دلیل اصلی ساخت خندوانه از زبان رامبد جوان

کد خبر: ۶۸۶۴۴
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۳
رامبد جوان خیلی صریح از این گفت که حال بد خودش دلیل اصلی ساخت خندوانه بوده. اینکه احساس کرده مردم نیاز به خندیدن دارند، اینکه وضع بحرانی است.

به گزارش صدای ایران به نقل از هفته نامه تماشاگران امروز؛ جایی در دل دشت بهشت در منطقه ای نظامی، هر روز آدم های زیادی از اقشار مختلف می روند تا در کلاسی توجیهی شرکت کنند. آنها که مدت ها قبل برای شرکت در یک برنامه تلویزیونی ثبت نام کرده اند. جایی که باید بروند و ساعتی را فقط بخندند.

این پیش شرط حضور در برنامه است. البته حضور در استودیو به همین سادگی ها هم نیست. اصلا به همین دلیل است که گروه مهمانان باید چند ساعتی قبل از ضبط در کلاس توجیهی شرکت کنند. بخصوص خانم ها باید بدانند چه لباس هایی باید بپوشند، وضعیت حجاب شان چطور باشد. بقیه هم باید بدانند چه وقتی، چه کاری انجام می شود.

این قوانین پشت صحنه خندوانه است؛ برنامه ای که با رامبد جوان این روزها توانسته یکی از پربیننده ترین ها باشد. رامبد ساعتی قبل از ضبط یکی از برنامه هایش روبروی مان نشست، در حالی که کاملا مشخص بود استرس ضبط دارد. او خیلی صریح از این گفت که حال بد خودش دلیل اصلی ساخت خندوانه بوده. اینکه احساس کرده مردم نیاز به خندیدن دارند، اینکه وضع بحرانی است و حتی اگر برای ساعتی بی دلیل بخندند شاید حال شان بهتر شود؛ ‌البته شاید.

ترکیب اسم «رامبد جوان» خودش به تنهایی جذاب است و خود اسم شما به تنهایی شادی به همراه دارد. این اسم از ابتدا بوده یا اینکه نام مستعار یا حرفه ای شماست؟

- من اهل این ننربازی ها نیستم. اسمم رامبد جوان تبریزی است و بله شما درست می گویید بعضی وقت ها پیش می آید که یک اسم و فامیل با هم جور درمی آید و انتخاب مناسبی است و قطعا هم تاثیر دارد و بی تاثیر نیست. به هر حال فضایی که صاحب آن اسم ایجاد می کند، می تواند ذهن تماشاچی را قلقلک بدهد که در آینده وقتی آن اسم را می شنود چه ذهنیتی داشته باشد. از آنجا که برنامه های من و کارهایم همیشه کمدی و سرحال یا لااقل شیرین و انرژیک بوده، در نتیجه این تاثیر را می گذارد و الان هم خندوانه دقیقا همین کار را می کند.

یک وقت هایی سوال پیش می آید که چنین برنامه ای چرا باید در این شبکه باشد که گستره دیدش کمتر است و اگر در یک شبکه سراسری بود، شاید مثل یک بمب عمل می کرد. فکر می کنم در این 20 شبکه دیجیتالی که راه اندازی شده دو برنامه اینطور با استقبال روبرو شده؛ یکی برنامه شما و یکی هم برنامه فوتبال 120 عادل فردوسی پور که البته به اندازه خندوانه گل نکرده است. اینجا با یک پوززنی اساسی از عادل جلو افتادید.

- من در زندگی با هیچ کس پوززنی ندارم، مخصوصا عادل که از دوستان خوب من است.

البته اول طرح برنامه را برای شبکه دو داده بودید.

- بله، سال 86.

الان حسرت نمی خورید که برنامه شما جایی نیست که همه بتوانند ببینند؟

- اصلا!

آن چیزی که از برنامه می خواستید اتفاق افتاده؟

- به نظرم همه چیز درست است. البته تا اینجا که هستیم و هر چه جلوتر می رویم باید دقت و طراحی های بیشتری داشته باشیم. اصلا اینکه شبکه درست است یا غلط، به نظرم کاملا درست است. من نمی دانم اگر در شبکه دیگری بودیم، همین اتفاق برای خندوانه می افتاد یا خیر.

یعنی می گویید که آدم ها شما را انتخاب می کنند و می بینند؟

- شبکه نسیم به هر حال شبکه تخصصی کمدی و مفرح و شادی است به علاوه اینکه مدیریت آن آقای دکتر کرمی در طول 25-24 سالی که من در تلویزیون کار می کنم جزو معدود مدیرانی هستند که اینقدر همراه گروه سازنده هستند و اینقدر مدیریت آگاه و دقیق و خوبی دارند.

شاید اگر هر کس دیگری هم جای ایشان بود بالاخره از خدایش بود که رامبد جوان یک برنامه ای آورده و شبکه اش را زنده کرده.

- به نظرم این همکاری برد - برد است. ایشان شرایطی برای ما ایجاد می کند که ما بتوانیم کار کنیم و ما کار خوب ارائه می دهیم که شبکه ایشان دیده شود.

افرادی که برای شرکت در برنامه می آیند چطور گزینش می شوند؟

- اینها از طریق اس ام اس، تلفن و سایت از سری قبل تا حالا ثبت نام کرده اند.

یعنی همچنان یک صف طولانی از کسانی دارید که می خواهند در برنامه شرکت کنند؟

- نزدیک به یک میلیون نفر.

یک میلیون نفر؟!

- تا اوایل برنامه 600 هزار نفر بودند ولی الان در مرز یک میلیون نفر هستند.

این دیگر قطعا پوززنی عادل است.

- نه برنامه جوری است که مردم دوست دارند در آن حضور داشته باشند.

این میزان استقبال را قبلا خودتان تجربه نکرده بودید؟

- نمی دانم. شاید نه!

البته شاید برنامه هایی داشته اید که مردم خیلی دوست داشتند ولی به نظر می رسد خندوانه از همه موفق تر است.

- فرمت برنامه اینطور است که تماشاچی می تواند بیاید و به آن نزدیک شود. همه کارهای من قبلا سریال و فیلم بوده و فقط واکنش های مردم را می دیدم اما الان مردم احساس می کنند می توانند بیایند و درگیر این کار شوند.

مدت های زیادی بود که چنین جُنگ هایی در ایران مرده بودند. یک دوره ای اوایل دهه 80 خیلی ساخته شد اما بعد دیدند مثل طنزهای 90 قسمتی شورش درآمده...

- شور درآمدن ندارد. یعنی به نظر من هیچ کاری شورش درنمی آید مگر اینکه آدم بلدش نباشد. همه کارهای دنیا که درست چیده و ارائه می شوند گاهی سالیان سال بازدهی دارند. پروژه هایی مثل سریال یا شوی تلویزیونی که 20 سال روی آنتن باشند، زیاد دیده ایم. یک موضوع مهم در مورد آنها این است که هر شب پخش نمی شوند و سریال ها و شوهای تلویزیونی هفتگی هستند و به همین دلیل وقت می کنند آنها را خوب و در سطح درجه یک بسازند و مفصل و طولانی هم ارائه دهند. نمی دانم ماجرای اینکه ما هر شب باید برنامه داشته باشیم...

این هر شب ارائه شدن پیشنهاد خودتان بود؟

- اصلا حرفم این است که این مسئله به یک مکانیزم تبدیل شده. اینکه با هر شب پخش شدن، برنامه بهتر دیده می شود. تلویزیون ما به این دلیل که متاسفانه برنامه های خوب کم دارد، تماشاچی ثابت ندارد. یک مدتی یک عده ای هستند، بعد نیستند یا یک برنامه خوب است ولی وقتی تمام می شود، تماشاچی هم از دست می رود و اینها باعث می شود که مجبور باشی تماشاچی خودت را پیدا کنی. اگر تماشاچی ثابت داشته باشی، می توانی با او قرار بگذاری که هفته ای یک بار می بینمت اما وقتی می روند و می آیند و اصلا معلوم نیست کی به کیه یا چطور باید ارتباط برقرار کنی، مجبوری هر شب باشی تا گیرت بیاورند.

البته این هم آسیب هایی دارد، مثلا در مورد کارهای طنز هر شب الان مهراب قاسمخانی یکسری از این مشکلات را به عنوان خاطره در اینستاگرامش مطرح می کند که مثلا برای برنامه شب، همان بعدازظهر تازه به دنبال قصه بودند. شما هر برنامه را همان روز تهیه می کنید؟

- نه، ما پنج شش برنامه جلو هستیم و خیلی هم نمی خواهیم جلو بیفتیم. البته اینکه جلو هستیم معنایش این نیست که برنامه ای که الان ضبط می کنیم حتما پنج شش روز بعد پخش شود. چیدمان برنامه ها دست خودمان است. ممکن است یک برنامه ضبط کنیم فردا پخش شود یا یک برنامه ضبط کنیم 10 روز بعد پخش شود.

برای تان مهم است که برنامه ها پشت سر هم ضعیف نباشند، به همین دلیل آنها را جابجا می کنید؟

- حتما و قطعا! اصلا سعی می کنیم برنامه ضعیف نداشته باشیم اما ماجرا به این صورت است که بعضی برنامه ها مردمی تر هستند و بعضی برنامه ها کمتر مردمی هستند و باید این شکلی باشد.

در این چند برنامه آخر کدام برنامه را خیلی دوست داشتی و احساس کردی مردمی تر بوده؟

- برنامه امین (حیایی) را خیلی دوست داشتم. برنامه آقای شکرخواه را خیلی دوست داشتم.

خوب بود؟

- فوق العاده بود، خوب نبود.

یک مقدار سنگین تر بود و خنده هایش کمتر بود.

- نکته ما همین است که می خواهیم به تماشاچی این را بگوییم که قرار نیست فقط بخندی و اصلا این ادعا را نداریم. ما می گوییم بخندید ولی...

ما چون روزنامه نگار هستیم می گفتیم اگر آقای فریدون صدیقی را می آوردید، مجال صحبت به شما هم نمی داد و برنامه جذاب تر می شد.

- ما می گوییم باید یک روش زندگی پیدا کنیم که یاد بگیریم حال مان خوب باشد و خندیدن بخش مهمی از این است ولی همه اش هم نیست. وقتی در معرض این قرار می گیرم که از خانم مرضیه برومند می پرسم چه کلمه ای را دوست نداری؟ می گوید: نمی شود یا نمی توانم! و این الان معضل مردم ماست که فکر می کنند نمی شود و امید و شور زندگی ندارند و اعتماد به نفس شان پایین است.

خانم برومند بعدا تعریف کردند فردای پخش این برنامه یک خانمی را می بینند که می گوید ما از دیشب خانوادگی تصمیم گرفتیم اینجوری که شما گفتید زندگی کنیم و نمیشه را حذف کنیم. اینها آن چیزهایی است که روی زندگی و روش زندگی یا لایف استایل آدم ها تاثیر می گذارد و بعد این منجر به شادی می شود. حرف من این است که اصلا قصد ما خنداندن نیست؛ درست است که برنامه شادی داریم ولی اصلا قصد اینکه 70 دقیقه مخاطب را بخندانیم نداریم.

یکسری تغییرات در سری جدید داشتید، مثل اضافه شدن جناب خان یا کمدین ها. سری قبل برنامه بیشتر متکی به خود رامبد جوان بود.

- ما سری قبل هم یکسری کمدین داشتیم، مهمان هم داشتیم، نیما هم داشتیم و تمام اینها را چیده بودیم. برنامه ما یک میزبان دارد به معنای کسی که پذیرای همه جور آدم و اتفاقی است و در این خانه را باز نگه می دارد. آن میزبان من هستم. همه دور این سفره باید چیده شوند و بنشینند و در طول مسیر هم هر کس را که ببینم جذاب است یا شخصیتی که طراحی کنیم یا کشفش کنیم یا اختراع کنیم، می آوریم و در این خانه دور هم جمع می شویم و به این عده اضافه می شوند یا شاید هم کم شوند.

یعنی دلخوری در کار نبوده و هر کس حذف می شود بر اساس سیاست رو به جلوی برنامه است؟

- خواهش می کنم در گفتگوی مان اصلا این جنس ادبیات را حذف کنید. اصلا مدل ما اینطور نیست. من نه آدم خاله زنکی هستم و نه خاله زنکی در کارمان وجود دارد نه با کسی مشکل داریم یا دعوایم می شود. ما در برنامه مان مدام می گوییم اینها را حذف کنید حال تان بهتر می شود، بعد فکر کنید خودم درگیر این حرف ها باشم. ما اصلا این مدلی نیستیم و به شدت سعی می کنیم آدم های حرفه ای باشیم که هستیم. یعنی آنچه برای بهتر شدن کار باید اتفاق بیفتد، اتفاق می افتد.

جناب خان در سریال کوچه مروارید خیلی گل نکرد ولی اینجا خیلی گل کرد.

- آنجا گل نکرد به این دلیل که تبلیغاتش کم بود. کار مختص خردسال و کودک است و هر بچه ای که آن را دیده دوستش دارد، برای اینکه کار درستی است و پشتوانه مطالعاتی قوی دارد و خیلی هم سعی شده تمیز ارائه شود ولی از آنجایی که تهیه کننده بودجه کافی نداشته، زورش به تبلیغات نرسیده چون گاهی تبلیغات بیشتر از خود پروژه پول می خواهد و ما با آوردن جناب خان کمک کردیم این کار دیده شود. یک تیم بزرگ جمع شدند و یک کاری ساختند ولی از یک جایی به بعد به دلیل نداشتن بودجه همه چیز داشت زمین می خورد و باید به آن کمک می شد. دوم اینکه جناب خان پرسوناژ جذابی هم هست و به من هم در خندوانه کمک می کند و کار را با طراوت تر می کند. در نتیجه به نظرم این هم از آن رابطه هایی است که هم این طرف خوشحال است و هم آن طرف و هم تماشاچی ها.

مدل دعوت مهمان ها قطعا خیلی حساس است؛ یعنی در کل یکی از حساس ترین کارها در صدا و سیما قاعدتا دعوت مهمان هاست چون یکسری خط قرمز وجود دارد.

- خط قرمز همیشه هست. ببینید داستان به این شکل است که بنا بر یک سری سیاست ها، یک عده با تلویزیون قهر هستند و تلویزیون هم با یک عده. بعضی وقت ها هم متاسفانه بنا به نظرات و سلایق شخصی، مدیریتی، قهر است و یکسری دیگر از آدم ها هم از لیست مهمانان حذف می شوند. یک لیست باقی می ماند. حالا چقدرش را ما بخواهیم از آنها دعوت کنیم، چقدرش را آنها بخواهند در برنامه ما شرکت کنند، یک عده هم اینجا حذف می شوند.

یک عده هم که قرار است دعوت شوند مهم است که چقدر با برنامه ما مناسبت دارند، یعنی طرف هم نخبه باشد و هم خوب و مناسب حرف بزند و هم این قابلیت را داشته باشد که شادابی ارائه دهد و در مسیر برنامه ما یک قدم بردارد. برای همین ما به گرفتاری هایی برای دعوت مهمان برمی خوریم. خیلی هم در این زمینه در تلاش هستیم و سه تیم در این زمینه کار می کنند و میهمان ها را هماهنگ می کنند و زنگ می زنند. خیلی ها هم توقع دارند خود من زنگ بزنم و دعوت شان کنم.

این کار را می کنید؟

- بله، حتما.

چطور با این همه ممیزی و تلاش در سری قبل چند برنامه شما اجازه پخش نگرفتند؟

- از مدل هایی بوده که در ابتدا اوکی بوده، ما زنگ زدیم و دعوت کردیم و بعد برنامه گرفتیم و تا بخواهیم پخش کنیم، به مشکل خورده.

مشکل با مهمان بوده؟

- بله.

یک نکته دیگری که وجود دارد این است که چون دوباره برنامه شما گل کرده خیلی حاشیه ها در مورد اسپانسر و قراردادتان با مترو به وجود آمده.

- خندوانه یک پروژه میلیاردی و یکی از گران ترین برنامه های تلویزیون در اشل خودش و بین برنامه های ترکیبی تلویزیون است. اولا برای من سخت ترین پروژه زندگی ام بوده و اگر دو فیلم سینمایی همزمان می ساختم، قطعا از این برایم راحت تر بود. خیلی پروژه پردردسر و پرمحاسبه ای است. هر روزش مثل یک سریال کامل است. چه کسی بیاید؟ چه بگوید؟ تماشاگر کجا بنشیند؟ چه شعری خوانده شود؟ چه کنیم که با این جور دربیاید؟ به علاوه آیتم هایی که بیرون از اینجا گرفته می شود.

ما 5 گروه آوت دُر (Out Door) داریم که بیرون از این استودیو کار می کنند، در شهرستان و تهران و جاهای مختلف و ... ماجرا به این صورت است که هر پروژه در هر جای جهان و در ایران و در قبل و در آینده نیاز به بودجه هایی دارد که این بودجه ها باید تامین شوند که پروژه بتواند در کمال آرامش به کار خودش ادامه بدهد. برای این کار باید بررسی کنیم ببینیم چه اتصالاتی داریم. «724» می خواهد تبلیغات خودش را انجام دهد. ما تحقیق می کنیم و می بینیم این خدمات را دارد، یعنی من به جای اینکه در این ترافیک به بانک بروم، می توانم از همین جا که نشسته ام وسط جلسه، کار، آشپزی، بچه داری و وسط زندگی 5 دقیقه زمان بگذارم و این کار را انجام بدهم.
پربیننده ترین ها