اصفهان در خطر است
اصفهان، نصف جهان، پایتخت فرهنگی دنیای اسلام، شهره دنیا، افتخار ایران، مرکز صنعت
و اقتصاد کشور... همین جا توقف کنید و به این آمار توجه کنید: دومین شهر ایران به
لحاظ آلودگی هوا، یکی از خشکترین مناطق ایران و دارای زایندهرود و گاوخونی خشک
شده است. کدام یک اکنون توصیف مناسبتری برای اصفهان است. اگر تعارف را کنار
بگذاریم و واقعیتها را ببینیم آنگاه میتوانیم به دنبال چاره درد باشیم.
اصفهان امروزه سرشار از درد است. درد تیشههایی که به درختانش میخورد و درد مکیدن خون اصفهان یعنی زایندهرود توسط پمپاژها و چاهها و صنایع ریز و درشت. اصفهان که زمانی زایندهرودش شهرت جهانی داشت و ساعاتی سرکردن در کنارش افتخار جهانیان بود و به قاب عکسهایشان مینشست اکنون کمرمق شده است. خشکسالی امان اصفهان را بریده است. لشکر ریزگردها نیز آماده حملهای بیامان و جانکاه هستند. با این اوصاف اصفهان در خطر است. خطری که به خاطر مدیریت نادرست ما انسانهاست. عملکرد زشتی که قهر طبیعت را باعث شده است. صفحه محیطزیست این شماره «شهروند» را به بررسی معضلات زیستمحیطی استان اصفهان در گفتوگو با طاهره دادخواه، عضو جمعیت زنان مبارزه با آلودگیهای محیطزیست شاخه اصفهان اختصاص دادهایم.
بیآبی بزرگترین معضل اصفهان
بیشک مهمترین معضل زیستمحیطی اصفهان، آب است. آب برای انسان مایه حیات است و برای اصفهانیهایی که زایندهرود نماد و هویتشان است اهمیتی دوچندان دارد. طبق استانداردهای بینالمللی اگر سرانه مصرف آب کمتر از ١٠٠٠متر مکعب باشد یعنی در آن منطقه بحران آب وجود دارد. حال در استان اصفهان وضع بسیار وخیم است. در خود شهر اصفهان سرانه مصرف آب ٩٠٠ متر مکعب است و در حوزه زایندهرود حتی وضع بدتر است و سرانه مصرف آب عدد ٦٠٠ متر مکعب را نشان میدهد. این اعداد نشاندهنده وضع بحرانی اصفهان در حوزه منابع آبی است.
یکی از تبعات غیرقابل جبران کمآبی در اصفهان تغییرات اکوسیستمی است. کمبود آب موجب خشک شدن زایندهرود و تالاب گاوخونی شده است. خشک شدن این دو منبع آبی یعنی خشک شدن هویت اصفهان و این مسلما نه برای اصفهانیها که کلا برای ایرانیها دردناک است. اما بررسیهای انجام شده ازسال ٧٩ تاکنون در هر ارگان و نهاد علمی و مدیریتی که وجود داشته، از مراکز دانشگاهی گرفته تا ادارات دولتی و NGOها، نشان داده که علت اصلی بحران آب، مدیریت غلط است.
یکی از نمودهای مدیریت غلط در استان اصفهان برداشت بیرویه آب در بالادست رودخانه در استان چهارمحالوبختیاری است. این برداشت به خاطر کشت محصولات کشاورزی ازجمله هلو و بادام انجام میشود. این محصولات که در ارتفاعاتی کشت میشوند که هم شیبش زیاد است و هم خاکش کم است و هم هوایش سرد است و موجب یخزدگی میوهها میشود. به عبارتی کشاورزی در زمینهای شیبدار بالادست زایندهرود در استان چهارمحالوبختیاری هیچ توجیه اقتصادی که ندارد، هیچ، بهشدت بحران کمآبی و خشک شدن زایندهرود را نیز دامنزده است.
در بالادست زایندهرود در استان چهارمحال و بختیاری نهتنها کشت محصولات کشاورزی به منابع آبی اصفهان آسیب رسانده که وجود مزارع پرورش ماهی و احداث کارخانههای آب معدنی درکنار چشمههایی که منابع بالقوه آبی زایندهرود هستند خود دلیل مضاعف آسیب به زایندهرود و تالاب گاوخونی شده است.
استخرهای پرورش ماهی به دلیل مصرف بالای آب دیگر توجیه اقتصادی ندارند و حتی به گفته مدیرکل شیلات استان گیلان که استان پرآبی است این استخرها باید کمکم برچیده شوند چون پرورش ماهیانی که از آب شیرین سیراب میشوند به هیچ وجه نمیتواند در دوره خشکسالی برهانی منطقی داشته باشد.
ارزش اقتصادی آبهای معدنی برداشت شده از چشمههای بالادست زایندهرود نیز به هیچوجه به اندازه ارزش ذاتی رودخانه مهمی چون زایندهرود نیست.
احداث کارخانههای آب معدنی در کنار چشمههایی که زایندهرود و تالاب گاوخونی را سیراب میکنند درواقع آتش زدن منابع طبیعی این مملکت است که درنهایت دودش نهتنها به چشم اصفهانیها که به چشم تکتک ملت ایران میرود همانطور که در قضیه دریاچه ارومیه اتفاق افتاد. اتفاق تلخ دیگری که برای زایندهرود میافتد این است که وقتی آب جمع شده پشت سد زایندهرود که سهم مصرف اصفهانیها است فاصله ٥٠ کیلومتری را از دل استان چهارمحالوبختیاری میپیماید توسط تعداد زیادی از پمپاژها و چاههای غیرمجاز مکیده میشود. عملی که درواقع غارت سهم آب اصفهانیهاست. زایندهرود نهتنها اصفهان و چهارمحالوبختیاری را سیراب میکند که اخیرا به استان یزد هم داده میشود. درحالیکه قرار بود این وظیفه برعهده آب بهشتآباد باشد.
اما ازسال ٨٢ تصمیم گرفته شد که بخشی از آب زایندهرود به یزد انتقال داده شود که البته چندین بار مورد اعتراض شدید اصفهانیها نیز قرار گرفت. اعتراضها اما ثمری نداشت که حتی وضع بدتر هم شد و آب زایندهرود به بروجن نیز داده شد. علاوه براین قرار بود آب زایندهرود بیشتر به مصارف شربی برسد اما بخش عظیمش به صنایع اختصاص داده شد.
اگرچه صنایع بزرگی همچون ذوبآهن و فولادمبارکه در سالهایی در ایران احداث شدند که نه خبری از ارزیابی زیستمحیطی بود و نه خبری از بحران آب اما زمان گسترش این کارخانجات مصادف شد با شروع دوران کمآبی در ایران. از این رو گسترش این صنایع و نیاز بالایشان به آب و عدم اصلاح چرخه مصرف آب در این کارخانهها باعث شد که بخش بزرگی از منابع آبی اصفهان توسط این کارخانهها مکیده شوند و آسیبی جدی به محیطزیست استان وارد شود.
در کنار تمام این موارد میتوانید وجود مزارعی را بگذارید که در ٨سال دولت قبل ایجاد شدند و محصولاتی را کشت کردند که کاملا در مغایرت با نیازهای آبی استان بود. محصولاتی که کشتشان در زمین کویری و خشک اصفهان نیاز به آب زیاد داشت و در نتیجه به مرور از شیره جان استان مکیده شد و زایندهرود و گاوخونی را به این روز درآورد.
ناژوان، ریه اصفهان، بیمار است
یکی از مناطق سبز اصفهان که آسیب جدی دیده است منطقه ناژوان است. در غرب اصفهان. در حریم رودخانه زایندهرود. ناژوان به معنای جایگاه درخت ناژ و صنوبر است اما تغییر اراضی تیشه به ریشه جایگاه درخت ناژ و صنوبر در اصفهان زده است. اقتصاد سبز در این شهر هیچ جایگاهی ندارد و کمتر شنیده شده که کسی به این کشتار بیرحمانه درختان در این منطقه از اصفهان اعتراض جدیای کرده باشد. درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان درباره ناژوان مینویسد: « ناژوان منطقهای است نزديك به ۱۲۰۰ هكتار در منتهياليه شمال غربي اصفهان كه توسط اراضي كشاورزي، باغهاي دو سويه و رودخانه زايندهرود با توسعه شهري محصور شده است. اراضی محدوده ناژوان بهدلیل دارا بودن پوشش سبز و عبور رودخانه از آن در مجموع اقلیم معتدلتری نسبت به اصفهان دارد. رطوبت بیشتر، وزش نسیمهای محلی و اختلاف دما با شهر شرایط بسیار مناسبی را از نظر آب و هوایی برای این بخش از پیرامون شهر ایجاد میکند که همراه با چشماندازهای زیبا، جاذبه بسیار زیادی را برای شهروندان در زمینه گذران اوقات فراغت، تفریح، پیادهروی و ورزش فراهم کرده است.
با توجه به وضعيت قرار گرفتن اين پارك در مسير بادهاي غربي – جنوب غرب به شمال شرق و وضعيت قرار گرفتن اكثر صنايع آلاينده در غرب اصفهان اين پارك بهعنوان فيلتر طبيعي براي شهر اصفهان عمل مينمايد و بر همين اساس است كه اراضي ناژوان را بهعنوان ريه شهر اصفهان ميشناسند و هرگونه دخل و تصرف و تغيير در ساختار طبيعي اين پارك موجب تشديد وضعيت بحرانی آلودگي شهر اصفهان میشود و وضعيت خطرناكي براي كلانشهر اصفهان به وجود خواهد آورد.» حال تصور کنید که عدهای تبر به دست گرفتهاند و رگهای این ریه را دارند قطع میکنند. عدهای هم در کارخانههایشان آنقدر دود تولید میکنند که این ریه را سیاه کنند. اگر ریه اصفهان نابود شود آیا چیزی از نصف جهان باقی میماند؟
اصفهان امروزه سرشار از درد است. درد تیشههایی که به درختانش میخورد و درد مکیدن خون اصفهان یعنی زایندهرود توسط پمپاژها و چاهها و صنایع ریز و درشت. اصفهان که زمانی زایندهرودش شهرت جهانی داشت و ساعاتی سرکردن در کنارش افتخار جهانیان بود و به قاب عکسهایشان مینشست اکنون کمرمق شده است. خشکسالی امان اصفهان را بریده است. لشکر ریزگردها نیز آماده حملهای بیامان و جانکاه هستند. با این اوصاف اصفهان در خطر است. خطری که به خاطر مدیریت نادرست ما انسانهاست. عملکرد زشتی که قهر طبیعت را باعث شده است. صفحه محیطزیست این شماره «شهروند» را به بررسی معضلات زیستمحیطی استان اصفهان در گفتوگو با طاهره دادخواه، عضو جمعیت زنان مبارزه با آلودگیهای محیطزیست شاخه اصفهان اختصاص دادهایم.
بیآبی بزرگترین معضل اصفهان
بیشک مهمترین معضل زیستمحیطی اصفهان، آب است. آب برای انسان مایه حیات است و برای اصفهانیهایی که زایندهرود نماد و هویتشان است اهمیتی دوچندان دارد. طبق استانداردهای بینالمللی اگر سرانه مصرف آب کمتر از ١٠٠٠متر مکعب باشد یعنی در آن منطقه بحران آب وجود دارد. حال در استان اصفهان وضع بسیار وخیم است. در خود شهر اصفهان سرانه مصرف آب ٩٠٠ متر مکعب است و در حوزه زایندهرود حتی وضع بدتر است و سرانه مصرف آب عدد ٦٠٠ متر مکعب را نشان میدهد. این اعداد نشاندهنده وضع بحرانی اصفهان در حوزه منابع آبی است.
یکی از تبعات غیرقابل جبران کمآبی در اصفهان تغییرات اکوسیستمی است. کمبود آب موجب خشک شدن زایندهرود و تالاب گاوخونی شده است. خشک شدن این دو منبع آبی یعنی خشک شدن هویت اصفهان و این مسلما نه برای اصفهانیها که کلا برای ایرانیها دردناک است. اما بررسیهای انجام شده ازسال ٧٩ تاکنون در هر ارگان و نهاد علمی و مدیریتی که وجود داشته، از مراکز دانشگاهی گرفته تا ادارات دولتی و NGOها، نشان داده که علت اصلی بحران آب، مدیریت غلط است.
یکی از نمودهای مدیریت غلط در استان اصفهان برداشت بیرویه آب در بالادست رودخانه در استان چهارمحالوبختیاری است. این برداشت به خاطر کشت محصولات کشاورزی ازجمله هلو و بادام انجام میشود. این محصولات که در ارتفاعاتی کشت میشوند که هم شیبش زیاد است و هم خاکش کم است و هم هوایش سرد است و موجب یخزدگی میوهها میشود. به عبارتی کشاورزی در زمینهای شیبدار بالادست زایندهرود در استان چهارمحالوبختیاری هیچ توجیه اقتصادی که ندارد، هیچ، بهشدت بحران کمآبی و خشک شدن زایندهرود را نیز دامنزده است.
در بالادست زایندهرود در استان چهارمحال و بختیاری نهتنها کشت محصولات کشاورزی به منابع آبی اصفهان آسیب رسانده که وجود مزارع پرورش ماهی و احداث کارخانههای آب معدنی درکنار چشمههایی که منابع بالقوه آبی زایندهرود هستند خود دلیل مضاعف آسیب به زایندهرود و تالاب گاوخونی شده است.
استخرهای پرورش ماهی به دلیل مصرف بالای آب دیگر توجیه اقتصادی ندارند و حتی به گفته مدیرکل شیلات استان گیلان که استان پرآبی است این استخرها باید کمکم برچیده شوند چون پرورش ماهیانی که از آب شیرین سیراب میشوند به هیچ وجه نمیتواند در دوره خشکسالی برهانی منطقی داشته باشد.
ارزش اقتصادی آبهای معدنی برداشت شده از چشمههای بالادست زایندهرود نیز به هیچوجه به اندازه ارزش ذاتی رودخانه مهمی چون زایندهرود نیست.
احداث کارخانههای آب معدنی در کنار چشمههایی که زایندهرود و تالاب گاوخونی را سیراب میکنند درواقع آتش زدن منابع طبیعی این مملکت است که درنهایت دودش نهتنها به چشم اصفهانیها که به چشم تکتک ملت ایران میرود همانطور که در قضیه دریاچه ارومیه اتفاق افتاد. اتفاق تلخ دیگری که برای زایندهرود میافتد این است که وقتی آب جمع شده پشت سد زایندهرود که سهم مصرف اصفهانیها است فاصله ٥٠ کیلومتری را از دل استان چهارمحالوبختیاری میپیماید توسط تعداد زیادی از پمپاژها و چاههای غیرمجاز مکیده میشود. عملی که درواقع غارت سهم آب اصفهانیهاست. زایندهرود نهتنها اصفهان و چهارمحالوبختیاری را سیراب میکند که اخیرا به استان یزد هم داده میشود. درحالیکه قرار بود این وظیفه برعهده آب بهشتآباد باشد.
اما ازسال ٨٢ تصمیم گرفته شد که بخشی از آب زایندهرود به یزد انتقال داده شود که البته چندین بار مورد اعتراض شدید اصفهانیها نیز قرار گرفت. اعتراضها اما ثمری نداشت که حتی وضع بدتر هم شد و آب زایندهرود به بروجن نیز داده شد. علاوه براین قرار بود آب زایندهرود بیشتر به مصارف شربی برسد اما بخش عظیمش به صنایع اختصاص داده شد.
اگرچه صنایع بزرگی همچون ذوبآهن و فولادمبارکه در سالهایی در ایران احداث شدند که نه خبری از ارزیابی زیستمحیطی بود و نه خبری از بحران آب اما زمان گسترش این کارخانجات مصادف شد با شروع دوران کمآبی در ایران. از این رو گسترش این صنایع و نیاز بالایشان به آب و عدم اصلاح چرخه مصرف آب در این کارخانهها باعث شد که بخش بزرگی از منابع آبی اصفهان توسط این کارخانهها مکیده شوند و آسیبی جدی به محیطزیست استان وارد شود.
در کنار تمام این موارد میتوانید وجود مزارعی را بگذارید که در ٨سال دولت قبل ایجاد شدند و محصولاتی را کشت کردند که کاملا در مغایرت با نیازهای آبی استان بود. محصولاتی که کشتشان در زمین کویری و خشک اصفهان نیاز به آب زیاد داشت و در نتیجه به مرور از شیره جان استان مکیده شد و زایندهرود و گاوخونی را به این روز درآورد.
ناژوان، ریه اصفهان، بیمار است
یکی از مناطق سبز اصفهان که آسیب جدی دیده است منطقه ناژوان است. در غرب اصفهان. در حریم رودخانه زایندهرود. ناژوان به معنای جایگاه درخت ناژ و صنوبر است اما تغییر اراضی تیشه به ریشه جایگاه درخت ناژ و صنوبر در اصفهان زده است. اقتصاد سبز در این شهر هیچ جایگاهی ندارد و کمتر شنیده شده که کسی به این کشتار بیرحمانه درختان در این منطقه از اصفهان اعتراض جدیای کرده باشد. درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان درباره ناژوان مینویسد: « ناژوان منطقهای است نزديك به ۱۲۰۰ هكتار در منتهياليه شمال غربي اصفهان كه توسط اراضي كشاورزي، باغهاي دو سويه و رودخانه زايندهرود با توسعه شهري محصور شده است. اراضی محدوده ناژوان بهدلیل دارا بودن پوشش سبز و عبور رودخانه از آن در مجموع اقلیم معتدلتری نسبت به اصفهان دارد. رطوبت بیشتر، وزش نسیمهای محلی و اختلاف دما با شهر شرایط بسیار مناسبی را از نظر آب و هوایی برای این بخش از پیرامون شهر ایجاد میکند که همراه با چشماندازهای زیبا، جاذبه بسیار زیادی را برای شهروندان در زمینه گذران اوقات فراغت، تفریح، پیادهروی و ورزش فراهم کرده است.
با توجه به وضعيت قرار گرفتن اين پارك در مسير بادهاي غربي – جنوب غرب به شمال شرق و وضعيت قرار گرفتن اكثر صنايع آلاينده در غرب اصفهان اين پارك بهعنوان فيلتر طبيعي براي شهر اصفهان عمل مينمايد و بر همين اساس است كه اراضي ناژوان را بهعنوان ريه شهر اصفهان ميشناسند و هرگونه دخل و تصرف و تغيير در ساختار طبيعي اين پارك موجب تشديد وضعيت بحرانی آلودگي شهر اصفهان میشود و وضعيت خطرناكي براي كلانشهر اصفهان به وجود خواهد آورد.» حال تصور کنید که عدهای تبر به دست گرفتهاند و رگهای این ریه را دارند قطع میکنند. عدهای هم در کارخانههایشان آنقدر دود تولید میکنند که این ریه را سیاه کنند. اگر ریه اصفهان نابود شود آیا چیزی از نصف جهان باقی میماند؟
گزارش خطا
آخرین اخبار