نگرش احياگرايانه مطهري بايد ادامه يابد

«مطهري و زمانه ما» در گفت‌وگو با دكتر سروش دباغ

کد خبر: ۶۷۰۵
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۱:۳۴
روشنـفـكري ديـني يا نوانديشي ديني مـي‌تـواند مكـمل احياگري ديني باشد. مدد گرفتن توامان از «احياگري ديني» و «روشنفكري ديني»، بار ما را در اين روزگار پر تب و تاب بار مي‌كند

مي‌توان راه مطهري را دنبال كرد؛ خصوصا نگرش احياگرايانه ايشان كه متكفل دفاع عقلاني از آموزه‌هاي ديني، همچنين تاكيد بر جوانب مغفول دين و خرافه‌زدايي است. ما در روزگاري به سر مي‌بريم كه متاسفانه همچنان خرافات و خوانش‌هاي غيرعقلاني از اسلام در ميان ما جاري و ساري است و در ساليان گذشته رونقي هم گرفته. مي‌توان از پروژه احياگري ديني جهت فايق آمدن بر مسائل و مشكلاتي كه با آن دست و پنجه نرم مي‌كنيم، بهره گرفت.

روشنـفـكري ديـني يا نوانديشي ديني مـي‌تـواند مكـمل احياگري ديني باشد. مدد گرفتن توامان از «احياگري ديني» و «روشنفكري ديني»، بار ما را در اين روزگار پر تب و تاب بار مي‌كند

مي‌توان راه مطهري را دنبال كرد؛ خصوصا نگرش احياگرايانه ايشان كه متكفل دفاع عقلاني از آموزه‌هاي ديني، همچنين تاكيد بر جوانب مغفول دين و خرافه‌زدايي است. ما در روزگاري به سر مي‌بريم كه متاسفانه همچنان خرافات و خوانش‌هاي غيرعقلاني از اسلام در ميان ما جاري و ساري است و در ساليان گذشته رونقي هم گرفته. مي‌توان از پروژه احياگري ديني جهت فايق آمدن بر مسائل و مشكلاتي كه با آن دست و پنجه نرم مي‌كنيم، بهره گرفت

شهيد مرتضي مطهري، روحاني آگاه به زمان خود بود و براساس همين آگاهي‌ها نيز فعاليت‌هاي سياسي، اجتماعي و... داشت و تلاش مي‌كرد تا از طريق نوشته‌ها و سخنراني‌هايش با تمامي اقشار و گروه‌هاي مختلف و با افراد مختلف جامعه ارتباط برقرار كند؛

از دانشگاه و دانشجو گرفته تا بازاري و اهل هيات‌هاي مذهبي و... همچنين، شهيد مطهري راجع به مسائل روز حساس بود و آن روزها كه مساله روز، مساله حكومت عادلانه اسلامي، حجاب، ارزش‌هاي اسلامي و... بود به فعاليت در اين حوزه‌ها مي‌پرداخت و به طور مثال در آن روزها كمونيست‌ها و... به عنوان يكي از مشكلات جامعه بودند كه مطهري در برابر آنها به‌نوبه ‌خود فعاليت مي‌كرد.

بزرگ‌ترين دغدغه استاد مطهري، فقدان دانش ديني متناسب با نيازهاي روز جامعه بوده است و بر اين اساس ايشان مباحثي كه ارائه مي‌كرد در پي تدارك ارائه راه‌حل اين وضعيت بود. ايشان مواردي را هم پيشنهاد كرد، مثلا بحث كلام جديد و عناوين و محورهايش را ارائه كرد.

خوانش مطهري در توليد دانش ديني متناسب با نيازهاي جامعه بر مبناي آزادانديشي و آزادي استوار بوده است؛ يعني به‌نظرم مطهري انساني حر و آزادانديش و آزادمنش بود كه نياز امروز جامعه ما به اين عالمان و انديشمندان كمتر از گذشته نيست.

ما امروز نيازمند عالمان آزادانديش و آزادمنشي هستيم كه بتوانند مشكلات و نيازهاي جامعه را رصد كنند و پاسخ دهند و نسبت به وضعيت اجتماعي اعتراض و انتقاد كنند و به هر حال در مرحله اول پاسخ‌هاي مناسبي را ارائه كنند.

مطهري اين وظيفه را برعهده داشت و با توجه به جامعيت و توجه او به نيازهاي جامعه، انديشه و آراي خود را ارائه مي‌كرد، اگرچه در برخي موارد ما نياز داريم كه اين راه را ادامه دهيم؛ يعني حداقل در حوزه فلسفه و دانش سياسي كه مباحث مورد مطالعه و علاقه بنده هست بتوانيم راه ايشان را تداوم ببخشيم.

در واقع ابعاد آزادانديشانه و آزادمنشانه و انديشه ايشان مي‌تواند به ما كمك كند كه امروز در اين سير و مسير حركت كنيم، ضمن اينكه مطهري جامعيت خيلي خوبي داشت. اگرچه مباحث بسيار متنوعي از سوي مطهري مطرح مي‌شد اما به نوعي منسجم و مبتني بر آموزه‌هاي ديني و فلسفي ما و مهم‌تر از همه مبتني بر فلسفه قابل دفاع بود.

تنوع مباحث استاد مطهري خيلي زياد است؛ اخلاقي، ديني، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فلسفي، قرآني، عرفاني، اجتماعي و حتي در حوزه‌يي مثل تاريخ و فلسفه تاريخ بحث‌هاي بسيار خوبي را ارائه كرد كه مي‌تواند مبناي نظم اجتماعي و فلسفه سياسي و دانش سياسي قرار گيرد و طبيعتا ما هم بايد به اين سمت و سو حركت و تلاش كنيم تا جامعه علمي و ديني و حوزه‌هاي علمي و دانشگاهي و بزرگان دين و دانش خود را به خوانش معنويت و خوانش ديني در فضاي آزاد و البته به دور از ارتباط مستقيم با مسائل معيشتي دعوت كنيم.

آفتي كه ممكن است ايجاد شود، اين است كه عالم و انديشمند درگير برطرف كردن مسائل معيشتي خود شود كه البته از طرفي ممكن است بتواند امنيت رواني او را مخدوش كند.

وقتي كه صحبت از يك صاحبنظر يا يك انديشمند مي‌شود نخستين چيزي كه به ذهن متبادر مي‌شود، اين است كه آن فرد داراي نظام جامع انديشگي است. شما نظام انديشگي استاد شهيد مطهري را در چه وجوه و ساحاتي مي‌دانيد؟

مرحوم مطهري احياگر ديني‌اي است كه با وام كردن آموزه‌ها و مفاهيم فلسفي و الهياتي چندي به دفع شبهات ديني همت مي‌گمارد. «علل گرايش به ماديگري» و پاورقي‌هاي ايشان بر «اصول فلسفه و روش رئاليسمِ» مرحوم علامه طباطبايي، از اين سنخ آثار تاثيرگذار ايشان است.

علاوه بر اين، تاكيد بر جوانب مغفول دين و خرافه‌زدايي از ديگر مولفه‌هاي كار احياگرانه مطهري است؛ «حماسه حسيني» از اين دست آثار است.

به نظر شما استاد مطهري چه مفاهيم نويني وارد جريان معرفتي ايران كرد كه ناظر بر آن نظام انديشگي باشد؟

چنان كه درمي‌يابم، مرحوم مطهري مفاهيم چنداني وارد فضاي انديشگي و معرفتي ما نكرد؛ در عين حال شارح توانمند فلسفه صدرايي بود و در آثار خويش شرح و تقرير متقحي از آموزه‌هاي فلسفه صدرايي و توسعا مكاتب مختلف فلسفه اسلامي به دست داده است.

به مصداق «تعرف‌الاشياء باضدادها»، در دوران معاصر، مي‌توان از علي شريعتي، عبدالكريم سروش، احمد فرديد و داريوش شايگان نام برد كه هر يك، در آثار خويش، مفاهيم نويني را به فضاي انديشگي ما وارد كرده‌اند. في‌المثل، «تشيع علوي/ تشيع صفوي»، «زر و زور و تزوير»، «طرح هندسي مكتب»، «بازگشت به خويشتن»... از آنِ شريعتي است؛ «بسط تجربه نبوي»، «روياي رسولانه»، «معرفت ديني»، «دين حداقي»، «ذاتي و عرضي در اديان». متعلق به عبدالكريم سروش است؛ «غربزدگي»، «حوالت تاريخي»، «مرگ آگاهي» از آن فرديد است و «تعطيلات در تاريخ»، «ايئولوژيك شدن سنت»، «اسكيزوفرني فرهنگي»، «هويت مضاعف» در زمره برساخته‌هاي شايگان است. مرحوم علامه طباطبايي نيز در قلمرو فلسفه اسلامي، مفهوم «ادراكات اعتباري» را برساخته كه در مقاله ششم «اصول فلسفه و روش رئاليسم» منتشر شده است.

از اين حيث، تا جايي كه من ديده‌ام، مرحوم مطهري مفهوم تازه‌يي را برنساخته است؛ در عين حال سهم جدي‌اي در تقرير و بسط آموزه‌هاي فلسفه اسلامي در روزگار معاصر داشته است.

شما بر اين باوريد كه شهيد مطهري فردي انديشمند و ژرف‌نگر است. ژرف‌نگري او را در كسوت يك فيلسوف اسلامي مي‌بينيد يا در قامت يك روحاني مبارز كه به دنبال استقرار حكومت اسلامي بود؟
چنان كه اشاره كرديد، مرحوم مطهري فيلسوف مسلمان ژرف‌نگري بود؛ در عين حال دغدغه‌هاي احياگرايانه در كارهاي او موج مي‌زد. تاملات سياسي ايشان در «پيرامون انقلاب اسلامي» و «پيرامون جمهوري اسلامي» منتشر شده است.

در آثاري كه نام بردم، مطهري جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي به روايت خويش را تقرير مي‌كند؛ از رگه‌هاي ليبراليستي آموزه‌هاي اسلامي نام مي‌برد و تاكيد مي‌كند كه در جمهوري اسلامي، ماركسيست‌ها نيز آزادند كه در دانشكده الهيات كرسي تدريس داشته باشند و ايده‌هاي خويش را به صراحت تقرير و تدريس كنند، متالهان و متكلمان مسلمان نيز در همين دانشكده تدريس كنند.

شهيد مطهري دست پروده نظام فكري حوزه علميه بود. او از دروس استاد بزرگ خود علامه طباطبايي بهره‌هاي فراوان گرفت. او نقدهاي جدي بر روحانيت زمان خودش داشت شما بن‌مايه اين نقدها را در چه ساحتي مي‌دانيد؟

مطهري در مقاله «مشكل اساسي در سازمان روحانيت»، نقد خود بر نظام مالي و معيشتي سازمان روحانيت را به صراحت مطرح كرده است. به نظر ايشان، روحانيت نبايد به نحو مستقيم از مردم و مخاطبان خود ارتزاق كند، به نحوي كه مذهب و مكسب به هم گره بخورد. در مقابل، اين امر بايد از طريق يك سازمان مركزي صورت بگيرد تا شايبه عدم استقلال روحانيت پديد نيايد.

مطهري خطر «عوام‌زدگي» را در ميان روحانيت گوشزد مي‌كند و هم‌صنفان خويش را از اين حيث هشدار مي‌دهد و تحذير مي‌كند. آسيب‌شناسي مرحوم مطهري از سازمان روحانيت پس از انقلاب نيز توسط برخي روشنفكران ديني پي گرفته شد؛ هر چند راهكارهاي اقامه شده توسط اين روشنفكران با راهكارهاي مرحوم مطهري تفاوت جدي دارد.

بسياري بر اين باورند كه نظام فكري شهيد مطهري كه براي سه دهه پيش بود هم‌اكنون قابليت بازانديشي دارد. به نظر شما براي اينكه اين بنا نوين شود نيازمند چه مصالحي هستيم و چگونه اين بنا را نوين‌سازيم؟
به نظرم مي‌توان راه مطهري را دنبال كرد؛ خصوصا نگرش احياگرايانه ايشان كه متكفل دفاع عقلاني از آموزه‌هاي ديني، همچنين تاكيد بر جوانب مغفول دين و خرافه‌زدايي است. ما در روزگاري به سر مي‌بريم كه متاسفانه همچنان خرافات و خوانش‌هاي غيرعقلاني از اسلام در ميان ما جاري و ساري است و در ساليان گذشته رونقي هم گرفته.

مي‌توان از پروژه احياگري ديني جهت فايق آمدن بر مسائل و مشكلاتي كه با آن دست و پنجه نرم مي‌كنيم، بهره گرفت. در عين حال، چنان كه درمي‌يابم، احياگري ديني با آموزه‌هاي مدرنيستي و فرآورده‌هاي معرفتي جهان جديد چندان آشنا نيست يا به ديده عنايت در آنها نمي‌نگرد و به بازخواني انتقادي سنت ديني از اين منظر نمي‌پردازد.

«روشنفكري ديني» به اين مهم نيز مي‌پردازد و در حالي كه نسبت به آموزه‌هاي جهان جديد گشوده است، دلي نيز در گروي بازخواني سنت ستبر ديني دارد. از اين رو، روشنفكري ديني يا نوانديشي ديني مي‌تواند مكمل احياگري ديني باشد. مدد گرفتن توامان از «احياگري ديني» و «روشنفكري ديني»، بار ما را در اين روزگار پر تب و تاب بار مي‌كند...

شهيد مطهري از جمله روحانيوني بود كه دلمشغولي‌هاي عجيبي در زمان خودش داشت كه شايد بعدها به ندرت در ميان افراد ديگر تكرار شده است. به طور مثال او كتاب «داستان راستان» را براي كودكان و نوجوانان مي‌نويسد يا خواستار برقرار كرسي ماركسيسم در دانشگاه مي‌شود. شما اين‌گونه دلمشغولي‌ها را چگونه تعبير و تفسير مي‌كنيد؟

اين دلمشغولي‌ها از شخصيت چندبعدي مرحوم مطهري پرده برمي‌گيرد. به قصه برقراري كرسي ماركسيسم در دانشكده الهيات پيش از اين پرداختم، كتاب «داستان راستان» نيز كار موفق و تاثير‌گذاري در زمانه خود بود.

از اين دو مساله كه بگذاريم، مرحوم مطهري تفاوت‌هاي چشمگيري با كثيري از روحانيون زمانه خود داشت؛ در نشريه «زن روز» مقاله منتشر مي‌كرد؛ با سوالات معرفتي جدي‌اي از سوي نسل جوان مواجه بود و مي‌كوشيد پاسخ‌هاي معقول و موجهي به اين پرسش‌ها بدهد؛ خصوصا از زماني كه به دانشكده الهيات آمده بود و با دانشجويان وارد تعامل شده بود، اين امر را به راي‌العين مي‌ديد.

ايشان مطالعات خود را به حوزه فلسفه و كلام اسلامي محدود نكرده بود و با آثار روشنفكران زمان خود آشنا بود؛ فلسفه غرب را هم از طريق ترجمه‌هايي كه آن روزگار در دسترس بود، دنبال مي‌كرد.

در عين حال از جايي به بعد، مطهري نسبت به آنچه امروزه جريان رفرميسم ديني ناميده مي‌شود، مساله پيدا كرده بود و در كار رفرميست‌هايي چون اقبال لاهوري و علي شريعتي نقصان‌هاي معرفتي و دين‌شناختي مهمي را سراغ مي‌گرفت، في‌المثل «اسلام‌شناسي» شريعتي را «اسلام‌سرايي» مي‌خواند؛ اين مساله در كتاب «نهضت‌هاي اسلامي در صدساله اخير» به بحث گذاشته شده است.
نظر شما
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار