سهدهه حاشیه تمامنشدنی موسیقی/ بهکجا می برد این امید ما را
مدیر کل دفتر موسیقی استعفا داد و هنوز شبهات درباره این استعفای یکباره برطرف نشده است.بسیاری این استعفای یکباره را یک سناریو از پیش تعیین شده می دانند،
مدیر کل دفتر موسیقی استعفا داد و هنوز شبهات درباره این استعفای یکباره برطرف نشده است.بسیاری این استعفای یکباره را یک سناریو از پیش تعیین شده می دانند، زیرا برنامه آن چهار ماه پیش با حضور یک معاون تحمیلی به ارجمند رقم خورده بود.عده ای بودنش را چندان سودمند ندانستند و عده ای دیگر نگران وضعیت جدید موسیقی با توجه به مشکلات برگزاری کنسرت و فشار تندروها بر وزارت فرهنگ هستند.عده ای گفته اند موسیقی نیازمند کسی است که مدیریت بلد باشد و با همه ارگان ها دوستی و تعامل داشته باشد و از زیرکی و رندی برخوردار باشد و عده ای دیگر صریح اللهجه بودن ارجمند را می ستایند.
استعفای ارجمند،سناریو از پیش طراحی شده؟
به گزارش صدای ایران به نقل از ایسکانیوز؛ با نگاهی به فعالیتهای چند ماهه اخیر دفتر موسیقی، میتوان به این نتیجه رسید که حضور طالبی در دفتر موسیقی، یک سناریوی از پیش تعیین شده از سوی معاونت هنری بوده است. فارس در گزارشی به موشکافی استعفای ارجمند در چهار بند پرداخته است :
اول- معاونت هنری طی ماههای اخیر سعی کرد که آرام آرام نقش دفتر موسیقی در تصمیمگیریهای خرد و کلان کمرنگ کند. شاید سرنخ کمرنگ کردن نقش دفتر موسیقی را بتوان در گفتوگویی که پیروز ارجمند چند روز قبل از استعفایش با خبرگزاری فارس انجام داد، جستجو کرد. او در این مصاحبه گفته بود: «قطعا هر مدیری در طی فعالیت کاری خودش در یک مجموعه حرفهای زیادی برای گفتن دارد و میتواند بخشهایی زیادی از این حرفها را زمانی بزند که خواست مجموعه را ترک کند. من در شرایط سخت مشغول فعالیت در دفتر موسیقی هستم. شرایط من در دفتر موسیقی، شرایط مطلوبی نیست. مدیریت در حوزه موسیقی مسولیت سنگینی است و حاشیههای زیادی هم دارد. به هرحال وقتی به شخصی مسولیتی داده میشود باید متناسب با آن مسولیت اختیارات هم داشته باشد.» اما نکته دیگر این که ارجمند در همین گفتوگو خواستار وساطت شخص وزیر ارشاد برای حل کردن برخی مسائل شده بود: «من نقدهایی را بر نقش قانونی دفتر موسیقی در مجموعه معاونت هنری وارد میدانم. این موضوع را شاید تنها شخص وزیر بتواند حل کند.»
دوم- چند ماهی از حضور ارجمند نگذشته بود که برخی آمد و شدها در دفتر موسیقی و معاونت هنری حکایت از حضور پررنگ حلقه مشاوران مرادخانی در دفتر موسیقی میکرد. از جمله این مشاوران که نقش بیشتری را در دفتر موسیقی ایفا کرده و میکند، «جلال مشفق» است. قدرت و نفوذ برادر همسر علی مرادخانی به حدی در دفتر موسیقی زیاد میشود که او خود به تنهایی جشنوارهای تحت عنوان «ققنوس» را راهاندازی و برگزار میکند. حتی به گواه برخی تهیهکنندگان و هنرمندان، وقتی پیروز ارجمند، مدیر کل دفتر موسیقی بود، بسیاری از نامههای اداری این نهاد دولتی موسیقی، از زیر دستان مشفق میگذشت. از طرفی حضور جلال مشفق در جلسات سیاستگذاری جشنواره سیویکم موسیقی فجر و عدم حضور پیروز ارجمند به عنوان مدیر کل وقت دفتر موسیقی، میتواند صحت مطالبه عنوان شده در سطور بالا را به راحتی تایید کند.
سوم- اما روند پروسه کمکردن نقش دفتر موسیقی و دخالتهای معاونت هنری پس از مدتی فعالیتهای پشت پرده به یکباره عیان شد و شاید سرآغاز این موضوع ماجرای ارکسترها بود. معاونت هنری در ابتدا کلیه امور اجرایی ارکسترها را به بنیاد رودکی تنفیذ کرد و در پلههای بعدی عملا دست دفتر موسیقی را در تصمیمگیریهای مربوط به ارکسترها بست. پیروز ارجمند در زمان مدیریتش در گفتوگو با خبرنگار فارس صحت این موضوع را تایید کرده بود و ضمن اعلام این نکته که دفتر موسیقی کوچکترین دخالتی در امور مربوط به ارکسترها ندارد، گفته بود: «فعالیت این دو ارکستر و اخبار مربوط به آنها را تنها از طریق رسانهها دنبال میکنم»
چهارم- ورود بنیاد رودکی و توانمندترکردن این نهاد نیز در راستای کمرنگ کردن نقش دفتر موسیقی و اعمال نفوذ مستقیم معاونت هنری انجام شد و حتی چارتهای سازمانی متفاوتی نیز برای این بنیاد طراحی شد که بهرام جمالی طی اظهارنظری در این خصوص گفته بود: «از چند ماه گذشته برنامهریزی کردیم و یک واحدی به نام مدیریت تئاتر و مدیریت موسیقی در بنیاد تأسیس شد که قرار است پاسخگوی بحثها و پرسشها در مورد اجراها در تالار وحدت باشد. همچنین وظیفه نظارت بر محتوا، کارگردانی و قیمتها را بر عهده خواهند داشت در واقع رسیدیم که خودمان واحدی تأسیس کردیم تا مسائل بنیاد را کارشناسیتر بررسی کند.» تشکیل شدن واحد موسیقی در بنیاد رودکی با توجه به رویکرد معاونت هنری در قبال این بنیاد طی ماههای گذشته، یکی دیگر از مواردی است که زمینه را برای استعفا یا شاید برکناری پیروز ارجمند فراهم کرد.
وقتی وزیر با کسی شوخی ندارد
همچنین نوشآبادی همچنین دربارهی استعفای «پیروز ارجمند» -مدیرکل سابق دفتر موسیقی ارشاد- گفته است: «آقای وزیر به هیچوجه با کسی تعارف ندارد. ایشان در تلاش برای تصحیح مدیریت مجموعههای زیرنظر ارشاد است تا مدیری انتخاب شود که از همان ابتدا واجد تمام شرایط باشد و بعد از مدتی ناگزیر به تغییر و تحول نشویم. البته آقای ارجمند کارشناس موسیقی و مسلط به این حوزه بودند و زحمات زیادی متحمل شدند؛ اما به شکل شخصی به این نتیجه رسیدند که حضورشان در محافل دانشگاهی بیشتر مثمرثمر خواهد بود.»
او میگوید گاهی ضرورتهایی پیش میآید که برخی مدیران جابهجا شوند و این بنا به مصالح سازمانی است. سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا قرار است دفتر موسیقی هم مانند هنرهای نمایشی از این پس با حضور «سرپرست» اداره شود، چنین توضیح میدهد: «سرپرستی مسئولیت ادارهی موقت را برعهده دارد و ادامه شرایط سرپرستی نه به مصلحت دستگاه و نه به مصلحت شخصی است که جایگاه را اشغال میکند. طولانی شدن بیش از حد هم برای دستگاهها پیامد دارد و هم برای شخصی که این مسئولیت را دارد. این شیوهای که در حوزهی معاونت هنری است، باید سریعتر به نتیجه برسانیم و مدیر تعیین شود.»
او دربارهی عدم حضور خبرنگاران در مراسم تودیع و معارفهی مدیرکل دفتر موسیقی و همچنین نبود واحد روابط عمومی هم پاسخ میدهد: «چون بحث سرپرست مطرح بوده، جابهجایی در حد سرپرست ضرورتی برای حضور نمایندگان رسانههای هنری نداشته است؛ اما از حضور واحد روابط عمومی بهره خواهیم برد.»
بررسی کارنامه فعالیت پیروز ارجمند
در مراسم معارفه دو سال و نیم قبل پیروز ارجمند، مدیرعامل خانه موسیقی در بخش از سخنانش درباره خصوصیات پیروز ارجمند سخن گفته و افزوده بود: «من ارجمند را از زمان دانشگاه میشناسم و او را همیشه با انگیزه و پرشور دیدم، بهویژه وقتی که چهار سال پیش در یک میزگرد پژوهشی دعوت شدیم و دیدم او چه نگاه جامعی نسبت به موسیقی داشته و همه زوایای آن را در نظر دارد، آرزو کردم که ایکاش شخصیتی مثل ایشان مدیر دفتر موسیقی باشد.» و دقیقاً همین خصلتهایش که میتوانند حسن باشند، باعث ناکامیهای او شدند. معلم دانشگاه و پژوهشگر از جنس سخنوری است و در مورد هر چیزی هرچه بیشتر توضیح دهد، جزو ویژگیهای مثبت اوست؛ در حالی که یک مدیر باید کمگوی و بهزورگوی باشد.
مدیریت در موسیقی ایران، به خاطر ذات آن یک مدیریت پرحاشیه است. وقتی به یکباره آموزش آن از فرهنگسراها جمع میشود، وقتی صدا و سیما ساز را نشان نمیدهد، وقتی بسیاری از گروههای فشار به هر بهانهای به خود جسارت برهمزدن کنسرتهای قانونی را میدهند و… همه ادله دیگر حکایت از این دارند که در مورد بسیاری از عملکردهای حوزه موسیقی نباید حرف زده شود. کسی که در این مورد زیاد حرف میزند، کارش را خراب میکند. شما وقتی زیاد کنفرانس مطبوعاتی میگذارید و صحبت میکنید، مجبور میشوید در مورد سوالات پاسخهای شفاف بدهید و حتی مجبور میشوید حرفهایی بزنید که از اندازه اختیاراتتان بزرگتر است.
حوزه موسیقی حوزه مبهمی است و حداقل در حدود اختیارات مدیرکل دفتر موسیقی نیاز به شفافسازی ندارد. این حرف و ایده، یک ایده مدیریتی مختص کشور ماست نه یک حرف درست، مسئولانه یا حتی ژورنالیستی. در اینجا مبهم بودن، خود را در معرض سوال قرار ندادن و یا حتی از پاسخ به سوالات طفره رفتن یک راهحل منطقی است برای اینکه مجبور به بلوف یا حتی خدای ناکرده دروغگویی نشوید. «ارجمند» اما، به خاطر ذات معلمی و دانشگاهی و همچنین آرتیست بودن، مدام تمایل به مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی داشت، در حالی که دفتر موسیقی باید روابط عمومی داشته باشد. مدیر روابط عمومی همان خبری را میگوید که باید بگوید و بعضی وقتها حتی میتواند بگوید: «نمیدانم» یا حتی بگوید: «در این مورد اجازه صحبت ندارم»، در حالی که مدیرکل چنین نیست. مخصوصاً کسی مثل دکتر پیروز ارجمند که نهتنها تمام و کمال پاسخ میداد که یکسری آیندهنگریها و اقدامات احتمالی آتی را هم لای صحبتهایش مطرح میکرد.
ارجمند در گفتکوی بعد از استعفایش به «موسیقی ما» گفته: «…سیاست وزارت ارشاد گویا در حال حاضر این است که دفاترش مانند گذشته فعالیتی نداشته باشند و بیشتر سیستم نظارتی داشته باشد. ضمن اینکه فکر کردم حضور من در این پست در این شرایط نمیتواند کمکی به بهبود شرایط کلی موسیقی کند. من از ابتدا با خودم عهد داشتم تا هر جایی که بتوانم کاری انجام دهم، در این پست باقی بمانم. ضمن اینکه به نظرم طول مدیریت مهم نیست؛ عرض آن مهم است.»
ارجمند هم مثل همه آنها که آمده و رفتهاند، کامیابیها و ناکامیهایی داشته. «کوتاه شدن صف انتظار گرفتن مجوز» یا اینکه میگوید: «ما در سال ۹۳، دوهزار کنسرت برگزار کردیم. درست است که کنسرتهای متعددی لغو شده اما بسیاری از این کنسرتهایی که برگزار شده با تلاش ما بوده است. برای مثال خودم را با ماشین به فلان شهرستان میرساندم تا مشکلی برای اجرای برنامه وجود نداشته باشد. به هر حال من این ادعا را مطرح میکنم که کنسرتها به خصوص در بخش موسیقی سنتی، چهار برابر شده و به این ترتیب درآمد اهالی موسیقی چهار برابر شده است.» و اقدامات دیگرش قابل بررسی و زحمات شخص ایشان قابل احترام است.
اما اتفاقاً اینکه شخص خود ایشان باید با ماشین خود را به فلان شهرستان میرساند، یکی از ضعفهای دوران مدیریت او و نشاندهنده موجود نبودن رفتار سیستمی و قانونمند در این دفتر است. این همان است که باعث میشود «فرزاد طالبی» سرپرست موقت این دفتر و جانشین فعلی او که معاون هماهنگی خودش هم بود، در اولین مصاحبهاش بگوید: «بایستی برنامههای زیرساختهایی که وجود ندارد تدوین شوند و کلاً ساختار مجموعه را به ساختاری پاسخگوتر تبدیل کنیم.»
مدیرکل دفتر موسیقی باید سازوکاری فراهم کند که امنیت برگزاری کنسرت بالا برود و دلیل لغو کنسرت به خاطر عدم هماهنگی با نیروی انتظامی یا دفاتر تأمین استانها نباشد. وقتی این اتفاق میافتد، زحمت آن هزار کنسرت برگزارشده دیده نمیشود و همه از کنسرتهایی میگویند که لغو شده است. البته بحث در این مورد زیاد است و باید بماند برای بعد.
اما ناگفته نماند هنرمندی که خودش هنوز دغدغه و مشغله هنری دارد، وقتی مدیر باشد و این دغدغهها را با خود داشته باشد، حتماً موفق نمیشود و گفته شد دو هنرمند موفقی که در تاریخ موسیقی ما جریانساز شدند، مرحوم «داود پیرنیا» و مرحوم دکتر «داریوش صفوت» بودند که وقتی شروع به کار هنری کردند، ساز را بوسیدند و کنار گذاشتند. در حالی که مثلاً پیروز ارجمند در همین دوره کاری آهنگهای زمانبَری ساخته و حتی بعید نیست کنسرتهای موسیقی را هم با نیت و انگیزه هنری میدیده، نه صرفاً مسائل و اهداف مدیریتی موسیقی.
قبل از انتخاب پیروز ارجمند به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی، گمانهزنیها به غیر از او، روی دو گزینه دیگر میچرخید: «سید عباس سجادی» و «رضا مهدوی». اگر به آنها این پیشنهاد شده یا شده بود و نپذیرفته بودند که هیچ، اما اگر منعی وجود ندارد، آنها هنوز وزنههای مناسبی برای این جایگاه مهم و تعیینکنندهاند؛ چراکه هم هنرشناس و موسیقیشناساند و هم سابقه مدیریتی مناسبی در این حوزه دارند. آنها یا جناب «خوشرو» که «محسن رجبپور» حرفش را زده یا «فرزاد طالبی» که الان سرپرست است یا هر مدیر دیگری که جناب مرادخانی برای این جایگاه انتخاب میکند، باید در نظر داشته باشند که بیشتر اهل تعامل مثبت و محترمانه با هنرمندان و اصحاب رسانه، ایجاد سیستم و سازمان در روند تولید موسیقی و برگزاری کنسرت و اقدامات پایهای در موسیقی و مهمتر از آن کمتر صحبت کردن و بیشتر عمل کردن باشند.
حال سرپرست جدید دفتر موسیقی گفته است که می خواهد وظایف اش را درست مدیریت کند و نظارت دقیق تری بر موسیقی داشته باشد.زمانی که از او درباره راهکار درست شدن لغو کنسرت ها می پرسند، جواب مشخصی نمی دهد.باید دید آیا وزارت فرهنگ و ارشاد قرار است باز از کف خواسته ها خود کوتاه بیایید و به دیگر نهادها آشکارا اجازه دخالت در امور فرهنگی را بدهد .باید دید چه اتفاقی می افتد در آینده..
گزارش خطا
بهترین مدیر موسیقی بعد از انقلاب همچنان استاد رضا مهدوی است که به تمامی رموز آشناست . حیف و صد حیف که آنقدر آزرده اش کرده اند که دارد به کارهای شخصی خودش میپردازد و البته گفتمان ضرب اصول را هم راه اندازی کرده برای فضای نقد سالم.
آخرین اخبار