گزارشی از زندگی‌سیاسی فابیوس/ سال‌های توفانی آقای سیاست‌مدار

کد خبر: ۷۳۰۰۹
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۰
 روز ٢٠ آگوست ١٩٤٦ شهر پاریس شاهد تولد شخصی بود که در سال‌های آینده تاریخ سیاسی این کشور را خیلی آرام اما اساسی تغییر داد. لوران فابیوس، فرزند یک فروشنده اشیای آنتیک در فرانسه بود که مدارج بالای سیاست را سریع طی کرد.

اکثر قریب‌به‌اتفاق سران دست‌راستی و چپی فرانسه دست‌پرورده نخبگان پاریسی هستند. لوران نیز از این قاعده مستثنا نبود و برای آرام‌کردن حس جاه‌طلبی‌اش از مؤسساتی فارغ‌التحصیل شد که رهبران آینده را پرورش می‌دهند. همانند دیگر سیاست‌مداران فرانسوی که قرار است در آینده از خودشان جنم‌وجدیت فراوانی نشان دهند، او نیز کارش را به‌عنوان کارمند دولت در همکاری تنگاتنگ با شورای دولتی آغاز کرد. درحال‌حاضر او از لحاظ فنی در‌حال‌گذراندن دوران مرخصی خود از شورای ملی است و به‌محض پایان‌یافتن وزارتش می‌تواند به این محل برای خدمت بازگردد.

فابیوس هنوز مراحل ابتدایی زندگی خود در شورای دولتی را نگذرانده بود که ارتباطات نزدیکی با «فرانسوا میتران»، رهبر حزب سوسیالیست و همراهان او آغاز کرد. سال ١٩٧٤ رسما عضو جدید حزب شد. این عضویت تحت‌رهبری میتران سرآغاز به‌دست‌آوردن موفقیت‌هایی بود که سرعتش گاهی برای فابیوس دردسر ایجاد می‌کرد. او استعداد ویژه‌ای در برقراری روابط نزدیک با افراد داشت. در اواخر دهه ٧٠ نقش مشاور شخصی میتران و سخنگوی سیاست‌مدار ارشد حزب سوسیالیست را برعهده گرفت و به‌خوبی از عهده اجرای آن برآمد. این اجرای خوب با فعالیت در کمیته راهبری حزب سوسیالیست در سال ١٩٧٧ و هماهنگی در کمیته انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس سال ١٩٨١ به نقطه اوج رسید. تا جایی که باعث شد میتران کرسی ریاست‌جمهوری را به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور سوسیالیست در جمهوری پنجم فرانسه به دست آورد.

او هم‌زمان با خدمات انتخاباتی از رشد خود به‌عنوان یک سیاست‌مدار غافل نبود. در سال‌های ٧٧ تا ٨١ سمت معاون شهردار شهر «کوویلی» شهری در حوزه نرماندی را به‌دست آورد. سال ١٩٨١ به‌عنوان نماینده وارد پارلمان شد اما نشستن بر صندلی پارلمان برای او چندان طولانی نبود چراکه بنا بر قوانین فرانسه او باید به‌عنوان وزیر در کابینه اول «پیر موری» استعفای خودش را تقدیم مجلس می‌کرد. سال ١٩٨١ ستاره شهرت فابیوس به‌عنوان جوان‌ترین فرد کابینه با ٣٥ سال سن در آسمان سیاست فرانسه درخشید و کارهای او در بخش اقتصاد این درخشش را بیشتر کرد.

در میانه سال‌های ١٩٨١ تا ٨٣ او خدمتش را به‌عنوان وزیر بودجه و برنامه‌ریزی به‌خوبی انجام داد و بعدها با خدمت به‌عنوان وزیر صنایع و تحقیقات با چالش‌های بیشتری روبه‌رو شد. در هر دو سمت مشکل اصلی او احیای اقتصاد صنعتی عقب‌مانده و نظارت بر یک تغییر استراتژیک یعنی تبدیل‌شدن از یک صنعت کوچک به صنعتی متکی بر تکنولوژی بالا بود. این کار در اصل یک مشکل بزرگ بود که با سوءظن رأی‌دهندگان نیز همراه شده بود. سران کشور به‌دنبال آن بودند تا صنایع را به صنعتی رقابت‌پذیر در اروپا و سپس در دنیا تبدیل کنند و در مقابل روی خوشی به فعالیت‌های اتحادیه کارگری که از شرایط موجود ناراضی بودند، نشان نمی‌دادند.

زمانی که حضور او در سمتش رسمی شد؛ حزب سوسیالیست، بانک فرانسه و برخی مؤسسات دیگر را با هدف معکوس‌کردن رکود اقتصادی، ملی اعلام کرد اما همین کار مشکلات و عوارض جانبی دربر داشت که ترکش‌های آن در سال ١٩٨٣ برای وزیر جوان‌ رو شد. رکود اقتصادی و مشکلات با اتحادیه کارگری پابه‌پای فعالیت‌های لوران فابیوس جلو می‌آمدند. اما میتران همچنان مصر بود که فابیوس تنها کسی است که می‌تواند با مهارت‌های اقتصادی و سیاسی و تحت‌رهبری حزب سوسیالیست مشکلات را رفته‌رفته حل کند. ازاین‌رو تصمیم گرفت در تاریخ ١٧ جولای ١٩٨٤ او را جایگزین نخست‌وزیر موری کند.

سال‌های سرد نخست‌وزیری

فابیوس نیز تنها دو سال به‌عنوان نخست‌وزیر به حزب و مردمش خدمت کرد. یکی از تصمیمات بحث‌برانگیز او در سال ١٩٨٥ مذاکره با شرکت والت دیزنی برای ساخت پارکی در پاریس بود که سروصدای زیادی در فرانسه به راه انداخت. افکارعمومی به‌شدت علیه این تصمیم واکنش نشان داد و به چهره خدمات خالصانه او در این سال‌ها ضربه جبران‌نشدنی وارد کرد.

از آن پس قدم‌های تند و تصمیمات جسورانه وزیر جوان با تدبیرهای بیشتری همراه شد چراکه خدمت‌کردن به‌عنوان رئیس مجمع ملی فرانسه در سال ١٩٨٨ تا ١٩٩٢ او را مجاب کرد که نباید سریع و خشن برخورد کرد. در آن سال‌ها حزب سوسیالیست دیگر درخشندگی قبل را نداشت و میتران بارها ابراز امیدواری کرد فابیوس بار دیگر فعالیت‌هایش را در حزب بیشتر کند چراکه او می‌توانست جانشین موردعلاقه آقای رئیس‌جمهور باشد.

سوغات شوم فرانسه

اما لغزندگی در سپهر سیاست فرانسه سابقه‌ای به درازای تاریخ دارد و عاقبت دامن هر سیاست‌مدار جاه‌طلبی را می‌گیرد. فابیوس نیز از این قاعده مستثنا نبود. در سال‌های ١٩٩٠ رسوایی بزرگ فابیوس که همانند بختک او را تا سال‌های بعد همراهی کرد، اتفاق افتاد. در این رسوایی بزرگ مشخص شد در سال ١٩٨٥ خون‌هایی که از سوی وزارت بهداشت فرانسه به افراد مبتلا به هموفیلی تزریق شده بود، آلوده به ویروس HIV بود. این رسوایی بزرگ به ‌حساب تولید‌کنندگان خون که از زیرمجموعه‌های دولت بودند، نوشته ‌شد. در آن زمان سؤال بزرگ این بود که چرا اقدامات احتیاطی برای پیشگیری از این اتفاق انجام نشد. در خود فرانسه بیشتر از‌ هزارو ٢٠٠ فرد مبتلا به هموفیلی آلوده به ویروس HIV شدند و در مدت‌زمانی کوتاه بیش از ٣٠٠ نفر جان خود را در اثر همین واقعه ازدست دادند.

در آن زمان فابیوس به‌عنوان نخست‌وزیر، «ادموند اروه»، وزیر بهداشت و «جورجینا دوفو»، وزیر امور اجتماعی زیر آتش اتهامات قرار گرفتند. آتش اعتراضات عمومی پس از سخنان اروه و دوفو در آن زمان باعث شد تا دادگاه عدالت اداری اتهامات هر سه را تحت عنوان قتل نفس بررسی کند. فابیوس بیشتر از همه به دلیل رهبری کابینه تحت فشار قرار گرفت. ابعاد فاجعه با انتشار این خبر که پای خون‌های آلوده به کشورهایی چون آلمان، ایتالیا، آرژانتین، عربستان، عراق و ایران باز شده، گسترده‌تر شد.

نماد سوسیالیست مدرن فرانسوی که این‌قدر برایش زحمت کشیده بود با تزریق خون‌های آلوده ظرف مدت کوتاهی از بین رفت. اتهام اصلی او در این زمینه آن بود که برای صرفه‌جویی در درآمدها، مرحله تشریفات انجام آزمایش‌های خونی در انستیتوی پاریس را لغو کرده بود و دستور غربالگری خون‌ها زمانی صادر شد که دیگر دیر شده بود. با شکایت کشورها در دادگاه‌های بین‌المللی، شرکت فرانسوی مجبور به پرداخت غرامت شد. فرانسوا میتران، در آن زمان از کل کابینه خواست که مسئولیت این قصور و اشتباه را بر عهده بگیرد اما آقای نخست‌وزیر که پایش در این ماجرا گیر بود، درخواست کرد مصونیت سیاسی‌اش در نظر گرفته نشود و به‌عنوان تنها مقصر ماجرا در دادگاه محاکمه شود. همین‌طور هم شد اما دادگاه به دلیل نبود مدارک کافی فابیوس را تبرئه کرد.

رسوایی صلح سبز

صلح سبز نام مؤسسه غیردولتی است که در ژوئن ١٩٨٥ روزگار نخست‌وزیر را برای مدتی سیاه کرد. در آن زمان چند فرانسوی به نشانه اعتراض نسبت به آزمایش‌های اتمی فرانسه سوار بر کشتی شدند اما آژانس اطلاعاتی این کشور علیه این افراد وارد عمل شد و فاجعه آفرید. این کشتی ناگهان منفجر شد و جان یک عکاس را گرفت. از آنجایی که این اتفاق در آب‌های نیوزیلند افتاده بود این کشور تحقیقات در زمینه علت وقوع حادثه را آغاز کرد. در همین زمینه کاپیتان «دومنیک پریر» و فرمانده «آلن مافارت» دستگیر شدند. آن دو در ابتدا هر اتهامی را انکار کردند اما پس از ضبط پاسپورت‌های سوئیسی و مشخص‌شدن سابقه فرانسوی و ارتباط نزدیک آنها با دولت فرانسه مجبور به اعتراف شدند.

دولت فرانسه در آن زمان سعی داشت تا این خرابکاری را یک اتفاق بنامد اما پس از دستگیری دو مأمور حقیقت‌های ناخوشایندی آشکار شد. این دو مأمور برای ایجاد عمدی آتش‌سوزی در کشتی، خرابکاری و قتل متهم شدند اما بعدها در جلسات دادگاه درخواست دادند که تنها برای اتهام قتل عمد محاکمه شوند و دست آخر تنها ١٠ سال زندان نصیبشان شد.

این تحرکات چیزی نبود که دولت بخواهد آن را نادیده بگیرد. عاقبت در ٢٢ سپتامبر همان سال فابیوس از خبرنگاران برای شرکت در یک نشست مطبوعاتی دعوت کرد که نتیجه‌اش حیرت‌انگیز بود. او در این نشست بیانیه‌ای ٢٠٠ کلمه‌ای خواند و اعلام کرد: «حقیقت تلخ این است که عوامل سرویس مخفی اطلاعاتی فرانسه در این عملیات دست داشتند. آنها از دستورات پیروی کردند». بلافاصله پس از این اظهارنظر بود که «چارلز ارنو»، وزیر دفاع فرانسه اعلام استعفا کرد.

سال‌های پختگی سیاسی

با پایان کار میتران سال‌های سخت نخست‌وزیری فابیوس نیز به پایان رسید. او برای ماندن در صحنه سیاسی کشورش تلاش کرد اما هرگز نتوانست همان موفقیت‌های سریع دوران جوانی را تجربه کند.

در دهه ٩٠ بیشتر تلاش او صرف کسب مقامات بالا در حزب سوسیالیست شد اما در سال ١٩٩٣ با درهم‌شدن شرایط حزب مجبور به استعفا شد. عاقبت در سال ١٩٩٧ توانست کرسی ریاست مجلس را که برایش تلاش زیادی کرده بود، به دست بیاورد. در میانه سال‌های ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٢ نیز سکانداری وزارت اقتصاد و دارایی کابینه «لیونل ژوسپین» را عهده‌دار شد. پس از بازنشستگی ژوسپین بسیاری گمان می‌کردند که او باز هم برای فعالیت در حزب تلاش خواهد کرد اما برخلاف انتظار اعلام کرد ذهنش در طول این سال‌ها تغییر کرده و از این پس در جناح چپ حزب فعالیت خواهد کرد.

در می‌ ٢٠٠٧ او، وزیر امور خارجه کابینه «ژان مارک آیرو» در دولت فرانسوا اولاند شد و از آن زمان تاکنون این سمت را بر عهده دارد. اما در این سال‌ها نیز بروز برخی اخبار از زندگی شخصی آقای وزیر باعث شد تا بار دیگر در سرخط خبرها قرار بگیرد. فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه قبل از روی کار آمدن اعلام کرد که «دل‌خوشی از ثروتمندان ندارم». او این حرف را زد تا بتواند لایحه مالیات بر درآمدی که شامل قشر کثیری از ثروتمندان می‌شد، تصویب کند. همان زمان مجله اکونومیست در گزارشی با اشاره به مبهم‌بودن درآمدها، بر وزرای کابینه تمرکز کرد و نوک پیکانش را به سمت وزیر مرموز امورخارجه یعنی فابیوس گرفت. نویسنده مقاله اعلام کرد فابیوس توانسته ٧,٩ ‌میلیون دلار دارایی جمع کند. علاوه بر اینها، او صاحب یک خانه در پاریس به ارزش  دو ‌میلیون دلار و چند خانه دیگر در نرماندی و آریج است.

با محاسبه دارایی‌های او مشخص شد که او در سال‌ هزاران دلار بیشتر از چیزی که باید، ثروت ذخیره می‌کند و همین دستاویزی شد تا محبوبیت وزیر امورخارجه بار دیگر در فرانسه به چالش کشیده شود. بااین‌حال سال‌های سخت کار در صحنه‌های سیاست ثابت کرد که کوله‌بار تجربه او بیشتر از این است که بخواهد با چنین خبرهایی دست‌ودلش بلرزد.
پربیننده ترین ها