مهریه یا حکم جلب شوهر؟
مهریه در نظام حقوقی خانواده در اسلام، یکی از حقوق مالی زن در جریان ازدواج است. این نوشتار با تعریف لغوی مهریه، به مفهوم هدیه داماد به هنگام عقد به عروس، بیان میکند که سنت مهریه، یک سنت دیرپا و کهن از نظامهای مختلف حقوقی خانواده در بین تمدنهای پیشین بوده است. در ادامه مطرح میشود که در عصر کنونی مهریه علیرغم سفارش به سبک گرفتن، میزان آن در حال افزایش است که پیامدهایی از جمله کاهش نرخ ازدواج، تغییر در نوع همسرگزینی، ایجاد خصومت و دشمنی، احتمال سوداگری، طلاق و موارد دیگر به همراه دارد. در پایان پیشنهاداتی جهت کنترل روند افزایش مهریه در ایران ارائه شده است.
مهر، توافق مالی فیمابین زن و مرد به هنگام عقد نکاح بوده و نوع الزام قانونی و شرعی است که بر شوهر تحمیل میشود و زوجین میتوانند به هنگام عقد یا پس از آن، مقدار مهر را به تراضی تعیین نمایند. مطابق قانون مدنی هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد میتوان مهر قرار داد.
مهر، عندالمطالبه بوده و به مجرد عقد، زن مالک مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید. این مالکیت نسبت به نصف مهر، مستقر و نسبت به بخش باقیمانده، متزلزل و منوط به انجام رابطه زناشویی زوجین میباشد.
انواع مهریه
مهریه به اتواع مختلفی چون، مهرالمسمی، مهرالمثل، مهرالمتعه، مهرالسنه تقسیم میگردد.
مهرالمسمی: اصطلاح مهرالمسمی از فقه اسلامی گرفته شده، به این معنا که هرگاه مهر در عقد ازدواج تعیین شده باشد، آن را مهرالمسمی میگویند.
مهرالمثل: مهرالمثل مهری است که به موجب قرارداد تعیین نشده، بلکه بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایی، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و اجتماعی او و غیره و با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان تعیین میگردد.
مهرالمتعه: در اصطلاح حقوقی، مالی است که شوهر در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی و تعیین مهر، به تناسب وضع اقتصادی خود، به زن میدهد.
مهرالسنه: به مهریه حضرت زهرا (س) اطلاق میشود، این مهریه قیمت زره حضرت علی (ع) بوده که در آن زمان ۵۰۰ درهم بوده است.
طبق قانون مدنی ضروری است که مال مورد مهر، مالیت داشته و قابل تملیک و نقل و انتقال باشد. مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم و معین بوده و قدرت بر تسلیم مرد نیز بدان شرط است. در صورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد، زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورتی که مهرالمسمی تعیین شده ملک غیر باشد، زن مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید.
اما همین مهریه امروزه به یکی از مشکلات ازدواج تبدیل شده است. مهریههای سنگین و سرسامآور، با این توجیه که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته؟! که در اینجا جای طرح این سوال است که اگر مهریه را کسی نداده و کسی هم نگرفته، پس چرا هر روز آمارهای جدیدی از زندانیان مهریه اعلام میشود که شمارشان گاهی از هزاران نفر هم میگذرد؟!
باید بدانیم که پرداخت مهریه بر عهده داماد است و جزو بدهیهای او محسوب میشود، و حتی بعضی از فقها گفتهاند اگر مرد قصد پرداخت آن را نداشته باشد، اصل عقد باطل خواهد بود.
مهریهای که باید موجب مهر و محبت باشد اگر مبلغش زیاد بالا باشد سبب بغض و کینه میشود. وقتی مهریه سنگینی برای دختر قرار داده شد، خود به خود در کوران زندگی و سختیها و عصبانیتها به این فکر میافتد که اگر کار به طلاق هم کشید این مهریه زیاد پشتوانهای برایش خواهد بود؛ لذا به راحتی ناسازگاری میکند و از طلاق و جدایی واهمهای نخواهد داشت.
شوهر هم که میبیند با طلاق و پرداخت مهریه بالا، هستی و نیستیاش به باد میرود، هرگز حاضر به طلاق نمیشود و هر روز و هر ساعت کینه زن را در دل میپروراند و آنقدر او را میآزارد تا زن مهریه خود را حلال کند و جانش را آزاد.
اساس زندگی زناشویی علاقه و عشق است نه معامله و کسب و کار. بنابراین مجالسی که برای مهربران تشکیل میشود و طرفین عقد، گویی در خرید و فروش کالایی نایاب به جدال میپردازند، ابدا اسلامی نیست؛ چرا که باید به فرمایش رسول خدا(ص) توجه کرد که فرمود: «بهترین زنان امت من زنانی هستند که در عین اینکه زیبارویند، مهرشان کم است».
و امام رضا(ع) میفرماید: «هنگام ازدواج کوشش کنید بیش از مهر السنه، مهریه قرار ندهید که معادل پانصد درهم است و باید قبل از عروسی، همه یا قسمتی از آن را به همسر خود بپردازید».
آیا تاکنون وجود مهریه سنگین زوجی، مانع فروپاشی زندگیشان شده است؟ بیشک خیر، چراکه اگر مانع بود آمار طلاق شناسنامهای و عاطفی زوجین تا این حد بالا نمیرفت.
شاید عوام براین باور باشند که بالا بودن مهریه باعث عدم طلاق از سوی مرد است اما چنین نیست زیرا با افزایش میزان مهریه زنان احساس میکنند که دارای پشتوانه محکمی هستند و برای حفظ زندگی زناشوئی از هنر زنانگی خود استفاده نکرده و آن را فراموش میکنند. لذا مردان در ضمیرناخوداگاه خویش احساس بردگی میکنند و برای رهایی از این بند به فکر چاره میافتند و چون چارهای پیدا نکنند بصورت ناخواسته عصبی وپرخاشگر شده و فشار وارده از سوی زن را با چندین برابر تقویت به سوی همان طرف مقابل برگشت میدهند این کنش و واکنشها بطور مداوم تکرار شده و در آخر منجر به عدم سازش میگردد که اگر هر دو مقاومت کنند به خانواده ناهنجار تبدیل میشود، اما در بسیاری ازموارد زنها چون ازنظر عاطفی حساسند مقاومت خویش را از دست داده و با بخشیدن همان اهرم فشار (مهریه) خود را خلاص میکنند. یا در مواردی مردان به اصطلاح پی همه چیزرا بر تن خود مالیده و اقدام به جدایی مینمایند و تاوان اشتباه خود را با زندان و پرداخت اقساط بلند مدت میپردازند. و این میشود که دامادها دستبند زده در راهروهای دادگاههای خانواده، خجل و سرگردان و یا در گوشه زندانند وعروسان برای وصول مبلغ یا مبالغ مهریه خود در دادگاهها در تکاپو هستند.
یکی از آمارهای مربوط به جمعیت کیفری زندانها متعلق به افرادی است که به علت عدم توانایی در پرداخت مهریه و شکایت همسران خود در زندانها به سر میبرند، که این تعداد حدود ۲۰هزار نفر در سال ۹۰ بوده است.
بیسرپرست شدن خانواده، بیکار شدن یک نیرو در جامعه، گسترش ناامنی روانی و اخلاقی در جامعه و زندانیان غیر بزهکار از مهمترین آسیبهای این اقدام است.
باید فهمید و باید فهماند که دوام زندگی خانوادگی در گروی معیارهای درست انتخاب همسر و پرهیز از ملاکهای ظاهری و واهی است و نیز باید توانست دلها را به هم پیوند زد که آن هم جز با محبت و عشق، امکانپذیر نمیباشد.
بپذیریم و قبول کنیم که زر و سکه قلبها را به هم پیوند نمیزند و صلح و صفای خانواده با سنگینی مهریه حاصل نمیشود. بلکه عشق و محبت است که نگهدار آن است. از این آرمان اخلاقی و انسانی تا پدیدههای متعارف جامعه، از جمله معضل زندانیان مهریه، بحران مهریه و از هم گسیختگی خانوادهها فرسنگها فاصله است و هر روز با سنگینتر شدن میزان مهریهها این فاصلهها را بیشتر میکنیم و نتیجه این اقدام ما آن میشود که هرساله درصد طلاق در جامعه ما افزایش مییابد.
طبق آمار ارائه شده توسط سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تنها در شش ماهه نخست سال ۷۶، ۹۲هزار۶۴۴ مورد طلاق به ثبت رسیده که در مقایسه با مدت مشابه سال ۹۱، هفت درصد افزایش یافته است. که این آماری تکان دهنده برای بنیان خانواده ایرانی است.
برخی موارد تعیین مهریه سنگین صرفاً به دلیل چشم و هم چشمی و رقابت با دختران دیگر فامیل یا فشار خود خانواده دختر صورت میگیرد که مهریه بالا را موجب بالارفتنشان و ارزش دختر میدانند که تصور نادرستی ست. اگر تنها کمی تآمل کنیم، درک خواهیم کرد که هیچکدام از اینها وجه عقلانی و منطقی ندارند.
امروزه مهریه ابزاری شده است برای گرفتن حقوقی دیگر. مهریههای سنگین بنا به دلایل و دغدغههایی تعیین میشوند که تا زمانی که این دلایل و دغدغهها از بین نرود این معضل هم از بین نخواهد رفت. شاید این مساله کمی عجیب به نظر برسد که بخواهیم به واسطه یک حق، حقی دیگر را مطالبه کنیم اما متاسفانه این بخشی از واقعیت دعاوی دادگاههای خانواده ماست.
مهریههای سنگین بازتاب بخشی از نگرانیهای زنان و دختران جامعه ما برای تضمین آینده است. اما بیشک این تضمین بهترین، درستترین و منطقیترین راه برای تضمن آینده نبوده و نخواهد بود، اما متآسفانه برمبنای تصوری اشتباه از منظر آنها این مسیر تنها مسیر است.
تعیین مهریه برای بیشتر زنان و دختران حکم مسالهای اعتباری دارد که به واسطه مهریه صاحب پشتوانهای میشوند که در مواقع بروز بحران از آنها حمایت میکند. چنانچه عروس خانمی مهریه را سنگین قرار میدهد تا از استحکام زندگی خود اطمینان حاصل کند باید بداند که شروط ضمن عقد بسیار محکمه پسندتر و راهی منطقیتر است.
بنابر ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج بنمایند، مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد نماید یا سوء رفتاری نماید که زندگی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.
شکی نیست که شروط ضمن عقد بسیار ارزشمندتر است و بهتر است زنان و دختران به جای مهریههای سنگین، شروط ضمن عقد محکمی برای همسرانشان بگذارند تا در طول زندگی به استناد آنها بتوانند حقوق نسبتاً برابری با همسر خود داشته باشند
البته برخی زنان با مهریههای اندکی مانند ۵ سکه، ۱۴سکه، ۱ سکه و... به عقد همسر خود در میآیند. شاید این تصور پیش بیاید که همسران چنین زنانی میتوانند با کوچکترین اختلاف با پرداخت مهریهای که حکم پول خرد مردان را دارد، همسر خود را طلاق دهند.
اما قانون در چنین مواردی نحله را پیش بینی کرده است، نحله پولی است که دادگاه در زمانی که مرد قصد تقاضای طلاق همسرش را داشته باشد، تعیین میکند و مرد برای طلاق دادن همسر خود باید آن را به همسر خود بپردازد.
تعیین این پول هم به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آنها میتوان به شأن خانوادگی زن، میزان تحصیلات او، مدت زمان زندگی مشترک، شغل همسر و... اشاره کرد.
فلسفه چنین مسالهای هم این است که زن به دلیل صداقت در پذیرش مهریهای اندک، هنگام طلاق ضرر نکند و بتواند پشتوانهای برای آینده خود داشته باشد.
البته قانون برای زنانی که پس از سالهای طولانی زندگی از سوی همسران خود طلاق داده میشوند، پیشبینی بحث اجرتالمثل را هم کرده است. اجرتالمثل پولی است که به ازای سالهای زندگی مشترک زن و بابت کارهایی که او در خانه همسر کرده اعم از کارهای خانه، بزرگ کردن بچهها، شیر دادن بچهها و... به وی پرداخت میکند. پس بهتر است با شناخت درستی از قوانین، منطقیترین راه را برای تضمین زندگی زناشویی خود انتخاب کنیم.
نویسنده: ساسان سهیلی، وکیل دادگستری
منبع: باشگاه خبرنگاران
گزارش خطا
آخرین اخبار