دستنوشتههای نيوتن و درسی از ماجرا
جعبه فلزي را باز کردند. کاغذها، مانند اسناد با ارزش بانکي، يکي پس از ديگري بيرون آورده شدند. هيجان جمع را فرا گرفته بود. دست نوشتههاي نيوتن پس از 3 قرن، در حراجي در لندن در سال 1936 در حال عرضه بود. نوشتههايي که قبل از آن هرگز منتشر نشده بودند.
جان کينز (که ما او را به بنيانگذاري يک مکتب اقتصادي ميشناسيم) از عاشقان نيوتن بود. او خبر حراج را دير شنيد و وقتي رسيد، بخشهاي زيادي به فروش رفته بود.او تعدادي از برگهها را خريد و در همانجا به تبادل و معاملهي برگهها با کلکسيونرها پرداخت. آنقدر اين کار را انجام داد تا بخشي از نوشتههاي نيوتن به صورت پيوسته جمعآوري شد.
بخشي که از نظر بقيه بياهميتتر بود و حاضر شده بودند با او معامله کنند.احتمالاً بسياري از ما در مورد متن دست نوشتهها حدسهايي داريم: قوانين گرانش. پيشبينيهايي در مورد آينده فيزيک، رياضي و البته شايد هم نامههاي عاشقانه....
اما دست نوشتهها حاوي اين مطالب بودند: تلاشهاي گسترده نيوتن براي کيمياگري و ايجاد طلا از ساير عناصر. او مدتها دنبال سنگ فلاسفه گشته بود. او کوشيده بود جادوي اعداد را کشف کند و با مطالعه حرکت ستارگان، آينده زندگي خود و ديگران را پيشگويي کند. قانون گرانش نيوتن، يکي از محصولات جانبي زندگي کيمياگرانه او بوده است!بله!
واقعيت تاريخي اين است که نيوتن زندگيش را براي کيمياگري گذاشته بود و آن را بيشتر از فيزيک و رياضي دوست داشت. کينز بعد از مطالعه دست نوشتهها، ده سال بعد در 1946 آنها را به دانشگاه کمبريج (محل تحصيل نيوتن) هديه داد تا اين نوشتههاي او هم، مانند فرمول گرانش، حقيقت عميق ديگري از هستي را براي ما آشکار کند: «دانستنها و توهمها»، «فهميدنها و نفهميدنها» همه بخشي از واقعيت ما هستند. اگر مهمترين قوانين حاکم بر هستي را نيز بفهمي و براي ديگران آشکار کني، هنوز ممکن است در لايه ديگري، در تلاش براي شعبده بازي و خلق ثروت باشي! و اين لايههاي مختلف، از ارزش تو کم نميکند.
نيوتن نابغهاي منحصر به فرد با دغدغههايي متعالي در حد کهکشانها و عالم هستي نبود. او هم انساني بود مثل ما. او هم گاه در تشخيص علم و شبه علم ناتوان ميشد. او هم روياهاي کودکانه در سر داشت و ميخواست عناصر ديگر را به طلا تبديل کند و يک شبه ثروتمند شود. خيليها درباره انتشار يادداشتهاي کيمياگرانه نيوتن ترديد داشتند و ميترسيدند با اين کار، از ابهت تاريخي او کاسته شود. پندارشان چنين بود که نبايد گذاشت تصويري که از نيوتن در ذهن هاست بشکند و او از برجي که برايش درست شده بود، پايين بيايد.در مقابل اما گفتند: قرار نيست انسانها را تنها از يک منظر ببينيم، اتفاقاً حالا ميتوان بيشتر از قبل به او احترام گذاشت؛ چون انساني عادي بود مثل ما، ولي با پشتکار زياد. او زندگيش را براي کشف طلا گذاشت و حاصل تلاشش اگر چه طلا نبود، اما قانوني طلايي بود.
کينز سخنراني خود را در انجمن سلطنتي لندن چنين به پايان برد: از آشکار شدن اين برگهها هراس نداشته باشيد. ما دير يا زود بايد بياموزيم که انسانها را با همه «فهميدنها» و «نفهميدنها»يشان تحسين کنيم و نکوداشت آنان، نيازمند تحريف واقعيتشان نباشد.
جان کينز (که ما او را به بنيانگذاري يک مکتب اقتصادي ميشناسيم) از عاشقان نيوتن بود. او خبر حراج را دير شنيد و وقتي رسيد، بخشهاي زيادي به فروش رفته بود.او تعدادي از برگهها را خريد و در همانجا به تبادل و معاملهي برگهها با کلکسيونرها پرداخت. آنقدر اين کار را انجام داد تا بخشي از نوشتههاي نيوتن به صورت پيوسته جمعآوري شد.
بخشي که از نظر بقيه بياهميتتر بود و حاضر شده بودند با او معامله کنند.احتمالاً بسياري از ما در مورد متن دست نوشتهها حدسهايي داريم: قوانين گرانش. پيشبينيهايي در مورد آينده فيزيک، رياضي و البته شايد هم نامههاي عاشقانه....
اما دست نوشتهها حاوي اين مطالب بودند: تلاشهاي گسترده نيوتن براي کيمياگري و ايجاد طلا از ساير عناصر. او مدتها دنبال سنگ فلاسفه گشته بود. او کوشيده بود جادوي اعداد را کشف کند و با مطالعه حرکت ستارگان، آينده زندگي خود و ديگران را پيشگويي کند. قانون گرانش نيوتن، يکي از محصولات جانبي زندگي کيمياگرانه او بوده است!بله!
واقعيت تاريخي اين است که نيوتن زندگيش را براي کيمياگري گذاشته بود و آن را بيشتر از فيزيک و رياضي دوست داشت. کينز بعد از مطالعه دست نوشتهها، ده سال بعد در 1946 آنها را به دانشگاه کمبريج (محل تحصيل نيوتن) هديه داد تا اين نوشتههاي او هم، مانند فرمول گرانش، حقيقت عميق ديگري از هستي را براي ما آشکار کند: «دانستنها و توهمها»، «فهميدنها و نفهميدنها» همه بخشي از واقعيت ما هستند. اگر مهمترين قوانين حاکم بر هستي را نيز بفهمي و براي ديگران آشکار کني، هنوز ممکن است در لايه ديگري، در تلاش براي شعبده بازي و خلق ثروت باشي! و اين لايههاي مختلف، از ارزش تو کم نميکند.
نيوتن نابغهاي منحصر به فرد با دغدغههايي متعالي در حد کهکشانها و عالم هستي نبود. او هم انساني بود مثل ما. او هم گاه در تشخيص علم و شبه علم ناتوان ميشد. او هم روياهاي کودکانه در سر داشت و ميخواست عناصر ديگر را به طلا تبديل کند و يک شبه ثروتمند شود. خيليها درباره انتشار يادداشتهاي کيمياگرانه نيوتن ترديد داشتند و ميترسيدند با اين کار، از ابهت تاريخي او کاسته شود. پندارشان چنين بود که نبايد گذاشت تصويري که از نيوتن در ذهن هاست بشکند و او از برجي که برايش درست شده بود، پايين بيايد.در مقابل اما گفتند: قرار نيست انسانها را تنها از يک منظر ببينيم، اتفاقاً حالا ميتوان بيشتر از قبل به او احترام گذاشت؛ چون انساني عادي بود مثل ما، ولي با پشتکار زياد. او زندگيش را براي کشف طلا گذاشت و حاصل تلاشش اگر چه طلا نبود، اما قانوني طلايي بود.
کينز سخنراني خود را در انجمن سلطنتي لندن چنين به پايان برد: از آشکار شدن اين برگهها هراس نداشته باشيد. ما دير يا زود بايد بياموزيم که انسانها را با همه «فهميدنها» و «نفهميدنها»يشان تحسين کنيم و نکوداشت آنان، نيازمند تحريف واقعيتشان نباشد.
منبع: عصر ایران
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار