"حساب جبهه پایداری ازاصولگرایان جداست"
بالاگرفتن تب مخالفت با دولت اعتدال در میان حلقههای تندروی جناح راست، باعث شده تا خیلی زودتر از آنچه که پیش بینی میشد، اصولگرایان معتدل و سنتی و محافظه کاران جناح راست، در پی تفکیک حساب خود از افراطیون برآیند. هرچند نحوه تعامل اصولگرایان معتدل و بهخصوص طیف مجلسنشین این جناح با دولت، همواره حمایتی نبوده اما امیر محبیان تحلیلگر و کارشناس سیاسی اصولگرا، با استناد به مواضع اخیر لاریجانی و البته با تاکید بر اینکه مواضع جبهه پایداری نباید به حساب اصولگرایان نوشته شود، موفقیت دولت روحانی را به سود همه میداند.
او در گفتوگو با فرهیختگان به این نکته هم اشاره میکند که اگر اصولگرایان نتوانند معضلات درونی خود را حل کنند، ممکن است پس از دولت روحانی و برای بازگشت به قدرت، مجبور باشند دست خود را پیش کسانی که رایآور هستند دراز کنند، حتی اگر این افراد را قبول نداشته باشند!
در یک بررسی کلی، عملکرد دولت آقای روحانی را در عرصه سیاست داخلی چگونه ارزیابی میکنید و مهمترین اقدامات این دولت در عرصه سیاست داخلی را چه میدانید؟
جدا از پیدایش نوعی از آرامش روانی که تا چندی بعد از انتخابات رخ داد و یک نشست برای احزاب که وزیر کشور برگزار کرد، من حرکت ریشهدار و عمیقی را متاسفانه مشاهده نکردهام. تمرکز دولت روی سیاست خارجی عملا سیاست داخلی را از اولویت خارج کرده است. همین امر باعث شده است که بعضی از جریانات در حرکتی دیرهنگام به نسبت دورههای پیشین بکوشند که فضای سیاسی را علیه دولت رادیکال کنند.
جدا از طیف تندرو اصولگرایان که مواضعشان در تقابل با دولت آشکار است، نگاه بقیه اصولگرایان به سیاستهای داخلی دولت را حمایتی میدانید یا بازدارنده؟
سیاست کلی و راهبردی اصولگرایان در قبال دولت روحانی، حمایتی - انتقادی است. این راهبرد، عقلانی است. طبعا دولت فعلی نقاط اختلافی را با خطمشی کلی اصولگرایی دارد، هر چند نقاط اشتراکی هم وجود دارد و اصولگرایان روحانی را با خود بیگانه نمیدانند ولی بهترین سیاست آن است که ضمن حفظ موضع انتقادی خود حمایت را نیز از دولت دریغ نمیکنند.
دولت آقای روحانی از یک سو با مطالبات اجتماعی و سیاسی افرادی که به این دولت رای دادهاند روبهروست و از سوی دیگر، مخالفان این دولت که اهرمهای قدرت را در قوای دیگر و نهادهای مختلف در دست دارند، بنا بر انتظارات و سلایق خود محدودیتهایی برای دولت ایجاد میکنند. آیا دولت تاکنون توانسته در حد فاصل مطالبات اجتماعی و محدودیتهای اعمال شده از سوی مخالفان، اهداف خود را پیش ببرد؟
تا بهحال دولت از تعادل خارج نشده است ولی مخالفان تندرو دولت قصد دارند با ایجاد فضای تند، دولت را وادار کنند که رفتارهای نابخردانه و تند از خود نشان دهد. باتوجه به اینکه شعار اصلی دولت اعتدال است در صورت نامتعادل شدن دولت عملا فلسفه وجودی خود را از دست داده است. دولت در خردمندانهترین طریق باید اجازه ندهد در موضع انفعالی قرار گیرد یا از اعتدال خارج شود.
به نظر شما کدام یک از دو طیف مورد اشاره (بدنه اجتماعی و مخالفان دولت) میتوانند آینده سیاسی دولت را رقم بزنند؟
در یک تعامل دیالکتیکی هر دو فاکتور میتوانند در تعیین سرنوشت دولت دخیل باشند اما به گمان من مهمترین امری که میتواند در تعیین سرنوشت دولت نقش قاطعی داشته باشد، عملکرد خود دولت است.
فکر میکنید اگر قرار باشد یکی از این دو طیف باعث شکست دولت روحانی شود، بهتر است مطالبات بدنه اجتماعی خود را تامین کند حتی اگر مغلوب اهرمهای قدرت مخالفانش شود یا با کاهش دادن سطح مطالبات بدنه اجتماعی، تعامل خود با اصولگرایان را تقویت کند و در بلندمدت به فکر تامین گامبهگام و آهسته مطالبات اجتماعی باشد؟
دولت باید همواره خطمشی یا نقشه راهنمای خود را فرارو داشته باشد. غلتیدن دولت به سوی این جناح یا آن جناح به معنای آن است که سیاست اعتدال را کنار نهاده است. به گمانم دولت حتی بهجای موازنه منفی یا مثبت میان دو جناح لازم است که مسیر خود را دقیقا ترسیم کند. نگران آن هستم که عملزدگی، دولت را گرفتار سطحیاندیشی و اشتباهات فاحش در تامین مطالبات مردم کند.
به نظر میرسد اصولگرایان این دولت را بهعنوان یک اتفاق مقطعی میدانند و مواضعی اتخاذ میکنند که در صورت موفقیت دولت در رسیدن به اهدافش، در زمره مخالفان دولت به حساب نیایند و اصطلاحا «شریک برد» باشند ولی در عین حال از حمایت کردن و پیوند خوردن با دولت پرهیز میکنند تا بعد از پایان عمر دولت از سوی همطیفهای خود به دلیل حمایت از دولت غیرخودی ملامت نشوند. این تحلیل را چقدر نزدیک به واقعیت میدانید؟
اینگونه نیست. اصولگرایان معتدل که بدنه اجتماعی و حتی تشکلهای مهم اصولگرایی را در بر میگیرد دید منفی نسبت به دولت ندارند، کافی است به مواضع افرادی مثل دکتر لاریجانی یا چهرههای شاخص اصولگرا بنگرید، انتقاد به معنای مخالفت نیست. ضمن آن که مواضع جبهه پایداری را نباید به حساب اصولگرایان گذاشت.
آیا همین سیاست عافیتاندیشانه اصولگرایان میانهرو و مدرن، باعث نشده که گروهی از نیروهای معتدل مجلس به فکر تشکیل فراکسیون اعتدال بیفتند تا بتوانند از دولت آشکارا حمایت کنند؟
درست است که اصولگرایان معتدل صفبندی روشن و حادی با جبهه پایداری نکردهاند ولی این موضعگیری دور نیست. به گمانم اصولگرایان معتدل در حال خروج از انفعال هستند، مواضع اخیر لاریجانی در مورد فیلم من روحانی هستم یا میهمانی همسر رئیسجمهور نشان از خروج اصولگرایان معتدل از موضع انفعالی دارد.
آیا ادامه این مشی از طرف اصولگرایان باعث نمیشود دولت به این باور برسد که در میان نیروهای سیاسی اصولگرا تنهاست و بیش از گذشته به بدنه اجتماعی خود و نیروهای اصلاحطلب تکیه کند؟
دولت نباید به حمایت مطلق اصولگرایان و حتی اصلاحطلبان بیندیشد، به هر حال این جناحها بیش از آن که نقاط اشتراک داشته باشند دارای هویتهای مستقل خودشان هستند، دولت باید بتواند برای تعمیق جایگاه خط اعتدال در فرصت محدودی که دارد، فرهنگسازی کند. در این صورت موجی اجتماعی با فرهنگ سیاسی معتدل بستر همیشگی و قابل اتکایی خواهد بود.
به نظر شما در معادلات سیاسی جاری کشور، موفقیت دولت آقای روحانی به سود اصولگرایان است یا به زیان آینده سیاسی آنها؟
موفقیت یک دولت معتدل به سود همه خواهد بود، هم اصولگرا و هم اصلاحطلب و هم ملت به شرطی که دولت در مسیر اعتدال باقی بماند.
این احتمال وجود دارد که اصولگرایان، پیوند خوردن با دولت را به تقابل با دولت ترجیح دهند یا ترجیح میدهند که همچنان به عنوان جریانی متمایز از دولت شناخته شوند تا بتوانند از شکست احتمالی دولت روحانی برای بازگشت به قدرت استفاده کنند؟
مسلما اصولگرایان قرار نیست به نوعی از دولت روحانی حمایت کنند که با پایان دولت، سرنوشتشان به پایان برسد. اصولگرایی جریانی ریشهدار است که بودهاند و باید باشند و سرنوشتشان را نباید به هیچ فردی گره بزنند حتی فردی اصولگرا.
اگر شکست دولت روحانی را معادل با بازگشت اصولگرایان به قدرت بدانیم، آیا همین مساله میتواند مبنای تحلیل رفتار اصولگرایان در مقابل دولت باشد؟
خیر، گروهی از اصولگرایان با مرام و روش تندروی، هستی خود را ممکن است در شکست دولت فعلی بپندارند. ولی بواقع جریان اصولگرایی اصیل چنین نمیپندارد. موفقیت هر دولتی در چارچوب نظام باید آرزوی ما باشد، چون مشکلات مردم را رفع میکند و کشور را بهپیش میبرد. به گمانم پیشروی کشتی در دریا بهسوی هدف مهمتر از آن است که کشتیران کیست و از کدام جناح است.
در این صورت کدام طیف از اصولگرایان شانس بیشتری برای کسب قدرت بعد از دولت روحانی را خواهد داشت؟
هر دولتی با عملکرد خود رقیب جدی و دولت پس از خود را تعیین میکند. دولت بعد محصول نواقص دولت فعلی است.
آیا این احتمال وجود ندارد که شکست دولت روحانی به دست اصولگرایان رقم بخورد و زمینه را برای بازگشت طیف احمدینژاد آماده کند؟
تاکید میکنم که شکست دولتها معمولا بهدست رقیب نیست بلکه بدست خودشان است رقبا فقط از بهانههای دولت به نفع خود بهرهبرداری میکنند.
آیا اصولگرایان برای دولت بعد از روحانی، گزینهای دارند که هم بیش از یک گزینه نزدیک به روحانی و اصلاحطلبان و هم بیش از احمدی نژاد شانس رایآوری داشته باشد یا احتمال دارد باز هم به احمدی نژاد رجوع کنند؟
اصولگرایان هنوز معضلاتی جدی در درون خود دارند که تا زمان انتخابات آتی باید آن را برطرف کنند. اگر این مشکلات برطرف نشود مجبورند دست پیش افرادی دراز کنند که دارای رای هستند ولو آنها را کاملا قبول نداشته باشند. اما در صورت بازسازی، اصول اصالت خواهد داشت و نه افراد و آرای آنها.