات! اکنون برای کودتای نظامیان هم دیر شده بود. درجه‌داران و افسران جزء نیز تعلق فرهنگی به تازه‌واردان پیدا کردند. گروه تازه نیز در حد میانه‌ای عمل می‌کردند تا هم مذهبیون ریشه‌دار در روستا را راضی کنند و هم از نگرانی مدنی‌ها بکاهند. تحولات اقتصادی و فرهنگی ترکیه به‌سرعت ادامه یافت تا زمانی به سود حزب عدالت و توسعه و از جایی، با گذشت زمان و پدیداری نسل مدنی تازه‌ای از میان مهاجران پیشین، به ضرر این حزب عمل کند. در درون حزب عدالت و توسعه نیز انشعاب‌هایی رخ داد و عبدالله گُل رئیس‌جمهور پیشین نیز با دیدگاه‌های مترقی‌تر در شمار معترضان قرار گرفت.  اردوغان که اقتدار طولانی، او را به «قدرت‌مداری» معتاد کرده بود و اوضاع را خوش‌باورانه کماکان به سود باورهای حزبی خود تلقی می‌کرد، مقدمات برقراری شیوه ریاستی و ماندن در جایگاه ریاست‌جمهوری را فراهم کرد. او تصور می‌کرد با این حربه و با سیاست‌بازی‌ها و وعده و وعیدهایی که به کردها داده بود، می‌تواند به خواسته‌های خود دست یابد. نتیجه انتخابات اخیر و راه‌یافتن ٨٠ نماینده حزب مخالف، که ائتلافی از کردها، علویان و معترضان دیگر هستند، او را از خواب شیرین بیدار کرد. نتیجه نهایی انتخابات نشان داد که او بدون ائتلاف با احزاب دیگر نمی‌تواند دولت تشکیل دهد؛ دیگرانی که حاضر به ائتلاف با او نیستند یا بهایی گزاف طلب می‌کنند.

 اردوغان نیز در بن‌بستی که راه دستیابی به آرزویش را مسدود می‌کرد، به همان شیوه‌ای متوسل شده است که زمانی نظامیان با اربکان مواجه شده بودند. انفجاری - ظاهرا داعشی- موجب قتل گروه بزرگی از تجمع کردان طرفدار کمک به کوبانی شد که اعتراض همگان را برانگیخت. سپس انتقام‌جویی نابخردانه - ظاهرا از سوی کردها- منجر به کشته‌شدن دو پلیس ترکیه شد و بی‌درنگ احساس انتقام‌جویی ترکان را درپی داشت. حمله نظامی و بمباران مواضع گروه پ‌ک‌ک در اقلیم کردستان عراق و زیرپاگذاشتن تعهدات گذشته به کردها، بهانه‌ای شد برای آشکارکردن نیت آغازین. با صدور اجازه پرواز به هواپیماهای نظامی آمریکا در پایگاه «اینجرلیک» سهمی نیز به آمریکایی‌ها برای بستن دهانشان داده شد. اردوغان در مقام تشریفاتی ریاست‌جمهوری هنوز اداره امور را رها نکرده است و بر نخست‌وزیر تحکم می‌کند. دولت او اعلام کرد که رفتارهای ائتلاف مخالفانش باوجود پیروزی در انتخابات اخیر برخلاف قانون اساسی است و آن ائتلاف باید منحل شود و نمایندگانش از مجلس خارج شوند که یعنی همان پاک‌کردن صورت‌مسئله. اقدام به جنگ خارجی، ارجاع موضوع به دادگاه به بهانه نقض قانون اساسی، اعلام انحلال حزب مخالف و برجای‌ماندن دولتی که از آغاز و با وجود شکست در انتخابات نیز نشانه‌های دست‌برداشتن از قدرت را نشان نداده است، نوعی کودتای خزنده را تداعی می‌کند که با کمک ارتش و راه‌انداختن جنگ و تحریک احساسات ملی و با کمک جماعاتی در پارلمان و دادگاه‌ها با ظاهری قانونی در شرف انجام است. غافل از اینکه فرایند مدنی‌شدن با سرعتی بیشتر از فرایند پیشین در جامعه امروزی ترکیه در حال تکوین بوده و عصر طلایی حزب عدالت و توسعه -که تعهد و پاکدستی ادعایی آغازین را هم از دست داده است-‌رو به افول است. این مسئله ترکیه را در اوج موفقیت‌های اقتصادی با بحرانی جدی مواجه خواهد کرد. 
پربیننده ترین ها