بازگشت آمریکا به عراق

کد خبر: ۶۸۷۴۶
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۱
تصمیم پرزیدنت باراک اوباما برای افزایش تعداد نیروهای پیاده‌نظام آمریکایی در عراق و اسکان‌دادن آنها در استان سنی‌نشین «انبار»، بحث‌های گسترده‌ای را به‌همراه داشته است. در ایالات متحده بحث میان افکار عمومی درباره تمرکز بر درس‌هایی است که از جنگ ویتنام گرفته شد؛ جایی‌که استقرار تدریجی نیروهای آمریکایی منجر‌به ایجاد باتلاقی برای ایالات ‌متحده آمریکا شد. بااین‌حال، در جهان عرب، بحث بر سر عواقب سیاسی ناشی از تصمیم‌گیری است: آیا آمریکا با مسلح‌کردن شبه‌نظامیان سنی، امید در عراق را به حاشیه می‌راند؟

با دامنه تهدیدی که از سوی داعش متوجه عراق و خاورمیانه است و همین‌طور مطرح‌شدن این موضوع در زمانی که ماراتن سیاسی با آغازبه‌کار کمپین‌های سیاسی برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٢٠١٦ در جریان است، می‌توان فهمید این مسئله تا چه اندازه برای واشنگتن حائزِاهمیت است. بااین‌حال، حتی اگر بحران کنونی پایان خوشی داشته باشد یا نتیجه‌ای تحمل‌پذیر به‌همراه داشته باشد، مسائل بیشتر به عملکرد و تصمیم‌گیری بازیگران منطقه‌ای بستگی دارند.

از زمان آغاز بحران، رهبران عراقی، ازجمله «نوری المالکی»، نخست‌وزیر پیشین عراق، و «حیدر العبادی»، جانشین او، تلاش کرده‌اند با اقلیت سنی ساکن عراق به توافق دست یابند؛ اگرچه سنی‌ها فقط ٢٠ درصد از جمعیت عراق را تشکیل می‌دهند، اما نقش سرنوشت‌سازی در آینده آن کشور دارند. آنها برای قرن‌های متمادی عنصری کلیدی میان طبقات حاکم بین‌النهرین بوده‌اند و احساس آنها در‌این‌باره که حق و حقوقی دارند را می‌توان درک کرد. همچنین، به استثنای سوریه، حکومت‌های کشورهای عربی منطقه نیز از آنِ سنی‌هاست، حتی در جایی که آنها در اقلیت قرار دارند (برای مثال، مورد بحرین).  در واقع، سنی‌ها از عمق استراتژیکی در خاورمیانه عربی بهره می‌برند. آنها و شیعیان به‌خوبی این موضوع را می‌دانند.

عراق تحت زمام‌داری شیعیان، متحدانی طبیعی در خاورمیانه عربی نخواهد داشت. پیش از سرنگونی رژیم «صدام» به‌دست نیروهای آمریکایی در سال ٢٠٠٣ میلادی، ویژگی‌های سکولار این کشور باعث شد برای بسیاری این باور ایجاد شود که آن کشور بستر مناسبی برای دموکراسی‌سازی در اختیار دارد. بااین‌حال، از زمانی که ساختارهای سیاسی ملی عراق از هم فروپاشید، مردم عراق لزوما از دموکراسی استقبال نکردند. عراق پس از صدام به کشوری تبدیل شد که هر روز سیاست‌های فرقه‌گرایانه در آن رشد کرد و ساختار قدرت سنی در آن کشور در روندی پیاپی، مضمحل شد. زمانی که شیعیان به عراق بازگشتند، سنی‌ها فرار کردند. تا‌به‌امروز وضعیت به همین منوال بوده است و رأی سنی‌ها برای سیاست‌مداران سنی و رأی شیعیان برای سیاست‌مداران شیعه است.  اما اگر مالکی یا عبادی مانند نلسون ماندلا باشند، بر سرِ اجماع با سنی‌ها توافق خواهند کرد و بر این موضوع تأکید می‌کنند که آنها نیز بخشی از آینده کشور هستند. با توجه به اهمیت بالای توافق شیعیان و سنی‌ها با یکدیگر، پرسش مهم دیگری که برای عراق و خاورمیانه مطرح می‌شود این است که سنی‌ها چگونه به مقابله با بنیادگرایان درون خود خواهند پرداخت. آیا سنی‌ها در عراق و نقاط دیگر خاورمیانه به این درک خواهند رسید که داعش در مقایسه با شیعیان، تهدیدی بزرگ‌تر برای آنهاست؟

در چنین وضعیتی، آمریکا باید چه تصمیمی اتخاذ کند؟ هم‌زمان با داغ‌شدن کارزارهای انتخاباتی در آمریکا، بسیاری از رقبای سیاسی از سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه، در سخنرانی‌های روزانه‌شان انتقاد می‌کنند. با‌این‌حال، واقعیت این است که سیاست آمریکا برای موفقیت باید عناصری را در برداشته باشد: گفت‌وگوی منطقه‌ای با ایران برای تکمیل مذاکرات هسته‌ای، تشویق به تشکیل یک ائتلاف منطقه‌ای ازجمله با حضور عربستان سعودی برای جنگ با داعش، تلاش برای تقویت صلح در عراق، حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی و تأمین کمک برای قبایل سنی که مبتنی‌بر وفاداری آنها به عراق باشد.  بدیهی است که باید اقدامات بیشتری را به‌ویژه درباره سوریه انجام داد؛ کشوری که پیش‌تر آمریکا خواستار تغییر رژیم در آن شده بود و اکنون به‌نظر می‌رسد در فقدان روندی سیاسی و ویژگی خاص بسیاری از نیروهای اپوزیسیون، خطرناک‌تر از گذشته به‌نظر می‌رسد. با‌این‌حال، آمریکا باید به مهم‌ترین مسائل منطقه در مسیری صحیح بپردازد.

مسئله بر سر مهارت آمریکا و شکیبایی واشنگتن نیست؛ موضوع اصلی آن است که سیاست‌گذاری‌های آمریکایی هرگز نمی‌توانند بدیلی برای منطقه‌ای باشند که فاقد رهبری و دوراندیشی سیاسی است. با وجود تمام انتقاداتی که از رهبران شیعه عراقی می‌شود، پرسش اصلی اینجاست که دولت‌های سنی منطقه برای حل مشکلات چه کاری انجام داده‌اند؟ آیا کسی واقعا بر این باور است که عربستان سعودی واقعیت حکومت شیعیان در عراق را خواهد پذیرفت و آماده گسترش روابط با دو همسایه‌ای است که درگیر بیشترین میزان جرم و جنایت هستند؟ چرا هیچ گفت‌وگوی مذهبی منطقه‌ای با هدف تلاش در راستای بازنگری در ایدئولوژی فرقه‌گرایانه و کاهش تنش‌های قومیتی آغاز نمی‌شود؟ شیعیان را مرتد قلمداد‌ کردن و سکوت در برابر حملاتی به مکان‌های مقدس آنها فقط سبب رسیدن شکاف‌ها و اختلافات به بدترین حد ممکن می‌شود. در خاورمیانه، دشمن شما در محتمل‌ترین شکل ممکن، هنوز هم دشمن شماست. بااین‌حال، در مواجهه با داعش، جناح‌های مختلف در خاورمیانه فرصت نادری برای تغییر وضع موجود در اختیار دارند. یک دشمن مشترک، یک علت مشترک است که می‌تواند تبدیل به سنگ بنایی برای ایجاد آینده‌ای مشترک شود. به‎همین‌خاطر است که بحران اخیر فرصتی است که منطقه نمی‌تواند آن را هدر دهد
نظر شما
پربیننده ترین ها